کد خبر 162346
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۹۱ - ۰۷:۵۸

به گزارش مشرق روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:

اصلاح طلبان موش را جاي شير قالب مي كردند

يكي از چپ هاي تجديدنظرطلب مي گويد اصلاحات كوهي بود كه موش زاييد.

«حاتم-ق» در مصاحبه با «انديشه پويا» ضمن اينكه گفته زندگي اش را جهالت هاي پياپي ساخته اما از آن جهالت ها پشيمان نيست هرچند كه تكرار نمي كند، به نقد دوره اصلاحات پرداخت. وي درباره انتقادهايش از اصلاح طلبان و اينكه آيا حفظ همان دستاوردها بهتر نبود از نبودشان مي گويد: «من چند بار اين مثال را زده ام و برخي دوستان اصلاح طلب را از خودم رنجانده ام. گفته ام كه حركت زياد است اما رقصي در كار نيست. اصلاحات؟ كوه موش زاييد.»

وي مي افزايد «كوه بايد شير و پلنگ داشته باشد، نميشود موش نشان داد و گفت عيب ندارد، بزرگ مي شود. بچه شير را هم نشان مي دادند من قبول مي كردم اما در عصر اصلاحات موش را به جاي شير نمي توانستم بپذيرم.»

برآورد اشتباه اردوغان تركيه را روي بشكه باروت گذاشت

اردوغان در ماجراي سوريه، تركيه را روي بشكه باروت قرار داده است. او اشتباهات بزرگي مرتكب شد و حتي اگر در جنگ با سوريه پيروز شود، بازنده جنگ خواهد بود.

روزنامه القدس العربي چاپ لندن با انتشار تحليلي كه به موضوع فرونشاندن هواپيماي مسافربري سوريه در خاك تركيه اختصاص داشت، خاطرنشان كرد: اين روزها هيچ كس آرزو نمي كند جاي رجب طيب اردوغان باشد؛ نخست وزيري كه آتش بحران سوريه دامانش را گرفته است و تحول اقتصادي بزرگي كه در دوران 10 ساله حكومتش ايجاد كرده، در معرض نابودي قرار دارد.

سرمقاله اين روزنامه مي افزايد: هوشمندي سوري ها، اردوغان را گرفتار بحراني بسيار خطرناك كرده است؛ حملات حزب كارگران كردستان در جنوب شرق تركيه افزايش يافته،مرزهاي تركيه و سوريه به علت بمباران متقابل متشنج شده است و مخالفان با قدرت تمام به صحنه بازگشته اند و از بحران سوريه براي ضربه زدن به حزب عدالت و توسعه استفاده مي كنند.

نويسنده با بيان اينكه ربودن هواپيماي سوري نه به خاطر قاچاق غيرقانوني بلكه براي انتقام از نظام سوريه بوده يادآور شد: خطوط هوائي مستقيمي ميان مسكو و دمشق وجود دارد و ما معتقديم كه تركيه- هر چقدر هم ارتش نيرومندي داشته باشد- جرأت آن را ندارد كه تجربه توقيف هواپيماي مسافربري سوريه را در خصوص هيچ يك از هواپيماهاي روسيه تكرار كند. دولت تركيه هم اكنون گرفتار دو بحران است؛ نخست درگيري با سوريه كه بحراني قديمي است و دوم، درگيري با روسيه؛ كه در اعتراض به توقيف هواپيماي سوريه، سفر اين ماه ولاديمير پوتين رئيس جمهوري خود به آنكارا را لغو كرد.

القدس العربي همچنين نوشت: اردوغان، تركيه را روي «بشكه باروت» قرار داده است و به سادگي نمي تواند خود را از بالاي كوه به پايين بكشد. هم پيمانان غربي تركيه از اردوغان مي خواهند كه به نمايندگي از آنها وارد جنگ شود، در حالي كه خودشان از دور فقط نظاره گر هستند.

اردوغان در مقابله با سوريه تنها مانده است؛ ديگر نه از نشست هاي موسوم به دوستان سوريه خبري هست و نه متحدي چون آمريكا براي ايجاد منطقه امن يا پرواز ممنوع آمادگي دارد.

