کد خبر 158780
تاریخ انتشار: ۹ مهر ۱۳۹۱ - ۱۱:۴۸

این گزارش بر مذاکره آمریکا با ایران بر سر برنامه هسته ای تاکید می کند.ایالات متحده، هیچ گزینه سیاسی کارآمدی در اختیار ندارد تا بتواند تهدید ناشی از ایران را در کوتاه مدت، با هزینه قابل قبول و بدون مواجه شدن با مخاطراتی قابل‌ملاحظه از بین ببرد.

به گزارش مشرق ، اندیشکده رند گزارشی با عنوان " مهار ایران" به قلم رابرت ریاردون منتشر کرده است. در این گزارش امده است : برنامه هسته‌ای ایران یکی از معضلات اصلی سیاست خارجی ایالات متحده در قرن جدید است. توانمندی ایران در تولید تسلیحات هسته‌ای می‌تواند وضعیت امنیتی نامطمئن مهم‌ترین منطقه جهان را بی‌ثبات‌تر کند. این امر همچنین برهم زننده توازن نظامی موجود میان ایران ناسازگار از یک سو و ایالات متحده و کشورهای هم‌پیمان آن در منطقه از سوی دیگر است و می‌تواند پیامدهای منفی و جدی برای دسترسی آزاد ایالات متحده و جهان به منابع انرژی این منطقه داشته باشد. دسترسی آزاد به این منابع، پیش‌شرط رشد اقتصادی و ثبات در جهانی است که به تازگی در حال گذار از بحران عظیم مالی است. این روند می‌تواند منافع ایالات متحده و نیروهای نظامی آن در عراق، افغانستان و سراسر خاورمیانه را در معرض خطر قرار دهد و در نهایت می‌تواند منجر به راه افتادن مسابقه تسلیحاتی هسته‌ای در منطقه شده و یا اسرائیل را ترغیب به آشکار ساختن زرادخانه هسته‌ای خود کند و یا حتی منجر به مناقشه‌ای هسته‌ای شود.

با این وجود، در نظر گرفتن بدترین حالت‌ها نیز نباید باعث بی‌توجهی به احتمالات واقعی و یا توانایی ابزارهای کلان نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک سیاست ایالات متحده در تاثیر بر نتایج آن شود. این پروژه بر آن است تا ارزیابی واقعی و صریحی از گزینه‌های سیاست ایالات متحده، منافع و هزینه‌های احتمالی آن و مناسب‌ترین راهبردها برای دستیابی به اهدافی واقعی فراهم آورده و از قرار دادن خود در میان هراس‌آفرینی و خوشبینی مفرط جلوگیری کند. از این رو، گزارش حاضر ضمن اتخاذ دیدگاهی بلند مدت از برنامه هسته‌ای ایران، در پی تعیین گزینه‌های نویدبخش برای ایالات متحده است که می‌تواند امنیت و منافع این کشور در سطح منطقه و یا در سطح جهان را به حداکثر رسانده و در عین حال از هزینه‌های غیرضروری و مخاطرات جلوگیری کند.

نتیجه اصلی این پژوهش‌ مذاکره با ایران است. این مطالعه نشان می‌دهد که ارائه مشوق‌های مشخص به ایران، در عوض سازش این کشور بر سر برنامه هسته‌ای خود، از ارزشی واقعی برخوردار است؛ حتی اگر این مشوق‌ها در کوتاه مدت نتواند ایران را متقاعد به سازش کند. به عبارت دیگر، ایالات متحده و کشورهای هم‌پیمان آن می‌بایست به مذاکره با ایران خواه شانسی واقعی از دستیابی به توافق متصور باشد یا نه ادامه دهند. بخش اعظم مباحث سیاسی فعلی پیرامون بحران هسته‌ای ایران بر دورنمای چنین توافقی متمرکز است. تحقیق حاضر این طور نتیجه‌گیری می‌کند که اگرچه رسیدن به چنین توافقی بسیار مطلوب است، لیکن امکان دستیابی به آن، توجیه کننده ضروری برای دیپلماسی به شمار نمی‌آید. از این نظر، مذاکرات فوق، چنین نکته مهمی را از قلم انداخته است. تلاش‌های مداوم برای مذاکره، ورای امکان دستیابی به توافق، منافع استراتژیکی را نیز به دنبال دارد. در عوض، تداوم ارائه مشوق‌های دقیق می‌تواند جزء لازم راهبرد کلی مهار و تحدید نفوذ محسوب شود: سیاستی که می‌تواند به ایجاد حمایت بین‌المللی از تلاش‌های آمریکا برای منع تکثیر تسلیحات هسته‌ای و تضعیف موقعیت ایرانیان تندرو و تقویت مخالفان سیاسی داخلی در ایران کمک کرده و ضمن کاهش انگیزه‌های ایران برای تسلیحاتی کردن برنامه هسته‌ای خود، به انزوای هرچه بیشتر این کشور منجر شود.

