به گزارش مشرق ، کیهان در ستون ویژه های خود نوشت :
نفوذ يك پهپاد در عمق صحراي نقب اسرائيل را تكان داد
نفوذ يك هواپيماي بدون سرنشين تجسسي در عمق آسمان فلسطين اشغالي و نزديكي تاسيسات اتمي ديمونا، محافل صهيونيستي را غافلگير و نگران كرده است.
هرچند محافل دولتي اسرائيل روز شنبه كوشيدند با مديريت خبر و جهت دهي به ماجرا از شوك حاصله بكاهند اما اين ماجرا به موضوع مجادله ميان محافل رسانه اي و سياسي رژيم صهيونيستي تبديل شده است.
مقامات دولتي اسرائيل و از جمله سخنگوي ارتش روز شنبه اعلام كردند يك فروند هواپيماي بدون سرنشين را توسط جنگنده هاي خود و در منطقه «ياعار ياتيو» واقع در شمال صحراي نقب سرنگون كرده اند. آنها ادعا كردند اين هواپيما را از هنگام ورود به آسمان منطقه تحت نظر داشته اند. اين منابع همچنين گفتند هواپيما احتمالا از سمت درياي مديترانه يا نوار غزه به حركت درآمده است اما هنوز مبدا حركت اين پهپاد را نمي دانند.
خبرگزاري رويترز به نقل از پايگاه اينترنتي «واي.نت» (تارنماي روزنامه يديعوت آحارونوت) نوشته است: «حزب الله لبنان اين پهپاد را به پرواز درآورده است. ممكن است كه حتي ايران سيستم پرواز و هدايت اين پرنده را فعال كرده باشد و به نظر مي رسد كه اين پهپاد محصول ايران باشد.»
پايگاه خبري- تحليلي «واي.نت» بدون اشاره به هويت منبع اين ادعا افزوده است: «هدايت چنين پرنده اي براي پرواز در چنين مسافتي به تجهيزات پيشرفته اي نياز دارد كه حزب الله تاكنون فاقد آن است.
يك مقام نظامي اسرائيل نيز گفت: در هر حال، اين احتمال كه حماس عامل اين اقدام باشد، صفر است هرچند كه پهپاد از طريق غزه به آسمان اسرائيل رخنه كرده بود؛ اين شأ پرنده از آسمان درياي مديترانه و از فراز خاك نوار غزه كه هم مرز با آبهاي اين دريا است، به سوي اسرائيل فرستاده شد.
كارشناسان اطلاعاتي اسرائيل گفته اند كه پهپاد تجسسي با ماموريت گردآوري اطلاعات از جنوب اسرائيل، به حريم هوايي اين منطقه فرستاده شده و فاقد مواد انفجاري بوده است.
با اين حال برخي محافل در رژيم صهيونيستي نسبت به نفوذ اين هواپيماي بدون سرنشين در عمق آسمان فلسطين اشغالي و تا نزديكي تاسيسات اتمي ديمونا ابراز نگراني شديد كرده اند به ويژه اينكه اين اتفاق براي چندمين بار رخ مي دهد و آمار دقيقي از اين نفوذهاي اطلاعاتي هوايي وجود ندارد. آنها معتقدند اتفاقات اخير ضريب اطمينان سپر هوايي موسوم به گنبد آهنين را به شدت زير سوال برده است. مسيري كه اين پهپاد از هنگام ورود به آسمان فلسطين اشغالي تا هنگام سقوط طي كرده، 100كيلومتر و به مدت بالغ بر 30دقيقه عنوان شده است. هواپيما در 40كيلومتري تاسيسات ديمونا مورد اصابت قرار گرفته اما مسئله مهم تر اين است كه توانسته در عمق آسمان فلسطين اشغالي پيش برود.
روزنامه هاآرتص ديروز خبر داد: اين هواپيماي بدون سرنشين پيش از آنكه از سوي جنگنده هاي اسرائيلي ساقط شود، به مدت نيم ساعت بر فراز اسرائيل پرواز كرده و يك مسير يكصد كيلومتري را طي كرده بود؛ امري كه يك غافلگيري براي نيروي هوايي اسرائيل است.