به گزارش العالم تحليلگر اين روزنامه با تأكيد بر اين مطلب كه آمريكا از گروه هاي نزديك به القاعده هراسان است و تجربه افغانستان و عراق و ليبي را در ذهن دارد، درباره تنش اخير دمشق- آنكارا مي نويسد: چه بسا نظام دمشق مسأله وجود محموله غيرقانوني در هواپيماي مسافربري سوريه را عمداً مطرح كرد تا اردوغان را در دام خود گرفتار كند و ميان آنكارا و مسكو دشمني ايجاد نمايد، آن هم در شرايطي كه دولت اردوغان 10 روز پيش، توافقنامه اي تجاري به ارزش چند ميليارد دلار با مسكو امضاكرده بود.

القدس العربي درباره نتايج تلخ جنگ براي تركيه تأكيد كرد: اين جنگ باعث بروز فاجعه اقتصادي بزرگي براي تركيه خواهد بود و دستاوردها و ثبات اين كشور از بين خواهد رفت و طرح تبليغاتي «به صفر رساندن مشكلات با همسايگان» كه براي احمد داود اوغلو، وزير امور خارجه تركيه به يك «علامت تجاري ثبت شده» تبديل گشته بود، اعتبار خود را از دست خواهد داد.

روزنامه معروف عرب زبان ادامه داد: اردوغان مرتكب دو اشتباه بزرگ شد؛ نخست اين كه تصور مي كرد درگيري هاي سوريه بيش از چند هفته يا چند ماه طول نخواهد كشيد و نظام سوريه به سرعت سرنگون خواهد شد؛ و اشتباه دوم اين كه گمان مي كرد ائتلاف اعراب و غرب كه به پيشنهاد تركيه تشكيل شد، مي تواند نظام سوريه را مانند نظام ليبي و نظام عراق سرنگون كند.

اين روزنامه در پايان سرمقاله خود چنين نوشت: نظام سوريه در صورت وقوع جنگ چيزي براي از دست دادن نخواهد داشت ولي اردوغان چيزهاي بسياري را از دست خواهد داد. نصيحت ما به اردوغان اين است كه خوددار باشد، زيرا حتي اگر در جنگ با سوريه پيروز هم بشود، باز هم بازنده اصلي اين جنگ خواهد بود، چرا كه آغاز كردن جنگ و حتي پيروزي در آن آسان است، ولي مشكل واقعي پس از جنگ بروز مي كند. اگر اردوغان در مورد سخنان ما ترديد دارد، مي تواند از متحدان آمريكايي خود بپرسد، چرا كه آنها اين حقيقت را عملاً تجربه كرده اند.


عواطف مادري هنگام خيانت فرزندان كجا بود؟!

سايت اينترنتي وابسته به شبكه فتنه سبز كه از پاريس به روزرساني مي شود، نامه عفت مرعشي همسر هاشمي رفسنجاني را منتشر كرد.

وي در اين نامه بدون آن كه به 3 سال تأخير در پيگرد و اعمال مجازات قضايي براي فائزه و مهدي هاشمي اشاره كند يا به همكاري وخامت آميز اين دو با آشوب طلبان بپردازد، مي نويسد: مهدي و فائزه عزيزم! همان طور كه پدرتان انتخابات سال 84 را به خدا واگذار كرد، من نيز مي خواهم از اين پس براي خداي خود نامه بنويسم و درد و دل كنم.

گاهي با خود مي گويم تو كه بيش از ده سال زندان و شكنجه آقاي هاشمي را در زمان طاغوت تحمل كردي، چطور چند روز زنداني شدن فرزندانت را تاب نمي آوري؟

تو كه آنهمه سختي و بلا كشيدي و بچه ها را در خردسالي و در روزگار درماندگي با آن همه درد و رنج آشنا كردي، چرا در بزرگسالي نمي خواهي آنها طعم محنت را بچشند؟

