شمشکی گفت: من مشكلي با آقاي جبلي و طهماسب ندارم. آنها هنرمند هستند و بايد هنر خودشان را ارائه بكنند. اگر من دلخوري هم دارم كاملا به تلويزيون بر‌مي‌گردد. واقعا چرا تلويزيون مدافع برنامه‌هاي توليدي خودش نيست؟

به گزارش مشرق، پروين شمشكي را بسياري با عنوان مادربزرگ «كلاه قرمزي و پسر خاله» مي‌شناسند؛ او تهيه‌كننده اولين سري مجموعه‌هاي «كلاه قرمزي» است كه تحت عنوان «صندوق پست» پخش مي‌شد. شمشكي در گفت‌وگو با هفت‌صبح حرف‌هاي جالبي درباره‌ ايرج طهماسب و حميد جبلي و قطع همكاري‌اش با آنها زده است

قطعا آنهايي كه سن و سالشان آنقدر هست كه برنامه‌هاي كودك دهه 60و 70 را به ياد بياورند نام پروين شمشكي برايشان خيلي آشناست. تهيه‌كننده‌اي كه يكسري از موفق‌ترين برنامه‌ها و مسابقات تلويزيوني بعد از انقلاب را تهيه كرده است اما يكي از آثاري كه شمشكي را در بين مردم خيلي مطرح كرد مجموعه برنامه «صندوق پست» بود. برنامه‌اي كه براي اولين بار مخاطبان با عروسك اعجوبه‌اي به نام «كلاه قرمزي» رو به رو شدند. پسرخاله هم خيلي زود به كلاه قرمزي پيوست تا مثلث آقاي مجري (ايرج طهماسب)، كلاه قرمزي و پسرخاله در كنار عروسك‌هايي چون گلابي و ژولي پولي تبديل به يكي از خاطره‌انگيزترين برنامه‌هاي تلويزيون آخر دهه60 و اول دهه 70 شود. بعد از موفقيت صندوق پست طهماسب و حميد جبلي فيلم سينمايي «كلاه قرمزي و پسر خاله» را ساختند، فيلم به شدت موفق شد و تمام ركوردهاي سينماي ايران را جا‌به‌جا كرد ولي بعد از ساخت فيلم سينمايي شمشكي ادامه برنامه صندوق پست را در تلويزيون نساخت و الان بيش از20 سال است با اينكه او را مادر كلاه قرمزي و پسرخاله مي‌دانند در هيچ كدام از پروژه‌هاي سينمايي و تلويزيوني كلاه قرمزي حضور نداشته است.

اكران «كلاه قرمزي و بچه ننه» بهانه خوبي بود تا به سراغ شمشكي برويم و علت جدايي‌اش از عروسك‌هايي كه سهم عمده‌اي در به دنيا آمدن‌شان داشته را از او بپرسيم.

شما يكي از موفق‌ترين تهيه‌كنندگان در زمينه تهيه آثار كودك در تلويزيون هستيد. از اينجا شروع كنيم كه چرا تهيه آثار كودك در اين سي و خورده‌اي سال تجربه تهيه‌كنندگي براي شما اينقدر جذابيت داشته است؟

من فارغ‌التحصيل رشته روانشناسي هستم. زماني كه درس دانشگاهي را تمام مي‌كردم به‌ اين فكر افتادم كاري پيدا كنم كه هم مربوط به رشته‌ام باشد و هم تاثير‌گذاري خودش را در جامعه داشته باشد. اين شد كه به كانون اصلاح و تربيت رفتم. دوست داشتم علت جرم و بزهكاري‌هاي كودكان و نوجوانان را بفهمم و تلاش كنم تا جايي كه در توانم هست با كشف علت‌هاي خلاف كردن اين بچه‌ها و پيدا كردن راه‌حل‌ها از همان سنين كودكي و نوجواني اين بچه‌ها را اصلاح كنم. خب در آن مدت خيلي كارهاي خوب و مثبتي هم انجام دادم ولي پس از مدتي به‌اين نتيجه رسيدم كه ‌اين كار با روحيه من چندان سازگار نيست. هر بار كه كودكي يا نوجواني را به آنجا مي‌آوردند به شدت متاثر مي‌شدم و اين تاثر كم‌كم در زندگي‌ام نفوذ كرد. خانواده‌ام با ديدن اوضاع روحي من با ادامه اين كار مخالفت كردند. خودم هم متوجه شدم آن طور كه بايد نمي‌توانم موثر باشم. اين شد كه تصميم گرفتم همكاري‌ام را با كانون قطع كنم.