روزنامه يديعوت آحارونوت نيز گزارش داد: در حالي كه يك مقام نظامي اسرائيل به راديوي سراسري گفته بود پهپاد از آسمان درياي مديترانه و از فراز خاك باريكه غزه كه هم مرز با آبهاي اين دريا است، به سوي اسرائيل فرستاده شد، اما در ساعات بعدي، مقامات اسرائيل گفتند كه پهپاد از لبنان به سوي آسمان مديترانه و آن گاه به سوي جنوب اسرائيل هدايت شده است.
در حالي كه يديعوت آحارونوت مقابله با اين پهپادها را چالشي جدي براي اسرائيل خوانده، روزنامه هاآرتص تصريح كرد: رخنه اين هواپيماها حتي اگر هيچ اقدامي هم براي برنامه ريزان خود انجام ندهند، لطمه به پرستيژ اطلاعاتي و نظامي اسرائيل است.
خبرنگار راديو فردا در اسرائيل گزارش مي دهد: كارشناسان اسرائيل اين احتمال را بعيد ندانسته اند كه در دور بعدي چنين اقدامي، برنامه ريزان بخواهند مواد انفجاري در پهپاد كار بگذارند و آن را بر فراز اسرائيل منفجر و وجهه نظامي تل آويو را خدشه دار كنند.
روزنامه يديعوت آحارونوت معتقد است: نه تنها نيروهاي ايراني خود در عملي كردن اين تعرض هوايي به حريم اسرائيل نقش مستقيم داشته اند، بلكه اين پهپاد نيز به احتمال قوي از ساخته هاي صنايع هوايي ايران است. ايران چند ماه پيش اعلام كرد كه در پيشرفت هاي خود در عرصه پهپاد، توانسته است كه يك هواپيماي فوق تجسسي آمريكايي از نوع آر.كيو را كه در آسمان كشوري بيگانه در همجواري شرق ايران در پرواز بود، در خاك ايران فرود آورد. ايران همچنين از مدتي قبل، از ساخت پهپادهايي كه قابليت حمل مواد انفجاري را دارند، خبر داده بود.
يادآور مي شود بنابر گزارش رسانه ها حزب الله لبنان توانسته در سال هاي 2004، 2006 و 2010 هواپيماهاي بدون سرنشين را به عمق آسمان فلسطين اشغالي بفرستد كه برخي از آنها پس از انجام ماموريت سالم بازگشته اند.
ايهود باراك وزير دفاع رژيم صهيونيستي در واكنش به اتفاق اخير گفته است: ورود اين هواپيما به حريم ما يك اقدام بسيار وخيم مي باشد.
قاتلان مردم تركيه از سوي اردوغان مسلح شده اند
يك روزنامه چاپ تركيه درباره حملات خمپاره اي اخير به خاك اين كشور نوشت شهروندان ما با موشك هاي اهدايي اردوغان به ارتش آزاد سوريه كشته شده اند.
ماردان ينارداك سردبير روزنامه «يورت» مي نويسد: موشك اندازي كه براي پرتاب موشك هاون به خاك تركيه از آن استفاده شده، تنها از سوي نيروهاي ناتو مورد استفاده قرار مي گيرد. اطلاعات به دست آمده از منابع موثق حاكي از آن است كه موشك انداز و موشك هاي «هاون» پرتاب شده به روستاي مرزي آكچاكالا را تركيه براي عناصر گروهك موسوم به «ارتش آزاد» ارسال كرده است.
وي تصريح كرد: بنا بر اطلاعات به دست آمده، مشخص مي شود كه سياست هاي نادرست اردوغان علت اصلي اصابت موشك به اين روستا و كشته شدن 5 شهروند ترك بوده است.
به گزارش العالم اين روزنامه سياست تشديد تنش ها كه در پي وقوع اين حادثه از سوي دولت به اجرا درمي آيد، تركيه را به سوي جنگي سوق مي دهد كه تمام منطقه را به آتش خواهد كشيد.
در همين حال اندي شرت عضو سازمان منزلت، حقوق بشر و صلح به پرس تي وي گفت: غرب دنبال نابودي سوريه و تضعيف تركيه است. چيزي كه من مي خواهم بگويم اين است كه اگر تركيه وارد جنگ شود، يعني اگر آنقدر بدفهم باشند و اردوغان اجازه دهد اوباما و كمرون وي را اغفال كنند كه مي تواند با نابودي يك همسايه تبديل به رهبري بزرگ شود، كشور خود وي با جنگي داخلي روبرو خواهد شد و اين مسئله دو مشكل را حل مي كند. بدين ترتيب غرب مي تواند سوريه را نابود كند و در عين حال زماني كه تركيه از داخل دچار مشكل شود، آنها مي توانند از دست ترك ها نيز راحت شوند و به آنها اجازه ندهند كه كشورشان بخشي از اروپا آنطور كه ترك ها مي خواهند، شود زيرا اين كشور درگير جنگ خواهد بود.
