در این گزارش آمده است : رؤسای جمهور آمریکا بیش از یک دهه اعلام کردهاند که برای توقف ساخت بمب هستهای توسط ایران "هیچ گزینهای را از روی میز حذف نخواهند نمود" – و فضا را برای اقدام نظامی علیه ایران تحت شرایط خاص، باز نگه داشتهاند.
در حالی که مباحث مطروحه در مورد این موضوع حیاتی اغلب دارای انگیزههای سیاسی بوده و بر اساس فرضیات امتحان نشده در مورد توانایی اقدام نظامی برای دستیابی به اهداف آمریکا طرح میگردند، گزارش حاضر سعی دارد تا بنیانی برای تفکر شفاف در مورد استفاده بالقوه از زور علیه ایران فراهم آورد. نویسندگان و امضاء کنندگان این گزارش، گروهی دو حزبی از متخصصین ارشد امنیت ملی، تصدیق مینمایند که این بحث بخشی از یک تغییر گسترده در خطمشی آمریکا در قبال ایران است. اما ما معتقدیم که ارزیابی منطقی نقش نیروی نظامی در هر استراتژی کلی در قبال ایران، بدون اینکه در ابتدا فواید و هزینههای احتمالی اقدام نظامی به دقت سنجیده شود، میسر نخواهد بود.
این گزارش از مجموعه بزرگی از تحلیلها و نظرات آگاهانه نشأت گرفته که همگی در دسترس عموم قرار دارند (شامل گزارشهای اطلاعاتی غیرمحرمانه). گزارش حاضر، هر جا که امکان داشته، بر واقعیات روی داده استوار بوده و به صورت بیپردهای حوزههای مورد اختلاف و نیز غیرقطعی را بیان میدارد. این گزارش سندی حمایتی نیست و ما امیدواریم که بررسی متوازن این مسأله بسیار مهم به خوانندگان کمک نماید تا خود یک نتیجهگیری آگاهانه در مورد عقلانیت اقدام نظامی علیه ایران انجام دهند.
دیدگاههای مشترک
مؤلفین گزارش حاضر دیدگاههایی مشترک را وارد این گروه کاری نموده و یک چشمانداز مشترک را برای گروه متنوع ما فراهم نمودهاند.
· ما تصدیق مینماییم که اقدام نظامی علیه ایران مد نظر سیاستگذاران قرار دارد زیرا یک ایران مسلح به بمب هستهای چالشهای خطرناکی را در قبال منافع و امنیت آمریکا و همچنین امنیت اسرائیل پدید خواهد آورد.
· ما توافق نمودیم که سؤالات فراگیر در مورد تعهد آمریکا به منع اشاعه هستهای را مورد بررسی قرار ندهیم. این تعهدات با تصمیم آمریکا برای استفاده از زور به منظور جلوگیری از دسترسی ایران به سلاح هستهای مطرح خواهند شد. سؤالات پیرامون این تعهدات میتوانند شامل این سؤال باشد که آیا آمریکا علیه هر کشور دیگری که تصمیم به توسعه تسلیحات هستهای بگیرد متوسل به زور خواهد شد. بجای این کار، ما بر سؤالاتی که منحصرا در رابطه با ایران مطرح شدهاند متمرکز شدهایم.
· ما معتقدیم که استفاده از نیروی نظامی باید به عنوان آخرین راهحل مطرح بوده و توأم با تحلیل دقیق فواید و هزینههای مربوطه باشد.
· ما تصمیم گرفتیم در این گزارش گزینههای جایگزین حمله نظامی را مطرح نسازیم اما در گزارش بعدی این کار را مورد توجه قرار خواهیم داد.
· ما تأیید مینماییم که توصیف خلاصهگونه فواید بالقوه اقدام نظامی علیه ایران از هزینههای چنین عملی آسانتر است – بالاخص هزینههای طولانی مدت، که بیشتر حدسی هستند، و نیز هزینه پیامدهای احتمالی ناخواسته.
· ما تصدیق مینماییم که در مورد برخی از مهمترین سؤالات مورد بررسی در این گزارش، اختلاف نظر وجود دارد. ما توافق نمودیم که این اختلافات را به صورت عینی تشریح نموده و قضاوتهای خودمان را بر اساس بازبینی دقیق تحلیلها و نظرات کارشناسی، انجام دهیم.
