به گزارش مشرق، آنچه در ادامه از نظرتان میگذرد بخش پنجم معرفی ژنرالهاي جنگ نرم است که اختصاص به معرفی آمیتای اتزیونی یکی از دیگر از تئوریسین ها و معاندین علیه اسلام و ایران دارد.
آمیتای اتزیونی
تاریخ تولد
- 4 ژانویه 1929
مذهب
- یهودی
تحصیلات
- دکترای جامعه شناسی از دانشگاه کالیفرنیا[1]
سوابق علمی و اجرایی:
- موسس شبکه حامی جامعه گرایان [2]Communitarian
- استاد روابط بین الملل دانشگاه جرج واشنگتن[3]
- محقق مهمان در موسسه بروکینگز[4]
- رئیس انجمن جامعه شناسی آمریکا[5] (1995-1994)
- استاد مدرسه اقتصاد هاروارد[6] (1989-1987)
- استاد سابق جامعه شناسی دانشگاه کلمبیا[7]
- عضو فعال گروه پالماخ[8] (زبده کماندوهای هاگانا)
- استاد روابط بین الملل دانشگاه جرج واشنگتن[9]
- بنیانگذار و رئیس موسسه مطالعات سیاست های انجمن های جامعه گرا [10]Communitarian
مشاغل دولتی
- مشاور ارشد کاخ سفید (1980-1979)
وی مشاور ارشد کاخ سفید (1980-1979) بوده است
علیرغم شهرت اتزیونی به علت نظریه ها و فعالیت هایش در حوزه جامعه شناسی و سیاست داخلی، پس از حوادث 11 سپتامبر، او به طور آزاردهندهای از راهحل های نظامی برای رفع مشکلات سیاست های خارجی ایالات متحده، بویژه مسائل مرتبط با امنیت اسرائیل طرفداری می کند.
به عنوان مثالی از دیدگاه های نظامی اتزیونی، میتوان به مقاله او در سال 2010 در مجله میلیتاری ریویو[12] اشاره کرد. او در این مقاله با عنوان آیا می توان جلوی ایران هسته ای را گرفت؟[13]، ادعا کرده است از آنجا که ایران هسته ای در مقابل حملات هسته ای مصون خواهد بود، ایالات متحده باید با بمباران این کشور، برنامه هسته ای اش را متوقف کند. او معتقد است همانند آنچه آمریکا در جنگ جهانی دوم با آلمان و ژاپن کرد، این بمباران نیز باید تمامی زیرساخت های شهری از قبیل پل ها، ایستگاه های راه آهن و سایر تجهیزات باارزش را نابود کند و این تنها راه جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای است.[14]
اتزیونی: ایالات متحده باید با بمباران ایران، برنامه هسته ای اش را متوقف کند
اتزیونی گفت: "چون در این حملات اهداف غیر هستهای نیز مورد حمله قرار میگیرند، احتمال دارد مردم ایران آسیب ببینند، اما اینکه اقلیتی چیزی از دست بدهند، چندان مهم نیست. او همچنین پیشنهاد کرده است که برای کاهش تلفات انسانی، حملات در شب و با "هشدار به موقع"[15] انجام شوند.[16]
اتزيوني در گفتوگو با روزنامه صهيونيستي هاآرتص[17] این ادعا را رد کرد كه در صورت حمله به این کشور، ایران چنين اقدامي را "يك جنگ تمام عيار" تلقي خواهد کرد.[18] او در مقاله میلیتاری ریویو[19] درباره این ادعا که چنین حمل های میتواند شرایط نظامی آمریکا در عراق و افغانستان و موضوع نفت را پیچیده تر کند، گفته است: "اگر ایالات متحده نتواند از پس چنین مشکلی برآید، باید ادعایش مبنی بر ابرقدرت بودن را پس بگیرد."[20]
ویلیام بیمن[21]، استاد دانشگاه مینسوتا، درباره این مقاله به مارشا کوهن[22] گفته است: "[اتزیونی] در این مقاله، از پارهای فرض تئوریک که اثبات نشدهاند و یا کاملا اشتباه هستند، نتایجی جدی گرفته است که بر هیچ پایه ای، حتی مفاهیم موجه جامعهشناسی نیز استوار نیست."
اتزیونی: اگر به دلیل بمباران مردم ایران کشته شوند اهمیتی ندارد!!!