وي با اشاره به روحيه نژادپرستانه كشورهاي اروپاي غربي گفت: من در آلمان بوده ام. مردم اين كشور از مردم ديگر كشورهاي اروپا كه سفيدپوست نيستند، نفرت دارند. آنها حتي مردم اروپاي شرقي را دوست ندارند. بنابراين اساسا اين روشي براي نابودي تركيه است تا از تبديل شدن آن به قدرتي كه مي تواند با همسايگان مسلمان خود متحد شود، جلوگيري كنند.
آنها بايد از تظاهر به توانايي در پيوستن به اتحاديه اروپا دست بردارند. آنها به اين اتحاديه تعلق ندارند و بهايي كه خواهند پرداخت از دست دادن همه پيشرفت هايشان است.
در حالي كه روزنامه زودويچه سايتونگ چاپ آلمان در گزارشي خاطرنشان كرد «اردوغان اسير خواسته هاي شخصي در قبال سوريه شده و در مخمصه بدي گرفتار شده»، روزنامه انگليسي اينديپندنت خبر داد: روابط تركيه و آمريكا به خاطر بحران سوريه طوفاني شده است. اردوغان در آغاز بحران تصور مي كرد با آمريكا در يك صف ايستاده و هدف مشتركي دارند اما اوباما بسيار مردد است. احساس ناراحتي اردوغان از اوباما ماه گذشته ميلادي، هنگامي آشكار شد كه اردوغان در مصاحبه با شبكه سي ان ان به شدت از رئيس جمهور آمريكا انتقاد كرد و گفت اوباما هيچ اقدامي در خصوص سوريه انجام نداده است. اين اظهارنظر تند مي تواند نشانه بدي براي روابط بين دو طرف باشد، به خصوص كه اردوغان وقتي احساس مي كند آنها در كنار وي نيستند، كنترل اعصاب خود را از دست مي دهد.
اينديپندنت تصريح كرد: بسياري از مردم تركيه مخالف سياست هاي اردوغان در قبال سوريه هستند و شروع به تظاهرات در مخالفت با اردوغان كرده اند، اين مشكل بزرگي براي دولت آنكاراست.
هيچ اپوزيسيوني بي فرهنگ تر و بي كفايت تر از ما نيست
يك شبكه وابسته به ضدانقلاب از گروه هاي اپوزيسيون خواست به جاي متهم كردن مردم ايران به بي فرهنگي، علت پايداري جمهوري اسلامي را در بي كفايتي هاي خود جست وجو كنند.
بالاترين مي نويسد: مخالفان مردم را متهم به بي فرهنگي مي كنند و مي گويند آنها لياقتشان همين است. مي گويند چون رژيم سركوب مي كند و نيز مي گويند طبقات تهيدست چون از رژيم منتفع مي شوند، از آن حمايت مي كنند.
اين سايت اينترنتي اضافه كرد: با اين حال توقع زيادي نيست كه انتظار داشته باشيم گروه هاي مخالف،شناخت درستي از مردم و جهان و ساز و كارهاي مؤثر يا غيرمؤثر داشته باشند. بدون چنين شناختي پيوند درست هم برقرار نمي شود. بايد وضعيت اپوزيسيون را بازشناسي كرد.
بالاترين در ادامه مي نويسد: نسبت اين «اپوزيسيون» با «قاطبه اهالي مردم ايران» چيست؟ مي دانم كه «قاطبه مردم ايران» مفهوم كشدار و مبهمي است. اما جايگاه طبقاتي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي اين افراد را چگونه مي توان ترسيم كرد؟ اين «اپوزيسيون» چقدر جهان امروز و مناسبات آن را مي شناسد؟ چقدر توانسته با جامعه اي كه در آن زندگي مي كند ارتباط ارگانيك برقرار كند؟ اصلاً غرب به كنار،اين «اپوزيسيون» جامعه امروز ايران را چقدر مي شناسد؟
نويسنده با اشاره به حمله شماري از اعضاي منافقين به سخنگوي وزارت خارجه جمهوري اسلامي ايران در جريان اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل، اين اتفاق را اسباب بي اعتباري بيشتر ديگر گروه هاي اپوزيسيون معرفي كرد.
