کد خبر 1564311
تاریخ انتشار: ۲۰ دی ۱۴۰۲ - ۲۲:۴۳

به گزارش مشرق، کانال تلگرامی نواصولگرا نوشت:

بی‌وطن‌سازی براندازان

آنچه در یک سال‌ونیم گذشته بر سر اپوزیسیون ایران و برخی طرفداران آنان در داخل کشور گذشته، فرایندی است که باید نام آن را بی‌وطن‌سازی نام نهاد. چیزی که سابق براین حتی در میان مخالفین جمهوری اسلامی هم کمتر دیده می‌شد، یا این وضوح را نداشت اما در اغتشاشات سال گذشته به شکلی جدید در عرصه اجتماعی متولد شد.

البته این فرایند با نام ایران و آنچه «نجات ایران» خوانده می‌شد آغاز شد و قصدش «انقلاب» مجدد علیه جمهوری اسلامی بود اما به مرور دم‌خروس آن بیرون زد. بدون شک میزان اقبال اجتماعی به این جریان در زمان یک سال‌ونیم گذشته به مرور کاهش یافت چراکه همین عناصر فراموشی وطن و بی‌ارزش شدن آن به مرور افزایش یافت. در آغاز ادعا سقوط جمهوری اسلامی برای ایجاد کشوری پیشرفته بود، اما با کنار هم چیده شدن عناصر اپوزیسیون و تجزیه‌طلبان، بخشی از ماجرا مشخص شد. مجاهدین خلق هم که کشتار مردم و همکاری با صدام را در کارنامه داشت در آن جمع سهم خود را گرفته بود.

قدم بعدی هویت‌زدایی از هر چیز جمعی و ایرانی بود. یک روز علیه پرچم اقدام شد و در روز دیگر علیه فوتبالیست‌ها هو سر داده شد. شاید ضربه بزرگ به این جریان ضدملی، زمانی بود که فیلم خوشحالی گروه کوچکی در شکست تیم ملی از آمریکا منتشر شد. مردم حس کردند که اینان اساسا با ایران مشکل دارند نه با جمهوری اسلامی. در این میان، سخن اساسی رهبری از همان آغاز اغتشاشات این بود که جریان پشت پرده با ایرانِ قوی مشکل دارند. یعنی چون ایران درحال توسعه و پیشرفت است، سعی در ایجاد سرعتگیر بر سر آن دارند. اما متاسفانه زمان برد تا این معنا برای همگان مشخص شود.

این جماعت همراه با قاتلینی مانند مجیدرضا رهنورد شدند و خشونت‌ورزی را اساس قهرمان‌پردازی خود قرار دادند. سپس با هر موفقیت ملی، مرثیه خواندند و با هر عدم موفقیت، کف زدند. تحریم را علنا تشویق کردند و در مجالس رسمی غربی، مشوق جنگ علیه ایران شدند. چه باید می‌کردند که نشان دهند، برایشان ملت و ملیت مهم نیست؟ به سبک مبارزان مارکسیستی، تئوری‌سازی کردند که برای ساقط کردن جمهوری اسلامی «همه چیز» مشروع است. تحریم، جنگ، کشتن و... .

این کارنامه سیاه اما در چارچوب مرزهای ایران محدود نماند. پس از طوفان الاقصی و وحشیگری بی‌سابقه صهیونیست‌ها، ندای همراهی با این خون‌ریزان را سر دادند. اما در آخرین نشانه از بی‌وطن‌ گشتگی‌شان، همراه با تروریسم داعشی، از کشته شدن ده‌ها زن و کودک و مظلوم در کرمان حمایت کردند. اتفاقی که حتی برای آمریکایی‌ها هم قفل بود.

آنان بی‌هویت شده‌اند. اپوزیسیونی که می‌خواهد ایران نابود شود تا خود و تفکر خود را در قدرت ببیند. مخالفینی که هیچ خط قرمزی ندارند. آنها ایرانی بودن خود را مثلا به جهانی شدن فروختند؛ جهانی‌شدنی که یک شکل خاص دارد و انصافا جهانی نیست. جهانی‌شدنی که از صهیونیسم و انفجار داعشی حمایت می‌کند. جهانی‌شدنی که کشورش را له شده زیر پای قدرتمندان می‌خواهد. اما بدا به حالشان که آن جهان مورد نظرشان هم در حال تغییر است. حمایت از صهیونیست‌ها حتی در غرب به کمترین میزان رسیده؛ قدرتمندان مورد نظرشان زیر تیغ حملات دریای سرخ است و از پس یک دولت کوچک برنمی‌آید؛ ارزش‌ها و ایده‌های حقوق بشرشان بیشتر از هر زمان رسوا شده و... . نتیجه این شد که اینان هم هویت ایرانی خود را فروختند و هم به چیزی مستمسک شدند که خود در حال سقوط است. درست گفته بود آن شهید سعید «والله هرکس تیر به سمت این نظام انداخت آواره شد».

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.