به گزارش مشرق، شهر رفح در نوار غزه پیش از جنگ محل سکونت ۱۰ درصد ساکنان این منطقه بود اما امروزه ۶۵ درصد یا دوسوم جمعیت نوار غزه در آن حضور دارند. فشار جنگ صدها هزار فلسطینی را به این ناحیه کشانده است.
بسیاری از این افراد را رژیم با دستور تخلیه مناطق به رفح سوق داده و به آنها اطمینان داده بود این منطقه امن است. حالا صهیونیستها اما برخلاف وعدههای قبلی خود درصدد آغاز عملیات در منطقهای هستند که به پرتراکمترین قسمت نوار غزه و جهان تبدیل شده است.
ارتش رژیم اوایل هفته جاری به ۱۰۰ هزار نفر از ساکنان شرق رفح اعلام کرد محل زندگی خود را ترک کرده و به منطقه خان یونس در مرکز نوار غزه بروند. ارتش روز گذشته مدعی شد تنها یک عملیات محدود در راه است و قرار نیست رفح به شکل کلی تخلیه شود.
این ادعا اما برای طرفهای دیگر حتی متحدان تلآویو قابل باور نیست. بر همین اساس همان روز دوشنبه، شورای امنیت ملی آمریکا از تماس جو بایدن، رئیسجمهور این کشور با بنیامین نتانیاهو بر سر تحول جدید در رفح خبر داد.
کاخ سفید در مواضع خود اعلام کرده موافق حمله رژیم به رفح نیست. اندکی پیش از بایدن، امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه نیز در تماس تلفنی با نتانیاهو از او خواسته بود به رفح حمله نکند. در مقابل این درخواستها اما نخستوزیر رژیم تاکید کرده با توافق یا بی توافق به رفح حمله خواهد کرد تا بتواند به طور کامل بر حماس پیروز شود.
این موضع نتانیاهو نشان میدهد ارتش رژیم برخلاف ادعای رسمی خود قصد حملهای سنگین به رفح را دارد.
به نظر میرسد بیش از هرچیز در این مرحله از جنگ نتانیاهو تحت فشار احزاب تندروی حاضر در کابینه قرار دارد که تهدید کردهاند اگر حملهای به رفح صورت نگیرد از کابینه خارج میشوند.
گروه حماس روز دوشنبه با پذیرش توافق آتشبس با رو کردن تغییری جدید، صحنه دشوارتری را در برابر رژیم گشوده که میتواند به زیانهای عظیم تلآویو در عرصه بینالمللی منجر شود.
روند جنگ
رفح به دلیل ویژگیهای مهمش از ابتدای جنگ جایگاه بزرگی در طراحی سیاستمداران و نظامیان صهیونیست داشته است. این اهمیت باعث شده به فراخور شرایط، اهداف رژیم تغییر کنند، اما رفح محوری ثابت در طراحیها بوده است.
به دلیل ناکامی در حملات به شمال و مرکز غزه و همچنین سالم ماندن نسبی رفح، نقطه ثقل جنگ در مقطع کنونی، این منطقه است. با این وجود برای فهم دقیقتر اقدامات رژیم باید روند اهداف و تغییرات آن در طول جنگ را مورد ارزیابی قرار داد.
صهیونیستها پیش از جنگ سناریوهایی درخصوص غزه در نظر داشتند که عملیات ۷ اکتبر اقدام پیشدستانه مقاومت غزه علیه آن بود. در سناریوی حداکثری، رژیم قصد داشت با مبادرت به جنگ علیه غزه، ساکنان آن را بهطور کامل از غزه اخراج کند.
این اقدام مستلزم تخریب غزه و به عقب راندن گام به گام ساکنان آن بود. در این سناریو، رفح به این دلیل که آخرین نقطه مقاومت و محل خروج ساکنان بود، اهمیت داشت. جمعیت غزه با اعلام مناطق ممنوعه، در رفح تمرکز داده میشدند و سپس حمله به رفح باعث میشد آنها به سمت مصر فرار کنند.