وي مي افزايد ندايي از درون به من نهيب مي زند كه آقاي هاشمي در راه آرمانش و براي سرنگوني ستم و حاكميت اسلام آن همه زجر كشيد و ما هم به دنبال او. اما در روزگار حاكميت اسلام، حتي احساس ستم هم تحمل ناپذير است. وانگهي مهدي پاره تن و جگرگوشه من است. باور كنيد من يك مادرم، با دريايي از عاطفه كه تا واپسين لحظات عمرش چيزي از آن كم نمي شود حتي اگر فرزندانش چند دهه از عمر خود را پشت سر گذاشته باشند. به من مي گويند، مگر خون [؟!] فرزند تو از ديگر بچه هاي اين سرزمين رنگين تر است؟ اولا كه آن روز كه بنا به برداشت خود درباره سرنوشت اين كشور و همه بچه هايش حرف زدم، به من گفتند به شما چه مربوط! كسي نگفت درست گفتي! گفتند چه كاره اي كه حرف مي زني؟ غافل از اين كه من مادر همه بچه هاي اين آب و خاك هستم.

در نامه منسوب به عفت مرعشي اضافه شده است: من آن همه زجر را در دوران ستم تحمل كردم كه بچه هاي من، «همه بچه هاي من» آزاد باشند، نه دربند. در همه فراز و نشيب انقلاب، دفاع مقدس و سازندگي و روزگار پس از آن، براي همه بچه هايم مادري استوار و مقاوم بودم، اما امروز كمر آن مادر خميده است. آنها كه پيش از اين به من مي گفتند «تو چه كاره اي»، امروز حق ندارند كه عاطفه ام به فرزندم را به بهانه بچه هاي اين سرزمين سرزنش كنند. آنها آنقدر دنيا را سياه و سفيد ديده اند كه دچار كور رنگي شده اند. مگر آنها رنگ خون شهدا را هنوز به ياد دارند كه با ميراث آنها چنين مي كنند؟ مگر آنها رنگ خون ديگر بچه ها را مي بينند كه... آنها حتي نمي دانند، يا نمي خواهند يا چشم خود فرو بسته اند كه معني مادر را بفهمند. من يك مادرم، مثل همه مادران داغدار[؟!] ديگر. صداي من صداي همه آنهاست و همه فرزندان دربند مانند مهدي و فائزه. اگر درد آنها را با همه وجودم حس نمي كردم، امروز اين همه نگران مهدي نبودم. هرگاه به ياد او مي افتم، با خود مي گويم، آنچه بر سر ديگران آمد، آيا بر سر فرزندم هم خواهد آمد درون جانم آتش مي گيرد، همان طور كه چندي است اين سوز رهايم نمي كند.

صرف نظر از هويت نويسنده يا نويسندگان اين متن عاطفي شايسته يادآوري است كه فائزه هاشمي در دوره اصلاحات به واسطه روزنامه زنجيره اي زن با برخي محافل ضدانقلاب پيوند كامل برقرار كرد كه نمونه آن افتضاح مصاحبه با فرح پهلوي بيوه شاه معدوم بود. او همچنين در فتنه انگيزي 3 سال پيش كه نهايتا به هتاكي اوباش ضدانقلاب عليه ساحت امام حسين عليه السلام و هجمه عليه قانون اساسي و امام و رهبري ختم شد، در معركه گيري هاي خياباني حضور داشت و آن چه اين گستاخي را به وي مي داد احساس مصونيت - به خاطر حفظ حرمت آقاي هاشمي از سوي نظام- بود. بدين ترتيب وي با سه سال تأخير و با كمترين حد مجازات، براي اجراي حكم 6 ماه زندان روانه اوين شد.

از سوي ديگر هر چند درباره كارنامه مهدي هاشمي گفتني زياد است اما يك قلم از انحرافات نامبرده در اظهارات حمزه كرمي مديركل سياسي دفتر رئيس جمهور در دولت سازندگي بازتاب يافته مبني بر اينكه مهدي هاشمي اقدام به پولشويي هاي چندميلياردي در سازمان بهينه سازي مصرف سوخت كرد تا ضمن تأمين بخشي از هزينه هاي انتخاباتي، فرصت تخريب هاي بعدي عليه نظام را فراهم كند. وي بعدها با راه اندازي سايت جمهوريت - با سوءاستفاده از امكانات دانشگاه آزاد- اقدام به دروغ پراكني عليه نظام و القاي تقلب كرد.

