گزارش زیر شرح حکایت ظهور معلم‌بلاگرها در نظام تعلیم و تربیت کشور است و تأثیری که این پدیده بر کودکان و نوجوانان باقی می‌گذارد.

به گزارش مشرق، به سادگی فالوئر جذب می‌کنند و پول روی پول می‌گذارند. به دفتر کار و سرمایه و خلق ایده و خلاقیت خاصی هم نیاز ندارند و کافی است در همان کلاس و درحالی‌که به درس و مشق دانش‌آموزان می‌رسند، دوربین تلفن همراهشان روشن باشد.

زاویه‌اش را هم طوری تنظیم کنند که جزئی‌ترین رفتار و حرکات دانش‌آموزان بی‌خبر از همه جا را از قلم نیندازد.

گاهی هم خودشان سناریویی می‌چینند و شرایطی را به‌وجود می‌آورند که بچه‌ها نادانسته و بی‌مزد و منت برایشان بازیگری کنند.

دستمایه این سناریوها هم شیطنت‌ها، لغزش‌ها و اشتباهات طنزآلود کودکان دانش‌آموز یا عرض‌اندام و رفتارهای خارج از عرف دانش‌آموزان نوجوان است که با جذب فالوئر و دریافت لایک و کامنت، درآمدی چند برابر حقوق آموزگاری‌شان برای آنها به ارمغان می‌آورد.

آنها معلم بلاگر هستند! معلمانی که به‌عنوان محرم اسرار و معتمد خانواده‌ها و دانش‌آموزان به کلاس درس پا می‌گذارند و با انگیزه‌های مادی حرمت این حریم امن را می‌شکنند.

گزارش زیر شرح حکایت ظهور معلم‌بلاگرها در نظام تعلیم و تربیت کشور است و تأثیری که این پدیده بر کودکان و نوجوانان باقی می‌گذارد.

از آهنگ تا بازی گرفتن از کودکان

روز معلم ۴ سال پیش که ویدئوی همخوانی یک آهنگ لس‌آنجلسی توسط دانش‌آموزانی در فضای‌مجازی منتشر شد و اجرای همراه با رقص و ساز و آواز تعدادی از بچه‌ها متولیان نظام آموزش و پرورش کشور را به واکنش واداشت، کمتر کسی به رد پای افرادی که در کنار دوربین فیلمبرداری مدرسه، دوربینی شخصی علم کرده و حرکات دانش‌آموزان را ثبت و ضبط می‌کنند توجه نشان داد، اما تیر صاحب این دوربین نامحرم به هدف خورد و با انتشار رفتار بچه‌های از همه‌جا بی‌خبر در پیج‌های اینستاگرامی خود، تعداد فالوئرهایش را بی‌زحمت و بی‌دردسر به چند برابر افزایش داد.

پس از این اتفاق، موفق بودن این حیله سبب شد هر روز یکی از این دوربین‌های شخصی معلم بلاگرها از کلاس‌های درس سر درآورد و امن بودن حریم مدارس را به چالش بکشند.

یک روز معلمی مازندرانی با ژست و پرستیژ بلاگرها همخوانی برنامه‌ریزی شده آهنگ گنگستر شهر آمل توسط دانش‌آموزان کم‌سن و سالش را در اینستاگرام منتشر کرد و روزی دیگر آقای معلمی جوان و جذاب، سر کلاس کیف پر از ابزارهای کاشت ناخن دانش‌آموز نوجوانش را مقابل دوربین می‌گیرد و رو به دوربین و با لحنی که دانش‌آموزانش را مخاطب قرار می‌دهد، می‌گوید: «بچه‌ها مثل... سر کلاس نروید...» بعد هم تصویر شاگردش را که بعد از مدرسه به‌کار کاشت ناخن مشغول است، واضح و تمام رخ مقابل دوربین نمایش می‌دهد.

