نامش هرچه باشد، فرقی نمی‌کند؛ ولگرد، بلاصاحب، پرسه زن، بی‌خانمان یا خیابانی؛ چیزی از صورت مسأله پاک نمی‌کند. رعب و وحشت، اولین عکس‌العمل شهروندان در مواجهه با گله‌ای از سگ‌هاست.

به گزارش مشرق، دخترکی در پارک کوهسار شهران، کنار والدین خود ایستاده و مشغول بازی است. چند سگ آهسته آهسته به سمت آنها می‌روند؛ مادر با صدای بلند فریاد می‌زند: «بریم تو ماشین» و به سرعت خود و دخترکش را به داخل خودرو می‌اندازد.

کمی پایین‌تر هم جوانانی مشغول تهیه غذا هستند. بو و دود کباب؛ سگ‌ها را به آنجا کشانده. سگ‌ها منتظرند مقداری غذا، از سفره آنها سهیم شوند. گروهی از سگ‌ها نیز در اطراف زباله‌های ریخته شده در کنار کوه، جمع شده و با سر و دست خود مشغول به‌هم زدن هستند.

دوستی که کنار من ایستاده و این صحنه‌ها را با دقت مرور می‌کند، می‌گوید: «سگ، سگ، سگ؛ هر جای این پارک شش هزار هکتاری هستند. پارکی که ورودی‌ها و خیابان‌های زیادی دارد و هر جای آن که بایستی و بنشینی کنارت حلقه می‌زنند. اصلاً هر جای ایران که باشی! هر روز بیشتر هم‌ می‌شوند!»

این صحنه‌ها خیلی عادی شده اما ‌ترس زنان و کودکان از سگ ‌ها غیرقابل انکار است. صبح زود یا در ساعات تاریکی شب وقتی در محله‌های شهری تردد می‌کنیم، تعداد سگ‌هایی که به طمع غذا به سمت‌مان می‌آیند به خودی خود ترسناک است، چه رسد به برخی زنان و کودکان که در مواجهه با چنین صحنه‌هایی وحشت می‌کنند و دچار مشکلات روحی ‌و روانی می‌شوند. ‌

صورت مسأله

روزنامه ایران نوشت: نامش هرچه باشد، فرقی نمی‌کند؛ ولگرد، بلاصاحب، پرسه زن، بی‌خانمان یا خیابانی؛ چیزی از صورت مسأله پاک نمی‌کند. رعب و وحشت، اولین عکس‌العمل شهروندان در مواجهه با گله‌ای از سگ‌هاست که در گوشه و کنار شهر دیده می‌شوند؛ حیواناتی که حضورشان وقت و بی‌وقت برای شهروندان از کودکان تا بزرگسالان گاه مشکلات روحی و روانی ایجاد می‌کند.

اگر تا چند سال پیش در کوه‌های اطراف تهران، چند سگ را همزمان یکجا می‌دیدیم تعجب‌برانگیز بود؛ اما در همین شهر، در پارک کوهسار، جمعیت آنها آنچنان زیاد شده که دیگر تعجب کسی را برنمی انگیزد. با وجود این کمتر کسی جرأت می‌کند از خودرو خود پیاده شود و منظره شهر را از آن بالا تماشا کند.

شهریور امسال، مرکز پژوهش‌های مجلس مطالعاتی با عنوان «مروری بر چالش‌های مدیریت سگ‌های پرسه‌زن آزاد در کشور» منتشر کرد که در آن آماری از میزان حیوان گزیدگی در کشور ارائه شده بود. براساس این گزارش در ایران فقط در سال گذشته (۱۴۰۱)، ۳۲۰ هزار و ۱۱ مورد حیوان‌گزیدگی ثبت شده که حدود ۸۱ درصد این موارد مربوط به سگ‌ها بوده است. در نیمه نخست امسال نیز، ۷۸۴ نفر به دلیل گازگرفتگی سگ به پزشک مراجعه کرده‌اند و تعداد ۵ نفر به دلیل ابتلا به هاری جان خود را از دست داده‌اند.

