کد خبر 1589211
تاریخ انتشار: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ - ۱۵:۳۸

به گزارش مشرق، کانال تلگرامی نو اصولگرا نوشت:

در تاریخ اسلامی، جمود و تحجر به شکل‌های مختلف رواج داشته و معارف اسلامی و اندیشه‌های الهی را به چالش کشیده است. اگرچه این جریانات نتوانستند در برابر معارف عمیق الهی و اسلامی مقاومت کنند و جایگاه معتبری در اندیشه‌ها بدست آورند ولی افکار و آثار آنان در جامعه وجود دارد. شهید مطهری این جریانات فکری و کلامی را چنین وصف می‌کند: «کار عقل را به کلی تعطیل کردند و در مقام استخراج احکام اسلامی از متون آن، درک عقل را از ارزش حجیت انداختند و پیروی از آن را حرام دانستند و در تألیفات خویش بر اصولییون (طرفداران مکتب دیگر فقهی شیعه) سخت تاختند و می‌گفتند فقط کتاب و سنت حجت‌اند (مطهری، 1379: 157).

یکی از مهم‌ترین و اثرگذارترین جریاناتی که معمولا به عنوان پیشانی تحجر و جمود شناخته می‌شوند و مولای متقیان را همین گروه به شهادت رساندند، «خوارج» هستند. تفکر خارجی‌گری زائیده گروه خوارج بود و ریشه‌های چنین تفکراتی از زمان پیامبر وجود داشت و در جریان تقسیم غنائم جنگ حنین برخی تجلی‌های فکری آن بروز کرد اما در زمان امیرالمومنین به صورت یک گروه اجتماعی بروز و ظهور داشت. خوارج گروهی بودند که بعد از جنگ صفین و ماجرای حکمیت صف‌بندی اجتماعی مجزایی پیدا کردند و از اسلام صرفا به پوسته آن اکتفا می‌کردند و برداشت‌های آنان از اسلام فاقد باطن و معنویت درونی بود.

پس از پایان یافتن جنگ نهروان یکی از اصحاب امیرالمومنین باتوجه به اینکه کمتر از ده نفر از گروه خوارج زنده مانده بودند تصور می‌کرد ریشه خوارج در طول تاریخ خشکیده شده است و زمانی این را بیان کرد حضرت امیر نسبت به این کلام واکنش نشان دادند و چنین فرمودند: و قال (علیه السلام) لما قُتل الخوارج، فقیل له یا أمیرالمؤمنین هلک القوم بأجمعهم: کَلَّا وَ اللَّهِ إِنَّهُمْ نُطَفٌ فِی أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ قَرَارَاتِ النِّسَاءِ، کُلَّمَا نَجَمَ مِنْهُمْ قَرْنٌ قُطِعَ حَتَّی یَکُونَ آخِرُهُمْ لُصُوصاً سَلَّابِینَ (نهج‌البلاغه، خطبه 60): نه; به خدا سوگند (این گونه که شما می‌پندارید که خوارج ریشه کن شدند نیست) آنها نطفه‌هایی در پشت پدران و رحم مادران خواهند بود، هر زمان شاخی از آنها سر برآورد قطع می‌شود و در آخر کار، آنان دزدان و راهزنان خواهند شد.

این پیش‌گویی امیرالمومنین ناظر بر گرایش فکری ریشه‌داری است که حتی پیامبر و امیرالمومنین نیز نتوانستند با آن مقابله کنند و آن را ریشه‌کن نمایند. لذا این جریان در زمان ما نیز وجود دارد و اندکی بررسی عمیق‌تر ناظر بر مشخصه‌های متحجرین با توجه به معیارهایی ائمه معصومین فرموده‌اند در زمان کنونیِ ما، این ادعا را اثبات می‌کند. با توجه به نقشی که متحجرین و گروه خوارج در به شهادت رساندن امیرالمومنین داشتند شاید دور از واقع نباشد که ادعا کنیم، ضربه‌ای که متحجرین به اسلام و تشیع زدند، دشمنان امیرالمومین در جنگ‌های رودررو نزدند. لذا می‌توان از این حیث و به یک معنا متحجرین را منافقانی ناآگاه دانست که ضربات جبران ناپذیری بر پیکره تشیع وارد کردند.

ضربه مهم دیگری که متحجرین بر اسلام و مکتب امامیه وارد کردند ناظر بر درک خشک و دور از واقعیتی است که توان گره‌گشایی از حیات اجتماعی مسلمین را ندارد. این تفکر دقیقا در همان نقطه‌ای قرار دارد که مسیحیت در قرون وسطی قرار داشت. مسیحیت در قرون وسطی کارویژه‌ای عملیاتی برای حیات اجتماعی نداشت و هر آنچه که بود ناظر بر زندگی فردی بود و به همین دلیل با ظهور ایدئولوژی‌های جدید توان محاجه با آنان را نداشت و به کلی به کناره رفت و عرصه حیات سیاسی – اجتماعی را از دست داد.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.