باورش سخت است اما کسانی هستند که برای "مخالفت با پیشرفت سواحل مکران" و اشرار پاکستانیِ جیش‌العدل "عقبه تئوریک" ایجاد می‌کنند!

سرویس سیاست مشرق _ رسانه انصاف‌نیوز، از رسانه‌های اصلاح‌طلب به تازگی میزگردی را پیرامون عملیات‌های تروریستی جیش‌العدل علیه توسعه سواحل مکران برگزار کرده است.

در این میزگرد، فردی به نام "عبدالوهاب شهلی‌بر" حضور یافته که انصاف‌نیوز می‌گوید او یک "جامعه‌شناس بلوچ توسعه"(!) است.

فرد مذکور در طول این میزگرد و در اشاره به عملیات‌های جیش‌العدل، اظهاراتی را در "نقد طرح توسعه سواحل مکران" مطرح می‌کند که بخشی از آنها را در ادامه می‌خوانید:

_نسبت به مردم بلوچ پس از انقلاب 57 تبعیض وجود داشته است.

_توسعه را به دو مقوله تقسیم می‌کنند؛ یکی همین راه‌سازی و آموزش و پرورش است. اتفاقاتی که به صورت معمول رخ می‌دهد و قطعا مطالبه مردم هم هست. مردم می‌پرسند چرا ما در سطح استانی با بالاترین میزان مرگ و میر جاده‌ای، یک آزادراه نداریم که جنوب را به شمال استان وصل کند یا می‌پرسند چرا هنوز هم که هنوز است بیشترین بازمانده از تحصیل متعلق به استان سیستان و بلوچستان است. مردم می‌پرسند چرا بالاترین سوءتغذیه در گزارش رسمی رفاه ایرانیان که توسط دولت منتشر شده متعلق به این استان است. مطالبه دارند.

اما درباره طرح توسعه سواحل مکران به دلیل بلاتکلیف بودن، عدم شفافیت و ابهام‌های مختلفی که وجود دارد و این روایت رسمی مقامات که باید جمعیت قابل توجهی آن‌جا اسکان پیدا کنند، نگرانی و نقدهای زیادی وجود دارد. راحت‌تر بگویم طرح توسعه سواحل مکران از سرمایه اجتماعی بالایی در منطقه برخوردار نیست و مردم چندان همراهش نیستند.

_ما این‌جا دو قرائت داریم؛ یک قرائت رسمی و بروکراتیک است که می‌گوید ما برای توسعه اقتصاد ملی و توسعه اقتصاد منطقه‌ای یک طرحی را آماده کرده‌ایم و در حال اجرایش هستیم. می‌گویند تاخر توسعه استان را می‌خواهیم جبران کنیم اما قرائت دیگر، قرائت رو به گسترشی که در جامعه محلی وجود دارد این است که طرح بیشتر با هدف هویت‌زدایی و تغییر بافت جمعیتی آن منطقه است.

_مردم می‌پرسند اگر طرح توسعه برای مردم است، چرا باید یک دستگاه امنیتی مانند وزارت دفاع متولی‌اش باشد. بالاخره ما طرح‌های توسعه در این کشور اجرا کرده‌ایم؛ یا سازمان برنامه و بودجه متولی‌اش بوده یا وزارت راه و شهرسازی که به نوعی اجتماعی‌تر هستند. این‌که مدیریت طرح رفته در یک سازمان امنیتی، این پرسش را به وجود آورده که قرار است چه اتفاقی بیفتد؟

_ما یک روایت رسمی بروکراتیک داریم که همه‌چیز در طرح دیده شده و تحفه‌ای است که به مردم تقدیم شده است اما روایت اجتماعی که از پایین آمده، جور دیگری می‌بیند. می‌گوید حداقل الان یک محیط زیست سالم دارم و نمی‌گذارم در قبال هیچی، آن را از من بگیرند.

_به هر حال اگر این طرح یک بازاندیشی جدی در سیاست‌های اجتماعی خود و روند جلب مشارکت جامعه محلی نداشته باشد، قرائت مردم منطقه بلوچستان این است که برنده طرح در نهایت نهادهای حاکمیتی که منابع مالی قوی دارند، دستگاه‌های دولتی قدرتمند و حداکثر صاحبان سرمایه و ثروت در منطقه خواهند بود و فقط آلودگی زیست محیطی و ترافیک و گران شدن سطح زندگی و… نصیب آحاد مردم آن‌جا می‌شود.[1]

*پر واضح است که اظهاراتی از قبیل آنچه فرد مذکور گفته، در واقع عقبه تئوریک عملیات‌های تروریستی جیش‌العدل است.

اظهاراتی غلط، قوم‌گرایانه، منتقد عقلانیت حکومتی و مخالف پیشرفت که طبعا وقتی یک پراگماتیست مسلح آنها را بخواند نتیجه لزوم عملیات تروریستی را احساس می‌کند.

