مشرق -- جنجال بر سر تعیین خط قرمز برای برنامه هستهای ایران مدتی است که در محافل مختلف بینالمللی بالا گرفته و در طول چند روز گذشته با اعلام مواضع کشورها در قالب سخنرانیهای سران در مجمع عمومی سازمان ملل رویکرد و جهت جدیدی به خود گرفته است.
شروع این جنجال از طرف رژیم صهیونیستی بود که مرتبا بر طبل جنگ علیه ایران و حمله به تاسیسات هستهای آن میکوبد و هر روز در قالب و شکل جدیدی به جهانیان هشدار میدهد که ایران در حال نزدیک شدن به ساخت سلاح هستهای است همچنین اصرار و پافشاری نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی به واشنگتن جهت تعیین خط قرمز برای ایران و نهایتا اقدام نظامی علیه تاسیسات هستهای کشورمان در این جنجال موثر بوده است.
از آنجا که بین آمریکا و رژیم صهیونیستی همواره اتحاد راهبردی وجود دارد و اسرائیل در منطقه خاورمیانه مهمترین متحد آمریکا محسوب میشود به طوری که همواره آمریکا خود را متعهد به حمایت و کمک همه جانبه رژیم صهیونیستی میداند وجود اختلاف و تنش گسترده بین آنها واقعی نیست اما در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تنش بین واشنگتن و تل آویو در خصوص برنامه هستهای ایران بالا گرفته است به طوری که نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل از آمریکا تقاضای تعیین خط قرمز برای ایران دارد در حالی که آمریکا ضمن اعلام متعهد بودن به جلوگیری از دست یابی ایران به سلاح هستهای، حاضر نشده است که در خصوص تقاضای رژیم صهیونیستی اقدامی انجام دهد و حتی اوباما فشار نتانیاهو را اقدامی در جهت حمایت از رقیب انتخاباتی خود تلقی کرده و از اینکه نخست وزیر اسرائیل در این خصوص با رقیبش هم راستا شده اعلام نارضایتی کرده است.
به عبارت دیگر نتانیاهو، اوباما را به مخمصه سیاسی کشانده و به صورت علنی در انتخابات ریاست جمهوری وی را مورد حمله قرار داده است. البته اوباما به دلیل محدودیت ها و فشارهای داخلی مایل نیست خود را در یک جریان نظامی دیگر در منطقه خاورمیانه درگیر کند زیرا فضای داخلی کشورش ضد جنگ و مداخله گری است و مردم هنوز از آثار مداخله گریهای دورههای قبل به ویژه در افغانستان و عراق ناراضی هستند و حتی جنبش وال استریت که مخالف مداخلهگری بود واکنشی در راستای اقدامات قبلی ارزیابی میشود بنابراین اوباما بر خلاف رقیبش که مرتبا بر طبل جنگ و خشونت در محیط بینالمللی میکوبد درصدد است ضمن رصد تحولات بینالمللی، از مداخله گری نظامی مستقیم پرهیز نماید.
به هر حال علیرغم اینکه مقامات رژیم صهیونیستی انتظار داشتند اوباما در سخنرانی خود در مجمع عمومی برای ایران خط قرمز تعیین کند ولی وی در این خصوص فقط مواضع قبلی خود را تکرار کرد و بدین ترتیب رژیم صهیونیستی که در اجلاسهای قبلی مجمع عمومی صرفا با مواضع تند رئیس جمهوری ایران مواجه میشد در این اجلاس با مواضع نسبتا تند مرسی رئیس جمهور مصر هم مواجه شد و امریکا هم مطابق میلش عمل نکرد و نهایتا خود راسا خط قرمز در برنامه های هستهای ایران را اعلام کرد که البته دیدگاههای وی همراه با تناقضات جدی بود.
نتانیاهو در سخنرانی خود در مجمع عمومی اعلام کرد که ایران برای ساخت بمب اتمی باید از سه مرحله عبور کند مرحله اول باید اورانیوم با غلظت پایین تولید کند در مرحله دوم اورانیوم با غلظت متوسط و در مرحله سوم اورانیوم با غلظت بالا را تولید کند لذا ایران مرحله اول را تکمیل کرده و وارد مرحله دوم شده و تا بهار یا حداکثر تابستان آینده مرحله دوم را تکمیل خواهد کرد که در آن صورت 90% به ساخت بمب اتم نزدیک شده است و پس از ورود به مرحله سوم ظرف چند هفته یا ماه اولین بمب هستهای خود را میسازد وی خط قرمز جنجالی خود را در مرحله، عبور ایران از غنیسازی اورانیوم با غلظت متوسط به غنیسازی با غلظت بالا اعلام کرد.
