این سخن بدان معناست که انتظار از رهبری نظام برای ورود به مسائلی که قاعدتاً در هر سیستم اجتماعی و حکومتی، انتقاد از آنها (فرض بر صحت وجود نقطه قابل انتقاد) نه بر عهده رهبری آن سیستم که در زمره وظایف خرده سیستم‌هاست؛ انتظاری بس نابجا، نابخردانه و البته ناجوانمردانه است.

گروه سیاسی مشرق ــ شبکه بی‌بی‌سی فارسی و سایت‌های وابسته به عناصر اپوزیسیون از صبح امروز(سه‌شنبه) دست به انتشار صحبت‌های کارگاهی دو عنصر جنبش دانشجویی ایران و استشکال‌های آنان به برخی مشکلات شکلی ساختارهای مربوط به جنبش دانشجویی زده‌اند.

ماجرا از این قرار است که "مهدی امیریان" دبیر تشکیلات دفتر تحکیم وحدت (طیف شیراز) و محمد پهلوان، دبیر کل سابق جامعه اسلامی دانشجویان، اخیراً طی نشستی با عنوان میزگرد آسیب‌شناسی دیدار سالانه‌ ماه رمضان رهبری با دانشجویان!!! در دفتر یک سایت خبری به بیان برخی صحبت‌های کارگاهی پیرامون انتقادات خود از مقولاتی مثل چرایی عدم انتشار همه بخش‌های بیانات و انتقادات مقام معظم رهبری از مقولات مختلف، نحوه تعامل برخی نهادهای کشور با کرسی‌های آزاداندیشی و غیره پرداخته‌اند.

سایت یاد شده نیز اقدام به انتشار تمام این صحبت‌ها کرده است.

در واقع از اساس مشخص نیست که آیا مدعوین این میزگرد در جریان انتشار صحبت‌های خود بوده‌اند؟! و همچنین همه صحبت‌های آنها منتشر شده است یا خیر؟! و از سوی دیگر این نکته نیز وضوح چندانی ندارد که آیا یک سایت خبری و زیرمجموعه‌های آن در چه سطحی از کارشناسی و صلاحیت قرار دارند که اقدام به برگزاری میزگردی کارگاه‌مآبانه برای نقد بالاترین سطح تعاملی رهبریت نظام با بدنه جنبش دانشجویی می‌کنند.

رخدادی که در واقع نمادی از شفافیت تعاملات نظام اسلامی است و از سوی دیگر همگان نیز می‌دانند که این دیدار سالیانه که چیزی در حدود 3 ساعت، کمتر یا بیشتر برگزار می‌شود همواره تریبونی برای طرح اصلی‌ترین مطالبات جنبش دانشجویی بوده است.

البته نباید از نظر دور داشت که این اشکال همواره به عناصر جنبش عدالتخواه دانشجویی وارد بوده است که در عموم تاریخ زیستی خود در کنار گاه و بیگاه پرداختن‌هایی که به مسائل اصولی و مورد نیاز کشور داشته‌اند؛ بیشتر توجه خود را به سمت مسائلی معطوف داشته‌اند که هیچگاه مشخص نشد چه سهمی از مسائل اصلی کشور را در اختیار داشته‌اند...؟!

دو شخصیت دانشجویی اشاره شده عموماً به مقولاتی مثل چرایی عدم پخش تمامی ماوقع جلسات مقام معظم رهبری، اشارت‌هایی مبهم به واکنش‌های نهادهای امنیتی به مقولات مطرح در کرسی‌های آزاداندیشی، انتقاد از عدم حضور مسئولین کشور در دانشگاه‌ها، جابجایی برخی اوقات نوبت‌دهی‌های برای سخنرانی در محضر رهبر معظم انقلاب، حضور برخی از مقامات از زمان امام راحل تاکنون در برخی از سمت‌ها و چند مسئله دیگر بوده است.

شبکه بی‌بی‌سی فارسی نیز که از این دو نفر با عنوان "آقایان امیریان و پهلوان"! یاد کرده است، صحبت‌های دو فرد یاد شده را در بخش برگزیده‌های سایت خود قرار داده و همزمان گزارش دیگری را تحت عنوان "جنبش دانشجویی در اغما!" منتشر کرده است.



به گزارش مشرق، چهره‌های اشاره شده و مجموعه منتشر کننده حرف‌های آنان که وابسته به جنبش عدالتخواه دانشجویی است؛ جدای از مواضعی که در صحبت‌های خود گرفته‌اند؛ مدتی است که در مقابل سوالات فراوانی قرار دارند. سوالاتی که این مقامات دانشجویی! همواره و بدون قرارگیری در موضع صحیح پاسخگویی؛ از پاسخ به تمام این سوالات طفره رفتند. طفره رفتنی که البته گویا حتی با مشخص شدن یک،دو اشتباه فاحش آنها در برخی مقاطع نیز آنها را در موضع تأمل، عذرخواهی و پاسخ به سایر سوالات قرار نداده است...؟!.