حمايت آمريكا از منافقين نفرت ايراني ها از آمريكا را افزايش داده است
«اقدام آمريكا در به رسميت شناختن سازمان تروريستي مجاهدين خلق، سبك عقلي است».
نشريه آلماني دي سايت درباره حذف گروهك منافقين از فهرست گروه هاي تروريستي آمريكا نوشت: اقدام آمريكا اعلام دشمني نيابتي با ايراني هاست. در واقع آمريكا نشان مي دهد دنبال راه حل سياسي براي چالش هاي خود با ايران نيست. اين سازمان دست كم سال 2007 توسط واحدهاي نظامي آمريكا آموزش ديده اند. آنها ظاهرا در ترور دانشمندان هسته اي ايران نيز با سرويس موساد اسرائيل همكاري داشته اند. بنابراين طبيعي است كه آمريكا اين گروه را از فهرست تروريست ها خارج كند. اما مشروعيت دادن به يك گروه مخالف منزوي مانند سازمان مجاهدين خلق، خطرهايي را براي ديگر گروه هاي اپوزيسيون در ايران به همراه دارد. رئيس اين گروه اكنون با نامه و مهر رسمي وزارت خارجه آمريكا، خود را نماينده مشروع مخالفان نشان مي دهد و فراخوان تغيير صادر مي كند به اين ترتيب حكومت ايران به سادگي مي تواند اپوزيسيون را بي اعتبار كند و بگويد كه آنها با تروريست ها و تروريست ها نيز به نوبه خود با آمريكا همدست و هم كاسه هستند.
دي سايت مي افزايد: شناسايي مجاهدين خلق از منطق بي اعتباري پيروي مي كند كه هنوز هم به غلط «سياست واقع بينانه» تلقي مي شود؛ دشمن دشمن من دوست من است. گرفتاري سياست آمريكا درباره ايران اينگونه آغاز شد، با حمايت غرب از شاه، عليه جنبش آزادي خواهي ملي. شاه به دست اسلام گرايان سرنگون شد كه غرب اكنون در مقابل آنها، از مجاهدين خلق حمايت مي كند؟ ديوانگي است. وزارت خارجه آمريكا تاكيد مي كند اين كشور با اين سازمان به هيچ رو «در جبهه مشترك عليه جمهوري اسلامي» قرار ندارد. واقعا؟ پس چرا خارج كردن آنها از فهرست گروه هاي تروريست؟
دي سايت نوشت: نه تنها حكومت بلكه بخش زيادي از مردم ايران سازمان مجاهدين را رد مي كنند. دليل درستي هم دارند. اين گروه پس از پيروزي انقلاب، با حكومت جديد به هم پيچيدند و شروع به ترور سياستمداران كردند. سپس سازمان وادار به كار زيرزميني و بعد هم خروج از كشور شد. دست بر قضا در نزد دشمن قسم خورده ايران صدام حسين پناه يافتند. سازمان به صدام در قتل عام كردها و شيعيان كمك كرد. هم در ايران و هم در عراق كسي اين كار را فراموش نكرده است. صدام براي قدرداني به آنان اجازه داد در خاك عراق اردوگاه نظامي برپا كنند كه در آنجا هزاران سرباز براي سرنگوني حكومت ايران آموزش ديدند. ايدئولوژي گروه، در آغاز آميزه اي از اسلام و ماركسيسم، هر چه بيشتر با كيش شخصيت سران تبعيدي يعني زوج مسعود و مريم رجوي تطبيق داده شد. ساختار تا امروز تماميت خواه در اين فرقه ستيزه جو، ادعاي آنها را مبني بر پذيرش «ايراني سكولار و دمكراتيك» كاملا باور نكردني مي سازد.
نشريه آلماني تاكيد مي كند: هميشه و همه جا اين سياست شكست خورده است كه گروه هاي افراطي را عليه حكومت هاي نامطلوب به كار گيرند، از مخالفان در نيكاراگوئه تا طالبان در افغانستان. طبق يك تعريف صائب، سبك عقلي آنجاست كه آدمي همواره كار مشابهي را انجام دهد اما نتيجه هاي ديگري انتظار داشته باشد. زمان آن رسيده كه به اين كار پايان دهند.