خب حضورتان در تلويزيون چگونه اتفاق افتاد؟


سال 53 به طور اتفاقي ديدم تلويزيون از فارغ‌التحصيلان رشته‌هاي علوم انساني براي كار تهيه‌كنندگي در تلويزيون دعوت به همكاري كرده است و البته بايد بگويم كه هيچ اطلاعي هم از چگونگي كار تهيه‌كنندگي در تلويزيون نداشتم ولي در مصاحبه ورودي قبول شدم. بعد از قبولي دوره‌هاي آموزشي برايمان گذاشتند و من ديپلم تهيه‌كنندگي گرفتم.

ديپلم تهيه‌كنندگي؟

بله. بدون اينكه قصد توهين به كسي را داشته باشم ولي فكر مي‌كنم يكي از مهم‌ترين علت‌هايي كه برنامه‌هاي تلويزيون در سال‌هاي اخير و به خصوص در بخش كودك با ضعف‌هاي زيادي مواجه شده است اين است كه شايد تهيه‌كنندگان اين برنامه‌ها شناخت كافي در‌باره حوزه كاري خود ندارند و دوره‌هاي آموزشي كافي براي اين كار نديده‌اند. ما در آن زمان و از طرف مديريت وقت تلويزيون يكي دو ماه فقط به شهرستان‌ها و روستاهاي دورافتاده ‌ايران سر مي‌زديم تا بدانيم كه قرار است دقيقا براي چه قشري از مخاطبان كار تهيه كنيم.

از همان ابتدا مشخص بود كه قرار است  براي كودك و نوجوان برنامه تهيه كنيد؟

نه ولي با توجه به‌اينكه يك سال در كانون اصلاح و تربيت كار كرده بودم، همچنان علاقه داشتم كاري انجام دهم كه تاثير خوبي روي بچه‌ها بگذارد. تاثيري كه باعث شود آنها كمتر به سمت انجام كار اشتباه يا خلاف بروند. از آنجايي كه خودم ورزشكار بودم و مي‌دانستم ورزش تا چه حد مي‌تواند در زندگي موثر باشد سعي كردم برنامه‌هاي ورزشي توليد كنم كه براي بچه‌ها ايجاد انگيزه كند و از طريق آن برنامه‌ها بچه‌ها را به سمت ورزش كردن تشويق كنم. دغدغه‌ام بود كه از همان ابتداي كودكي براي آنها فرهنگ‌سازي كنم و روش‌هاي درست زندگي كردن را در قالب برنامه‌هايي كه توليد مي‌كنم به بچه‌ها آموزش بدهم. اين شد كه از همان ابتداي حضورم در تلويزيون كار تهيه‌كنندگي آثار كودك و نوجوان را به عهده گرفتم.

كلاه قرمزي دقيقا در راستاي همين هدف شما براي الگوسازي و آموزش به بچه‌ها طراحي شد؟


قبل از هر چيز بايد بگويم كه به اعتقاد من برنامه‌هاي تلويزيون اول از همه بايد سرگرم‌كننده باشد چون مردم وقتي را براي ديدن برنامه‌هاي تلويزيوني صرف مي‌كنند و بايد بهترين لحظات را براي وقتي كه مي‌گذارند در اختيار آنها قرار دهيم ولي به هر حال هر برنامه‌اي بايد حاوي پيام و محتوا باشد تا همان مردم از وقتي كه گذاشته‌اند استفاده درست هم ببرند. با اين تفكر كلاه قرمزي هم دقيقا در همين راستا توليد شد.

