کد خبر 1560281
تاریخ انتشار: ۸ دی ۱۴۰۲ - ۲۰:۴۴

مکتب سلیمانی با شهادت وی متوقف نمی‌شود و عملیات «طوفان الاقصی» در امتداد اقدامات ناتمام و مهمی است که حاج قاسم قصد داشت در راستای تضعیف موقعیت آمریکا در منطقه و ارتقای موقعیت محور مقاومت انجام دهد.

به گزارش مشرق، آمریکا در دو دهه اخیر در دستیابی به اهداف خود در منطقه غرب آسیا ناکام بود و شاهد افول موقعیت و جایگاه خود در این منطقه است. به طور کلی، راهبرد آمریکا در غرب آسیا در دو دهه اخیر چند ضلع داشت که عبارت است از؛ مهار یا تضعیف موقعیت جمهوری اسلامی ایران، مقاومت‌زدایی از منطقه، بازسازی موقعیت خود در غرب آسیا و در نهایت تثبیت و تقویت موقعیت رژیم صهیونیستی.

استفان لندمن، نظریه‌پرداز آمریکایی می‌گوید: آمریکا هیچ‌گاه سیاست غرب آسیای خود را تغییر نخواهد داد. هدف واشنگتن ترسیم نقشه خود، تضعیف کشورهای منطقه، غارت منابع آنها و تقسیم غنائم با شرکای امپریالیستی است. تا زمانی که این منطقه سرشار از نفت باشد، مداخله جویی ارتش آمریکا برای ماندن در آن ادامه خواهد داشت.

ارزیابی شرایط امروزی غرب آسیا گویای این است، تحولات منطقه در راستای خلاف راهبرد و منافع آمریکا پیش می رود. موقعیت جمهوری اسلامی ایران نه تنها تضعیف نشده است، بلکه کشورهای منطقه با پذیرش موقعیت و جایگاه تهران در منطقه به سمت احیای روابط با جمهوری اسلامی ایران حرکت کرده‌اند.

نه تنها مقاومت‌زدایی در منطقه غرب آسیا رخ نداده است، بلکه امروز به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی شاهد شکل‌گیری دوگانه مقاومت-تسلیم در منطقه هستیم. آمریکا نه تنها موفق به بازسازی موقعیت خود در غرب آسیا نشد، بلکه به تعبیر رهبر انقلاب مهم‌ترین ویژگی غرب آسیا، آمریکاستیزی است.

علاوه بر این، گرچه رژیم صهیونیستی با عادی‌سازی روابط با کشورهای عربی درصدد تثبیت موقعیت خود با مدیریت آمریکا بود، اما عملیات «طوفان الاقصی» که هفتم اکتبر به وسیله رزمندگان حماس رخ داد و بزرگ‌ترین شکست نظامی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی را رقم زد، نشان داد این رژیم همچنان با تهدید موجودیتی مواجه است.

ناکامی آمریکا در تعقیب اهداف غرب آسیای خود علل متعددی داشته است، اما یکی از مهم‌ترین دلایل آن نقش‌ ممتاز فرماندهی سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، فرمانده سابق سپاه قدس در رخدادهای مهم و نقطه عطف‌های منطقه غرب آسیا بود. آمریکایی‌های زیادی در توصیف شهید سلیمانی از وی به عنوان «دشمن درجه یک» و به تعبیر محترمانه‌تر «دشمن قابل احترام» یاد می‌کنند.

دلیل اصلی چنین تعبیری نیز اعتراف به نقش شهید سلیمانی در ناکامی آمریکا برای دستیابی به اهداف خود در منطقه غرب آسیا بود. اسکات ریتر، افسر اطلاعاتی پیشین ارتش آمریکا روایت جالبی از سبک کاری سردار شهید سلیمانی مطرح کرد و در بخشی از روایتش می‌گوید: سلیمانی ژنرال و دیپلمات موفقی بود که بازی را بهتر از ما انجام می‌داد، در سراسر بازی ما را شکست داد، راهکاری نداشتیم و وی را کشتیم.

اما سؤال مهم این است، شهید سلیمانی این موفقیت مهم را چگونه رقم زد؟ در پاسخ به این سؤال می‌توان دو نکته مهم بیان کرد.

استفاده از ظرفیت مردمی و شبکه‌سازی مقاومت

یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های انقلاب اسلامی ایران دارا بودن پشتوانه گسترده مردمی است. این پشتوانه در زمان انقلاب و نیز در حدود ۴۵ سال گذشته همواره در صحنه‌های مختلف به ویژه مواجهه با فتنه‌های داخلی و توطئه‌های خارجی وجود داشته است. پشتوانه مردمی عامل مهمی بود که سبب شد همه توطئه‌های دشمن برای براندازی نظام جمهوری اسلامی با شکست مواجه شود.