در عین حال، این خط مشی کم هزینه است. تا زمانی که ایالات متحده، گزینه‌های جایگزین مشخصی ( مانند تحریم‌های کمرشکن و یا نیروی نظامی پیشگیرانه ) در اختیار ندارد، ایران نمی‌تواند از مذاکرات به منظور وقت‌کشی استفاده کند. به همین منوال، دیگر مولفه‌های مهم راهبرد مهار کلی ( از جمله اعمال تحریم‌های موجود و ایجاد و توسعه توانمندی‌ها و ائتلاف‌های نظامی منطقه‌ای ) نیز می‌تواند به طور همزمان دنبال شود. نهایتا، تحقیق حاضر نتیجه‌گیری می‌کند: ادعای این که مذاکرات، جایگاه ایالات متحده را تضعیف کرده و پیامی حاکی از ضعف مخابره می‌کند، مستند نیست.

مناسب‌ترین چارچوبی که می‌توان برای سیاست ایالات متحده در قبال ایران متصور شد، در نظر گرفتن سیاست مهار و تحدید نفوذ است. اساسا، این امر تنها و حتی عمدتا به راهبرد نظامی اشاره ندارد، بلکه چارچوب فراگیری است که طیف گسترده‌ای از خط‌مشی‌های ایالات متحده ( از جمله ابزار اقتصادی، نظامی و دیپلماتیک ) را در بر می‌گیرد. تمامی این ابزارها می‌تواند به طرزی ماهرانه استراتژی کارآمد و چند جانبه‌ای را شکل دهد که به طور موفقیت‌آمیزی از دستیابی ایران به امتیازات سیاسی و نظامی به خاطر برنامه هسته‌ای خود جلوگیری کرده و ضمن حفظ ثبات در منطقه و جلب حمایت از رژیم منع تکثیر در سطح جهانی، بر ایران فشار آورد تا این کشور را به تغییرات سیاسی مشخصی در داخل و در بلند مدت ترغیب کند.

این تحقیق، سیاستی یگانه، روشن و ساده برای مقابله با جاه‌طلبی‌های هسته‌ای ایران متصور نیست. ایالات متحده، احتمالا هیچ گزینه سیاسی کارآمدی در اختیار ندارد تا بتواند تهدید ناشی از ایران را در کوتاه مدت، با هزینه قابل قبول و بدون مواجه شدن با مخاطراتی قابل‌ملاحظه از بین ببرد. حمله پیشگیرانه نظامی علیه زیربنای هسته‌ای ایران نامطلوب و ناامید کننده است. این مسئله بی‌آنکه در نابود ساختن برنامه هسته‌ای ایران در بلند مدت موفقیتی کسب کند، می‌تواند موجب حملات تلافی‌جویانه، برهم خوردن ائتلاف‌ها و بی‌ثبات شدن رژیم‌های منطقه شده و به ضرر حمایت چندجانبه از ایالات متحده برای سیاست‌های این کشور در زمینه منع تکثیر تسلیحات هسته‌ای تمام شود. حملات پیشگیرانه احتمالا تنها باعث افزایش تلاش‌های ایران و از سرگیری مجدد برنامه [هسته‌ای] این کشور خواهد شد.