ايده كلاه قرمزي دقيقا از كجا در ذهن شما شكل گرفت؟

كساني كه سن و سالشان اجازه مي‌دهد حتما به خاطر دارند اواخر دهه 60ما برنامه زنده‌اي داشتيم كه در آن مجري برنامه از پدرها و مادرها مي‌خواست اگر بچه‌هايشان كارهاي خوب و بد انجام مي‌دهند به ما اعلام كنند و ما از طريق تلويزيون از آن بچه‌ها تشكر كنيم يا از آنها بخواهيم كه كار بدي كه كرده‌اند را تكرار نكنند. مردم هم با نامه يا تلفن با ما در ارتباط بودند. آن برنامه در زمان خودش بسيار موفق و پربيننده بود. ولي بعد از مدتي مجري برنامه كه يك خانم معلم بود، براي ادامه تحصيل به خارج از كشور رفت و همين عامل موجب توقف برنامه شد. ولي مديريت محترم گروه كودك آن زمان حاج آقا اعلايي به ما گفتند كه‌اين بحث نامه دادن پدر و مادرها و مطرح كردن كارهاي بچه‌هايشان با يك برنامه تلويزيوني سوژه بسيار خوبي است و از ما خواستند كه طراحي جديدي براي اين برنامه انجام دهيم. نظر من اين بود كه در آن زمان مجري تاثيرگذاري در اين زمينه مثل خانم معلمي‌ كه بچه‌ها و والدينشان بتوانند ارتباط خوبي با او برقرار كنند نداشتيم و پيدا كردن مجري مشابه ‌ايشان هم زمان زيادي مي‌خواست به همين دليل تصميم گرفتيم برنامه را از حالت زنده خارج و آن را توليدي كنيم و چون اكثر ارتباط پدر و مادرها با برنامه از طريق فرستادن نامه بود ما هم تصميم گرفتيم اسم برنامه را صندوق پست بگذاريم. از طرفي هميشه برنامه‌هاي عروسكي براي بچه‌ها جذابيت زيادي دارد و ما هم به‌اين فكر افتاديم كه در توليد برنامه صندوق پست از عروسك استفاده كنيم و كلاه قرمزي اين گونه متولد شد.

فكر مي‌كنيد عمده كساني كه بخواهند شما و برنامه‌هايي كه تهيه كرده‌ايد را به خاطر بياورند با كلاه قرمزي به خاطر مي‌آورند؟

نه. برنامه‌هاي بسيار زيادي بود كه در زمان خودش موفقيت‌هاي بزرگي به اندازه كلاه قرمزي پيدا كردند. مثل «السون و ولسون» يا «هوشيار و بيدار» يا برنامه‌هاي ورزشي زيادي مثل «كوشش ، جنبش، ورزش» يا «ورزش، بازي، شادي» از برنامه‌هاي بسيار موفقي بودند كه من توليد كرده بودم.

يك نكته عجيبي كه وجود دارد اين است كه شما به عنوان يك تهيه‌كننده موفق آثار كودك و عروسكي فكر مي‌كنيد چرا در بين آن همه عروسك محبوب بچه‌ها در دهه 60 و اوايل دهه 70 مثل عروسك‌هاي «مدرسه موش‌ها»، عروسك‌هاي «السون و ولسون» و عروسك‌هاي «خونه مادربزرگه» فقط كلاه قرمزي و پسرخاله توانستند تا اين اندازه دوام داشته باشند و محبوبيت‌شان از نسلي به نسل ديگر منتقل شود؟

اول اين نكته را بگويم كه وقتي قرار شد برنامه «صندوق پست» را توليد كنيم من به سراغ بهترين‌هاي آن زمان در زمينه كارهاي عروسكي رفتم، هنوز هم من براي آقايان طهماسب و جبلي به عنوان يك هنرمند احترام بسيار زيادي قائلم و معتقدم آقاي جبلي يكي از بهترين آدم‌هايي است كه در زمينه كار با عروسك در ايران وجود دارد. البته هنرمندان زيادي بودند كه در اين زمينه واقعا تبحر بالايي داشتند و ما هم با آنها همكاري‌هاي مختلف و متعددي داشتيم ولي در مورد مثلا «السون و ولسون» بايد بگويم كه‌ اين برنامه دست كمي ‌از كلاه قرمزي نداشت و ما حتي قرار بود اين برنامه را ادامه دهيم كه متاسفانه با مرگ نابهنگام مرحوم كامبيز صميمي‌مفخم اين اتفاق رخ نداد.

