گروه فرهنگي مشرق- سفرامام حسين(ع) به همراه کاروان از مکه نقطه آغاز خط سرخ شهادت و قيام است. امام(ع) از مکه تا کربلا منازل متعددي را طي کردند که هر يک از اين منازل و اشاراتي که امام در آنها داشته اند، کلاس درسي است.مشرق ان شاء الله تا ماه محرم مي کوشد تا بصورت مداوم آنچه در تاريخ از اين منازل نقل شده است را در اختيار خوانندگان بگذارد. روايت اين منازل همگي از کتاب گران سنگ استاد "محمد رضا سنگري"، "آئينه داران آفتاب" است. براي اين بزرگوار نيز اجري جزيل و توفيقي مضاعف آرزومنديم.
*****
منزل چهارم: منزل صِفاح
صفاح کناره و حاشيه کوه است. معلوم ميشود که اين ناحيه در دامنه کوه قرار دارد.
وقوع چند حادثه را در اين منطقه برشمردهاند. از مهمترين آنها ملاقات اباعبدالله الحسين(ع) با فرزدق شاعر است. اين چهره آشناي ادبيات عرب شگفتزده از حرکت و شتاب امام ميپرسد: اي فرزند پيامبر! با اين شتاب چرا و کجا؟
معلوم است فرزدق دريافته است که امام پيش از پايان مراسم حج سفر آغاز کرده است.
امام پاسخ ميدهد: لو لم اعجل لأُخِذت. اگر شتاب نميکردم، دستگير و گرفتارم ميکردند.
سکوت فرزدق گواه درک موقعيت مکه، تدبير امام و سياست اموي است.
امام ميپرسد: مردم کوفه چگونهاند؟
(امام در تمام راه از مسافران و بياباننورداني که از کوفه ميآيند، اين پرسش را مطرح ميکند.)
فرزدق در پاسخي کوتاه، هوشمندانه و تحليلگرانه ميگويد: قلوبهم معک و سيوفهم عليک. دلهاي مردم با تو، و شمشيرهايشان بر توست.
آن سوي اين جمله تزلزل شخصيت، پيمانشکني و خطرخيز بودن شهر کوفه و اهالي آن روشن است. امام لحظهاي سکوت ميکند و آنگاه ميفرمايد: بعدالامر و اللهُ يفعلُ مايشاء و کُلّ يومٍ ربَّنا في شأن اِنْ نزل القضاء بما نُحِبُّ فنحمدالله علي نعمائه و هُوَ المستعان في اداء الشکَّر و إنْ حالَ القضاءُ دُونَ الرّجاء فَلَمْ تُبْعد مَنْ کان الحق نيّته و التّقوي سَريرَتُه؛ خدا هرچه بخواهد، انجام ميدهد. پروردگار ما هر روز در شأن و کاري تازه است. اگر قضا و اراده الهي همان باشد که ما ميخواهيم و ميطلبيم، او را بر نعمت و دادهاش سپاس ميگوييم (اگر قضاي الهي مطابقه خواسته ما باشد، سپاسگزار خواهيم بود) و او ياور ما در سپاسگذاري خواهد بود. اما اگر ميان ما و خواستهها و آرزوهايمان قضاي الهي فاصله افکند (به آرزوهايمان نرسيم)، آن که حق انگيزه و تقوا روش و بينش و سيرت او باشد، از حقيقت فاصله نخواهد گرفت.
امام در تحليلي عارفانه کاميابي و ناکامي، شکست يا موفقيت در مسير حق را يکسان ميداند. رهآورد اين نگاه اميد، امنيت دروني، موضعگيري مناسب در مقابل رويدادها و عبور عالمانه از متن حادثههاست.
در چنين نگرشي حتي تلخها شيرين و غمها شاديآور ميشود.
غم و شادي برِ عارف چه تفاوت دارد ساقيا باده بده شادي آن کاين غم از اوست
فرزدق پس از طرح پرسشهاي خويش در زمينه نذر و مناسک حج از امام جدا شد و به جايگاهي رفت که عبدالله بن عمرو بن عاص بود. درنگ او در سراپرده عبدالله آنقدر بود که کارواني از کوفه رسيد و فرزدق در پي کاروان افتاد و از حسين پرسيد و خبر شهادت امام را از کاروان شنيد و گفت: لعنت بر عبدالله بن عمرو عاص! (تاريخ طبري، ترجمه ابوالقاسم پاينده، ج 7، ص 2970)
منطقه صفاح را ميان حنين و منطقه حرم دانستهاند. کوههايي ميان مکه و طائف نيز به همين نام بوده است. (معجمالبلدان، ياقوت حموي، ج 3، ص 412)
ملاقات فرزدق را در منزل زباله، خزيميّه و شقوق هم نوشتهاند. به نظر ميرسد در درستترين نظر، محلّ ملاقات فرزدق نزديک به مکه باشد. شايد بستان ابن معّمر دقيقتر باشد.
اين بيت شعر را نيز به فرزدق نسبت دادهاند:
لقيتُ الحسين بارض الصفاح عليه اليلامق و الدّرق (معجمالبلدان، ياقوت حموي، ج 3، ص 412)
حسين را در سرزمين صفاح ديدار کردم که قبايي بر تن و سپري بر دوش افکنده داشت.
کد خبر 15809
تاریخ انتشار: ۱ آذر ۱۳۸۹ - ۰۰:۵۶
فرزدق در جواب امام(ع) گفت:قلوبهم معک و سيوفهم عليک. دلهاي مردم با تو، و شمشيرهايشان بر توست.