کد خبر 1589492
تاریخ انتشار: ۱۴ فروردین ۱۴۰۳ - ۰۷:۴۸

این روزها با ایام شهادت مولای متقیان حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام همزمان است.

به گزارش مشرق، این روزها با ایام شهادت مولای متقیان حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام همزمان است. از این روی و در حالی که چشم‌ها در سوگ حضرت امیر(ع) اشکبار و دل‌ها در غم از دست دادنش داغدار است، ستون گفت و شنود امروز را به قطعه‌ای برگرفته از یکی از یادداشت کیهان اختصاص می‌دهیم.

جنگ صفین است‌، مالک غمزده است‌، علی را در اوج اقتدار، مظلوم می‌بیند. قطره اشکی را که از چشمانش به گونه دویده پاک می‌کند. آرام به سوی عمار می‌رود. «‌کاش می‌توانستیم علی‌(ع) را به عصری ببریم که مردم قدرش را بدانند و راه و رسمش را بر صدر بنشانند». عمار به مالک دلداری می‌دهد؛ «‌آن روزها که آرزو می‌کنی در راه است. از رسول خدا(ص) وصف مردمی را شنیده‌ام که در صلب پدران و رحِم مادران خویشند و چون آن عصر که تو آرزو کرده‌ای فرا رسد، لبیک‌گویان از راه می‌رسند، مردمانی که از «‌من‌» و «‌ما» گذشته‌اند. نه در سر سودای سود دارند و نه در دل، غم بود و نبود، دل در گرو اسلام ناب محمدی‌(ص) دارند. علی‌(ع) را امام و مولا و مقتدای خود می‌دانند. آنان سقف تاریک نظام سلطه را می‌شکافند و طرحی نو در می‌اندازند. در آن هنگام که پیش‌روی است و رسول خدا(ص) وعده داده است، حرامیان که پایان عمر این دنیایی علی را پایان اسلام می‌دانستند، وحشت‌زده به مقابله با یاران آخرالزمانی علی برمی‌خیزند و به مصداق «الکفر ملهًًْواحده‌» همه یاران خود را فرا می‌خوانند و از هر سو به آنها می‌تازند. بار دیگر جمل و صفین و نهروان به تکرار می‌نشیند اما، این بار نه مانند جمل، ناکثین را توان ایستادن است‌ و نه مانند صفین از نیزه فریب زخم برمی‌دارند و نه با فتنه نهروانیان از راه باز می‌مانند. شیطان سراسیمه نعره می‌زند و بر سر لشکریان انس و جن خود فریاد می‌کشد که: چه نشسته‌اید؟! اسلام بار دیگر و بعد از هزار و چهارصد سال حصار تاریخ را شکافته و به میدان آمده است».

... « عصر خمینی» این‌گونه آغاز شده بود. همان عصر که مالک آرزو کرده و عمار مژده داده بود و حضرت روح‌الله در وصف مردم آن عصر فرموده بود؛ «من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول‌الله(ص) و مردم کوفه در عهد امیرالمؤمنین(ع) هستند»...

و اما ...

آن شب، شبِ قـدر را سحر کرد علـی

با شوق وصال‌، ترک سر کرد علـی

با زمزمه «‌فُزْتُ وَ رَبِّ الْکعبه‌»

از خاک به افلاک سفر کرد علـی