کد خبر 1555008
تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۳

ذهنیت ازدواج‌نکردن و دیر و کم بچه‌آوردن، یک‌شبه نیامده و برخلاف اقتصاد که شاید بتوان جیبی را که یک‌شبه خالی شده، یک‌شبه هم پر کرد، در فرهنگ این‌گونه نیست.

به گزارش مشرق، غلامرضا صادقیان طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: ۱۰ سال پیش که فرزندم را برای تزریق واکسن به درمانگاه بردم، خانم پرستار برای همکارش توضیح می‌داد که همسایه‌ای از اتباع در جنوب شهر دارند که هشت بچه در ایران به دنیا آورده و همگی از صبح تا شب در جوی آب دارند بزرگ می‌شوند (کنایه از بدون تحصیل و رهابودن). به او گفتم برنامه اشتباه کنترل جمعیت در دهه هفتاد به گوش این قشر که باید می‌رسید، نرسید و درعوض قشر مرفه که نباید می‌شنید، خوب در گوش کرد! گفت: بهتر «کم می‌شیم، عزیز می‌شیم»!

بعدها دولت‌ها به چند میلیون دانشجوی دختر دانشگاه آزاد می‌بالیدند. با آنکه اغلب آن دانشجویان در انتخاب رشته، منفعل یا ناآگاه عمل می‌کردند. برای دختران جوان، صرف حضور در دانشگاه مهم بود و رشته تحصیلی خود را اجق‌وجق و آزاردهنده می‌دانستند. در واقع دانشگاه برای بیشتر آنان، مقدمه انتخاب یک زندگی بهتر و رسیدن به قدرت انتخاب شریک زندگی مطلوب‌تر بود، ولی عملاً برعکس شد و به دورشدن از سن ازدواج و رسیدن به این ذهنیت که ازدواج در دهه دوم و سوم زندگی و بچه‌دارشدن زودهنگام، کلاس ندارد، انجامید. حالا بعد از آن اشتباه کنترل جمعیت، اشتباه دیگری در برنامه ملی فرزندآوری داریم و نمی‌دانیم به آن ذهنیت شکل‌گرفته در دختران جوان نمی‌شود با وام ازدواج و ماشین بدون‌نوبت حمله کرد. این خودش را مثل یک پارادوکس غیرقابل‌حل نشان می‌دهد. برای همین احتمالاً نتیجه‌ای هم از آن گرفته نشده که بعد از یک ماه که خبرنگار روزنامه از سازمان ثبت‌احوال آمار فرزندآوری سه سال اخیر را طلب می‌کند، موفق به دریافت نشده است!

گاهی برنامه‌های ملی گویی برای رفع تکلیف یا با هدفی حاشیه‌ای نوشته می‌شود. اشتباه‌بودن تشویق مالی برای فرزندآوری یک شاهد عینی بزرگ داشت: مردمان نقاط محروم بدون این تشویق‌ها و بدون برنامه چندده ماده‌ای جوانی جمعیت و به رغم تلاش دولت‌ها برای کاستن از نرخ رشد آن مناطق، همچنان رکورددار فرزندآوری هستند؛ و آنانی که در نقاط مرفه شهر درآمدهای میلیاردی دارند، بچه نمی‌آورند. قشر متوسط نیز عموماً ریسک‌پذیر نیستند و اگر به‌دلیلی بچه نیاورده‌اند، آن را با یک وام فلان‌مقدار کنار نمی‌زنند. اما برنامه‌نویس محترم گویی دستی در خمره شانس و اقبال می‌کند و قانونی با ۱۵۴ ماده و تبصره می‌نویسد و بعد آمار فرزندآوری را مخفی می‌کند!

شاید من یا هرکس دیگری که این قانون را نقد می‌کنیم، پیشنهاد مشخصی هم نداشته باشیم، اما این مانع و نافی نقد نیست، چون می‌توان آینده آن را پیش‌بینی کرد! ممکن است در نقد این قانون بتوان گفت که مشوق‌های مالی چندان اثرگذار نبوده و نخواهد بود و کار فرهنگی قانون جوانی جمعیت نیز ضعیف و زودگذر است. سقف فهم بسیاری از مسئولان ما از کار فرهنگی، سخنرانی و پول‌دادن به یک مشت ازخودمتشکر برای توییت‌زدن و از این قبیل است. اما ذهنیت ازدواج‌نکردن و دیر و کم بچه‌آوردن، یک‌شبه نیامده و برخلاف اقتصاد که شاید بتوان جیبی را که یک‌شبه خالی شده، یک‌شبه هم پر کرد، در فرهنگ این‌گونه نیست. آن ذهنیت «کم‌می‌شیم، عزیز می‌شیم» یک ذهنیت جهانی است و یک لیبرالیسم‌فرهنگی قوی و ثروتمند و رسانه‌دار پشت آن است. نباید گول فرانسه یا آلمان را خورد که در سال‌های اخیر توانسته‌اند تا حدی نرخ رشد جمعیت را افزایش دهند. آن‌ها با کمک مهاجران عموماً مسلمان چنین کرده‌اند و برای همین چندی پیش احساس‌خطر کردند و وزیرکشور فرانسه گفت حتی اگر مسلمانان فرانسه اکثریت شوند، قانون‌اساسی [سکولار]فرانسه ابدی است و تغییر نخواهد کرد!

تغییر ذهنیت جوانان برای ازدواج بموقع و دو یا سه فرزند داشتن، چیزی در حد معجزه می‌خواهد. یعنی خودمان چنان دریایی از باورهای غلط را بین جوانان و زندگی مطلوب‌شان قرار دادیم و آنان را به سیاره‌ای دیگر پرتاب کردیم که حالا برای عبور از این دریا به معجزه عصای موسی یا شق‌القمر نیازمند شدیم.

رهبر انقلاب در سال ۹۲ در دیدار خبرگان رهبری گفتند: «با مسائل فرهنگی شوخی نمی‌شود کرد، بی‌ملاحظگی نمی‌شود کرد؛ اگر چنانچه یک رخنه فرهنگی به‌وجود آمد، مثل رخنه‌های اقتصادی نیست که بشود [آن را]جمع کرد، پول جمع کرد یا سبد کالا داد یا یارانه نقدی داد؛ این‌جوری نیست، به این آسانی دیگر قابل ترمیم نخواهد بود، مشکلات زیادی دارد.»

اینکه یک جامعه گاهی با رخنه یک فرهنگ‌ویرانگر و پذیرش آن، به موجودی علیه موجودیت خودش تبدیل و از دست حاکمان و سیاستمداران خارج می‌شود، یکی از چندین گودال‌عمیق لیبرال‌دموکراسی‌هاست که هرچه جلوتر می‌رویم، عمیق‌تر هم می‌شود.

بودجه زیادی ممکن است صرف شود و فرزندآوری همچنان نابالغ بماند، زیرا معلم مدرسه، روزنامه‌نگار، شهره تلویزیونی، مبلغ و سخنران فرهنگی، مدیر دولتی و کسان دیگری که نقاط امید تبلیغ فرزندآوری هستند، با همان ذهنیت کم‌بودن و عزیزبودن، بودجه را می‌گیرند و بدون باور به آن صرف می‌کنند! اگر صحت و سقم این ادعا را بخواهیم بسنجیم، کافی است آمار دقیق فرزندآوری در سه سال گذشته را منتشر کنیم یا حتی چند سال دیگر هم صبر کنیم، اما این صبر با این قانون و برنامه‌ها از آن صبرهای مفتاح‌الفرج نیست.