و اما پاسخ دقیق اظهارات آقای شهلی‌بر به ترتیب نقل در بالا به این شرح است:

یکم: کسی که می‌گوید نظام جمهوری اسلامی ایران نسبت به مردمان بلوچ و استان سیستان و بلوچستان تبعیضی روا داشته باید 2 کار را در اثبات مدعای خود انجام بدهد:

اول اینکه بگوید کدام تبعیض و دوم اینکه اقدامات ویژه و امکانات بیشتری که نظام اسلامی نسبت به سایر استان‌ها روانه سیستان و بلوچستان کرده است را با ادعای تبعیض تطبیق دهد.

در گام نخست هیچ مثالی از تبعیض وجود ندارد.

قانون و بودجه و اجرا در استان س.ب همان بوده است که در تمام استان‌های دیگر. می‌ماند علت برخی مشکلات و محرومیت‌ها که صد البته نمی‌توان ریشه آنرا در ادعای تبعیض دانست.

مثلا چرا تاکنون کسی درباره محبوب بودن زیست سنتی در استان س.ب سخن نگفته است؟ و مهمتر اینکه چرا کسی نگفته زیست سنتی مردم عزیز این استان به معنی محرومیت نیست.

کسانی از مردمان بلوچ در قریه‌های کویری زندگی می‌کنند، خانه‌های کپری دارند، صندل می‌پوشند و حاضر به زندگی در شهر نیستند. آیا نام این محرومیت است؟

مهمتر اینکه آیا نظام اسلامی مقصّر این رویداد و این انتخاب است؟

مسلما خیر.

استان سیستان و بلوچستان مشکلاتی در بحث امنیت دارد.

کسی که می‌گوید این مشکل هم به نظام اسلامی ربط دارد مسلما حقایقی را درباره استان عزیز سیستان و بلوچستان نمی‌داند.

حقایقی از جمله آنکه اسلحه در سیستان زیاد است، حلقه‌های اختلاف‌افکن مذهبی در استان فعال‌اند، هنوز در برخی از نقاط استان فرهنگ "امان نامه" رواج دارد و یا وسوسه مالی در مقولاتی مثل قاچاق سوخت و مواد مخدر بسیار بالاست.

اکنون آیا دلیل بروز این مشکلات، وجود تبعیض از سوی نظام اسلامی است؟

و اما امکانات ویژه و اقدامات نظام در استان سیستان و بلوچستان...

همه می‌دانیم که نظام اسلامی بهترین فرزندان خود را فدای امنیت و پیشرفت سیستان و بلوچستان کرده و خون آنها بر زمین استان سیستان و بلوچستان ریخته است.

این استان همواره از بودجه‌های ویژه از جمله در طرح‌های حمایتی و محرومیت‌زدایی نظام اسلامی برخوردار بوده. بودجه‌هایی که استان‌های دیگر از آنها بهره‌مند نیستند.

جالب آنکه همین طرح توسعه مکران که نشانی از توجه ویژه نظام به مردمان محترم استان است اگر در استان دیگری اجرا می‌شد؛ امثال شهلی‌بر حکما به عنوان نمادی از تبعیض از آن یاد می‌کردند!

بماند که پر واضح است اگر طرح مذکور در استان‌های دیگر اجرا می‌شد با اقبال خواص و مراجع اجتماعی آن استان‌ها مواجه می‌شد نه با نقدهای امثال شهلی‌بر!

اکنون سؤال اینجاست که واقعا اگر نظام اسلامی روادار تبعیض بود آیا چنین اتفاقاتی رخ می‌داد؟

پس ادعای تبعیض یک ادعای ناروا و یک "اعتراض ظالمانه" است.

دوم: و اما مشکلات استان!

بخش زیادی از فوتی‌های تصادفات استان س.ب مربوط به جاده‌های روستایی است و مسئله آزاد راه شمال به جنوب استان اولا رافع این تصادفات نیست و ثانیا توجیه آن نیز محل بحث است.

زیرا مسئله تردد در این استان مسئله کثرت روستاهای کم‌خانوار و راه‌های روستایی است نه نبود آزادراه. (این نکته ساده نشان از بی‌اطلاعی جامعه‌شناس مذکور است)

مسئله سوء تغذیه و بازماندگان از تحصیل هم (در فرض صحت ادعا) ریشه در محبوبیت لایف‌استایل سنتی، پراکندگی گسترده هزاران روستای کم‌خانواری که حاضر به تجمیع نیستند و افزایش بی‌ضابطه چند همسری و فرزندآوری دارد.

پر واضح است که وقتی کسی از این حقایق با مردم محاکات نکند و مراجع اجتماعی شبیه به فرد مذکور به جای بیان حرف‌های دقیق علمی اما حرف‌های غلط را بیان کنند؛ طبعا مخالفت‌هایی هم با پیشرفت منطقه و طرح‌هایی همچون توسعه سواحل مکران در نزد افراد کم‌اطلاع و پراگماتیست‌های مسلح شکل خواهد گرفت.

سوم: اینکه "چرا نهادهای نظامی در توسعه مکران حضور دارند؟" سؤالی است که هم برخی حقایق را آشکار می‌کند و هم پاسخ‌های واضحی دارد.