يعني اگر آقاي طهماسب و جبلي در همان زمان به هر دليلي از پروژه كلاه قرمزي و پسرخاله كنار مي‌كشيدند اين عروسك‌ها هم نمي‌توانستند به موفقيت امروزشان برسند؟

قطعا اگر اين دو نفر به هر دليلي كار را ادامه نمي‌دادند از نظر اخلاقي به عنوان تهيه‌كننده كار را با هيچ كس ديگري ادامه نمي‌دادم و كلاه قرمزي همان موقع پرونده‌اش بسته مي‌شد. اين براي زماني بود كه آنها نمي‌خواستند همكاري كنند ولي برعكس اين قضيه هم وجود دارد. ما مشغول همكاري بوديم كه آنها به دنبال ساخت فيلم سينمايي كلاه قرمزي و پسرخاله رفتند و دلخوري من هم دقيقا همين جاست كه حدود دو دهه‌اي كه از زمان ساخت آن فيلم سينمايي تا به امروز مي‌گذرد هيچ وقت از من به عنوان تهيه‌كننده و خالق اين اثر در هيچ كدام از كارهايي كه ساخته‌اند نامي‌نبرده‌اند. البته ‌اين مسئله براي من خيلي مهم نيست ولي آدم‌هاي اطرافم خيلي اين سوال را از من مي‌پرسند كه چرا شما به عنوان طراح و خالق كلاه قرمزي پس از برنامه «صندوق پست» در هيچ كدام از كارهايي كه ساخته شده نقشي نداشته‌ايد.

خب چرا پس از اينكه فيلم كلاه قرمزي و پسرخاله در سينما ساخته شد و موفقيت زيادي كسب كرد شما با آقاي طهماسب و جبلي ادامه همكاري نداديد؟ شما نخواستيد يا آنها نخواستند؟


خودم نخواستم، من قرارداد طولاني مدتي با اين دو نفر داشتم كه تا مدت‌ها پس از فيلم سينمايي كلاه قرمزي و پسرخاله ادامه داشت ولي پس از اكران فيلم سينمايي من آن قرار داد‌ها را فسخ كردم. چون معتقد بودم عروسكي كه براي تلويزيون ساخته شده و مخاطب زيادي هم پيدا كرده اگر وارد سينما شود جذابيت خود را از دست خواهد داد. تداوم اين برنامه مي‌توانست خاطره‌هاي بسيار بيشتري را براي بچه‌هاي نسل‌هاي مختلفي كه تلويزيون مي‌بينند به وجود آورد و اگر آن برنامه تلويزيوني تداوم داشت بدون شك تاثيرات خيلي بيشتري مي‌گذاشت.

خب خيلي از برنامه‌ها و كارتون‌هاي سريالي در سراسر جهان هستند كه فيلم‌هاي سينمايي‌شان هم ساخته شده و هنوز هم به صورت سريال به پخش خود ادامه مي‌دهند. اين دو مسئله چه مغايرتي با هم دارد؟

همان موقع بحث اين بود، كساني كه در سينما كار مي‌كنند و به موفقيت مي‌رسند ديگر به تلويزيون برنمي‌گردند و واقعا هم همين گونه بود. با موفقيت كلاه قرمزي و پسرخاله من به عنوان تهيه‌كننده همين تصور را در مورد آقاي جبلي و طهماسب پيدا كردم، چه درست و چه غلط موفقيت آن فيلم آنقدر زياد بود كه احساس مي‌كردم در آن مقطع براي هر دو نفر افت داشت كه به تلويزيون برگردند.

ولي آقاي طهماسب و جبلي در مقاطع مختلف كلاه قرمزي را به تلويزيون برگرداندند و براي مخاطب تلويزيون برنامه ساختند.

