به گزارش مشرق، کانال تلگرامی اشراق نوشت:
ترور اسماعیلهنیه در تهران، اهداف و پیامدها
ترور رهبر سیاسی حماس در قلب تهران، بیشک اقدامی متهورانه از سوی حکومت اسرائیل است که از بُعد راهبردی، باید آن را ناظر به تغییر معادله بازدارندگی پس از عملیات «وعده صادق»، ردیابی نمود. اسرائیل پس از اقدام جسارتآمیزی که علیه سفارت ایران در دمشق انجام داد، انتظار چنان پاسخی را نداشت ولی بهتدریج در شرایطی که نتوانست ضربات نظامی مقاومت را جبران نماید، با ضربات امنیتی و ترورهای هدفمند، درصدد برقراری معادله بازدارندگی و در عین حال، افزایش آستانه تحمل گروههای مقاومت و البته ایران برآمد. به نظر میرسد تحقق سه هدف مهم را باید در وقوع این ترور مؤثر دانست.
جایگزینی هریس به جای بایدن که مواضعی انتقادی نسبت به جنایات اسرائیل در غزه داشته و سعی دارد چهره حزب دمکرات را نزد حامیان جوان و بخشی از غیرسفیدپوستان و مهاجرانی که گرایش انتقادی به اسرائیل دارند، احیا نماید، نتانیاهو را به این صرافت انداخته که کمپین حزب دمکرات را در برابر عمل انجامشده قرار داده و به حمایت جدیتر و عملیتر از اسرائیل وادار سازد.
برگزاری مراسم تنفیذ و تحلیف دکتر پزشکیان و انتقال آرام و اطمینانبخش قدرت در تهران، برای اسرائیل خوشایند نبود. بهویژه که احتمال گشایش در مذاکرات هستهای از سوی کارشناسان نزدیک به حزب دمکرات در آمریکا جدی تلقی شده و حتی گمانهزنیهایی در خصوص ارسال پیامهای مثبت بین طرفین در فضای رسانهای مطرح شد. اسرائیل با اجرای این ترور، دقیقاً پس از تحلیف و در قلب تهران، با تصور وجود برخی اختلافنظرها بین تیم سیاست خارجی دولت چهاردهم با نهادهای نهضتی مؤثر در سیاست منطقهای، قصد اختلافافکنی در دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی را داشته و گمان دارد که میتواند فوریت تصمیمگیری نسبت به ضرورت پاسخ را مختل نماید.
در شرایطی که پس از ناکامی در ترور محمد ضیف، انتقادات داخلی نسبت به بیهودگی تداوم نبرد در غزه در مناطق اشغالی بیشتر شده و مخالفت نتانیاهو با مبادله اسیران و آتشبس، وی را در موقعیت دشواری قرار داده، او درصدد بهانهجویی برای اقناع بدنه سیاسی و نظامی حکومت اسرائیل به ادامه نبرد، حداقل تا بعد از انتخابات ریاستجمهوری آمریکاست. بدین امید که با پیروزی ترامپ، مانعی برای گسترش اقدامات نظامی و تشدید جنایات، نهفقط در غزه، بلکه در سوریه و لبنان و حتی افزایش ترور و خرابکاری در ایران نیز نداشته باشد. علاوه بر اینکه شهادت اسماعیلهنیه، در تداوم حذف شهید صالحالعاروی، در راستای تضعیف جناح نزدیک به ایران را در جنبش حماس صورت گرفته است. انتخاب جانشین شهید هنیه در دفتر سیاسی حماس، نشان خواهد داد که چنین تصوری در ساخت سیاسی اسرائیل، چقدر به واقعیت نزدیک بوده است.
متغیرهای متعددی بر سناریوهای پاسخدهی ایران به این اقدام تروریستی، مؤثر است. اینکه پاسخ آشکار باشد یا پنهان و اینکه یکجانبه باشد یا (ناظر به ترور فواد شکری، مشاور نظامی جناب نصرالله در ضاحیه)، دو یا چندجانبه باشد. در این خصوص گفتنی است که محدودیتهای جغرافیایی و اِشراف امنیتی جامعه اطلاعاتی اسرائیل بر فلسطین اشغالی، امکان اقدام پنهان و البته همسطح درون فلسطین را دشوار میسازد.
از سوی دیگر، همراهی حزبالله با اقدام آشکار علیه مناطق اشغالی و تکرار وعده صادق، ناظر به برخی محدودیتهای اقتصادی جامعه لبنان و نگرانی از پیامدهای یک جنگ فراگیر، محل تردید است. در عین حال که هم ایران و هم حزبالله میدانند باید پاسخ بهگونهای باشد که همچون «وعده صادق»، فراتر از تصورات حکومت اسرائیل باشد. به همین دلیل، امروزه حتی تکرار آن عملیات نیز، معادله بازدارندگی را احیا نخواهد کرد.
اتفاق نظر در ساخت تصمیمسازی کشور، پرهیز از اتهامزنی به نهادهای داخلی و مهمتر از آن اجتناب از مطالبه یک اقدام خاص و مشخص که موجب محدودیت در نوع پاسخ شود، از جمله ضرورتهای وضعیت فعلی است. در عین حال به نظر میرسد تأمل و گذشت زمان، اگر منجر به خلق امکان یک ضربه امنیتی همسطح به حکومت اسرائیل شود، ارزشمندتر از حملات نظامی خواهد بود. مگر آنکه حمله نظامی به دستاوردی پایدار مانند آتشبس منجر شود.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.