تحلیل کاریکاتور شرق و نحوه مواجهه اجتماعی و رسانه ها با این کاریکاتور را با دکتر حسین کچوئیان استاد دانشگاه و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی به گفت وگو نشستیم. متن این گفت وگو و توضیح استاد در ادامه امده است.

نظر خود را در مورد کاریکاتور روزنامه شرق و اتفاقات مربوط به آن بیان کنید؟

سؤال شما را به دو بخش تقسیم میکنم. مسأله اول به خود کاریکاتور مربوط میشود و مسأله دوم مربوط به اتفاقات حول و حوش آن.مسأله اول این است که کاریکاتور مذکور چه معنایی داشته و یا چه معنایی از آن قابل استنباط است.
برای بحث در این مورد مقدماتی لازم است که مهمترین آن به چگونگی استنباط از یک کاریکاتور بطور کلی برمیگردد. یک کاریکاتور نظیر هر متن نمادین دیگر، و بلکه بیشتر از هر متن دیگری قابل تعبیر و تفسیر است. اما نکته مهمی که نباید مورد غفلت قرارگیرد، این است که تفسیر یک متن دلبخواهی نیست والا اصولا دیگر کاریکاتور کشیدن و متن نوشتن بی معنا می شد. متون خصوصا یک کاریکاتور بر روی تفسیرها باز میباشند، اما تفسیر درست محدود به حدودی است که عمده ترین آنها نمادهای بکارگرفته شده در کاریکاتور است.
 اما نمادها و تصویر نمادینی که یک کاریکاتور از آن تشکیل میشود، تنها وجهی از عناصر ذی نقش در تفسیر آن است. درحقیقت، معنای یک کاریکاتورتحت دو دسته ازعناصر مشخص میشود. عناصری که ذکر شد، عناصر درون متنی میباشد. اما معنای یک کاریکاتور به عناصر بیرون متنی نیز مربوط میگردد. زمان و مکان، اینکه کاریکاتور توسط چه کسی کشیده شده است، یا اینکه در کجا و چه نشریه ای منتشر شده  نیز در معنای آن مؤثر است.

حال با این مقدمات به تفسیر معنای کاریکاتور روزنامه شرق برمیگردیم. بر اساس ویژگی های درونی این کاریکاتور و بدون در نظرگرفتن وجوه بیرونی، بنده معنتقدم که این کاریکاتور میخواهد معنای عامی را منتقل کند که معنای بسیار درستی نیز هست. موضوع مورد توجه کاریکاتور یا معنایی که از آن به شکل کلی فهم میشود، بسیار مورد بحث قرارگرفته است.
 در یک جامعه گروهی از مردم یا همگی ممکن است تحت تأثیر جو وفضا یا بدلایل دیگر بگونه ای عمل کنند که مانع از دیدن حقایق و واقعیت ها توسط خود و دیگران شوند. مثلا ممکن است یک گروه یا یک فرد در موقعیتی باشد که با چنان قوت و نفوذی نظر خود را در جامعه منتشر کند که تحت تأثیر فضای حاصله دیگران با قبول آن نظر دیگر اساسا نتوانند واقعیت موجود را به شکل دیگری و به نحو درست آن ببینند. این همان چشم بندی است که در کاریکاتور افراد پشت سرهم به چشم یکدیگر میزنند.

آیا نمیتوان فرض کرد که کاریکاتور میخواهد بگوید در زمان جنگ تحمیلی ویا در مسأله اعتراض بر علیه توهین به ساحت رسول اکرم (ص)، مردم ایران یا بسیجی ها و مسلمانان همینطور عمل کرده اند، یعنی اینکه تحت تأثیر فضا جاهلانه عمل کرده اند و با کمک هم خود را مبتلا به جهل ساخته اند؟

ببینید برای اینکه بتوان معنای یک کایکاتور را متوجه موضوع و مسأله ای خاص، مثل این دو مورد ساخت، باید دلیلی وجود داشته باشد. تا آنجاییکه به متن کاریکاتور مربوط میشود، هیچ نماد و یا عنصری که بتوان این کاریکاتور را به دفاع مقدس یا تظاهرات کنونی مسلمانان مربوط کرد، در آن وجود ندارد. در واقع، برعکس این میتوان گفت که کاریکاتور فی نفسه ذهن را از این دوموضوع دورمیکند. شکل و شمایل افراد، صورت یا لباس و کلیت ظاهر جسمانی آنها هیج شباهتی به رزمندگان و بسیجی ها ندارد؛ بلکه هیچ نشانه خاصی مثلا ریش که معرف مسلمانان است بطور خاصی در کاریکاتور نیست که بتوان آن را به تظاهرات جهانی مسلمانان مرتب ساخت؛ شما میدانید که منتقدین غربگرای تحرک مسلمانان در این موارد عمدتا آن را به افراطی ها مرتبط میکنند که شمایل مشخصی دارند که در این کایکاتور اشاراتی به آن نیست.