نفوذ يك پهپاد در عمق صحراي نقب اسرائيل را تكان داد
نفوذ يك هواپيماي بدون سرنشين تجسسي در عمق آسمان فلسطين اشغالي و نزديكي تاسيسات اتمي ديمونا، محافل صهيونيستي را غافلگير و نگران كرده است.
هرچند محافل دولتي اسرائيل روز شنبه كوشيدند با مديريت خبر و جهت دهي به ماجرا از شوك حاصله بكاهند اما اين ماجرا به موضوع مجادله ميان محافل رسانه اي و سياسي رژيم صهيونيستي تبديل شده است.
مقامات دولتي اسرائيل و از جمله سخنگوي ارتش روز شنبه اعلام كردند يك فروند هواپيماي بدون سرنشين را توسط جنگنده هاي خود و در منطقه «ياعار ياتيو» واقع در شمال صحراي نقب سرنگون كرده اند. آنها ادعا كردند اين هواپيما را از هنگام ورود به آسمان منطقه تحت نظر داشته اند. اين منابع همچنين گفتند هواپيما احتمالا از سمت درياي مديترانه يا نوار غزه به حركت درآمده است اما هنوز مبدا حركت اين پهپاد را نمي دانند.
خبرگزاري رويترز به نقل از پايگاه اينترنتي «واي.نت» (تارنماي روزنامه يديعوت آحارونوت) نوشته است: «حزب الله لبنان اين پهپاد را به پرواز درآورده است. ممكن است كه حتي ايران سيستم پرواز و هدايت اين پرنده را فعال كرده باشد و به نظر مي رسد كه اين پهپاد محصول ايران باشد.»
پايگاه خبري- تحليلي «واي.نت» بدون اشاره به هويت منبع اين ادعا افزوده است: «هدايت چنين پرنده اي براي پرواز در چنين مسافتي به تجهيزات پيشرفته اي نياز دارد كه حزب الله تاكنون فاقد آن است.
يك مقام نظامي اسرائيل نيز گفت: در هر حال، اين احتمال كه حماس عامل اين اقدام باشد، صفر است هرچند كه پهپاد از طريق غزه به آسمان اسرائيل رخنه كرده بود؛ اين شأ پرنده از آسمان درياي مديترانه و از فراز خاك نوار غزه كه هم مرز با آبهاي اين دريا است، به سوي اسرائيل فرستاده شد.
كارشناسان اطلاعاتي اسرائيل گفته اند كه پهپاد تجسسي با ماموريت گردآوري اطلاعات از جنوب اسرائيل، به حريم هوايي اين منطقه فرستاده شده و فاقد مواد انفجاري بوده است.
با اين حال برخي محافل در رژيم صهيونيستي نسبت به نفوذ اين هواپيماي بدون سرنشين در عمق آسمان فلسطين اشغالي و تا نزديكي تاسيسات اتمي ديمونا ابراز نگراني شديد كرده اند به ويژه اينكه اين اتفاق براي چندمين بار رخ مي دهد و آمار دقيقي از اين نفوذهاي اطلاعاتي هوايي وجود ندارد. آنها معتقدند اتفاقات اخير ضريب اطمينان سپر هوايي موسوم به گنبد آهنين را به شدت زير سوال برده است. مسيري كه اين پهپاد از هنگام ورود به آسمان فلسطين اشغالي تا هنگام سقوط طي كرده، 100كيلومتر و به مدت بالغ بر 30دقيقه عنوان شده است. هواپيما در 40كيلومتري تاسيسات ديمونا مورد اصابت قرار گرفته اما مسئله مهم تر اين است كه توانسته در عمق آسمان فلسطين اشغالي پيش برود.
روزنامه هاآرتص ديروز خبر داد: اين هواپيماي بدون سرنشين پيش از آنكه از سوي جنگنده هاي اسرائيلي ساقط شود، به مدت نيم ساعت بر فراز اسرائيل پرواز كرده و يك مسير يكصد كيلومتري را طي كرده بود؛ امري كه يك غافلگيري براي نيروي هوايي اسرائيل است.