به نظر می‌رسد تحریم‌های اقتصادی نیز در کوتاه مدت قادر به منصرف ساختن ایران در دنبال کردن برنامه هسته‌ای خود نیست. رهبری فعلی در تهران برای مشروعیت بین‌المللی یا الحاق به اقتصاد سیاسی در سطح جهانی اهمیت چندانی قائل نیست؛ در عوض از نظر رهبری ایران، خودکفایی و خودمختاری دارای ارزش است و مشروعیت داخلی آن از خصومت با اسرائیل، غرب و ایالات متحده ( به واسطه ترسیم خود به عنوان تنها حافظ مشروع اصول اساسی جمهوری اسلامی ) ناشی می‌شود. همچنین این رهبری به تعاملات خود با ایالات متحده و کشورهای هم‌پیمان آن [به صورت رابطه‌ای] با حاصل جمع صفر می‌نگرد و احتمالا هرگونه سازش در برابر فشار را پیامی غیر قابل ‌قبول و حاکی از ضعف می‌داند که مطرح شدن خواسته‌های اجبارآمیز بیشتری را در پی خواهد داشت. حکومت ایران به کرات عزم خود را برای ایستادگی در مقابل تحریم‌های سخت نشان داده و وجهه بین‌المللی و داخلی خود را بر سر آن به مخاطره انداخته است.


همزمان، به نظر می‌رسد ایالات متحده از تمام توانایی‌های خود برای دستیابی به تحریم‌های سخت‌تر در شورای امنیت سازمان ملل استفاده کرده است. واشنگتن به طور موفقیت‌آمیزی حمایت مسکو و پکن را برای صدور چهار قطعنامه تحریمی سخت‌تر در گذشته جلب کرد. این تحریم‌ها محدودیت‌های جدی برای امور بانکی ایران، دسترسی به تسلیحات متعارف و توانایی این کشور در خرید مواد و تکنولوژی قابل استفاده در برنامه هسته‌ای آن ایجاد کرد. با این وجود، ایالات متحده احتمالا قادر به جلب حمایت روسیه، چین و یا کشورهای اروپایی هم‌پیمان خود برای وضع تحریم‌های سخت‌تر نیست؛ تحریم‌هایی که می‌تواند محدودیت‌های سختی را متوجه حوزه نفت و گاز ایران سازد. مسئله این نیست که آیا ایالات متحده می‌تواند به طور موفقیت‌آمیزی به زد و بند با روسیه و چین ادامه دهد تا از حمایت بیشتر این دو کشور برخوردار شود یا نه؟ روسیه و چین هر دو، ملاحظات امنیتی مهمی در ایجاد توازن در روابط خود با ایران دارند. این توازن با وضع تحریم‌های همه‌جانبه و سخت‌تر در معرض تهدید قرار خواهد گرفت و به نظر نمی‌رسد که این دو کشور حاضر شوند منافع خود را به هر قیمتی که ایالات متحده خواستار آن است ( و یا توانایی آن را دارد ) به خطر اندازند. به ویژه آنکه هر دو کشور اساسا از کارآیی تحریم‌های اقتصادی و توانایی آن در دستیابی به راه‌حلی صحیح برای این بحران، ابراز تردید کرده‌اند.

مذاکرات با ایران و ارائه مشوق‌های معین در عوض سازش بر سر برنامه هسته‌ای بعید است به مصالحه‌ای قابل قبول - که بتواند مسئله هسته‌ای را حل کند - منجر شود. ایران خود را ملزم به دستیابی به چرخه سوخت هسته‌ای کرده است و احتمال این که ایالات متحده و دیگر اعضای گروه 1+5 ( 5 عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل یعنی چین، روسیه، فرانسه، انگلیس و آمریکا به اضافه آلمان ) بتوانند مشوق‌هایی برای متقاعد ساختن ایران به بازگشت از وضعیت خود ارائه دهند، کم است. حکومت ایران، هرگونه معامله‌ای که در آن غنی‌سازی نادیده گرفته شود را غیرممکن خوانده و نگران این‌ است که ایالات متحده و کشورهای هم‌پیمان آن از هرگونه موفقیتی در مذاکرات به مثابه گامی برای طرح تقاضاهای تحمیلی فزاینده استفاده کنند. از سویی دیگر، نزاع جناح‌ها در تهران موجب شده است تا هر گروه انگیزه جلوگیری از دستیابی رقبای خود به مشروعیت داخلی ( که می‌تواند در نتیجه یک معامله حاصل شود ) را داشته باشد.