پس چرا چنین استنباطی از آن شده است؟

پاسخ این سؤال را کسانی باید بدهند که چنین تعبیری از کاریکاتور دارند. اما بنظر بنده تنها عنصری که در آن میتواند موهم چنین تفسیری باشد، وجود صف و تجمع افراد است. اما این عنصر به تنهایی نمیتواند برای چنین تفسیری کفایت کند، مگر تنها رزمندگان در عالم صف میبندند؟ آیا مردم برای دریافت کالا یا خرید صف نمیبندند؟ اینکه چشم بند را نیز مرتبط با سربند رزمندگان بدانیم نیز هیچ وجه وجیهی ندارد!اما احتمالا تفسیر مذکور را میتوان متأثر از عوامل غیرمتنی دانست، یعنی تصور میکنم که تفسیر مذکور عمدتا بر مبنای عوامل برون متنی صورت گرفته باشد. احتمالا عده ای این را مبنای خوبی دانسته اند که چون کاریکاتور در هفته دفاع مقدس منتشر شده است، میخواسته به رزمندگان اشاره کند. اما سؤال این است که این روزها ما صف یا تجمعات خرید سکه و ارز داریم که به لحاظ زمانی تازگی بیشتری هم دارد. چرا کاریکاتور را متوجه آن ندانیم؟ از اینروی درنهایت به نظر میرسد اینکه این کاریکاتور در روزنامه ای منتشر شده که رویکرد خاص و بلکه انتقادی نسبت به بسیجیان یا تظاهرات مسلمانان دارد در تقویت ارتباط آن به رزمندگان بی نقش نبوده است.

آیا بنظر شما این مبنای موجهی برای تفسیر کاریکاتور است؟


از جهتی قطعا بله. ببینید، روزنامه کتاب یا متن بی زمان نیست. روزنامه ها هر مطلبی را که منتشر میکنند، خاصه کاریکاتورها را بر اساس مناسبت های زمانی و مکانی انتخاب میکنند. البته، این قاعده کلی استثناء هم دارد، اما در فقدان دلیل برای استثناء مبنای فهم و تفسیر قاعده است. بعلاوه، سوابق ناشر نیز یکی از مهمترین مبانی فهم منتشرات روزنامه یا هر متنی است. اصولا، اینکه چه کسی سخنی را میگوید، مبنای معقول فهم عمومی است. اگر یک دانشنمد یک لفط را در زمان و مکان خاصی بکار ببرد، با اینکه یک فرد معمولی همان لفظ را در شرایط عادی بکارببرد، در معنای آن لفظ مؤثر است.
اما، با وجود درستی توجه به سوابق روزنامه و رویکرد آن به بسیجییان یا مبارزات ضدغربی مسلمانان برای فهم معنای دقیق کاریکاتور، مسأله عمده این است که آیا متن اجازه چنین تفسیری را میدهد یا نه! اگر در متن هیچ نماد و عنصر خاص و مشخصی که اجازه چنین تفسیری بدهد نباشد، نمیتوان باعتبار عناصر بیرونی و سوابق ناشر یا زمان انتشار کاریکاتور این تفسیر را موجه ساخت. بنظر بنده متن، تفسیر مطرح شده براساس عوامل بیرونی را نیز موجه و معقول نمیسازد، خاصه اینکه بعضی از این عوامل، یعنی اظهارات کاریکاتوریست نیز برخلاف این تفسیر است.