روزنامه يديعوت آحارونوت نيز گزارش داد: در حالي كه يك مقام نظامي اسرائيل به راديوي سراسري گفته بود پهپاد از آسمان درياي مديترانه و از فراز خاك باريكه غزه كه هم مرز با آبهاي اين دريا است، به سوي اسرائيل فرستاده شد، اما در ساعات بعدي، مقامات اسرائيل گفتند كه پهپاد از لبنان به سوي آسمان مديترانه و آن گاه به سوي جنوب اسرائيل هدايت شده است.
در حالي كه يديعوت آحارونوت مقابله با اين پهپادها را چالشي جدي براي اسرائيل خوانده، روزنامه هاآرتص تصريح كرد: رخنه اين هواپيماها حتي اگر هيچ اقدامي هم براي برنامه ريزان خود انجام ندهند، لطمه به پرستيژ اطلاعاتي و نظامي اسرائيل است.
خبرنگار راديو فردا در اسرائيل گزارش مي دهد: كارشناسان اسرائيل اين احتمال را بعيد ندانسته اند كه در دور بعدي چنين اقدامي، برنامه ريزان بخواهند مواد انفجاري در پهپاد كار بگذارند و آن را بر فراز اسرائيل منفجر و وجهه نظامي تل آويو را خدشه دار كنند.
روزنامه يديعوت آحارونوت معتقد است: نه تنها نيروهاي ايراني خود در عملي كردن اين تعرض هوايي به حريم اسرائيل نقش مستقيم داشته اند، بلكه اين پهپاد نيز به احتمال قوي از ساخته هاي صنايع هوايي ايران است. ايران چند ماه پيش اعلام كرد كه در پيشرفت هاي خود در عرصه پهپاد، توانسته است كه يك هواپيماي فوق تجسسي آمريكايي از نوع آر.كيو را كه در آسمان كشوري بيگانه در همجواري شرق ايران در پرواز بود، در خاك ايران فرود آورد. ايران همچنين از مدتي قبل، از ساخت پهپادهايي كه قابليت حمل مواد انفجاري را دارند، خبر داده بود.
يادآور مي شود بنابر گزارش رسانه ها حزب الله لبنان توانسته در سال هاي 2004، 2006 و 2010 هواپيماهاي بدون سرنشين را به عمق آسمان فلسطين اشغالي بفرستد كه برخي از آنها پس از انجام ماموريت سالم بازگشته اند.
ايهود باراك وزير دفاع رژيم صهيونيستي در واكنش به اتفاق اخير گفته است: ورود اين هواپيما به حريم ما يك اقدام بسيار وخيم مي باشد.
قاتلان مردم تركيه از سوي اردوغان مسلح شده اند
يك روزنامه چاپ تركيه درباره حملات خمپاره اي اخير به خاك اين كشور نوشت شهروندان ما با موشك هاي اهدايي اردوغان به ارتش آزاد سوريه كشته شده اند.
ماردان ينارداك سردبير روزنامه «يورت» مي نويسد: موشك اندازي كه براي پرتاب موشك هاون به خاك تركيه از آن استفاده شده، تنها از سوي نيروهاي ناتو مورد استفاده قرار مي گيرد. اطلاعات به دست آمده از منابع موثق حاكي از آن است كه موشك انداز و موشك هاي «هاون» پرتاب شده به روستاي مرزي آكچاكالا را تركيه براي عناصر گروهك موسوم به «ارتش آزاد» ارسال كرده است.
وي تصريح كرد: بنا بر اطلاعات به دست آمده، مشخص مي شود كه سياست هاي نادرست اردوغان علت اصلي اصابت موشك به اين روستا و كشته شدن 5 شهروند ترك بوده است.
به گزارش العالم اين روزنامه سياست تشديد تنش ها كه در پي وقوع اين حادثه از سوي دولت به اجرا درمي آيد، تركيه را به سوي جنگي سوق مي دهد كه تمام منطقه را به آتش خواهد كشيد.
در همين حال اندي شرت عضو سازمان منزلت، حقوق بشر و صلح به پرس تي وي گفت: غرب دنبال نابودي سوريه و تضعيف تركيه است. چيزي كه من مي خواهم بگويم اين است كه اگر تركيه وارد جنگ شود، يعني اگر آنقدر بدفهم باشند و اردوغان اجازه دهد اوباما و كمرون وي را اغفال كنند كه مي تواند با نابودي يك همسايه تبديل به رهبري بزرگ شود، كشور خود وي با جنگي داخلي روبرو خواهد شد و اين مسئله دو مشكل را حل مي كند. بدين ترتيب غرب مي تواند سوريه را نابود كند و در عين حال زماني كه تركيه از داخل دچار مشكل شود، آنها مي توانند از دست ترك ها نيز راحت شوند و به آنها اجازه ندهند كه كشورشان بخشي از اروپا آنطور كه ترك ها مي خواهند، شود زيرا اين كشور درگير جنگ خواهد بود.