یک متخصص اکولوژی و مدیریت حیات وحش، رشد افسارگسیخته جمعیت حیوانات در شهر را از مشکلات اساسی عدم مدیریت صحیح پسماندهای شهری می‌داند و به «ایران» می‌گوید: بیشتر سگ‌ها از پسماندهای غذایی موجود در شهر، تغذیه می‌کنند. به همین دلیل دغدغه‌ای برای تولید مثل ندارند و در طول سال همیشه در حال زاد و ولد هستند. یکی از مواردی که این فعال محیط زیست به آن اشاره می‌کند، رها کردن دام‌های تلف شده توسط دامداران و کشتارگاه‌ها در حاشیه شهرها و جاده‌های روستایی است. به گفته او، این موضوع علاوه بر اینکه بهداشت عمومی را تهدید می‌کند، موجب جمع شدن سگ‌های ولگرد در کنار لاشه این حیوانات شده است.

عبدالله سالاری می‌افزاید: از سوی دیگر شهرداری به خاطر فشار دوستداران به ظاهر حامی حیوانات، کنترل درستی روی این حیوانات انجام نمی‌دهد و پیمانکارانی که برای عقیم‌سازی به صورت پروژه‌ای و قراردادی فعالیت می‌کنند، به دلیل بسیاری از مسائل از جمله قیمت‌های پایین عقیم سازی، کار خود را به درستی انجام نمی‌دهند و فقط یک چرخه معیوب پرداخت پولی را به حرکت درمی آورند که عده‌ای خاص از آن منتفع می‌شوند.

طرح زنده‌گیری

شهرداری تهران در سال‌های گذشته، طرحی با عنوان «زنده‌گیری سگ‌های ولگرد»، در راستای جمع‌آوری این حیوانات اجرا کرد. مأموران این سازمان در قالب «زنده‌گیرها» سگ‌های ولگرد در معابر و اماکن شهری را جمع‌آوری و با تزریق واکسن و عقیم‌ سازی، به پناه‌گاه‌ها منتقل می‌کردند. در مقابل گروه دیگری هم می‌گویند حامی حقوق حیوانات هستند و برای دفاع از عملکرد خود به روش‌های گوناگونی متوسل می‌شوند و در فضای مجازی با گذاشتن شماره تلفن، حساب بانکی و جملات ترحم آمیز، دل خوانندگان‌شان را به درد می‌آورند. از سوی دیگر مخالفان هم هزار و یک دلیل می‌تراشند تا بگویند نگهداری از آنها چه مشکلاتی برای مردم و محیط زیست ایجاد می‌کند.

سالاری ضمن تأیید این موضوع می‌گوید: در این میان، افراد سودجویی هم وجود دارند که در راستای منافعشان در فضای اجتماعی فعالیت می‌کنند. آنها علاقه‌مند نیستند که موضوع سگ‌های ولگرد مدیریت شود.

عقیم سازی

یکی از موضوعاتی که در این رابطه مورد نقد و بررسی قرار گرفته عقیم‌سازی یا معدوم‌سازی سگ‌های ولگرد در محیط‌های شهری است. بر اساس ابلاغیه وزارت کشور، شهرداری‌ها موظف به عقیم‌سازی و نه معدوم‌سازی حیوانات ولگرد هستند. با وجود این برخی متخصصان حوزه حیات وحش و محیط زیست معتقدند که این روش نه تنها به بهبود وضعیت کمکی نمی‌کند، بلکه موجب افزایش زمینه ‌بیماری‌های واگیردار مشترک میان حیوان و انسان می‌شود.

به گفته این متخصص اکولوژی و مدیریت حیات وحش، عقیم‌سازی حیوانات بی‌صاحب یکی از روش‌هاست. با وجود این، بر فرض عقیم بودن تمامی سگ‌ها و عدم زاد و ولد آنها، غذارسانی به آنها باعث افزایش طول عمر، تشدید رقابت‌های غذایی و قلمرویی و در نهایت منجر به پرخاشگری این گونه می‌شود.