به این ترتیب شما برخوردهای صورت گرفته را چطور میبینید؟


در جواب بنده ابتدا مبنای کلی خود را بگویم تا نوبت نظر خاص در مورد این برخوردها برسد. از نظر بنده در صحنه داخلی و در تعامل با مجموعه نیروهایی که تحت چارچوب نظام و ساختارقانونی کشور عمل میکنند، باید بنا بر تساهل و تسامح باشد. این سخن شامل آنهایی نیز میشود که موضع متنقد داشته و یا معارض قانونی نظام یا بعضی از قوای آن هستند. البته تساهل و تسامح، در جاهاییکه خطا تکرار میشود، بلا موضوع است. همچنین در مواردیکه تخلف قطعی صورت گرفته و قانون در مورد آن حکم مشخصی دارد نیز منتفی است چون اینجا امر در دست نهادهای قانونی و شیوه ها یا رویه های قانونی است. سخن بنده متوجه گروه ها و نیروهای سیاسی است که در طرح این مسأله نیز نقش عمده ای داشته اند. درهرحال، با این مبنا روشن است که وقتی مورد مناقشه موضوعی چنین کشدار و مبهم یا تفسیربرداراست، ضرورت پرهیز از حادکردن موضوع و جلوگیری از تشدید برخوردها وجه کاملا معقولی دارد.

یک قاعده ای در قضا هست که در مباحثات آماری نیز بکارمیرود. مطابق این قاعده، جاییکه احتمال مجازات کردن یک بیگناه در مقابل احتمال فرار مجرمی از مجازات وجود دارد، احتمال دوم معقولیت داشته و باید بدان عمل کرد. یعنی فرض کنیم کاریکاتوریست و روزنامه بطور قطع نیت سوء داشته و مجرم باشند. اما چون با توجه با ابهامات موجود مجرمیت آنها محرز نیست، اگر با آنها برخورد نکنیم مجرمی از مجازات گریخته است. اما با توجه به این ابهامات این احتمال نیزهست که واقعا خطایی واقع نشده باشد. حال، ما با دواحتمال مذکور روبروییم که در یکطرف مجازات بیگناه و در طرف دیگر فرار مجرم است. تساهل و تسامح در اینجا کاملا معقول و موجه است زیرا همانطوریکه در استدلال بر درستی آن قاعده گفته شده است، برای مجازات مجرم فراری همیشه فرصت هست، اما در صورت کیفردادن بیگناه خطایی غیرقابل برگشت صورت گرفته است.

بر اساس این مبنا، اینطور بنظر میرسد که برخوردهای صورت گرفته به هیچ رو موجه نباشد. در واقع، این برخوردها بی تناسب نیز هست. این را نیز باید در نظر بگیریم که کاریکاتوریست و مسؤلان روزنامه به اشکل مختلف اتهام را رد کرده اند و حتی اظهارات کاریکاتوریست میتواند به معنای نوعی عذرخواهی نیز تلقی گردد. البته اینکه در روند قانونی چه حکمی صادرشود، بیرون از بحث حاضر است. بحث در مورد دوستانی است که در موضوعی با اینهمه ابهام و شک، فضایی چنین تند بوجودآورده اند. شنیدم حتی بعضی میخواستند که در مقابل دفتر روزنامه تجمع کنند؛ خوشبختانه آنها دریافتند که در بستر موقعیت کنونی و باتوجه به تظاهرات جهانی مسلمانان، اینکار حتی اگر موجه هم میبود، بازکردن جبهه ای فرعی و موجب مخدوش شدن تحرکات جهانی میشد.

بنده نهایتا دادن تذکر به کاریکاتوریست و روزنامه را کافی میدانم. شنیدم بعضی تحلیل های عجیبی مطرح کرده و بر اساس آن این برخودها را توجیه مینمایند. از جمله گفته اند در واقع انتشار این کاریکاتور نوعی آزمون یا تست کردن حساسیت ها بوده است تا در صورت عدم حساسیت مردم، گستاخی های بیشتری صورت بگیرد. از این بگذریم که موضوعی مشکوک مبنای چنین تحلیل و بدنبال آن این برخوردهاست. این دوستان درنظر نمیگیرند که درک کاملا غلطی نیز از موضع مخالفین خود و برنامه های آنها دارند. به هزار دلیل پیدا و پنهان، منتقدین و معارضین داخلی به هیچ رو به دنبال تندکردن فضا و ایجاد جو برخورد یا تنش و درگیری نیستند، بلکه راهبرد کلی آنها، برای برگشت به صحنه بازی و عرصه سیاست، آرام سازی و عرضه خود به عنوان نیروهایی معتقد به نظام و معتقد به بنیان ها و ارزش های انقلاب است. واقعا، چه نفعی برای آنها وجوددارد که با انتشار یک کاریکاتور، تعرضی این چنینی، آنهم به ارزش های مورد اجماع خاصه و عامه مردم، داشته باشند؟