وي با اشاره به روحيه نژادپرستانه كشورهاي اروپاي غربي گفت: من در آلمان بوده ام. مردم اين كشور از مردم ديگر كشورهاي اروپا كه سفيدپوست نيستند، نفرت دارند. آنها حتي مردم اروپاي شرقي را دوست ندارند. بنابراين اساسا اين روشي براي نابودي تركيه است تا از تبديل شدن آن به قدرتي كه مي تواند با همسايگان مسلمان خود متحد شود، جلوگيري كنند.
آنها بايد از تظاهر به توانايي در پيوستن به اتحاديه اروپا دست بردارند. آنها به اين اتحاديه تعلق ندارند و بهايي كه خواهند پرداخت از دست دادن همه پيشرفت هايشان است.
در حالي كه روزنامه زودويچه سايتونگ چاپ آلمان در گزارشي خاطرنشان كرد «اردوغان اسير خواسته هاي شخصي در قبال سوريه شده و در مخمصه بدي گرفتار شده»، روزنامه انگليسي اينديپندنت خبر داد: روابط تركيه و آمريكا به خاطر بحران سوريه طوفاني شده است. اردوغان در آغاز بحران تصور مي كرد با آمريكا در يك صف ايستاده و هدف مشتركي دارند اما اوباما بسيار مردد است. احساس ناراحتي اردوغان از اوباما ماه گذشته ميلادي، هنگامي آشكار شد كه اردوغان در مصاحبه با شبكه سي ان ان به شدت از رئيس جمهور آمريكا انتقاد كرد و گفت اوباما هيچ اقدامي در خصوص سوريه انجام نداده است. اين اظهارنظر تند مي تواند نشانه بدي براي روابط بين دو طرف باشد، به خصوص كه اردوغان وقتي احساس مي كند آنها در كنار وي نيستند، كنترل اعصاب خود را از دست مي دهد.
اينديپندنت تصريح كرد: بسياري از مردم تركيه مخالف سياست هاي اردوغان در قبال سوريه هستند و شروع به تظاهرات در مخالفت با اردوغان كرده اند، اين مشكل بزرگي براي دولت آنكاراست.
هيچ اپوزيسيوني بي فرهنگ تر و بي كفايت تر از ما نيست
يك شبكه وابسته به ضدانقلاب از گروه هاي اپوزيسيون خواست به جاي متهم كردن مردم ايران به بي فرهنگي، علت پايداري جمهوري اسلامي را در بي كفايتي هاي خود جست وجو كنند.
بالاترين مي نويسد: مخالفان مردم را متهم به بي فرهنگي مي كنند و مي گويند آنها لياقتشان همين است. مي گويند چون رژيم سركوب مي كند و نيز مي گويند طبقات تهيدست چون از رژيم منتفع مي شوند، از آن حمايت مي كنند.
اين سايت اينترنتي اضافه كرد: با اين حال توقع زيادي نيست كه انتظار داشته باشيم گروه هاي مخالف،شناخت درستي از مردم و جهان و ساز و كارهاي مؤثر يا غيرمؤثر داشته باشند. بدون چنين شناختي پيوند درست هم برقرار نمي شود. بايد وضعيت اپوزيسيون را بازشناسي كرد.
بالاترين در ادامه مي نويسد: نسبت اين «اپوزيسيون» با «قاطبه اهالي مردم ايران» چيست؟ مي دانم كه «قاطبه مردم ايران» مفهوم كشدار و مبهمي است. اما جايگاه طبقاتي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي اين افراد را چگونه مي توان ترسيم كرد؟ اين «اپوزيسيون» چقدر جهان امروز و مناسبات آن را مي شناسد؟ چقدر توانسته با جامعه اي كه در آن زندگي مي كند ارتباط ارگانيك برقرار كند؟ اصلاً غرب به كنار،اين «اپوزيسيون» جامعه امروز ايران را چقدر مي شناسد؟
نويسنده با اشاره به حمله شماري از اعضاي منافقين به سخنگوي وزارت خارجه جمهوري اسلامي ايران در جريان اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل، اين اتفاق را اسباب بي اعتباري بيشتر ديگر گروه هاي اپوزيسيون معرفي كرد.