نمي‌دانم واقعا تصور من اشتباه است يا درست .ولي معتقدم آقاي جبلي و طهماسب بسيار هوشمندانه در اين زمينه عمل مي‌كنند. همانگونه كه براي هر فيلم سينمايي آنونس‌هايي در تلويزيون پخش مي‌شود كه مخاطبان به ديدن آن فيلم روي پرده سينما جذب شوند به نظرم تمام برنامه‌هاي كلاه قرمزي هم كه به تناوب در تلويزيون ساخته شده به نوعي آنونس فيلم سينمايي آن محسوب مي‌شود. پخش برنامه كلاه قرمزي در نوروز و زماني كه بچه‌ها و بزرگ‌ترها تعطيل هستند بهترين زمان ممكن براي يادآوري كلاه قرمزي و باز كردن دوباره پرونده آنها در ذهن مردم است. خب مديران تلويزيون هميشه تشنه برنامه هستند و هميشه به آنتن خودشان فكر مي‌كنند، شبكه دو هم كه شبكه كودك است و چه كساني بهتر از آقاي طهماسب و جبلي و عروسك كلاه قرمزي براي پر كردن باكس‌هاي نوروزي شبكه كودك. تاسف من براي تلويزيون دقيقا همين جاست كه هيچ وقت با خودشان نگفتند كه خب تهيه‌كننده اصلي اين برنامه چه كسي بوده و چرا از تهيه‌كننده سازماني خودشان براي ساخت اين برنامه استفاده نكنند. شايد حتي برايشان ارزان‌تر هم تمام شود وقتي مبالغي كه رد و بدل شده را مي‌شنويم!

يعني شما معتقد هستيد كه برنامه‌هاي نوروزي كلاه قرمزي در سال‌هاي اخير جنبه تبليغاتي براي فيلم سينمايي كلاه قرمزي و بچه ننه داشته؟


بله دقيقا.

و اين يعني بعد از اكران اين فيلم دوباره خبري از كلاه قرمزي نخواهد بود تا زماني كه فيلم سينمايي ديگري بخواهد ساخته شود؟

حتما همين گونه خواهد بود.

خيلي‌ها معتقدند فيلمنامه دو فيلم سينمايي «كلاه قرمزي و سرو ناز» و «كلاه قرمزي و بچه ننه» به مراتب سطح‌شان از «كلاه قرمزي و پسر خاله» پايين‌تر است و به همين دليل است كه مردم حتي با وجود فروش بالاي دو فيلم بعدي هنوز هم نسخه سينمايي اوليه‌اش را دوست دارند. نظر شما چيست؟

اولا بايد بگويم كلاه قرمزي حتي زمان ساخت برنامه «صندوق پست» فيلمنامه خوبي نداشت و اكثرا همه چيز بر پايه بداهه‌پردازي جلو مي‌رفت ولي آن زمان ايده‌پردازي‌ها بسيار بهتر بود. به نظرم در كارهاي اخير آقاي جبلي و طهماسب نيازي به فيلمنامه يا ايده‌هاي خيلي قوي نداشتند. مردم كلاه قرمزي را دوست دارند و شايد در نگاه اول خيلي برايشان مهم نباشد كه چقدر فيلمنامه خوب است يا بد. به نظرم بيشتر اين كارها تجاري است و خب البته در اين زمينه كاملا موفق هستند.


خب اين تجاري شدن كلاه قرمزي به ماهيت آن از ديد مردم ضرر مي‌زند؟

به نظرم نه. كلاه قرمزي ذاتا جذاب است. الان دو نسل ما به ‌اين دو عروسك عشق مي‌ورزند و دوست‌شان دارند، الان هم با اضافه كردن يكي، دو تا عروسك جديد با خصوصيات اخلاقي و ظاهري متفاوت جذابيت برنامه حفظ شده است. ولي اين وسط براي من خيلي جالب است كه يكي از هنرمندان سرشناس كشور كه اتفاقا با فيلم سينمايي «كلاه قرمزي و بچه ننه» هم همكاري داشته در يك مصاحبه‌اي گفته كلاه قرمزي معجزه طهماسب و جبلي است و خلق اين عروسك‌ها از ذهن هنرمند اين دو نفر بيشتر شبيه يك معجزه است. من احتمال مي‌دهم اين هنرمند ما كه اتفاقا با توجه به سن و سالش بايد به خوبي برنامه صندوق پست را به خاطر داشته باشد اصلا برنامه‌هاي آن زمان تلويزيون را دنبال نمي‌كرده وگرنه اگر مخاطب اين برنامه مي‌بود زدن چنين حرفي از جانب او خيلي جاي تعجب و سوال داشت.

