کد خبر 1612634
تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۷:۱۵

روشن است میان «روزنه» تا «راه» چه فاصله‌ای است و چه مسیر درازی باید پیموده و چه افق‌هایی باید گشوده شود تا یک «روزنه» به «راه» بدل شود.

به گزارش مشرق، سیده‌آزاده امامی طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: شامگاه ۲۲ بهمن پس از حضور میلیونی مردم در راهپیمایی چهل‌وپنجمین سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، برخی چهره‌های اصلاح‌طلب بیانیه‌ای با عنوان «بیایید روزنه‌گشایی کنیم» منتشر کردند.

این افراد در واکنش به «راهبرد جبهه اصلاحات» که چندی قبل‌تر از جانب رادیکال‌های این جریان تدوین و اعلام شده بود و بر طبل تحریم انتخابات می‌کوبید، مسیری دیگرگونه برگزیده و با تاکید بر «امر ملی» و شرکت در انتخابات، عملا راه خود را از افراطیون اصلاح‌طلب جدا کردند. در شرایطی که راهبرد انتخاباتی جبهه اصلاحات با رویکردی به شدت رادیکال سازوکار انتخابات در نظام جمهوری اسلامی را زیر سؤال برده و انتخابات مجلس یازدهم را «فاقد معنا» و «نمایشی» و «غیررقابتی» عنوان کرده بود، انتشار بیانیه «روزنه‌گشایی» که در آن بر مشارکت در انتخابات تأکید شده بود، آب سردی بود بر راهبرد رادیکال‌هایی که سال‌ها گزینه «تحریم» را به‌مثابه چماقی بالای سر نظام نگه داشته بودند تا به ‌زعم خود چنین عنوان کنند که جایگاهی تأثیرگذار در عرصه سیاست‌ورزی ایران داشته و قادرند به یک اشاره مشروعیت انتخابات را زیر سؤال ببرند!

میانه‌روهای اصلاح‌طلب به این تحلیل واقع‌نگرانه رسیده‌ بودند که محبوبیت و داشتن پایگاه اجتماعی با «رادیکال شدن گفتمان و صدور بیانیه» حاصل نمی‌شود؛ از این ‌رو با اذعان به اینکه «کاهش مشارکت انتخاباتی از جمله به تشدید تهدیدها علیه ایران و تحریم‌ها علیه ایرانیان می‌انجامد» خود را دغدغه‌مندانی توصیف کردند که نمی‌توانند این مهم را نادیده بگیرند، بنابراین کنش مشارکت مدنی را در پیش گرفته‌اند تا با مشارکت فعال در عرصه انتخابات و فراخواندن هواداران خود به حضور، هم منویات معقول خود را در چارچوب قانون پی بگیرند، هم در بالا بردن آمار مشارکت به مثابه امری امنیت‌ساز ایفای نقش کرده باشند. البته این طیف از اصلاح‌طلبان با وجود تمام تفاوت‌هایی که با تحریم‌طلبان این جبهه دارند، اشتراکاتی انکارناشدنی با رفقای رادیکال‌شان دارند و آن «سیاه‌نمایی مطلق عملکرد دیگری» و «خودمنجی‌پنداری» افراطی ایشان است که به‌رغم کارنامه‌های‌شان، دوباره نسخه‌های نجات پیچیده و ورود خود را به عرصه انتخابات معادل روی ‌دادن تحول عنوان کردند. تأکید بر کلیدواژه «روزنه‌گشایی» به این معناست که فضای جامعه را آلوده به انسداد و فروبستگی و کنشگری خود را به‌مثابه گشودن «روزنه» ای برای بازتاباندن شعاعی از نور و گرما و روشنایی به این مملکت بحران‌زده ترسیم کرده‌اند.

یعنی همان «سیاه‌نمایی مطلق عملکرد دیگری» و «خودمنجی‌پنداری» حضرات اصلاح‌طلب.

این جماعت اما امروز و تنها پس از گذشت ۴ ماه از صدور بیانیه «روزنه‌گشایی»، سخن از «راه‌گشایی» می‌گویند!

