به گزارش مشرق، آژانس بینالمللی انرژی اتمی خود را سازمانی بینالمللی با مأموریت ترویج استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای و جلوگیری از ساخت سلاحهای اتمی توسط کشورهای مختلف تعریف کرده است.
آژانس در سال ۱۹۵۷ به عنوان یک سازمان ظاهراً مستقل در داخل سیستم سازمان ملل تأسیس شد با وجود این مدعی است که جزئی از سازمان ملل یا سازمان دیگری نیست. وبسایت رسمی این آژانس در بخش «درباره ما»، خود را یک نهاد بینالمللی مستقل خوانده که رابطهاش با سازمان ملل براساس یک توافق خاص تنظیم شده است.
آژانس علیرغم این در اساسنامه خود اعلام کرده که گزارشهای خود را به مجمع عمومی و شورای امنیت ملل متحد به طور مرتب ارائه میدهد. مقر این سازمان در شهر وین اتریش است و تاکنون ۱۷۵ کشور به عضویت این سازمان درآمدهاند.
با وجود این، از همان ابتدای تأسیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی، این سازمان بخشی از تار و پود سیاست بینالملل بوده و نفوذ واشنگتن در آن امری کاملاً مشخص و بدیهی بوده است. اولین رئیس آژانس هم کسی جز یک آمریکایی نبود. «ویلیام استرلینگ کول» عضو جمهوریخواه مجلس نمایندگان از ایالت نیویورک از ابتدای تاسیس آژانس تا سال ۱۹۶۱ریاست این سازمان را برعهده داشت.
دلایل متعددی در سالهای گذشته موجب شدهاند آژانس نه به عنوان یک سازمان فنی بلکه به عنوان بخشی از نهادهای سیاسی با وابستگی ساختاری به ایالات متحده آمریکا دیده شود.
بودجه آژانس اتمی
بودجه آژانس به شدت به کمکهای کشورهای عضو به ویژه به آمریکا وابسته است. ایالات متحده در حال حاضر تأمینکننده اصلی بودجه آژانس است. سال ۲۰۲۰ مرکز پژوهشهای کنگره اعلام کرد واشنگتن سالانه ۲۰۰ میلیون دلار به این نهاد بینالمللی کمک مالی میکند. این رقم چیزی بیش از ۲۵ درصد از کل بودجه آژانس است.
«مری داگلاس» انسانشناس بریتانیایی میگوید «هیچ هدیهای مجانی نیست». هدیه برای گیرنده تعهد ایجاد میکند و زمینه ایجاد یک سیستم دوطرفه و سلسله مراتب اقتصادی و اجتماعی است. دریدا در دهه ۱۹۹۰ پا را از این تعریف هم فراتر گذاشته و میگوید «هدیه واقعی» و بدون پیششرطی که هیچ انتظاری از تلافی در بطن آن وجود نداشته باشد، از اساس غیرممکن است. از این منظر، طبیعی است کشوری که بیشترین هزینه را برای گردش کار یک نهاد بینالمللی تقبل کرده، بیشترین تاثیر را بر تصمیمات این نهاد داشته باشد.
بسیاری از تحلیلگران یکی از دلایل تمرکز آژانس اتمی روی برنامه هستهای ایران را انعکاسی از منافع بزرگترین حامیان مالی این نهاد بینالمللی میدانند.
انتصاب مدیر کل
مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی که بالاترین مقام آژانس است توسط شورای حکام منصوب میشود. روند انتصاب مدیر کل اغلب بر اساس ملاحظات سیاسی و منافع کشورهای قدرتمند انجام میشود. مدیرکل نفوذ قابل توجهی بر دستور کار و سیاست های آژانس دارد که به طور بالقوه منجر به تصمیماتی میشود که به جای آنکه ملاحظات فنی را دنبال کنند با منافع برخی کشورها مطابقت دارد.
بر همین اساس شاهد بودهایم که مدیران کل آژانس هم معمولاً بعد از انتصاب در موضعگیریهای خود بیشتر رویهای سیاسی را دنبال میکند تا فنی. «رافائل گروسی»، مدیر کل فعلی آژانس بارها و بارها درباره برنامه هستهای ایران اظهارنظرهایی مطرح کرده که در چهارچوب وظایف او نمیگنجیده است.
شورای امنیت و امکان اعمال فشار سیاسی بر آژانس
شورای امنیت سازمان ملل متحد قادر است موضوعات مربوط به اشاعه هستهای را به آژانس ارجاع دهد و همین موضوع تأثیر قابل توجهی بر تحقیقات و اقدامات آژانس دارد. قدرتهای جهانی میتوانند از همین امکان برای اعمال فشار سیاسی بر آژانس استفاده کنند و در نهایت تصمیمها و نتایجی را ایجاد کنند که تأمینکننده منافع برخی کشورها است.
سال ۲۰۰۳ شورای امنیت ادعاها درباره سلاحهای کشتارهای جمعی عراق را به آژانس ارجاع داد و این نهاد بینالمللی نقشی بسیار بحثانگیز در ایجاد جنگ عراق بازی کرد زیرا دولت «جورج دبلیو بوش» همین گزارشها را به یکی از محورهای اصلی توجیه خود برای جنگافروزی در عراق تبدیل کرد. بعد از جنگ هیچ نشانهای از آن سلاحهای کشتار جمعی یافت نشد تا مشخص شود که یافتههای آژانس تحت تأثیر فشار سیاسی آمریکا قرار گرفته است.
اجرای نابرابر NPT
معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای (NPT) که آژانس اجرای آن را آژانس به عهده دارد محصول سیاست جنگ سرد و منعکسکننده منافع قدرتهای بزرگ هستهای است. نحوه اجرای این معاهده توسط آژانس همواره به دلیل غیرمنصفانه بودن و جانبداریهای سیاسی محل انتقاد بوده است. برخی طرفها مانند اسرائیل هرگز این معاهده را امضا نکردهاند و از طرف دیگر کره شمالی از آن خارج شده است.
پارادوکس اسرائیل
اسرائیل، علیرغم آن که مشخصا دارای سلاحهای هستهای است هرگز برای تحت نظارت قرار دادن برنامه خود تحت فشار قرار نگرفته است. این نشان میدهد که ملاحظات سیاسی، از جمله نفوذ ایالات متحده و اسرائیل، آژانس بینالمللی انرژی اتمی را از اقدام علیه این رژیم باز داشته و پرسشهایی را در مورد استانداردهای دوگانه و بیطرفی واقعی آژانس ایجاد کرده است.
موضعگیریهای دوگانه در این حوزه به قدری بالاست که چندی پیش حتی روسیه هم در واکنش به سخنان تهدیدآمیز یک وزیر صهیونیست مبنی بر احتمال استفاده از بمب هستهای در نوار غزه از آژانس خواست این اظهارات را محکوم کند اما آژانس واکنشی به آن نشان نداد.