خب واقعا آقاي طهماسب و جبلي چقدر در خلق كلاه‌قرمزي و پسرخاله سهيم هستند؟

بگذاريد اول بگويم كه من مشكلي با آقاي جبلي و طهماسب ندارم. آنها هنرمند هستند و بايد هنر خودشان را ارائه بكنند. اگر من دلخوري هم دارم كاملا به تلويزيون بر‌مي‌گردد. واقعا چرا تلويزيون مدافع برنامه‌هاي توليدي خودش نيست؟ اما در مورد سهمي ‌كه آقايان جبلي و طهماسب در كلاه قرمزي دارند، بايد بگويم پس از اينكه آن پخش برنامه زنده‌اي كه با اجراي خانم ‌معلمي ‌به‌محبوبيت زيادي رسيده بود، متوقف شد ما توليد برنامه صندوق پست را كليد زديم در حالي كه عروسكي هم به نام كلاه قرمزي وجود نداشت ولي نكته ‌اينجا بود كه ما به‌شدت عجله داشتيم، نه پول براي طراحي عروسك جديد داشتيم و نه وقت‌كافي. به همين دليل مجبور شديم به آرشيو عروسك‌ها مراجعه كنيم تا بتوانيم از بين آنها عروسكي را با كمي‌تغيير و تحول به عنوان عروسك برنامه صندوق پست انتخاب‌كنيم.

زماني‌كه قرار شد از بين عروسك‌هاي آرشيوي يك‌عروسك انتخاب شود، آقاي‌طهماسب و جبلي هم حضور داشتند يا انتخاب اوليه عروسك كلاه قرمزي كه گويا يك حشره بوده توسط خودتان انجام شد؟


 تلويزيون آرشيو عروسك دارد و هر تهيه‌كننده‌اي موظف است بعد از پايان برنامه‌اش عروسك‌ها را به آرشيو تلويزيون تحويل‌دهد. من هم سراغ عروسك‌هاي خودم‌رفتم. فقط من اجازه داشتم عروسكي را انتخاب و در شكل و شمايلش تغييرات دهم نه آقا يا خانم فلاني. آن زمان بنده آقاي جبلي و طهماسب را براي كار در برنامه صندوق پست انتخاب كردم و من و آنها به عنوان نويسنده و كارگردان با مشورت هم از بين عروسك‌هاي آرشيوي كه مي‌دانستيم فعلا به آنها نياز نداريم اين عروسك فعلي را انتخاب‌كرديم، البته دقيقا يادم نيست عروسك اوليه متعلق به كدام برنامه قبلي من بود. ما حتي در اول كار، پسرخاله را هم نداشتيم و فقط قرار بود كلاه قرمزي به عنوان بچه آقاي طهماسب باشد و به عنوان يك پدر و پسر كار را جلو ببرند. با انتخاب عروسك از خانم مرضيه محبوب دعوت‌كرديم تغييراتي كه مي‌خواستيم روي اين عروسك انجام دهند.

اسم‌كلاه قرمزي و پسر‌خاله را دقيقا چه‌كسي انتخاب كرد و چرا اين اسم‌ها انتخاب شد؟

در ابتداي‌كار همه چيز اشتراكي بود. حتي با مدير گروه كودك آن زمان هم در انتخاب اسم مشورت‌كرديم و تاييد او را هم براي اين اسم‌ها گرفتيم. كلاه‌قرمزي را به خاطر رنگ‌كلاهي كه داشت به‌اين اسم صدا‌كرديم كه خب مورد تاييد همه قرار‌گرفت.‌در‌مورد پسرخاله هم پيشنهاد آقاي ‌طهماسب و جبلي بود كه ‌اين‌ عروسك، پسرخاله كلاه‌قرمزي باشد. آن زمان رسم بود كه خيلي اوقات مردم پسر‌خاله، عمو، عمه و فاميل‌هاي اين‌گونه‌شان را به اسم كوچك صدا نمي‌كردند. هنوز هم گاهي مردم به پسر عموي خودشان مي‌گويند پسر عمو و اسم‌كوچكش را صدا نمي‌كنند و اين‌گونه اسم پسرخاله هم انتخاب شد، البته موضوعي هم كه وجود داشت اين بود كه ما نمي‌خواستيم اسم‌هاي معمول و انساني روي اين عروسك‌ها بگذاريم چون ناخودآگاه براي مخاطب كودك اين اسم‌هايي كه شايد تا به حال نشنيده و هيچ‌كس هم در جامعه به‌اين نام وجود ندارد، جذاب‌تر باشد. حتي آقاي طهماسب هم اسم نداشت و مي‌بينيد كه هنوز هم همه او را به نام آقاي مجري مي‌شناسند. اين‌گونه انتخاب، اسم شخصيت‌ها را خاص‌تر مي‌كرد و ما دقيقا به دنبال همين خاص بودن بوديم.