از پرداختن بیشتر به این موضوع می‌گذریم اما مواضع اخیر دو مقام دانشجویی گفته شده، سوالات جدیدی را در اذهان ایجاد می‌کند که در ادامه بصورت تیتروار به تعدادی از آنها اشاره می‌شود:

یکم: دو فرد اشاره شده آیا واقعاً معتقد هستند که در هر جلسه‌ای، هر صحبتی که نقل می‌شود را باید منتشر کرد یا خیر؟! پاسخ به این سوال می‌تواند به بخش اعظمی از انتقادات آنان پیرامون چرایی پخش نشدن بخش‌هایی از صحبت‌های مقامات کشور؛ جوابی مصرّح بدهد.

این در حالی است که مدعیان این مسئله باید بدانند که دریافت صحیحی از جمله "من با مردم حرف درگوشی ندارم"، که مقام معظم رهبری آن را بیان فرموده‌اند؛ ندارند. دریافت صحیح این جمله آنست که رهبر معظم انقلاب، پیام‌های خود را به هر نحو که صلاح بدانند به مردم و قاطبه جامعه می‌رسانند. و نیازی نیست که خبرهای پس و پیش این پیام که بعضاً دارای بار امنیتی یا روانی برای دایره‌ای چند نفری از برخی مسئولان یا فعالان غیر را دارند در جامعه منتشر شود.

چه اینکه در همین جلسات مورد اشاره، گاهی انتقادات صریحی از مقام معظم رهبری خطاب به جنبش دانشجویی مطرح شده که البته هیچگاه هم بنا به دلایلی در سایت اطلاع‌رسانی دفتر ایشان منتشر نشد.

دوم: جنبش دانشجویی هنوز که هنوز است راهبرد اختصاصی خود را برای اجرای فرمان مقام معظم رهبری مبنی بر برگزاری کرسی‌های آزاداندیشی تهیه نکرده و در اجرای آن تعلل کرده است. با این رخداد، آیا طبیعی نیست که در جریان برگزاری این کرسی‌ها، افرادی پیدا شوند که بر مدار بی‌قانونی حرکت کنند؟! جنبش دانشجویی آیا توانسته است این تناقض را با خود حل کند که آیا کرسی آزاداندیشی محلی برای طرح آزاد افکار بر مدار قانون است یا محلی برای افسارگسیختگی و هجمه به سمت بنیان‌های امنیتی یک جامعه؟!

پاسخ به این سوال لاجرم مشخص می‌کند که فعالان جنبش دانشجویی قبل از انتقاد از سیستم‌های امنیتی و دستگاه‌های حراستی باید موضع خود را بعنوان محملی که شاید قرار است کرسی‌های آزاداندیشی را برگزار کند؛ مشخص نمایند.

سیاستی که در حال حاضر برگزاری کرسی‌های آزاداندیشی را با چالش جدی مواجه کرده است سیاست "بزن و در رو"ی برخی وابستگان به تشکل‌های دانشجویی و نیز نامشخص بودن ماهیت فرمول برگزاری این کرسی‌ها از سوی تشکل‌های دانشجویی است نه عمل تلاش‌گرانه دستگاه‌های حراستی در زمینه نگهداری این کرسی‌ها بر مدار قانون!.

سوم: از فعالان جنبش دانشجویی انتظار است صحبت‌هایی در فرکانس بالاتر از صحبت‌های عوامانه داشته باشند.

دعواهایی  مثل پرداختن به مسئله ادعایی اختلال در نحوه چینش سخنران‌ها در محضر مقام معظم رهبری؛ بویژه در زمانی که دوست و دشمن اذعان دارند دانشجویان در محضر عالیترین مقام نظام جمهوری اسلامی ایران، آزادانه صحبت می‌کنند؛ حتماً دعوایی شخصی و ناشی از نگاهی کوته بینانه است.

و سوال چهارم: باید اذعان کرد که برخی مقامات جنبش دانشجویی بصورت خواسته یا ناخواسته قصد دارند تخم‌مرغ‌های کم‌کاری خود در عرصه‌هایی مثل انتقاد از برخی مسئولان، عدم تشخیص بموقع و صحیح مسائل، سکر و جمود، خواب آلودگی سیاسی و اجتماعی و ... را در سبد مسئولیت‌های کلان نظام همچون رهبریّت آن بگذارند و خود از زیر کار شانه خالی کنند.

کسانی که از حضور همچنان چهره‌هایی همچون تولیت آستان قدس رضوی و یا مسئول روزنامه اطلاعات از زمان امام راحل تا کنون، در مساند خود انتقاد می‌کنند در وهله اول گویا این حقیقت را نمی‌دانند که (فرض بر وجود نقاطی برای انتقاد) اقدامات رهبری نظام باید در سبد مطالبات، انتقادات و البته اقدامات گروه‌هایی مثل جنبش دانشجویی شکل بگیرد.

این سخن بدان معناست که انتظار از رهبری نظام برای ورود به مسائلی که قاعدتاً در هر سیستم اجتماعی و حکومتی، انتقاد از آنها (فرض بر صحت وجود نقطه قابل انتقاد) نه بر عهده رهبری آن سیستم که در زمره وظایف خرده سیستم‌هاست؛ انتظاری بس نابجا، غیرمعقول و البته ناجوانمردانه است.

اینها سوالاتی است که به نظر می‌رسد همواره در تعارف‌های معمول پیرامون جنبش دانشجویی و برخی فعالان آن گم می‌شود.

اما این گم شدن‌ها دلیلی بر تعیین کننده نبودن پاسخ این سوالات نیست.

فأین تذهبون...؟!