البته وی در سخنرانی خود با نشان دادن تصویری ساده گمانه های خود را توضیح میداد که خط قرمز را در مرز 90% ترسیم کرد که همین موضوع موجب تعجب و تمسخر ناظران بینالمللی گردید که چطور ایشان خط قرمز را بالای مرحله غنیسازی 90% کشیده در حالی که وی حتی با غنیسازی 20% ایران نیز مشکل جدی داشت.
البته همه این سناریوها در حالی اعلام میشود که هیچ نسبتی با واقعیاتی که در ایران در جریان است ندارد چراکه بارها مقامات ارشد ایران اعلام کردهاند که هیچ قصدی در جهت تولید سلاح هستهای ندارند و حتی مقام معظم رهبری آن را اقدامی خلاف شرع دانسته است.
به هر حال خط قرمزی که نتانیاهو مدتها روی آن مانور میداد قرار است بر طبق پیشنهادهای وی در بهار یا تابستان سال آینده ایران به آن نزدیک شود حال این سوال جدی در منظر افکار عمومی جهان مطرح شده که اگر خطر تهدید ایران اینقدر فوری و جدی نبوده چرا رژیم صهیونیستی مرتبا در طول هفتههای گذشته بر ضرورت حمله به ایران تاکید کرده است؟ البته از مجموع این اظهارنظرها و مواضع متناقض میتوان به این جمع بندی رسید که تهدیدات و فشارهای غیر منطقی رژیم صهیونیستی تلاشی برای فشار بر ایران و تغییر رفتار آن میباشد که البته مشخص است ایران در موضوع هستهای خود اصول و معیارهای فنی و حقوقی دارد که همواره در مذاکرات و مجامع بینالمللی بر آنها تاکید کرده و فشارها و تهدیدات و فضاسازیهای منفی بینالمللی از جانب غرب و رژیم صهیونیستی نمیتواند در ماهیت این اصول و معیارها تغییر ایجاد کند.
غلامرضا کریمی/ استاد دانشگاه
شروع این جنجال از طرف رژیم صهیونیستی بود که مرتبا بر طبل جنگ علیه ایران و حمله به تاسیسات هستهای آن میکوبد و هر روز در قالب و شکل جدیدی به جهانیان هشدار میدهد که ایران در حال نزدیک شدن به ساخت سلاح هستهای است همچنین اصرار و پافشاری نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی به واشنگتن جهت تعیین خط قرمز برای ایران و نهایتا اقدام نظامی علیه تاسیسات هستهای کشورمان در این جنجال موثر بوده است.
از آنجا که بین آمریکا و رژیم صهیونیستی همواره اتحاد راهبردی وجود دارد و اسرائیل در منطقه خاورمیانه مهمترین متحد آمریکا محسوب میشود به طوری که همواره آمریکا خود را متعهد به حمایت و کمک همه جانبه رژیم صهیونیستی میداند وجود اختلاف و تنش گسترده بین آنها واقعی نیست اما در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تنش بین واشنگتن و تل آویو در خصوص برنامه هستهای ایران بالا گرفته است به طوری که نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل از آمریکا تقاضای تعیین خط قرمز برای ایران دارد در حالی که آمریکا ضمن اعلام متعهد بودن به جلوگیری از دست یابی ایران به سلاح هستهای، حاضر نشده است که در خصوص تقاضای رژیم صهیونیستی اقدامی انجام دهد و حتی اوباما فشار نتانیاهو را اقدامی در جهت حمایت از رقیب انتخاباتی خود تلقی کرده و از اینکه نخست وزیر اسرائیل در این خصوص با رقیبش هم راستا شده اعلام نارضایتی کرده است.