سردار سلیمانی از همین شاخصه مهم انقلاب اسلامی ایران برای ارتقای جایگاه محور مقاومت در منطقه غرب آسیا بهره گرفت. یکی از مهم‌ترین اقداماتی که در دوران ۲۲ ساله فرماندهی شهید سلیمانی در نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجام شد، تکثیر گروه‌های مقاومت در منطقه بود.

در گذشته، گروه‌های مقاومت در دو کشور لبنان و فلسطین حضور داشتند، اما ژئوپلیتیک استقرار این گروه‌ها در ۲۲ سال فرماندهی سپهبد شهید سلیمانی دچار تغییرات گسترده‌ای شد، به نحوی که امروز علاوه بر لبنان و فلسطین، در سوریه، عراق و یمن نیز این گروه‌ها مستقر هستند و نقش تأثیرگذاری دارند، به نحوی که در یمن انصارالله به عنوان سازمان‌یافته‌ترین بازیگر سیاسی این کشور محسوب می‌شود که توانسته است در صنعا دولت نجات ملی تشکیل دهد.

امروز در فلسطین نسل جدیدی از گروه‌های مقاومت شکل گرفته‌اند که عملیات مقاومت را به درون اراضی اشغالی تسری داده‌اند و در عراق گروه‌های متعددی قائل به اخراج نظامیان آمریکایی از این کشور هستند. تقویت محور مقاومت صرفاً در قالب تکثیر این گروه‌ها انجام نشد، بلکه انسجام، یکپارچگی و شبکه‌ای عمل کردن این گروه‌ها اهمیت بسیاری دارد.

یمنی‌ها در جنگ اخیر غزه با حملات موشکی به کشتی‌های صهیونیستی یا کشتی‌های عازم اراضی اشغالی واکنش عملی در راستای دفاع از غزه انجام دادند، گروه‌های مقاومت عراق نیز با حملات مکرر به پایگاه‌های آمریکایی در این کشور به حمایت واشنگتن از جنایت‌های صهیونیست‌ها واکنش نشان دادند. تکثیر گروه‌های مقاومت و شبکه‌ای عمل کردن آنها نقش پررنگی در تضعیف موقعیت آمریکا در منطقه داشته است.

تلفیق دیپلماسی و میدان

یکی از هنرهای مهم سردار سلیمانی این بود، همزمان با نقش‌آفرینی به عنوان فرمانده نظامی، گاهی به عنوان دیپلمات نیز عمل می کرد. حاج قاسم موفق شد دیپلماسی و میدان را به هم درآمیزد و به شکل ترکیبی به اجرا بگذارد. نمونه مهم و علنی آن متقاعد کردن روسیه برای حضور میدانی در بحران سوریه بود. حضور روسیه نقش مهمی در موفقیت نظام سوریه برای شکست دادن گروه‌های تروریستی و حفظ تمامیت ارضی این کشور داشت.

تردیدی نیست موافقت روسیه با حضور نظامی در سوریه برونداد مهارت دیپلماتیک شهید سلیمانی بود. در واقع، یکی از موفقیت‌های مهم این فرمانده شهید ایرانی، شناخت درست و آگاهانه رخدادهای محیطی، سیاسی و اتخاذ تصمیمات سیاسی درست و بهنگام بود. به عنوان نمونه، حاج قاسم همان‌گونه که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه را برای حضور نظامی در سوریه متقاعد ‌کرد، از باز کردن نامه مایک پمپئو، وزیر امور خارجه سابق آمریکا نیز به اعتراف خودش سر باز زد تا نشان دهد دشمن را می‌شناسد.

بهره سخن

واقعیت این است، افول هژمونی آمریکا در منطقه غرب آسیا از زمان بیداری اسلامی در جهان عرب آغاز شد. طرح‌های آمریکا در منطقه که به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در راستای مقاومت‌زدایی و تقویت موقعیت رژیم صهیونیستی بود، با شکست مواجه شد و محور مقاومت به اعتراف آمریکایی ها به اتحاد و ژئوپلیتیک مقاومت تبدیل شد.

برداشت آمریکا این بود با ترور سردار سلیمانی پیشرفت و تقویت مقاومت در منطقه غرب آسیا متوقف می‌شود. اما درک آمریکایی‌ها غلط بود، زیرا گرچه شهید سلیمانی فرماندهی بی‌نظیر برای مقاومت بود، اما مکتب سلیمانی با شهادت وی متوقف نمی‌شود. عملیات «طوفان الاقصی» در امتداد اقدامات ناتمام و مهمی است که حاج قاسم سلیمانی قصد داشت در راستای تضعیف موقعیت آمریکا در منطقه و ارتقای موقعیت محور مقاومت انجام دهد.

منبع:راهبرد معاصر