روشن است میان «روزنه» تا «راه» چه فاصله‌ای است و چه مسیر درازی باید پیموده و چه افق‌هایی باید گشوده شود تا یک «روزنه» به «راه» بدل شود. همچنین بدیهی است وقتی سخن از «راه‌گشایی» می‌رود، به نحو پیشینی این فرض لحاظ شده که بستر آن‌ اندازه مهیاست که مجال «راه‌گشایی» می‌دهد. سوال اما این است: در این مدت کوتاه، از منظر اصلاح‌طلبان چه چیزی تغییر کرده که حالا دم از «راه‌گشایی» می‌زنند؟

مسلم است در این فاصله نه تحول شگرفی در اوضاع کشور رقم خورده، نه آنها مجهز به ابزار کارآمدتری شده‌اند که از پس «راه‌گشایی» برآیند؛ واقع آن است که این بیان و گذار اصلاح‌طلبان از «روزنه» به «راه»، نه ناظر به تغییری خاص یا حتی ایده‌ها و برنامه‌های خود ایشان که اذعان صادقانه‌تر آنها به واقعیت‌های موجود کشور است؛ اقراری است به این حقیقت که فضای کشور آن اندازه تیره و تار نیست که ناگزیر از گشودن تنها یک «روزنه» باشیم، بلکه آن‌گونه که ذکر آن رفت، اذعان به وجود بستری است که امکان گشودن «راه» را می‌دهد.

البته همچنان که این طیف از اصلاح‌طلبان در ترسیم شرایط موجود کشور در بیانیه نخست در دام «سیاه‌نمایی مطلق» گرفتار آمدند و آن را محتاج گشودن ولو یک «روزنه» عنوان کردند و اگرچه در بیانیه دوم از آن تصویرسازی اولیه فاصله گرفتند اما همچنان شرایط کشور را آشفته و بحرانی بازنمایی می‌کنند که برای به سامان رسیدن چشم به راه نسخه‌های شفابخش این حضرات است.

صرف‌نظر از این رویکرد سیاه‌نمایانه اما آنچه سبب تغییر لحن این طیف از اصلاح‌طلبان و شیفت از «روزنه‌گشایی» به «راه‌گشایی» و اقرار ضمنی آنها به نبودِ انسداد در جامعه است، اتفاقا همان چیزی است که دستاویز تحقیر و تخطئه این جماعت شد؛ انتخابات ۱۱ اسفند.

انتخابات مجلس دوازدهم اگرچه ممکن است در قیاس با آنچه که به عنوان یک انتخابات تراز در نظام اسلامی انتظار می‌رود چندان مطلوب به نظر نیاید و حتی در مقایسه با نُرم انتخابات دوره‌های پیشین نیز قابل قبول نباشد، اما نظر به زمینه و زمانه‌ای که آن انتخابات برگزار شد، اثبات می‌کند رویداد مذکور بیش از آنچه درباره آن گفته می‌شود نقشی امنیت‌ساز داشته و سبب تقویت نظام و نیز تغییر محاسبات دشمنان نظام شده است؛ اگر به راه درازی که نظام در فاصله یک سال و نیم از آشوب‌های فتنه مهسا تا انتخابات ۱۱ اسفند پیمود نظر کنیم، این مهم را تصدیق می‌کنیم. وقتی به یاد آوریم دشمنان این کشور از شهریور ۱۴۰۱ همه توش و توان‌شان را به خدمت گرفتند و هرچه در چنته داشتند رو کردند تا مردم را از همراهی نظام بازدارند، وقتی به جنگ ترکیبی پیچیده‌ای که علیه این ملت به راه انداختند توجه کنیم، به فشارهای بی‌امانی که در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و بین‌المللی علیه ما اعمال کردند؛ از تشدید تحریم‌های اقتصادی گرفته تا هم‌قسم شدن همه دشمنان نظام، تا بمباران‌های مجازی و فاجعه‌نمایی مفرط شرایط کشور، تا توسل به تروریسم در داخل و خارج از کشور و نشانه‌ رفتن امنیت جانی و روانی مردم، تا بهره‌گیری از پتانسیل چهره‌ها و سلبریتی‌ها برای ۲ دسته کردن ملت و رویارو قرار دادن بخشی از جامعه در برابر حاکمیت و ...

این رشته سر دراز دارد و اگر به شماره آوریم فهرست بلندبالایی می‌شود از حجم هجمه‌هایی که در آن یک سال و نیم علیه نظام و ملت اعمال شد. به این‌ اضافه کنید «راهبرد» طیف‌هایی از جریانات و شخصیت‌های سیاسی در «تَکرار» رویکرد دشمن در «تحریم انتخابات»؛ از کمپین‌های «رأی بی‌رأی» گرفته، تا خدشه در انتخابات با کلیدواژه‌های دشمن‌ساخته و دروغ.

