کد خبر 162014
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۳۹۱ - ۱۰:۰۴

در کلاس درس به تعداد کل دانش‌آموزان، شخصیت‌های مختلف وجود دارد، در خانه نیز حتی دو فرزند ممکن است در دو سر یک طیف قرار بگیرند و هیچ اشتراک شخصیتی نداشته باشند.

به گزارش مشرق به نقل از باشگاه خبرنگاران، پس طبیعی است که نسخه‌های یکسان پیچیدن برای آدم‌هایی تا این حد متفاوت، نتیجه نمی‌دهد.

دانش‌آموزان سربه‌راه

بعضی‌ها از روز اولی که لباس دانش‌آموزی می‌پوشند درست مثل ساعت منظم و دقیق‌اند. آن‌ها صبح به موقع از خواب بیدار می‌شوند و شب به موقع به رختخواب می‌روند و در تمام ساعات روز بدون این که دردسری برای معلم و پدر و مادر درست کنند، درس می‌خوانند و مشق می‌نویسند و یاد می‌گیرند.

تکلیف والدین و معلم هم با این دانش‌آموزان روشن است چون آن قدر مرزها را به درستی رسم کرده‌اند که هیچ کارشان باعث اوقات تلخی نمی‌شود. اصلاً سر به راهی این دسته از بچه‌ها در خانه نظم ایجاد می‌کند و پدر و مادر با دیدن آداب زندگی فرزند منظم می‌شوند؛ مثل مادری که می‌داند چه زمان وقت صبحانه خوردن اوست، پدری که می‌داند او چه زمان برای رفتن به مدرسه آماده است و خانواده‌ای که می‌داند تماشای تلویزیون، رفتن به مهمانی یا تفریح او به چه ساعت‌هایی موکول می‌شود.

تنبل‌ها

اگر برای دانش‌آموزان منظم، نقطه مقابلی وجود داشته باشد این نقطه حتماً دانش‌آموزان تنبل هستند. این‌ها مشق نمی‌نویسند و درس نمی‌خوانند، اگر کتاب و دفتر را جلویشان پهن می‌کنند باید مطمئن بود که به زودی آن‌ها را رها می‌کنند و سراغ کارهای دیگر می‌روند، این‌ها به شدت بی‌دقت و کم‌توجه‌اند، اگر کارها را نیمه‌کاره می‌گذارند و تلاشی برای رتق و فتق امورشان نمی‌کنند به این علت است که مایلند دیگران کارهایشان را انجام دهند و آن قدر در این تنبلی‌ها مهارت دارند که برای هر نقصی، یک عذر در آستین دارند.

وجود این بچه‌ها، چه در خانه و چه در مدرسه، یک دردسر است اما به هر حال به حرکت انداختن بچه‌های تنبل یک هنر است. معلم‌ها در مدرسه می‌توانند برای ترغیب این بچه‌ها به تلاش و حرکت، از تشویق استفاده کنند یا گاهی هم کارهایی را بر عهده‌اش بگذارند که برای انجام شان توانایی دارد.

معلم‌ها باید وقتی کاری را به این بچه‌ها محول می‌کنند پیگیر نتیجه آن نیز باشند، چون این کار موتور حرکت دانش‌آموز را روشن نگه می‌دارد. پدر و مادرها هم در خانه باید از همین روش‌ها استفاده کنند، چون حرکت هماهنگ معلم و والدین در تغییر رفتار این دسته از بچه‌ها اهمیت زیادی دارد.