نگاه کلی
گزارش حاضر بر اساس سؤالاتی سازماندهی شده که رهبران و شهروندان آمریکا باید حین بررسی هر نوع اقدام نظامی از خود بپرسند: استفاده از زور چه زمانی موجه است؟ اهداف اقدام نظامی چه چیزهای باید باشند؟ آیا ما ظرفیت دستیابی به این اهداف را داریم؟ استراتژی خروج ما چیست؟ فواید احتمالی استفاده از نیروی نظامی در این وضعیت چیست؟ هزینههای فوری و بلند مدت چه هستند؟ بخش پایانی مقاله را یک بحث مقدماتی در مورد برنامه هستهای ایران تشکیل میدهد. در این ژزارش، ارزیابیهایی که در پایین مشخص گردیداند به صورت مشروحتر و با اشاره به منابع وسیع مورد بررسی قرار گرفتهاند.
موارد مشخص گشته
1. زمانبندی، اهداف، توانمندی و استراتژی خروج. آمریکا اعلام نموده اگر یا زمانی که علامت مشخصی دال بر تصمیم ایران برای ساخت سلاح هستهای به دست آمد، آماده است "تمام گزینهها" – شامل استفاده از زور علیه ایران در صورت شکست دیپلماسی و تحریم ها – را بکار گیرد. پس از اینکه ایران تصمیم گرفت "حرکتی ناگهانی" برای ساخت بمب را آغاز نماید، به یک تا چهار ماه زمان برای تولید اورانیوم لازم برای تولید یک بمب هسته ای، نیاز خواهد داشت. برای ساخت یک کلاهک هستهای که می توان آن را با اطمینان توسط یک موشک حمل نمود به زمانی بیشتر – بر اساس برآوردهای محافظهکارانه تا دو سال – نیاز خواهد بود. با توجه به بررسی و تجسس گسترده در مورد فعالیتهای هستهای ایران، نشانه های حاکی از تصمیم ایران برای ساخت یک بمب هستهای احتمالا شناسایی خواهند شد و آمریکا حداقل یک ماه زمان برای اتخاذ اقدام مقتضی خواهد داشت.
بر اساس اظهارات مقامات رسمی، هدف اقدام نظامی آمریکا در آن زمان جلوگیری از تولید سلاح هستهای توسط ایران خواهد بود. به نظر ما، دستیابی به این هدف از طریق اقدام نظامی که متکی به حملات هوایی در کنار حملات سایبری، عملیاتهای پنهانی و شاید عملیاتهای نیروهای ویژه میباشد، نامحتمل است. ما پس از مطالعه تحقیقات بسیار در مورد این سؤال مجادلهبرانگیز بدین نتیجه رسیدهایم که حملات نظامی توسط آمریکا یا با همراهی اسرائیل میتواند شش تأسیسات عمده هستهای در ایران را نابود کرده یا دچار آسیب جدی نماید و برنامه هستهای ایران را تا چهار سال به تأخیر اندازد. برآورد ما چنین است که حمله نظامی اسرائیل میتواند توانایی ایران برای ساخت سلاح هستهای را تا دو سال به تأخیر اندازد. به نظر ما، اسرائیل نمیتواند حملات دقیقی را که علیه یک رآکتور در عراق یا سوریه انجام داد تکرار نماید زیرا ایران دارای تأسیسات هستهای متعدد و پراکندهای است که یکی از آنها (فوردو) در اعماق زمین مدفون میباشد. اگر پس از حمله آمریکا و/یا اسرائیل، به یک راهحل دائمی در مورد تنشهای ناشی از برنامه هستهای ایران دست یافته نشود (همانگونه که در پایین گفته شده، ما معتقدیم که اقدام نظامی به احتمال زیاد دستیابی به این راهحل سیاسی را کاهش خواهد داد)، در این صورت شاید لازم باشد که حملات در آینده نیز تداوم داشته باشند.