از جمله حقایق اینکه چرا هنگامی که قرارگاه سازندگی سپاه آنهمه طرح‌های عمرانی را در استان محترم س.ب اجرا کرد؛ کسی از جامعه‌شناس‌ها به این کارهای جهادی اعتراضی نکرد؟!

چرا وقتی طرح‌های مردم‌یاری ناجا و ارتش در مناطق محروم استان و برای بهبود معیشت مردم انجام می‌شود کسی اعتراضی به نظامی بودن این نهادها ندارد؟

اینهمه کمک نهادهای نظامی در قضایای سیل در استان سیستان و بلوچستان چرا مورد اعتراض نیست؟

پس واضح است که با یک سوال غلط‌انداز مواجهیم.

و اما علت تولیت نهادهای نظامی در توسعه مکران!

خلیج فارس و دریای عمان؛ حساس‌ترین دریاها و سواحل جهان هستند و از همین رو نگاه ایران اسلامی به این دو دریا بایستی یک نگاه تهدیدمحور باشد.

چالش‌های امنیتی ایران در مرزهای شرقی با دو کشور پاکستان و افغانستان و بحث اشرار نیز قابل کتمان نیست.

لزوم استفاده از توانمندی لجستیک و قدرت سازندگی نیروهای نظامی در دوران صلح نیز یک اصل پذیرفته شده در تمام کشورهای جهان است.

این 3 اصل ساده به راحتی به هر ذهن جویای حقیقتی نشان می‌دهد که چرا نیروهای نظامی باید در توسعه سواحل مکران حضور داشته باشند.

چهارم: پس از اینهمه نگفتن واقعیت و تقلا برای نمایشی که می‌خواهد توسعه مکران را به ضرر مردم و منطقه نشان دهد اما با یک "گفتمان عجیب" هم مواجهیم.

جامعه‌شناس بلوچ ذکر شده ادعا می‌کند که مردم منطقه به دلیل خواسته‌های محیط زیستی یا تغییر بافت جمعیتی مخالف توسعه مکران هستند!

اولا این یک سخن غیر منطقی است که اهالی یک منطقه به بهانه مشکلات زیست‌محیطی یا تغییر بافت مخالف پیشرفت منطقه خودشان باشند.

کدام جوان و کدام شهروند است که از ایجاد شهر جدید در بافت ساحلی و بیابانی و قدیمی استقبال نکند، از مظاهر تمدنی اعراض داشته باشد و به تسهیلات مدرن شهری با دیده تردید بنگرد.

ثانیا کدام سند و کدام ادعای معقول هست که می‌گوید تشکیل تمدن ساحلی بر خلاف محیط زیست است؟ آیا اینهمه شهرهای بزرگ مدرن جهان که از قضا ساحلی هستند دشمن محیط زیست هستند؟

چرا می‌بینیم کسی که مدعای بلوچ بودن و دلسوزی هم دارد اما به بهانه محیط زیست می‌خواهد پیشرفت و آبادانی و زندگی زیبا را از مردم دریغ کند؟

و اما تغییر بافت جمعیتی!

نظام اسلامی چه نیازی به این کار دارد؟

در ثانی آیا اساسا شمشیر کشیدن در مقابل پیشرفت و ساختن شهرهای جدید از یک ذهن مدرن و پیشرفته برمی‌آید یا نشانی از یک جهالت قومیتی است؟

این جامعه‌شناس مشغول تجویز نسخه‌ای است که می‌گوید مردم منطقه پیشرفت نکنند و شهر جدید نخواهند چون همسایگان جدیدی پیدا خواهند کرد، معماری‌های جدید خواهند دید و از امکانات بیشتر شهری برخوردار خواهند شد!

این حرف‌ها و این القائات کاملا غلط با جامعه‌شناسی سازگار است یا با بلوچ بودن یا با انسانیت؟

و البته پاسخ به این سؤال مشخص است: هیچکدام!

***

امر واضح آنست که مادام که حقایق پیش‌گفته از سوی مراجع اجتماعی (اعم از مولویان محترم منطقه، مسئولان دولتی، رسانه‌ها، استادان دانشگاه، ریش‌سفیدان محترم و غیره) به مردم گفته نشود و افراد و رسانه‌هایی شبیه به آنچه که در بالا دیدیم نیز بصورت علی‌الدوام مشغول القای شبهه به ذهن مردم باشند؛ طبعا رخدادهایی مثل حادثه تروریستی در منطقه و بیانیه اشرار پاکستانی جیش‌العدل دور از ذهن نخواهد بود.

در این زمینه جدا از رویکرد تبیینی و گزارشی که خواندید؛ البته رویکرد امنیتی هم لازم است.

"عقبه تئوریک مخالفان پیشرفت باید امحا شود" و مردم نیز در جریان ابتدا و انتهای این ماجرا قرار بگیرند.

***

1_https://ensafnews.com/517539

برچسب‌ها