فشار ناشی از تغییرات نظام بینالمللی و محیط منطقهای، صهیونیستها را به جایی رسانده بود که هزینههای چنین اقدامی را قبول کنند.
از نگاه تلآویو با تغییر نظام بینالمللی و ایجاد فضای چندقطبی به همراه امکان بازیگری قدرتهای میانی و ظهور قدرتهای منطقهای، این رژیم تحت فشار قدرتهای منطقه و در فضایی که دیگر آمریکا برش گذشته را نداشت، در معرض نابودی قرار میگرفت.
صهیونیستها اما همچنان نسبت به تبعات هرگونه اقدام خود و دشواریهای عملی آن تردید داشتند و سناریوهای دیگری را نیز تدوین کرده بودند.
در سناریوی دوم و میانی، صهیونیستها اگر قادر به اخراج تمام ساکنان نمیشدند، بخشی از ساکنان را که دارای افکار مقاومتی بوده از فلسطین اخراج کرده و به جمعیتی پالایششده اجازه باقی ماندن یا بازگشت به این منطقه را میدادند.
صهیونیستها پس از آغاز جنگ متوجه شدند احتمال موفقیت این دو سناریو زیاد نیست. از این رو سناریوی سوم و حداقلی در حین جنگ شکل گرفت. در سناریوی سوم این منطقه به دو ناحیه شمالی و جنوبی تقسیم میشد تا جمعیت پالایششده در شمال و جمعیت دارای افکار مقاومتی در جنوب متمرکز شوند. پس از آن، حکومت ناحیه شمالی در دستان حکومتی فلسطینی، بینالمللی یا کشورهای عربی قرار میگرفت و از رفاه اقتصادی برخوردار میشد.
همزمان جنوب با ساکنانی دارای افکار مقاومتی، پس از خلع سلاح، تحت محاصره و سختی معیشتی قرار میگرفت.
جنگ در هشتمین ماه خود عرصه سردرگمی صهیونیستهاست. آنها میبینند اجرای سناریوی سوم نیز چندان راحت نیست. شمال غزه که پیش از جنگ یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر ساکن داشت همچنان شاهد حضور ۸۰۰ هزار نفر از آنهاست. دوسوم جمعیت شمال غزه در این منطقه باقی ماندهاند.
این مساله نشان میدهد امکان پالایش جمعیتی برای ایجاد ناحیهای در شمال غزه که ساکنانش دارای افکار مقاومتی نباشند، وجود ندارد. ماه گذشته بود که پهپادهای رژیم سه فرزند و سه نوه اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس را در هفتمین ماه جنگ و درحالیکه در شمال غزه حضور داشتند، به شهادت رساند.
این واقعه اوج درهم تنیدگی مقاومت با ساکنان و پایداری افکار مقاومتی در شمال غزه را نشان داد. از سوی دیگر مقاومت در شمال همچنان حضور نظامی دارد و این منطقه بار دیگر به محل پرتاب راکت به سمت شهرکهای صهیونیستنشین تبدیل شده است. همزمان با خروج نظامیان صهیونیست، حماس اداره حکومتی خود را در این نواحی از سرگرفته است.
رفح؛ نقطه ثقل
صهیونیستها دلیل ناکامی خود در جنگ غزه را رفح میدانند. به زعم آنها، این منطقه مرکز فرماندهی و هدایت نیروهای مقاومت در سراسر نوار غزه است. اینگونه برداشت میشود که مقاومت به دلیل آرام بودن نسبی اوضاع در رفح در طول جنگ، اساسیترین داراییهای خود مانند عمده نیروها، فرماندهان، اتاقهای عملیات و مرکز فرماندهی و سلاحهای ویژه خود را در این منطقه متمرکز کرده است.