دورنمای مبهم تحریم‌ها، حمله نظامی و مشوق‌های مشخص برای حل بحران هسته‌ای در آینده نزدیک حاکی از آن است که احتمالا ایالات متحده قادر به جلوگیری از دستیابی ایران به توانمندی ساخت تسلیحات هسته‌ای نیست و ایران نیز به احتمال زیاد به توسعه و بهبود مهارت خود در چرخه سوخت هسته‌ای، کاهش زمان برای ساخت یک یا دو بمب، افزایش وسعت زرادخانه خود، بهبود سامانه‌های پرتاب و توسعه پدافند و تداوم‌پذیری زیرساخت هسته‌ای خود ادامه خواهد داد. این کشور همچنین به مقاوم سازی و پراکنده کردن تاسیسات هسته‌ای خود و پیگیری روش‌های بیشتر برای تولید مواد شکافت‌پذیر ادامه خواهد داد. تمامی این فعالیت‌ها می‌تواند با ادامه بازرسی‌های آژانس انرژی اتمی بین‌المللی و حفظ عضویت در پیمان منع اشاعه هسته‌ای و ادعای صلح‌آمیز بودن ماهیت این برنامه و انطباق با الزامات ایران در پیمان بین‌المللی دنبال شود.

با این وجود، دستیابی ایران به تسلیحات هسته‌ای محتوم نیست. ایالات متحده تاکنون نشان داده است که تحریم‌های اقتصادی، نظارت بر صادرات و عملیات مخفی و خرابکارانه می‌تواند پیشرفت ایران را به تاخیر انداخته و هزینه‌های این برنامه را افزایش دهد. افشای تاسیسات مخفی غنی‌سازی فردو نیز نشان داد که ایالات متحده از توانمندی اطلاعاتی موثر و قدرتمندی برخوردار است و ایران نمی‌تواند براحتی فرض کند که خواهد توانست فعالیت‌های مخفیانه هسته‌ای خود را بدون اطلاع ایالات متحده و کشورهای هم‌پیمان آن دنبال کند. ضعف تدابیر حفاظتی و نظارت در ایران، توانایی این کشور برای عملکرد مخفیانه را پیچیده کرده و دورخیز آن را برای ساختن تسلیحات هسته‌ای بدون اطلاع ایالات متحده دشوار ساخته است. از این رو، اگرچه ایران می‌تواند توانمندی تولید تسلیحات هسته‌ای خود را توسعه دهد، تسلیحاتی شدن بدون در پی داشتن احتمال مواجهه با خطر حمله نظامی، دشوار است.

در نتیجه ایالات متحده و هم‌پیمانان آن می‌بایست تلاش‌های خود را بر ایجاد و توسعه راهبرد مهار و تحدید نفوذ ایران متمرکز کنند. این راهبرد، مانند راهبرد اصلی مهار که توسط جورج کنان در اوایل جنگ سرد پیشنهاد شد، می‌بایست طیف گسترده‌تری از ابزار قدرت ایالات متحده را در بر گرفته و بر جلوگیری از دستیابی ایران به امتیازات سیاسی و نظامی در منطقه تمرکز داشته و تغییرات سیاسی مشخصی را در تهران به عنوان هدفی بلند مدت مدنظر قرار دهد. موفقیت تلاش‌های ایالات متحده در منع اشاعه هسته‌ای دست‌کم تا حد زیادی در گرو اعمال نفوذ بر این روندهای بلندمدت سیاسی و جلوگیری و یا کاهش توانمندی‌های مقتضی است. هدف سیاست مهار و تحدید نفوذ می‌بایست بر کمک به پیشبرد گرایش‌های سیاسی داخلی و بلند مدت یاد شده و به تاخیر انداختن هرگونه تصمیم ایران برای تسلیحاتی شدن و ممانعت از دستیابی این کشور به امتیازات سیاسی در منطقه متمرکز باشد.

برای مطالعه متن کامل گزارش اینجا کلیک کنید.