حاصل این ‌همه جد و جهد اما برای دشمن خارجی و اعوان و انصار داخلی‌اش «تقریبا» که نه، «تحقیقا هیچ» بود!

انتخابات ۱۱ اسفند با مشارکت ۴۱ درصد واجدان شرایط برگزار شد، درصدی معادل میزان مشارکت در انتخابات ۹۸، این یعنی با وجود آنکه همه دشمنان کوچک و بزرگ این سرزمین از آمریکا و اسرائیل، تا گروه‌های معارض و برانداز که اختلافات دیرینه‌شان را کنار گذاشته و همه علیه جمهوری اسلامی همداستان شده و در توافق‌هایی نوشته و نانوشته گرد هم آمدند و تمام ظرفیت‌ها و امکانات‌شان را به میدان آوردند و خودشان را به آب و آتش زدند تا مردم را از همراهی نظام بازدارند تا انتخاباتی کم‌رونق با مشارکت ۲۰-۱۰ درصدی را به نظاره بنشینند و برای هدف‌های دیگر برنامه بچینند، اما آب هم از آب تکان نخورد و نتوانستند چیزی بیش از همان که ۴ سال پیش داشتند دشت کنند! و این یعنی آن‌ همه هزینه و تقلا رسما و عملا هیچ دستاوردی نداشت و اوضاع با شرایط قبل هیچ توفیری نکرده و هیچ تغییری حاصل نشده است.

یعنی دشمنان این ملت همگی با هم و با صرف مبالغ کلان هم نتوانستند نیروی سیاسی منسجمی در مقابل نظام شکل دهند و کنشی تأثیرگذار در جامعه ایران داشته باشند! و این یعنی خسارت محض و آبروریزی تمام‌عیار.

در نظر داشتن این حقیقت که نظام جمهوری اسلامی مستظهر به پشتوانه‌ای قوی است که حتی شدیدترین تحریم‌ها و فشارها نیز آنها را از میدان به در نکرده و در حمایت ایشان از نظام تزلزلی ایجاد نمی‌کند، بر محاسبات هر ۲ طیف رادیکال و میانه‌رو اصلاح‌طلب و تحلیل آنها از شرایط پیش ‌رو تأثیرگذار بود؛ خصوصا که پس از حادثه شهادت رئیسی انسجام ملت و نیز انسجام بین مردم و حاکمیت بیشتر هم شد و احتمال افزایش مشارکت در انتخابات ریاست ‌جمهوری نیز قوت گرفت.

این ۲ مؤلفه از سویی میانه‌روها را ناگزیر از اعتراف صادقانه‌تری نسبت به شرایط موجود کرد و آنان را بر آن داشت که برای باقی‌ ماندن در سپهر سیاسی کشور و تداوم کنشگری خویش، زبان واقع‌گویانه‌تری در بیان شرایط کشور به کار گیرند و از سوی دیگر رادیکال‌های اصلاح‌طلب را وادار به بازنگری در راهبرد انتخاباتی خویش کرد؛ آنها که انتخابات مجلس یازدهم را تحریم کرده و حتی از تهدید و تخطئه روزنه‌گشایان نیز دریغ نکردند، این بار با رصد شرایط فوق عزم کنشگری کرده و با معرفی کاندیدای اختصاصی وارد عرصه انتخابات شدند.

رئیس جبهه اصلاحات در نشست خبری این جبهه که روز شنبه ۱۹ خرداد برگزار شد، با تصریح بر اینکه این جبهه رفتار متفاوتی از جانب حاکمیت در انتخابات پیش ‌رو نسبت به انتخابات قبل نمی‌بیند، یکی از دلایل این تغییر راهبرد را ناکامی اپوزیسیون برانداز خارج از کشور در رقم زدن «تغییرات مدنظرش» در حوادث بعد از مرگ مهسا امینی عنوان کرد! و البته باید دید جبهه اصلاحات چه تغییراتی مدنظر داشته که پس از ناکامی اپوزیسیون در رقم زدن آن تغییرات، پس از یک دوره قهر نسبتا طولانی، خود دوباره به میدان کنشگری سیاسی بازگشته است!

برچسب‌ها