صهیونیستها فکر میکنند حمله به رفح باعث از بین رفتن یگانهای سالم مانده مقاومت شده و از سوی دیگر با نابود شدن تسلیحات ویژه این گروه، تواناییهای نظامی آنها در حوزه تهاجم و پرتاب راکت کاهش مییابد. حمله همچنین باعث میشود تا آرامش مرکز فرماندهی برای مدیریت امور و برنامهریزی تهاجمات از بین برود.
دلیل دیگر صهیونیستها برای حمله احتمال گشایش جنگ از رفح است. تلآویو تاکنون در همه مناطق غزه عملیاتهای وسیع انجام داده اما هیچکدام تغییری اساسی در جنگ ایجاد نکردهاند.
این تغییرات اساسی نابودی سازمان رزم مقاومت، دستگیری فرماندهان آن، آزادسازی اسرا یا اجرای سناریوها مانند اخراج ساکنان بوده است.
صهیونیستها به دنبال گشایش در جنگ از طریق تکان دادن متغییری هستند که تاکنون از ابتدای جنگ تکان اساسی نخورده است. به زعم صهیونیستها حمله به رفح با وجود خطرات زیاد، مشمول گشایشهای ارزشمندی خواهد بود.
آنها حمله به رفح را در نتایج حداقلی، مشمول نابودی داراییهای حماس و از بین بردن توان مدیریت آن میدانند و درنتایج حداکثری امیدوارند عملیات باعث خروج دستکم چندصدهزار فلسطینی به سمت خاک مصر شود.
در سطحی دیگر، رفح نقطهثقل است. وقتی جایی برای نبرد نمانده، اندک مناطق دورمانده از جنگ، محل ادامه نبرد خواهند بود. صهیونیستها برای ادامه جنگ منطقه دیگری به جز رفح را در اختیار ندارند. آنها اقدامی مانند تهاجم دوباره به بیمارستان شفا در شهر غزه را نیز انجام دادند اما اتفاق خاصی رخ نداد تا مشخص شود تهاجمات دوباره به مناطق تکراری نمیتوانند برای ادامه جنگ گزینه مناسبی باشند. با وجود طراحیهای رژیم، همه هدفهای حمله نظامی و عمیق نیستند.
تلآویو با پررنگ ساختن تهدیدهای خود درخصوص حمله به رفح که میتواند تلفات جنگ را به شکل قابل ملاحظهای افزایش دهد، درصدد اعمال فشار به طرفهای مختلف و امتیازگیری است. آنها طی مذاکرات اخیر آتشبس تلاش کردند از ابزار حمله به رفح برای فشار به حماس برای پذیرش شروط خود استفاده کنند که ناکام ماندند.
رژیم قصد دارد برخلاف خواست مقاومت که خواهان آتشبس دائم است، آتشبس موقت برقرار شود و طی آن تمام اسرای صهیونیست آزاد شوند.
هدف دیگر دولت نتانیاهو رهایی از فشار راستهای افراطی حاضر در کابینه است. بنگویر، وزیر امنیت ملی و اسموتریچ، وزیر دارایی که همزمان مقام دوم وزارت دفاع نیز به حساب میآید، طی هفتهها و روزهای اخیر همواره بر لزوم حمله به رفح اشاره کردهاند.
بنگویر چندی قبل تهدید کرد، درصورتیکه نتانیاهو به رفح حمله نکند، پست نخستوزیری را از دست خواهد داد. اسموتریچ نیز روز گذشته (دوشنبه) در حساب کاربری خود در پلتفرم «ایکس» نوشت: «تاخیر در ورود به رفح و کنترل نداشتن بر اصول استراتژیک در نوار غزه به ما و اهداف جنگ آسیب میزند.»
او در ادامه تاکید کرده بود تاخیر در ورود به رفح به فرصت بازگرداندن افراد ربودهشده آسیب میزند و خونهای زیادی را بر دوش ما میگذارد. راستهای افراطی با پیش وی دیگر نهتنها پایان جنگ را نقطه سرنگونی نتانیاهو، بلکه عدم حمله به رفح را پایان ریاست وی بر کابینه ترسیم میکنند.