فرایند عقیم‌سازی سگ‌های بی‌صاحب در تهران به عهده شرکت ساماندهی مشاغل و در شهرهای دیگر به عهده سازمان پسماند و در روستاها به عهده دهیار است. او می‌گوید که به چشم خود دیده، که سگی، دارای پلاک عقیم‌سازی بوده و به اصطلاح عقیم‌سازی شده، اما هشت توله دارد. به اعتقاد او این یک چرخه معیوب است. عده‌ای سودجو برای جمع‌آوری و عقیم‌سازی این حیوانات با شهرداری قرارداد می‌بندند اما نه تنها به اندازه تعهدشان سگ جمع‌آوری نمی‌کنند، بلکه آنهایی را که زنده‌گیری کرده‌اند، عقیم نمی‌کنند. در نتیجه، رهاسازی سگ‌های ولگرد، اما به ظاهر عقیم؛ که قدرت باروری بالایی دارند موجب می‌شود هر سال توله‌های زیادی به دنیا بیاورند.

به گفته این فعال محیط زیست، با توجه به محدودیت فضای شهری و افزایش آنها، شهر برای قلمروشان کفایت نمی‌کند و وارد محیط طبیعی می‌شوند. در منطقه تلو سگ‌های ولگرد زیادی وجود دارند که منجر به حذف گونه‌های این منطقه مثل خرگوش، روباه، گرگ و گراز شده‌اند و اکنون فقط و فقط در این منطقه سگ وجود دارد.

حیات ‌وحش زیر فشار سگ‌های ولگرد

امروزه، حضور انبوه سگ‌های ولگرد فقط محدود به تهدیدی برای شهروندان نیست. به گفته کارشناسان حیات‌ وحش، حضور گله‌های سگ در زیستگاه‌های حیات‌ وحش در خطر انقراض نقش مهمی دارد. سالاری می‌گوید: در محیط طبیعی رقابت غذایی با گونه‌های وحشی به وجود می‌آید، به تبع اینکه تعدادشان زیاد است و به آنها غذارسانی می‌شود گونه‌های وحشی را از این چرخه رقابت حذف می‌کنند تا آنها مجبور به ترک زیستگاه‌شان شوند.

مخاطرات این سگ‌ها، فقط محدود به تلف ‌کردن گونه‌های حیات وحش نیست. انتقال بیماری‌های مختلف به حیات‌وحش بخصوص گربه‌ سانان تهدید بزرگی محسوب می‌شود. همچنین یکپارچگی ژنی سگ‌ سانان وحشی را به ‌هم می‌ریزد. به گفته سالاری، ویروس هاری، ویروس دیستمپر و ویروس پاراویروس سگ ‌سانان از عوامل بیماری زای ناشی از حضور سگ‌های ولگرد در زیستگاه محسوب می‌شود. همچنین درون‌آمیزی با گونه‌هایی مثل گرگ و تولد موجوداتی به نام گرگاس می‌تواند سبب دو تهدید جدی شود؛ نخست از بین رفتن یکپارچگی ژن سگ ‌سانان وحشی و دوم افزایش احتمال حمله به انسان و دام است. زیرا این حیوان خصوصیاتی مثل سگ و نزدیکی به انسان را دارد و از سوی دیگر خشونت و وحشیگری گرگ را دارد.

این متخصص اکولوژی و مدیریت حیات وحش ادامه می‌دهد: هفته گذشته در یکی از مناطق حفاظت شده لواسانات، تعداد زیادی سگ ولگرد، کل وحشی را دوره کرده بودند تا آن را شکار کنند؛ هر چند موفق نشدند اما این‌گونه مخاطرات زیست محیطی که منجر به شکار و کشته شدن حیات وحش شود، زیاد است.

کافی است برای قدم زدن به پارکی یا منطقه‌ای طبیعی مثل پارک کوهسار، جاده لواسان و تلو برویم، با انبوهی از سگ‌های ولگرد مواجه می‌شویم که به فاصله‌های اندک از هم لمیده و حمام آفتاب می‌گیرند! سگ‌هایی که هر از چند گاه خبر حمله ‌شان به افراد رسانه‌ای می‌شود که مرگ تلخی را برای کودکان و حتی بزرگسالان با دندان‌های تیزشان رقم زده‌اند. از سوی دیگر، حذف فیزیکی این حیوانات هم به لحاظ انسانی غیراخلاقی است. بنابراین باید چه کرد که نه سگ‌ها را بکشیم، نه خود و حیات وحش را قربانی سگ‌ها کنیم!؟