سر به هواها

بی‌دقتی، وجه تمایز بعضی از بچه‌ها با دیگران است. این‌ها وقتی در قالب یک دانش‌آموز در مدرسه حاضر می‌شوند اغلب بچه‌هایی هستند که لوازم شخصی شان را گم می‌کنند، کتاب و دفترهایشان را کثیف نگه می‌دارند و مشق‌هایی نامرتب می‌نویسند،

این‌ها اغلب بد خط نیز هستند و چون به بهتر شدن فکر نمی‌کنند با همین خط بد رشد می‌کنند. راه کنار آمدن با این بچه‌ها چه در خانه و چه در مدرسه، توسل به صبوری است. معلم و والدین می‌توانند برای اصلاح رفتار بی دقت این بچه‌ها مشق‌های کثیف و نامرتب را از آن‌ها نپذیرند و راجع به اهمیت درست نوشتن و صحیح رفتار کردن با او حرف بزنند. این بچه‌ها اگر مسوولیت بپذیرند کم‌کم وضع رفتاریشان تغییر می‌کند.

شلوغ‌ها

بچه‌های شلوغ و پر سر و صدا معمولاً از کنترل خارج می‌شوند و هر طور دل شان می‌خواهد رفتار می‌کنند. آن‌ها چه در خانه باشند و چه در مدرسه دوست دارند بلند بلند و گاه بی‌اجازه حرف بزنند و با دوستان زیادی که دور خودشان جمع کرده‌اند مشغول باشند. عجیب نیست اگر این بچه‌ها را گاهی عصبانی و پرخاشگر ببینیم، چون جاه‌طلبی نهفته در وجودشان که سبب می‌شود برای هر سۆالی، جواب داشته باشند، می‌تواند شروع خوبی برای ایجاد اصطکاک با دیگران باشد.

روان‌شناسان معتقدند اغلب، بچه‌هایی این گونه شلوغ و خارج از کنترل می‌شوند که به احتمال زیاد در خانه مورد توجه و محبت پدر و مادرشان نیستند یا اگر محبتی نثار آن‌ها می‌شود تفاوت آشکاری با محبت دیدن سایر فرزندان دارد. احتمال دیگر این است که این بچه‌ها، فرزندان یک زن و مرد شلوغ باشند و این رفتار را از پدر و مادرشان آموخته باشند یا دست‌کم عضوی از خانواده‌ای باشند که در آن هیچ بزرگ‌تری، رفتار بچه‌ها را کنترل نمی‌کند.

اگر چنین فرزندانی پدر و مادرهای شلوغ داشته باشند، مسلماً تلاش برای متعادل کردن رفتارشان کاری به مراتب سخت‌تر است. اما اگر این چنین نباشد در خانه و مدرسه می‌توان کاری کرد که اوضاع بهتر از آن که هست بشود. این قبیل بچه‌ها را نباید تنبیه یا تهدید کرد بلکه برای کنترل شان باید به آن‌ها مسوولیت داد. باید به آن‌ها مهارت‌های اجتماعی را آموخت و وادارشان کرد هیچ کاری را خارج از چارچوب زمانی تعیین شده، انجام ندهند.

پیش به سوی پیشرفت تحصیلی

بچه‌ها را به این چهار گروه تقسیم کردیم، چون خانواده اگر نداند دانش‌آموزش چه شخصیتی دارد، نمی‌تواند برایش برنامه‌ریزی کند. دسته بندی بچه‌ها البته به این چهار گروه محدود نمی‌شود و ممکن است كه ما پدر و مادر یک دانش‌آموز خجالتی باشیم، یعنی کسی که نمی‌تواند قاطعانه تصمیم بگیرد یا وقتی با مشکلی روبه‌رو می‌شود، عقب بنشیند؛ یا صاحب فرزندی ترسو باشیم که همیشه مضطرب و هراسان است و به خاطر محافظه‌کار بودنش، اغلب ساکت می‌ماند و ریسک نمی‌کند.

ولی به هر حال روند تحصیل هیچ کدام از این گروه‌ها نباید متوقف شود، چون درس خواندن، هر چند که دانش‌آموزان به احتمال زیاد درکش نمی‌کنند، اما وسیله‌ای است که سرنوشت و زندگی آدم‌ها را رقم می‌زند.