امکانات مقاومت در رفح
- تلههای انفجاری
- راکتهای زمین به زمین و ضدتانک
- تک تیراندازان
آمادگی مقاومت
محور مقاومت تهدیدات و فعالیتهای خود علیه رژیمصهیونیستی را توسعه داده است. این اقدام با دو هدف صورت گرفته است؛ نخست جلوگیری از حمله رژیم و دوم ممانعت از استفاده ابزاری رژیم از این تهدید برای امتیازگیری بر سر میز مذاکره. شاخه یمنی مقاومت اعلام کرده حمله به کشتیهای رژیمصهیونیستی را به دریای مدیترانه گسترش خواهد داد.
ارتش یمن در طول جنگ این اقدام را در دریای سرخ انجام داده و بندر ایلات در جنوب سرزمینهای اشغالی را به تعطیلی کشانده است. در صورت کشیده شدن عملیات علیه خطوط کشتیرانی تجاری رژیم به دریای مدیترانه، حلقه محاصره علیه تلآویو تنگتر شده و از سوی دیگر هزینه حمایت از صهیونیستها برای حامیانش افزایش خواهد یافت. تمرکز شاخه یمنی مقاومت بر محاصره دریایی، نشاندهنده وظیفه خاص این شاخه است.
جناح عراقی مقاومت اما وظیفه دیگری دارد که تخریب زیرساختها و تاسیسات رژیم است. آنها طی روزهای اخیر تصاویری از حملات خود با موشکهای کروز را به نمایش گذاشتهاند. این حملات بدون تلاش برای پرتاب پنهان و در روز روشن صورت گرفتهاند.
هدف اعلامی این حملات نیز اهمیت بالایی دارد زیرا عراقیها برای نخستین بار مناطقی در تلآویو را بهعنوان هدف اعلام کردهاند.
با توجه به مقطع زمانی پرتاب، این عملیات حامل پیام تکاندهندهای برای صهیونیستها بوده و نابودی اهداف در رده بعدی قرار داشتهاند.
مقاومت عراق با حمله خود نشان داد در صورت تشدید تنشها میتواند با تسلیحات پیشرفته و حملات ترکیبی با استفاده همزمان از پهپادهای انتحاری، موشکهای کروز و بالستیک به سرزمینهای اشغالی در حجم بالا حمله کند.
در سوی دیگر شاخه لبنانی مقاومت که وظیفه ایجاد تهدید ارضی علیه صهیونیستها را برعهده دارد با استفاده از تسلیحات کیفی و در ترکیب با اطلاعات خود از استقرار نظامیان صهیونیست موفق شده عملیاتهای خاصی را به اجرا بگذارد که در آنها چند نظامی صهیونیست کشته شدهاند. وضعیت کلی آرایش محور مقاومت خارج از مرزهای فلسطین اشغالی نشان میدهد محور مقاومت از یمن سیاست محاصره دریایی را تکمیل کرده، مقاومت عراق زیرساختها و تاسیسات حساس رژیم در سراسر سرزمینهای اشغالی را هدف گرفته و مقاومت لبنان نیز عملیاتهای پرتلفاتتری را برنامهریزی کرده و احتمال دارد به برخی نقاط در شمال فلسطین اشغالی به شکل زمینی نفوذ کند.
این آرایش به دلیل محذوریتهای مقاومت غزه نیست چه اینکه آنها نیز با پرتاب راکتهای «رجوم» به نقاط استقرار فرماندهان و افسران شاباک در اطراف غزه تعدادی از آنها را به هلاکت رسانده و آمادگی خود برای دفاع را نشان دادهاند.