ما بدین نکته اشاره مینماییم که در واشینگتن اجماع و شفافیتی در مورد اینکه هدف آمریکا از هر نوع اقدام نظامی علیه ایران باید چه باشد، وجود ندارد. برخی از مشاورین و کارشناسان امنیت ملی ممکن است هدف معتدلتر ایجاد تأخیر در توانایی ایران برای ساخت بمب هستهای را به عنوان گامی به سوی ممانعت [از ساخت بمب] پذیرا گردند؛ اما برخی دیگر شاید اهدافی را مد نظر داشته باشند که بسیار گستردهتر از اهداف مندرج در بیانیههای رسمی کنونی هستند. حتی به منظور دستیابی به هدف رسمی اعلام شده یعنی تضمین اینکه ایران هرگز به بمب هستهای دست نخواهد یافت، آمریکا باید یک جنگ هوایی و دریایی گسترده در یک بازه زمانی طولانی انجام دهد. اگر آمریکا تصمیم بگیرد که به یک هدف جاهطلبانهتر به مانند تغییر رژیم در ایران یا تضعیف نفوذ ایران در منطقه دست یابد، در این صورت به نیروهای بیشتری به منظور اشغال تمام یا بخشی از کشور نیاز خواهد بود. با توجه به اندازه و جمعیت بزرگ ایران و قدرت ملیگرایی ایرانیان، ما تخمین میزنیم که منابع و پرسنل مورد نیاز برای اشغال ایران بزرگتر از مجموع آنچه بود که در 10 سال گذشته در عراق و افغانستان به کار گرفته شده است.
هرچقدر که اهداف اقدام نظامی جاهطلبانهتر بوده و مناقشه بیشتر به طول انجامد، طراحی یک استراتژی خروج کارآمد نیز سختتر خواهد بود.
2. منافع. ما تصدیق مینماییم که اهداف هر نوع اقدام نظامی علیه ایران باید شامل اهداف بسیار محدود تا اهداف بسیار گسترده باشند. در برآورد این امر که حملات پیشگیرانه آمریکا میتواند توانایی ایران برای ساخت بمب هستهای را تا چهار سال به تأخیر اندازد چنین فرض گرفتهایم که اعزام نیروی هوایی، پهپادها، موشکهای دریایی، و شاید نیروهای عملياتهاي ويژه و حملات سایبری برای چندین هفته آسیبهای سختی به چند هدف وارد میسازد.
اینچنین اقدام نظامی میتواند فواید زیر را حاصل نماید:
· تخریب یا آسیب زدن به تأسیسات اصلی غنیسازی ایران در نطنز؛ تأسیسات تبدیل اورانیوم در تهران و اصفهان؛ مجموعه تحقیقات هستهای در تهران؛ رأکتور نیمهتمام آب سنگین و کارخانه تولید (که میتواند برای تولید پلوتنیوم به کار رود) در اراک؛ و برخی تأسیسات تولید سانتریفیوژ. نیروی هوایی آمریکا میتواند با اندکی سختی بیشتر، تأسیسات غنیسازی فردو (که در حدود 60 تا 90 متر زیر زمین قرار دارد) را تخریب نموده و یا دچار خسارت سازد.
· آسیبرسانی به توانمندیهای نظامی ایران، شامل پدافند هوایی، رادار، یگانهای نیروی هوایی، تأسیسات فرماندهی و کنترل، و بخش اعظمی از توانمندیهای تلافیجویی مستقیم ایران، به مانند پایگاههای نظامی اصلی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی دریایی، زمینی و هوایی ارتش ایران. حملات همچنین میتوانند تأسیسات غیرهستهای که احتمالا برای تولید تسلیحات به کار میروند، به مانند سایت پارچین، را هدف قرار دهند.
· بیان جدیت و اعتبار آمریکا، تا به ایران نشان دهد که آمریکا مصمم است از دستیابی این کشور به تسلیحات هستهای جلوگیری نماید و به دولتهای خاورمیانهای که نگران جاهطلبیهای منطقهای ایران هستند نشان دهد که آمریکا متعهد به امنیت آنها است. اقدام نظامی آمریکا میتواند همچنین در قدرت کنترل دولت ایران اخلال ایجاد کرده، خزانه ایران را به تحلیل برد و تنشهایی در داخل ایجاد نماید – اگرچه ما باور نداریم که این اقدام منجر به تغییر، سرنگونی یا تسلیم رژیم خواهد شد.