بازی دو سر باخت

شاید نوجوانان دانش‌آموز که بسیاری از آنها از همان دوران دانش‌آموزی، پا جای پای معلم‌بلاگران خود گذاشته‌اند و در عالم مجازی به‌دنبال کسب درآمد هستند، به اقتضای سن و سال‌شان ادعای استقلال رأی داشته باشند و بدون جلب موافقت خانواده بپذیرند که در ازای بازیگری در پیج‌های معلم‌بلاگرهای خود به شهرت و درآمد شخصی هم دست پیدا کنند، اما قانون، خودمختاری فرزندان زیر ۱۸ سال را مجاز نمی‌داند و براساس قوانین عرفی و حقوقی کشور ریز و درشت وقایعی که بر دانش‌آموزان در محیط مدرسه می‌گذرد، باید با اطلاع و نظارت خانواده همراه باشد.

همین موضوع هم باعث شده معاون اجتماعی پلیس فتا به معلم‌بلاگرها هشدار دهد که اگر حریم خصوصی و حقوق کودکان در فیلم‌هایی که در فضای مجازی منتشر می‌کنند رعایت نشود، امکان شکایت خانواده دانش‌آموزان از این افراد وجود دارد.

به‌گفته سرهنگ رامین پاشایی‌اصل انتشار چنین فیلم‌هایی از نظر قانونی مشکلی ندارد، اما اگر در انتشار این فیلم‌ها حقوق کودکان و حریم خصوصی دانش‌آموزان رعایت نشود، خانواده دانش‌آموزان می‌توانند از آن معلم شکایت و موضوع را از طریق پلیس فتا پیگیری کنند.

نا امنی

این هشدار و برخورد قانونی معاون اجتماعی پلیس فتا به‌دنبال شکایت والدینی بوده که از بازخورد منفی انتشار ویدئوهای طنز از لغزش‌های کودکان خود در فضای مجازی شاکی شده‌اند.

یکی از این والدین که از ناامن شدن حریم مدارس توسط معلم‌بلاگرها دل خوشی ندارد، در این‌باره می‌گوید: «انتشار ویدئوی رفتار دخترم در پیج اینستاگرامی معلمش باعث شد بسیاری از نزدیکان و فامیل سر به سر او بگذارند و برچسب‌های نامناسبی به او زده شود.

این برخوردها در روحیه دخترم تأثیر زیادی گذاشته بود و حتی مدتی با اکراه و ناراحتی به مدرسه می‌رفت.» او معتقد است حتی اگر چهره دانش‌آموز در ویدئوها مشخص نباشد، اطرافیان با شنیدن لحن و صدای کودک می‌توانند حدس بزنند که آن رفتار طنزآلود از او سر زده است.

بچه‌ها با آقامعلم همکار می‌شوند

یک روز هم آقا معلمی که ظاهرش برای بلاگری و گرفتن لایک از مخاطبان ظاهربینش چنگی به دل نمی‌زند، با پسران‌نوجوان و ماجراجوی کلاسش عقل‌هایشان را یک‌کاسه می‌کنند و داستانی را به تصویر می‌کشند که در آن کوتاه‌قدی معلم از سوی شاگرد رشیدش مورد تمسخر قرار می‌گیرد و آقای معلم‌بلاگر تلافی رفتار او را بر سر دانش‌آموزی کوتاه‌قدتر از خودش درمی‌آورد!

در همه این هیاهوآفرینی‌های معلم‌بلاگرها در فضای مجازی، تأثیر آنی و فوری انتشار این ویدئوها بر جهش فالوئرهای آنها قابل توجه است، به‌طوری که آقای معلم‌بلاگر کوتاه‌قد و شاگردانش خیلی زود چندبرابر شدن فالوئرهای پیج او را به دنبال‌کننده‌هایش اطلاع می‌دهند و این موفقیت بزرگ را جشن می‌گیرند.

نکته جالب‌تر این است که به اشتراک گذاشتن این شادی و خوشحالی با مخاطبان‌شان هم باز به افزایش تصاعدی فالوئرها و لایک و بازدیدهای آقای معلم‌بلاگر می‌انجامد.