چرا شما كه برنامه موفقي مثل «صندوق پست» را تهيه كرديد كه نتيجه اش شخصيت‌هاي ماندگاري مثل كلاه قرمزي و پسرخاله شد بعد از اين برنامه چنين كاراكترهاي ماندگاري را خلق نكرديد؟

چرا فكر نمي‌كنيد اين بي‌مهري روي من تاثير بدي گذاشت؟ چرا فكر نمي‌كنيد من با خودم اين فكر را بكنم كه اگر باز هم تمام تلاش و ايده‌هايم را در قالب خلق يك يا چند عروسك خرج كنم در نهايت هيچ حقي نسبت به آنها نخواهم داشت؟ و اين تصور اصلا تصور‌خوبي نيست. بعد از اتفاق فيلم سينمايي كلاه قرمزي و پسرخاله من بيشتر به سمت تهيه كارهاي رئال و مسابقه‌اي رفتم، واقعا سرخورده شده بودم چون فهميدم تلويزيون از من كه كارمند رسمي‌اش هستم در قبال برنامه‌هايي كه تهيه‌كرده و مي‌كنم، دفاعي نخواهد كرد. به همين دليل كارهايي تهيه‌كردم كه باز هم جنبه‌هاي آموزشي خودش را داشته باشد ولي امكان تبديلش به يك اثر تجاري وجود نداشته باشد.

شما خودتان در آن زمان دغدغه مالي براي ساخت «صندوق پست» نداشتيد؟

به هيچ عنوان، من كارمند رسمي‌تلويزيون بودم با حقوقي ثابت و مشخص، به همين دليل من كيفيت كارها برايم بيشتر از هر چيزي مهم بود.

اگر روزي مثلث خانم شمشكي و آقايان طهماسب و جبلي كه خالقان اثر بودند هيچ‌كدام در كنار اين عروسك قرار نداشته باشند، كلاه قرمزي واقعا آنقدر برند هست كه بتواند بدون مشكل به كار خودش ادامه دهد؟


اگر بگوييم اتفاقي نمي‌افتد بي‌انصافي كرده‌ايم. واقعا چه كسي مي‌تواند هنر آقاي جبلي را كتمان كند‌؟ چه كسي مي‌تواند به‌اين زيبايي همزمان به جاي چند عروسك صحبت كند و به آنها جان ببخشد؟ آقاي طهماسب هم به همين صورت. من به هيچ عنوان تاييد نمي‌كنم كه كساني بتوانند بيايند كه به جاي آقاي جبلي و طهماسب قرار بگيرند و بتوانند موفقيت كلاه قرمزي و پسر خاله را ادامه دهند.

اگر روزي به‌شما پيشنهاد دهند كه دوباره در تلويزيون برنامه‌اي با حضور آقايان طهماسب و جبلي در خصوص كلاه قرمزي و پسرخاله بسازيد، قبول خواهيد كرد؟


حتما. من با اين آقايان مشكلي ندارم. هميشه گفته‌ام كه عزيزان هنرمند هستند و بايد از آنها تقدير شود. البته به‌اين صورت كه بيايند يك كار 13 قسمتي توليد كنيم و تمام، قبول نخواهم‌كرد‌ ولي اگر قرار بگذارند كه يك برنامه بلند مدت و حداقل يك ساله براي اين دو عروسك تهيه و توليد كنيم، حتما قبول خواهم كرد.

منبع: هفت صبح