· کمک به جلوگیری از اشاعه هستهای. اقدام نظامی آمریکا علیه ایران همچنین میتواند احتمال اینکه دیگر کشورهای منطقه به دنبال تسلیحات هستهای روند را نیز کاهش دهد. اگر برنامه هستهای ایران به عقب رانده شود، بازیگران کلیدی منطقه به مانند عربستان سعودی، ترکیه و مصر فشار کمتری برای تعقیب برنامههای هستهای احساس خواهند نمود. اقدام نظامی ایران همچنین ممکن است دیگران – داخل و خارج از منطقه – را از پیگیری جاهطلبیهای هستهای باز دارد زیرا در غیر این صورت ممکن است آمریکا را به واکنشی مشابه برانگیزند.
برآورد ما چنین است که با توجه به توانمندیهای محدودتر اسرائیل، حمله این کشور میتواند برنامه هستهای ایران را تا دو سال با تأخیر مواجه سازد. حملات اسرائیل میتوانند تأسیسات غنیسازی نطنز؛ تأسیسات تبدیل اصفهان و تهران؛ و تأسیسات پارچین که مظنون به تولید سلاح هستهای هستند را تخریب کرده و یا به آنها آسیب رسانند. اسرائیل نمیتواند بدون توسل به حملات زمینی خطرناک آسیب زیادی به تأسیسات غنیسازی فردو که در اعماق زمین قرار دارند وارد نماید.
3. هزینهها. علاوه بر هزینههای مالی حمله علیه ایران، که میتوانند بسیار چشمگیر باشند (بالاخص اگر آمریکا مجبور به انجام هزاران حمله هوایی بوده و همچنین در سالهای بعدی نیز مجبور به استفاده مجدد از نیروی نظامی باشد)، احتمالا هزینههای قریب الوقوعی در حوزه تلافیجویی ایران، به صورت مستقیم و نیز حملات نیابتی نامتقارن وجود خواهد داشت. ما معتقدیم با توجه به پیامدهای مسألهساز حمله برای ثبات جهانی و منطقهای، شامل ثبات اقتصادی، در بلندمدت نیز آمریکا شاهدهزینههایی جدی خواهد بود. حرکت از تشدید بحران به کنش و سپس واکنش میتواند پیامدهای ناخواسته جدی به بار آورد که تمام این هزینهها را به میزان زیادی افزایش داده و احتمالا به یک جنگ تمام عیار منطقهای منجر گردد.
در میان هزینههای بالقوه بحث شده در این گزارش میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
· تلافیجویی مستقیم ایران علیه آمریکا. در حالیکه برخی معتقدند ایران ممکن است از نیروهای خود استفاده ننماید تا از بروز یک مناقشه بزرگتر پرهیز کند اما به نظر ما ایران دست به تلافیجویی خواهد زد که منجر به وارد آمدن تلافات به آمریکاییها شده؛ به تأسیسات آمریکا در منطقه آسیب وارد کرده؛ و بر منافع آمریکا در عراق، افغانستن و جاهای دیگر تأثیر خواهد گذارد. ایران به توانمندیهای موشکی متعارف و گسترده خود و نیز موشکهای ضدکشتی، زیردریاییهای کوچک، قابقهای تندرو سپاه، و جنگ مین در خلیج فارس اتکاء خواهد نمود. ایران ممکن است سعی در بستن تنگه هرمز نماید که میتواند بازارهای جهانی را متلاطم ساخته و باعث افزایش چشمگیر قیمتهای نفت (و همچنین مسدود شدن شریان اصلی صادرات نفت خود ایران) گردد.
· حملات ایران علیه اسرائیل. ایران تا حدی اسرائیل را در قبال هر نوع حمله مسؤول قلمداد خواهد کرد، بدون توجه به اینکه نیروهای اسرائیلی در این حمله شرکت داشتهاند یا نه. در حالی که برنامههای ضد موشکی و نیز دفاع غیرنظامی اسرائیل قوی هستند اما حملات هوایی گسترده توسط ایران باعث وارد شدن تلفات و آسیب به تأسیسات اسرائیل خواهد شد که شاید در برگیرنده مجموعه هستهای اسرائیل در دیمونا نیز باشد.