در مورد آقای معلم جوان هم که آموزگاریش برای دختران نوجوان جای اما و اگر دارد، توافق و تفاهم او با شاگرد ناخن‌کارش برای تبلیغ مهارت او به چشم می‌خورد.

این معلم‌بلاگرها که در مدارس متوسطه تدریس می‌کنند و دانش‌آموزان نوجوان‌شان را به بازی می‌گیرند برای همراهی بی‌دردسر شاگردان‌شان ترفندی زیرکانه دارند و برای جلوگیری از بازخواست شدن دانش‌آموزان به‌دلیل استفاده از تلفن‌همراه در مدرسه، از اختیارات خود به‌عنوان معلم استفاده می‌کنند و محتواهای تولیدشده را ابتدا در پیج خود منتشر می‌کنند و دانش‌آموزان نوجوان تشنه شهرت و دیده‌شدن با بازنشر این محتواهای پربیننده در پیج‌های اینستاگرامی خود، سهم‌شان را از این بازی دو سر برد! برمی‌دارند.



تربیت بلاگر نوجوان

در فعالیت معلم‌بلاگرها خدشه‌دار شدن اعتماد والدین به مدارس موضوع پراهمیتی است که نباید نادیده گرفته شود. یکی از والدینی که فرزند نوجوانش به همکاری با معلم بلاگر خود تمایل پیدا کرده در این‌باره می‌گوید: «دختر من در چند ویدئو که توسط معلمش منتشر شده حضور داشته، اما این ویدئوها بدون اجازه خانواده‌ها منتشر شده‌اند.»

او به معتمد بودن معلمان از جانب خانواده‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: «ما با وسواس و احتیاط مدارس مناسب را برای تحصیل فرزندان خود انتخاب می‌کنیم و از معلمان انتظار داریم شرایطی فراهم کنند که محیط مدرسه مانند فضای خانواده امن باشد، اما چنین رفتارهایی از جانب معلمان باعث می‌شود که ما اعتماد خود نسبت به مدارس را از دست بدهیم.»

مریم یکتا (روانشناس) درباره استفاده از نوجوانان در محتواهای اینستاگرامی می‌گوید: «نوجوانان به اقتضای ویژگی‌های خاص این دوره از برنامه‌هایی که باعث شهرت و خودنمایی آنها شود استقبال می‌کنند، اما فعالیت زودهنگام آنها در فضای مجازی و دیده‌شدن در این فضا سبب می‌شود به فعالیت‌های علمی رغبت کمتری نشان دهند و آینده خود را در مشاغلی مانند بلاگری جست‌وجو کنند.»

این روانشناس و پژوهشگر حوزه نوجوانان ادامه می‌دهد: «دانش‌آموزان در هر سنی از معلمان خود الگو می‌گیرند و میل به‌خودنمایی و دیده شدن در بین معلمان و دانش‌آموزان نیز تأثیر نامطلوبی می‌گذارد.»

فعالیت در شبکه شاد مورد تأیید است

علی فرهادی، معاون برنامه‌ریزی و توسعه منابع وزیر و سخنگوی وزارت آموزش و پرورش تأکید می‌کند که هرگونه آموزش غیررسمی خارج از بستر آموزش و پرورش که در فضای کسب‌وکاری مانند آموزشگاه‌های آزاد صورت بگیرد، باید با نظارت و اخذ مجوزهای قانونی از سازمان مشارکت‌های مردمی وزارت آموزش و پرورش انجام شود.

او به محدودیت‌های نظارت بر فضای فناوری اطلاعات اشاره می‌کند و می‌گوید: «لازم است نهادهای متولی نظارت بر حوزه فناوری اطلاعات با تصویب قوانین مناسب زمینه قانونمندشدن این حوزه را به‌وجود آورند.»

فرهادی همچنین یادآوری می‌کند: «آموزش و پرورش به هیچ معلمی مجوز آموزش در فضای وبلاگی را نداده و شبکه شاد تنها بستر امن و شناسنامه‌دار برای تعامل معلمان با دانش‌آموزان است.»