حمايت آمريكا از منافقين نفرت ايراني ها از آمريكا را افزايش داده است
«اقدام آمريكا در به رسميت شناختن سازمان تروريستي مجاهدين خلق، سبك عقلي است».
نشريه آلماني دي سايت درباره حذف گروهك منافقين از فهرست گروه هاي تروريستي آمريكا نوشت: اقدام آمريكا اعلام دشمني نيابتي با ايراني هاست. در واقع آمريكا نشان مي دهد دنبال راه حل سياسي براي چالش هاي خود با ايران نيست. اين سازمان دست كم سال 2007 توسط واحدهاي نظامي آمريكا آموزش ديده اند. آنها ظاهرا در ترور دانشمندان هسته اي ايران نيز با سرويس موساد اسرائيل همكاري داشته اند. بنابراين طبيعي است كه آمريكا اين گروه را از فهرست تروريست ها خارج كند. اما مشروعيت دادن به يك گروه مخالف منزوي مانند سازمان مجاهدين خلق، خطرهايي را براي ديگر گروه هاي اپوزيسيون در ايران به همراه دارد. رئيس اين گروه اكنون با نامه و مهر رسمي وزارت خارجه آمريكا، خود را نماينده مشروع مخالفان نشان مي دهد و فراخوان تغيير صادر مي كند به اين ترتيب حكومت ايران به سادگي مي تواند اپوزيسيون را بي اعتبار كند و بگويد كه آنها با تروريست ها و تروريست ها نيز به نوبه خود با آمريكا همدست و هم كاسه هستند.
دي سايت مي افزايد: شناسايي مجاهدين خلق از منطق بي اعتباري پيروي مي كند كه هنوز هم به غلط «سياست واقع بينانه» تلقي مي شود؛ دشمن دشمن من دوست من است. گرفتاري سياست آمريكا درباره ايران اينگونه آغاز شد، با حمايت غرب از شاه، عليه جنبش آزادي خواهي ملي. شاه به دست اسلام گرايان سرنگون شد كه غرب اكنون در مقابل آنها، از مجاهدين خلق حمايت مي كند؟ ديوانگي است. وزارت خارجه آمريكا تاكيد مي كند اين كشور با اين سازمان به هيچ رو «در جبهه مشترك عليه جمهوري اسلامي» قرار ندارد. واقعا؟ پس چرا خارج كردن آنها از فهرست گروه هاي تروريست؟
دي سايت نوشت: نه تنها حكومت بلكه بخش زيادي از مردم ايران سازمان مجاهدين را رد مي كنند. دليل درستي هم دارند. اين گروه پس از پيروزي انقلاب، با حكومت جديد به هم پيچيدند و شروع به ترور سياستمداران كردند. سپس سازمان وادار به كار زيرزميني و بعد هم خروج از كشور شد. دست بر قضا در نزد دشمن قسم خورده ايران صدام حسين پناه يافتند. سازمان به صدام در قتل عام كردها و شيعيان كمك كرد. هم در ايران و هم در عراق كسي اين كار را فراموش نكرده است. صدام براي قدرداني به آنان اجازه داد در خاك عراق اردوگاه نظامي برپا كنند كه در آنجا هزاران سرباز براي سرنگوني حكومت ايران آموزش ديدند. ايدئولوژي گروه، در آغاز آميزه اي از اسلام و ماركسيسم، هر چه بيشتر با كيش شخصيت سران تبعيدي يعني زوج مسعود و مريم رجوي تطبيق داده شد. ساختار تا امروز تماميت خواه در اين فرقه ستيزه جو، ادعاي آنها را مبني بر پذيرش «ايراني سكولار و دمكراتيك» كاملا باور نكردني مي سازد.
نشريه آلماني تاكيد مي كند: هميشه و همه جا اين سياست شكست خورده است كه گروه هاي افراطي را عليه حكومت هاي نامطلوب به كار گيرند، از مخالفان در نيكاراگوئه تا طالبان در افغانستان. طبق يك تعريف صائب، سبك عقلي آنجاست كه آدمي همواره كار مشابهي را انجام دهد اما نتيجه هاي ديگري انتظار داشته باشد. زمان آن رسيده كه به اين كار پايان دهند.