به عبارت دیگر نتانیاهو، اوباما را به مخمصه سیاسی کشانده و به صورت علنی در انتخابات ریاست جمهوری وی را مورد حمله قرار داده است. البته اوباما به دلیل محدودیت ها و فشارهای داخلی مایل نیست خود را در یک جریان نظامی دیگر در منطقه خاورمیانه درگیر کند زیرا فضای داخلی کشورش ضد جنگ و مداخله گری است و مردم هنوز از آثار مداخله گریهای دورههای قبل به ویژه در افغانستان و عراق ناراضی هستند و حتی جنبش وال استریت که مخالف مداخلهگری بود واکنشی در راستای اقدامات قبلی ارزیابی میشود بنابراین اوباما بر خلاف رقیبش که مرتبا بر طبل جنگ و خشونت در محیط بینالمللی میکوبد درصدد است ضمن رصد تحولات بینالمللی، از مداخله گری نظامی مستقیم پرهیز نماید.
به هر حال علیرغم اینکه مقامات رژیم صهیونیستی انتظار داشتند اوباما در سخنرانی خود در مجمع عمومی برای ایران خط قرمز تعیین کند ولی وی در این خصوص فقط مواضع قبلی خود را تکرار کرد و بدین ترتیب رژیم صهیونیستی که در اجلاسهای قبلی مجمع عمومی صرفا با مواضع تند رئیس جمهوری ایران مواجه میشد در این اجلاس با مواضع نسبتا تند مرسی رئیس جمهور مصر هم مواجه شد و امریکا هم مطابق میلش عمل نکرد و نهایتا خود راسا خط قرمز در برنامه های هستهای ایران را اعلام کرد که البته دیدگاههای وی همراه با تناقضات جدی بود.
نتانیاهو در سخنرانی خود در مجمع عمومی اعلام کرد که ایران برای ساخت بمب اتمی باید از سه مرحله عبور کند مرحله اول باید اورانیوم با غلظت پایین تولید کند در مرحله دوم اورانیوم با غلظت متوسط و در مرحله سوم اورانیوم با غلظت بالا را تولید کند لذا ایران مرحله اول را تکمیل کرده و وارد مرحله دوم شده و تا بهار یا حداکثر تابستان آینده مرحله دوم را تکمیل خواهد کرد که در آن صورت 90% به ساخت بمب اتم نزدیک شده است و پس از ورود به مرحله سوم ظرف چند هفته یا ماه اولین بمب هستهای خود را میسازد وی خط قرمز جنجالی خود را در مرحله، عبور ایران از غنیسازی اورانیوم با غلظت متوسط به غنیسازی با غلظت بالا اعلام کرد.
البته وی در سخنرانی خود با نشان دادن تصویری ساده گمانه های خود را توضیح میداد که خط قرمز را در مرز 90% ترسیم کرد که همین موضوع موجب تعجب و تمسخر ناظران بینالمللی گردید که چطور ایشان خط قرمز را بالای مرحله غنیسازی 90% کشیده در حالی که وی حتی با غنیسازی 20% ایران نیز مشکل جدی داشت.
البته همه این سناریوها در حالی اعلام میشود که هیچ نسبتی با واقعیاتی که در ایران در جریان است ندارد چراکه بارها مقامات ارشد ایران اعلام کردهاند که هیچ قصدی در جهت تولید سلاح هستهای ندارند و حتی مقام معظم رهبری آن را اقدامی خلاف شرع دانسته است.
به هر حال خط قرمزی که نتانیاهو مدتها روی آن مانور میداد قرار است بر طبق پیشنهادهای وی در بهار یا تابستان سال آینده ایران به آن نزدیک شود حال این سوال جدی در منظر افکار عمومی جهان مطرح شده که اگر خطر تهدید ایران اینقدر فوری و جدی نبوده چرا رژیم صهیونیستی مرتبا در طول هفتههای گذشته بر ضرورت حمله به ایران تاکید کرده است؟ البته از مجموع این اظهارنظرها و مواضع متناقض میتوان به این جمع بندی رسید که تهدیدات و فشارهای غیر منطقی رژیم صهیونیستی تلاشی برای فشار بر ایران و تغییر رفتار آن میباشد که البته مشخص است ایران در موضوع هستهای خود اصول و معیارهای فنی و حقوقی دارد که همواره در مذاکرات و مجامع بینالمللی بر آنها تاکید کرده و فشارها و تهدیدات و فضاسازیهای منفی بینالمللی از جانب غرب و رژیم صهیونیستی نمیتواند در ماهیت این اصول و معیارها تغییر ایجاد کند.
غلامرضا کریمی/ استاد دانشگاه