دانش‌آموزانی که هم در خانه و هم در مدرسه لقب سربه‌راه دارند، چون خودشان بدون نیاز به کمک دیگران به امورشان سر و سامان می‌دهند، از اطرافیان انرژی زیادی نمی‌گیرند، هرچند والدین این دانش‌آموزان برای رعایت حال آن‌ها باید تلاش زیادی کنند.

این بچه‌ها نیاز به محیطی آرام و امن در خانه دارند که آرامشش مثلاً با تماشای افراطی تلویزیون یا مهمانی‌های گاه و بیگاه به هم نخورد. مثلاً آن‌ها نیاز دارند وقتی قرار است مسافرتی خانوادگی انجام شود، حتماً برنامه‌ها با آن‌ها هماهنگ شود چون هرگونه تداخل در برنامه‌ها، به نظم فکری آن‌ها آسیب می‌زند.

شاید دانش‌آموزان گروه‌های شخصیتی دیگر به ظاهر چنین نیازهایی نداشته باشند، اما واقعیت این است که تمام دانش‌آموزان حتی شلوغ‌ها و تنبل‌ها نیز به این فضای آرام و امن نیاز دارند. حتی نیاز این گروه‌ها بیشتر از گروه اول است چون بچه‌های سر به راه، خودشان حتی اگر شرایط مساعد نباشد به فکر تحصیل شان هستند، در حالی که گروه‌های دیگر را باید در مسیر انجام مسئولیت هدایت کرد.

پدر و مادرهای هماهنگ

برای بزرگ کردن بچه‌ها، پدر و مادر باید در اوج هماهنگی باشند؛ نمی‌شود یکی نقش والدی مهربان و فداکار را بازی کند و آن دیگری نقش والدی بی‌اعتنا.

وقتی بچه‌ها هنوز دانش‌آموزند لزوم این هماهنگی بیشتر هم می‌شود چون دانش‌آموزی که به فضایی آرام و با برنامه نیاز دارد تا وقتی پدر و مادرش با هم هماهنگ و همراه نباشند، هرگز به این شرایط ایده‌آل نمی‌رسد.

مدارا با کلاس اولی‌ها

این هماهنگی در بعضی از سال‌های تحصیل مهم‌تر است، مثل اول ابتدایی، سال ورود به مقطع راهنمایی و تمام روزهای اول دبیرستان. در این میان کار کردن با کلاس اولی‌ها اهمیتش بیشتر از بقیه سال‌هاست چون اگر بذر بی میلی نسبت به درس و مدرسه در جان بچه‌ها کاشته شود، خیلی سخت است كه بخواهیم شور و اشتیاق را جایگزین آن کنیم.

یکی از بهترین راه‌ها برای کنار آمدن با بچه‌های کلاس اولی، هماهنگ بودن والدین با اولیای مدرسه است، به ویژه آنجا که دانش‌آموز برای انجام تکالیف و مرور درس‌هایش، دست کمک به سمت پدر و مادر دراز می‌کند.

برخی از دانش‌آموزان قدیمی که حالا در درس و کار پیشرفت کرده‌اند و فردی بزرگ سال شده‌اند، یادشان می‌آید که در روزهای آغازین سوادآموزی، چطور بین آموزش معلم در کلاس و آموزش پدر و مادر در خانه تعارض وجود داشت و این تعارض چطور باعث سردرگمی می‌شد. حتماً برای همین است که از امسال کتاب‌های راهنمای والدین طراحی شده که اگر پدر و مادرها در خانه قصد کمک کردن به فرزند را دارند، این کمک باعث ایجاد اختلال در آموزش‌های کلاسی نشود.