زیانهای مباشر
بدون حمایتهای آمریکا، رژیم قادر نیست به جنگ ادامه داده و رفح را مورد هجوم قرار دهد. واشنگتن بهتازگی ۲۶ میلیارد دلار برای کمک به رژیم و مسائل آن اختصاص داده و از ابتدای جنگ تاکنون نیز دهها هزار تن مهمات به صهیونیستها تحویل داده است.
نقش آمریکا در تحرکات رژیم اما فراتر از یک حامی است. پس از آغاز جنگ سنتکام فرماندهی خود را به سرزمینهای اشغالی منتقل کرد و فرماندهان این نیرو، هدایت اقدامات نظامی در غزه را برعهده گرفتند.
همچنین آمریکا در قالب و پوشش اعزام سربازان صهیونیست ساکن این کشور به سرزمینهای اشغالی، نظامیانی را برای نبرد به نوار غزه فرستاد. واشنگتن فاصلهای با رژیم در جنگ ندارد و اندک بهانهها برای تفکیک از تلآویو را از بین برده است. امکان ندارد با آغاز حمله به رفح تنها صهیونیستها با تبعات آن روبهرو شوند.
واشنگتن به شکل مستقیم ضربات متقابلی را متحمل خواهد شد. آمریکاییها سه ماه قبل توافق آتشبس سهماهه با مقاومت عراق را به سرانجام رساندند تا از حملات متعدد به پایگاههای خود رها شوند. آنها در نیمه اول جنگ شاهد نزدیک به ۱۸۰ حمله علیه پایگاههای خود بودند. در روزهای آینده موعد آتشبس آمریکا با مقاومت عراق به پایان میرسد و واشنگتن با نقض عهد و عدم توجه به خواستهای مقاومت، بار دیگر زیر آتش قرار خواهد گرفت.
واشنگتن در طول آتشبس نیز به دلیل نقض تعهدات خود مورد هدف قرار گرفته است. در آخرین نوبت پایگاه نظامیان آمریکایی در میدان نفتی العمر در شرق سوریه روز ۱۴ اردیبهشت مورد حمله موشکی قرار گرفت. اگر تلآویو تصمیم خود برای حمله به رفح را اجرایی کند، با بروز تلفات بالا در میان ساکنان غزه، محور مقاومت نیز تابآوری خود در برابر حملات انتقامی آمریکا را افزایش داده و از سوی دیگر بر کمیت و کیفیت حملات خود علیه واشنگتن خواهد افزود.
نکته مهم آنکه به نظر میرسد محور مقاومت بر خلاف دور نخست حملات خود علیه پایگاههای آمریکا که بر تلفاتگیری تمرکز چندانی نداشت، در دوره دوم درصدد تلفاتگیری و تخریب بالا خواهد بود. آمریکا نمیتواند پروندههای غرب آسیا را جدا کرده و مستقل از یکدیگر و سرفرصت به آنها رسیدگی کند. تمام منطقه به تمام آن مرتبط است.
امکانات محور مقاومت برای تنبیه متجاوزان
- موشک بالستیک جمال ۶۹
- موشک کروز ارقب
- پهپاد شاهد ۱۰۱
- پهپاد وعید
اطلاعاتی از رفح
۱. موقعیت جغرافیایی: جنوبیترین استان و شهر نوار غزه
۲. وسعت استان رفح: ۶۴ کیلومتر مربع (سهچهارم وسعت شهرستان فردیس در استان البرز)
۳. جمعیت پیش از جنگ: ۲۵۰ هزار نفر
۴. جمعیت پس از جنگ: یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر
۵. جمعیت آوارگان جنگی: یک میلیون و ۲۵۰ هزار نفر
۶. اهمیتهای ذاتی: گذرگاه رفح، مرز با مصر
۷. اهمیت فعلی: تجمع آوارگان جنگی، حضور عمده نیروها و فرماندهان مقاومت و اسرای صهیونیست
۸. خطر اصلی حمله: پرتراکمترین منطقه غزه و احتمال تلفات بال