بدين ترتيب سوال اين است كه فائزه و مهدي هاشمي آيا به خاطر وفاداري به ارزش هاي انقلاب مورد مأاخذه حداقلي قرار گرفته اند يا به اعتبار استفاده از انواع امتيازات در خدمت محافل ضد انقلاب؟! و خانم عفت مرعشي از كدام خون فرزندانش سخن مي گويد؟ آيا سوابق مبارزاتي آقاي هاشمي مي تواند ابزار مناسبي در خدمت همسر ايشان براي توجيه تحركات جاده صاف كنانه فرزندان در خدمت ضدانقلاب باشد؟!

در اين ميان گمانه جدي اي نيز وجود دارد و آن اينكه محافل سرخورده ضد انقلاب سعي دارند با تحريك عواطف برخي اطرافيان آقاي هاشمي، او را به سمت و سوي تعارض با قانون و دستگاه قضايي سوق دهند. در غير اين صورت همراهي فائزه و مهدي هاشمي با گروهك هايي كه روي نام اسلام در شعار جمهوري اسلامي خط كشيدند و به تصوير حضرت امام خميني(ره) جسارت كردند و حتي حرمت روز عاشوراي حسيني(ع) را نگه نداشتند، هيچ جاي توجيه و حمايت ندارد.


اي صد هزار جان مقدس...! بيا شمع ها رو فوت كن!

خاتمي شمع كيك تولد 69سالگي خود را فوت كرد. دعايي مديرمسئول روزنامه اطلاعات اين جشن تولد را براي خاتمي گرفته بود.

اين جشن تولد با تعريف و تعارف و تمجيدهاي متقابل خاتمي و دعايي همراه بود. به گزارش سايت وابسته به خاتمي، وي مي گويد «اين گونه مراسم بايد براي بزرگداشت افرادي چون سيدمحمود دعايي با سابقه درخشان و شخصيت ممتاز و دوست داشتني برگزار شود». خاتمي همچنين گفته كه برگزاري اين جلسه در اين موقعيت كه بسياري از بزرگان ما در حصر به سر مي برند و تعداد زيادتري در حبس هستند كمي ناگوار هست.

دعايي هم ضمن اهداي سبد گلي به خاتمي در كلماتي مبالغه آميز گفت: سبد 69 گل آتشين تقديم شما جناب آقاي خاتمي كه درونتان آتش است و شعله هاي وجودتان ما را گرفته است. آقاي خاتمي حجت دين داري خيلي از ما ها هستند. در دوراني هستيم كه آئين و دين و همه مقدساتمان در معرض تحريف است و چيزي كه پناه و مرجع ماست صداقت و پاكي و تحمل و بردباري و همه خوبي ها و فضائل ايشان است و بر همه ما حجت هستند.

از سوي ديگر حاضران لوحي به خاتمي به همراه قاليچه به وي هديه كردند. متن لوح نيز آميخته به انواع اغراق ها بود از جمله اين غزل ديوان شمس كه مي گويد «پنهان مشو كه روي تو به ما مبارك است- نظاره تو بر همه جان ها مبارك است... اي صد هزار جان مقدس فداي او- كايد به كوي عشق كه آنجا مبارك است». در اين لوح همچنين نوشته شده بود«تولد شما در پاييز برگ ريز، نمادي از بهار در خزان است و اميد در نااميدي و شادي و مهر به هنگام سردي و بي وفايي». بنابر اين گزارش، جشن تولد خاتمي با دف نوازي همراه شد و سپس حاضران قاليچه اي را به وي هديه كردند.

ادعاي صدهزار جان مقدس فداي خاتمي در حالي است كه وي براي شركت در انتخابات مجلس مجبور شد به شكل پنهاني در يكي از روستاهاي اطراف وادان رأي بدهد اما لو رفتن همين اتفاق نيز باعث سرزنش شديد وي از سوي اغلب مدعيان حمايت از اصلاح طلبي شد. معترضان مدعي بودند خاتمي سياست تحريم اتخاذ شده از سوي اصلاح طلبان را بي اعتبار كرده است.