· تلافیجویی غیرمستقیم توسط ایران. حملات نیروهای نیابتی به خوبی مسلح به مانند حزبالله یا گروههای نظامی شیعه در عراق، همچنین نیروهای پنهانی ایران و نیروی قدس سپاه پاسداران، میتوانند حتی بیش از حملات مستقیم به منافع آمریکا و اسرائیل آسیب وارد نمایند. این نوع تلافیجویی غیرمستقیم میتواند شامل استفاده از موشکها و راکتها توسط نیروهای نیابتی و نیز حملات تروریستی و عملیاتهای پنهانی به مانند خرابکاری و ترور باشند. اگر حزبالله تصمیم بگیرد که موشکها و راکتهای مستقر در جنوب لبنان را به صورت گسترده به کار گیرد، این امر میتواند مناقشه را گستردهتر ساخته و احتمالا منجر به یک جنگ منطقهای در شرق دریای مدیترانه شود.
· فروپاشی احتمالی انسجام جهانی علیه برنامه هستهای ایران که به سختی به دست آمده است. ما معتقیدم که اگر برنامه هستهای ایران در غیاب یک حکم بینالمللی یا یک ائتلاف چند ملیتی توسط آمریکا و اسرائیل مورد حمله قرار گیرد، حمایت از تحریمها علیه ایران میتواند به شدت کاهش یابد. فروش تسلیحات به ایران که هماکنون ممنوع است میتواند تداوم یافته و شامل فروش موادی گردد که میتوانند در ساخت سلاح هستهای به کار روند.
· افزایش احتمال تبدیل ایران به یک دولت هستهای. اگرچه این امر که حملات هوایی میتوانند ایران را بر سر میز مذاکره بیاورند ناممکن نیست اما ما معتقدیم که اقدام نظامی احتمالا امکان دستیابی به یک راهحل سیاسی دائمیتر در مورد نگرانیهای پیرامون برنامه هستهای ایران را کاهش خواهد داد. در حقیقت، ما معتقدیم که حمله آمریکا علیه ایران انگیزه این کشور برای ساخت بمب هستهای را افزایش خواهد داد، زیرا 1) رهبری ایران بیش از هر زمان دیگر معتقد خواهد شد که خطمشی آمریکا عبارت از تغییر رژیم است، و 2) ایجاد یک بمب به عنوان راهی برای ممانعت از حملات آتی و نیز التیامی برای تحقیر ناشی از حمله، قلمداد خواهد شد. ایران همچنین میتواند از معاهده منع اشاعه هستهای (NPT) خارج شده و تمام همکاریها با آژانس بینالمللی انرژی هستهای را پایان بخشد و بدین ترتیب دانش جامعه بینالمللی در مورد برنامه هستهای ایران را کاهش دهد.
· بیثباتی سیاسی و اقتصادی جهانی، شامل اخلال در عرضه و امنیت انرژی. حمله آمریکا و/یا اسرائیل میتواند نیروهای اخلالآفرین سیاسی و اقتصادی را وارد منطقهای سازد که از قبل دچار تحولات عمدهای است. یک مناقشه بزرگ علاوه بر تحمیل هزینههای سالیانه صدها میلیارد دلاری به اقتصاد آمریکا، قیمت نفت را افزایش داده و اقتصاد جهانی را که از قبل در حالت شکنندهای به سر میبرد بیشتر دچار اخلال سازد.
· آسیب به اعتبار جهانی آمریکا و افزایش اعتبار گروههای افراطگرای ضدآمریکایی. اقدام نظامی آمریکا، بالاخص اگر یکجانبه باشد، میتواند باعث جدایی بیشتر مسلمانان و سایر ملتها [از آمریکا] گشته و این دیدگاه را که آمریکا اغلب به نیروی نظامی متوسل میشود تقویت نماید. حمله به یک کشور اسلامی میتواند توانایی عضوگیری گروههای اسلامی رادیکال به مانند القاعده را افزایش دهد. اگرچه شاید برخی کشورهای سنیمذهب از حمله به ایران شیعی خوشنود گردند اما تأثیر احتمالی آن بر موقعیت آمریکا در جهان اسلام منفی خواهد بود.
در مورد این موضوع مجادلهبرانگیز که آیا اقدام نظامی باعث تقویت و یا تضعیف حمایت عمومی ایرانیان از رژیم کنونی خواهد شد، ما بدین نتیجه رسیدیم که حملات آمریکا و/یا اسرائیل احتمالا مردم را پشت دولت متحد خواهد کرد.
برای مطالعه کامل این گزارش به زبان اصلی اینجا کلیک کنید.