به گزارش مشرق،داود مهدوی زادگان در سومین بخش از یادداشت خود با عنوان چرا جبهه استکبار جهانی و اپوزیسیون اصرار بر عدم مشارکت مردم در انتخابات دارد در کانال خود در ایتا نوشت:

بحث چرایی اصرار نظام اسلامی بدون پرداختن به چرایی اصرار جریان مخالف و معاند که شامل قدرت های غربی نیز می شود، ناقص می ماند. نمی توان یک طرف مساله مشارکت حداکثری مردم در انتخابات را نور افکن انداخت ولی طرف دیگر مساله خاموش و مسکوت گذاشت.

مسلماً وقتی مخاطبان از دلایل هر دو طرف آگاه شوند آسان تر و منصفانه تر می توانند داوری کنند و تصمیم درست را اتخاذ کنند.

اما قبل از پرداختن به پاسخ مساله فوق می بایست اول به این پرسش مقدماتی پاسخ داد که آیا مخالفت جبهه ضد انقلاب داخلی و خارجی بر پایه خیر خواهی و دفاع از منافع و مصالح ملت ایران است یا آنکه هر یک بویژه استکبار جهانی خیر و مصلحت خود را تعقیب می کنند بلکه آنها مصلحت خود را در عدم تحقق مصالح و منافع ملت می داند؟

پر واضح است که جبهه استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و انگلیس و صهیونیسم هیچ علقه و عاطفه ای نسبت به مصالح ملل جهان از جمله ملت ایران ندارند. آنها هر آنچه که خیر و مصلحت است برای خود می خواهند. تاریخ اعمال آنها تماماً دلالت بر شرارت‌هایی است که بر ملل جهان تحمیل کرده اند.

لذا اگر دولت آمریکا خیرخواه ملت ها بود در این کشورها کودتا راه نمی انداخت، دیکتاتور ها را به/ در قدرت باز نمی گرداند و حفظ نمی کرد، جنگ های داخلی و خارجی بر مردم مستضعف تحمیل نمی کرد و به تحریم های فلج‌کننده و غارت سرمایه های بلوکه شده و نسل کشی مردم مظلوم فلسطین و یمن و سوریه رو نمی آورد.

بزرگترین خیر خواهی جبهه استکبار این است که سایه اش را از سر ملت های مسلمان کم کند. مصلحت ملل جهان بویژه ملت های مسلمان به این است که دولت آمریکا در تعیین سرنوشت شان هیچگونه دخالتی را روا ندارد. ولی همگان شاهدند که سرنوشت ملل جهان اینگونه رقم نخورده است

اما کارنامه و گفتار ضد انقلاب وطنی نیز تاکنون نشان داده که خیرخواه و ملاحظه گر مصالح ملی نبوده است. شدت ضدیت و نفرت و کینه آنان با انقلاب و نظام اسلامی موجب شده حفظ مصالح ملی را از اصول راهبردی مبارزات سیاسی خود ندانند. به همین خاطر، مصلحت ملی و خیر عمومی غایب اصلی در گفتار و کردار آنان است.

برای این مدعا دلایل زیادی وجود دارد که مهم ترین آن همسویی و همداستانی جبهه معاند با استکبار جهانی است. آنان تا کنون هیچ گونه اقدامی در جهت برائت از نظام سرمایه داری به عمل نیاورده است.

مضافاً اینکه توضیحی که جبهه معارض از مصالح ملی و خیر عمومی ملت می دهد ضد مصالح ملی است. بنابر این، اشتباه راهبردی این است که کسی گمان کند جبهه معارض و برانداز و استکبار جهانی خیر خواه ملت است.

بر این اساس، می توان گفت مواضع سیاسی جریان اپوزسیون نسبت به مشارکت مردم در انتخابات بر پایه خیرخواهی و مصلحت ملی نیست. زیرا خیر عمومی در استیفای حق مردم از طریق انتخابات است. ولی جبهه برانداز خواهان عدم مشارکت مردم در انتخابات است.

اما دلیل اصرار جبهه معارض و برانداز بر عدم مشارکت مردم در انتخابات هراس از بسیج توده ها است. این جبهه هیچگاه اعتقادی به بسیج ملت و حضور مردم در صحنه سیاسی است.

ملی گراها کودتای 28 مرداد سال 32 را می توانستند از طریق بسیج عمومی دفع کنند ولی نکردند. چپ ها نیز با اتخاذ فاز براندازی مسلحانه از مردم فاصله گرفتند. بعد انقلاب مهم ترین راهبرد دولت موقت بر اصل سیاست زدایی از مردم استوار بوده است. به همین خاطر، در آن زمان با بر گزاری رفراندم جمهوری اسلامی مخالف بود.

تنها گفتمانی که در قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بر اصل حضور گسترده مردم در عرصه سیاست تأکید می ورزد، گفتمان اسلام سیاسی است. و اساساً رمز مانایی انقلاب در ذهنیت ملی در همین امر است. جبهه ی معارض با هر عاملی که موجب کنش‌گری فعال مردم شود مخالفند. چون آنان از این نوع کنش‌گری غیر قابل کنترل هراس دارند

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.