اما فارغ از موضوعات آموزشی، دمیدن روح عشق به تحصیل در وجود کلاس اولی‌ها، مهم‌ترین مأموریت والدین و معلمان است. روان‌شناسان می‌گویند اگر پدر و مادرها برای فرزندان خود وقت بگذارند و از خاطرات دلچسب مربوط به مدرسه‌شان برای آن‌ها حرف بزنند و فواید درس خواندن و یادگیری را برایشان شرح دهند، این ارتباط کلامی، انرژی‌ای مثبت تراوش خواهد کرد که سبب اشتیاق دانش‌آموزان به درس و مدرسه می‌شود. این فضای دوستانه البته به دو چیز دیگر نیز نیاز دارد؛ یکی خواب کافی و دیگری تغذیه مناسب. پدر و مادرها مسئول مستقیم این دو حوزه هستند چون تعلیم و تربیت فرزندی متعال، نیازمند توجه به جسم او نیز است.
مراقب افت تحصیلی باشید

پدر و مادر بودن یک وظیفه بیست و چهار ساعته است که هیچ وقت تعطیل نخواهد شد؛ حتی وقتی بچه‌ها به اندازه کافی بزرگ شده‌اند و استقلال دارند. البته وقتی بچه‌ها کوچکند و به مدرسه می‌روند این وظیفه سنگین‌تر است، چون اساس شخصیت و رفتار فرزند در همان سال‌هایی محکم می‌شود که او لباس دانش‌آموزی به تن دارد. پدر و مادر مسئول، هر لحظه مراقب وضع تحصیلی فرزند است، اما نه از آن نوع مراقبت‌های محسوس که دانش‌آموز را لجباز و عصبانی کند.

اما حتی اگر پدر و مادری واقعاً به وظایفش عمل کند، ممکن است مسیر تحصیلی فرزندش باز هم دچار اختلال شود آن هم آن اختلالی که به عنوان افت تحصیلی از آن یاد می‌شود. افت تحصیلی یک دانش‌آموز می‌تواند معلول محیط خانوادگی‌اش باشد. خانواده‌ای که در آن درس خواندن اولویت ندارد، خانواده‌ای که آنقدر پر جمعیت است که توان رسیدگی به امور همه بچه‌ها را ندارد یا خانواده‌ای متشنج که نمی‌تواند امنیت روانی فرزندان را تأمین کند و به آن‌ها حس ارزشمند بودن بدهد، از عوامل اصلی افت تحصیلی دانش‌آموزان به حساب می‌آید.

محیط مدرسه نیز در این افت بی‌تأثیر نیست، همان طور که ویژگی‌های فردی دانش‌آموزان نیز می‌تواند از عوامل افت تحصیلی باشد. دانش‌آموزانی که قدرت تمرکز بر مطالب درسی را ندارند و هنگام درس خواندن و انجام تکالیف، کم‌ توجه‌اند، مستعد افت تحصیلی هستند. دانش‌آموزان بی‌انگیزه نیز در معرض افت درسی قرار دارند، همان‌هایی که به دلائل مختلف نسبت به درس خواندن و پیشرفت کردن تمایل ندارند و این وضع به کاهش یادگیری‌شان منجر می‌شود.

کنکوری‌ها فراموش نشوند

بین دانش‌آموزان یک گروه دیگر هم هستند که به توجه نیاز دارند. آن‌ها آماده می‌شوند تا لباس بچه مدرسه‌ای بودن را دربیاورند و لباس دانشجویی بپوشند. این‌ها همان دانش‌آموزان در آستانه کنکورند که شکل و شمایلی جدید به خود می‌گیرند. حساسیت مقطعی که این بچه‌ها در آن قرار دارند اگر بیشتر از کلاس اول ابتدایی نباشد، کمتر از آن نیز نیست.

دانش‌آموزان در سالی که به اولین کنکور زندگی‌شان منتهی می‌شود اضطراب زیادی دارند، آن‌ها در ذهن شان دنیایی ایده‌آل می‌سازند که راه رسیدن به آن، دانشگاه است. این‌ها آرزوهای قشنگی است، حیف است که نقشه‌های این بچه‌ها نقش بر آب شود، اگر خانواده‌ها محیطی امن و آرام بسازند و خانه را به محلی برای ایجاد انگیزه برای پیشرفت تبدیل کنند همه دانش‌آموزان با آن آرزوهای بلندپروازانه به خواسته‌هایشان می‌رسند.