بیمن[23] افزوده است: "[اتزیونی] ابتدا فرض میکند که ایران در حال ساخت سلاح است، سپس با خونسردی نتایج غیرقابل توجیهی می گیرد. مثلا اینکه اگر ایران به سلاح هسته ای دست پیدا کند، برزیل نیز راه این کشور را پیش خواهد گرفت... یا اینکه داشتن سلاح هسته ای ایران بدین معنی خواهد بود که حزب الله و حماس، خشنتر عمل خواهند کرد. با این وجود این ایده وی که در صورت بمباران غیرهسته ای ایران ، برنامه هسته ای این کشور متوقف خواهد شد، ایدهای احمقانه است. آیا او فکر میکند که ایران آرام خواهد نشست و اجازه خواهد داد که به آن حمله کنند؟[24]
کمی بعد از چاپ این مقاله، اتزیونی مقالهای را با عنوان غل و زنجیر سربازان را باز کنید[25] در نیو ریپابلیک[26] چاپ کرد که در آن از اقدامات دولت آمریکا برای متقاعد کردن افغان ها و معرفی طالبان به عنوان مسئول واقعی تلفات انسانی، انتقاد کرده بود. او در حالیکه استدلال می کند بهترین راه برای جلوگیری از تلفات انسانی، شرکت نکردن در جنگ هایی نظیر جنگ افغانستان است، تاکید داشت شورشیان را به عنوان عامل این تلفات در افغانستان و سایر مناطق خاورمیانه معرفی کند.[27] او نوشت: "منشا مشکلات پیچیده ما در روش های درگیر شدنمان، به شیوه مبارزه کردن ما مربوط نیست، بلکه از شیوه مبارزه دشمنانمان نشئت می گیرد: شورشیان قوانین جنگ را نادیده می گیرند و در حالیکه توقع دارند با کمک همین قوانین حمایت شوند... . شورشیان و تروریستان در مناطق مختلف دنیا دریافته اند تخطی از این قوانین، منافعی مهمی بدنبال خواهد داشت. آنها از مناطق مسکونی به سربازان شلیک می کنند، مهماتشان را در مساجد نگهداری می کنند و از آمبولانس ها برای انتقال بمب استفاده می کنند. چیزی که در همه این روش ها مشابه است، استفاده از انسان ها به عنوان سپر دفاعی است. حماس، حزب الله و شورشیان عراق و افغانستان، از جمله مواردی هستند که از این شیوه جنگیدن استفاده می کنند. علاوه بر این، گزارشی جدید نشان می دهد که طالبان با یادگیری این شیوه های جدید مبارزه، برای شلیک به گروه های ما، اقدام به استفاده از خانه های مردم غیرنظامی کرده است."[28]
پیوند استوار با لیکود
نوشته های اتزیونی پس از حوادث 11 سپتامبر بیشتر بر روی سیاست های خارجی متمرکز شدند[29] و نزدیکی دیدگاههایش با دیدگاههای تندروانه در حوزه امنیت اسرائیل کاملا مشهود بوده است.[30]؛ بسیاری از دیدگاههای اتزیونی، با گرایشات نومحافظه کاران و حزب دست راستی لیکود اسرائیل، همجهت است. در اوایل دهه 2000، او چند مقاله در مجله ویکلی استاندارد که ویلیام کریستول بنیانگذار آن است و به نوعی سخنگوی نومحافظهکاران به شمار می رود، چاپ کرد. از بین عناوین مقاله های او در ویکلی استاندارد، می توان به نکات مثبت جنگ علیه تروریسم دولت بوش و گزارش ناقص درباره خشونت مسلمانان در جهان، اشاره کرد.[31] در یکی از این مقالات، اتزیونی با انتقاد از "مورخان جدیدی"[32] همچون آوی شلیم[33] و بنی موریس[34] (که دیدگاههای سنتی صهیونیستها در زمینه ایجاد دولت اسرائیل را به چالش کشیدهاند)، آنها را به " ابداع چارچوب تفسیری کاملا غلط و گمراهکننده" متهم کرده است."[35]
اتزیونی در مقالهای در روزنامه کریستین ساینس مانیتور[36]، در سال 2003، از تصمیم اسرائیل مبنی بر ساخت دیوار بتونی حائل در اطراف مرزهای تعیین شده یک جانبه و در مناطق یهودی نشین کرانه باختری، که شهرکهای یهودی نشین را از شهرهای فلسطینی جدا میکند، حمایت کرد. بسیاری از منابع آمریکایی و اروپایی عنوان "دیوار"[37] را به این مرز دادهاند، اما اتزیونی همانند بیشتر اسرائیلی ها لفظ "حصار"[38] را به آن داده است. او با معرفی دیوار حائل به عنوان تمهیدی امنیتی که امکان می دهد "تبها فروکش کند" و خشونت ها از بین بروند، سعی دارد به مخالفان این اطمینان بدهد. او نوشته است: این دیوار ممکن است "پس از امضای پیمان صلح از میان برداشته شود". ادعایی که در آن به طور عمدی یا سهوی این واقعیت در نظر گرفته نشده است که در حال حاضر در هر دو سوی دیوار، شهرک سازی اسرائیلی ها در حال انجام بوده است.[39]
وی اخیرا در مقاله ای در مجله جامعه[40]، سیاست های دولت اوباما را در حمایت نکردن از این اندیشه که حمله به اسرائیل به منزله حمله به آمریکا است، مورد انتقاد قرار داد. او همچنین از لابی اسرائیلی ها به علت ضعف در تحت فشار قرار دادن اوباما برای "حمایت از اسرائیل در مقابل حمله ایران"، انتقاد کرد.[41]
اتزیونی در کنار مهاجرانی عنصر فراری اصلاح طلب
تکامل دیدگاه ها در حوزه سیاست های خارجی
در سال 2004، اتزیونی در کتابش با عنوان ، از امپراطوری تا جامعه: شیوهای نوین برای روابط بین الملل[42] به نحوی بنیادین مسائل بین المللی را زیر سوال برده است. این کتاب با هدف معرفی یک "ساختار جهانی جدید"[43]، که کمتر به قدرت وابسته باشد و بیشتر بر روی ارزش های مشترک تمرکز کند، تهیه شده است.
با وجود این، سه سال بعد دیدگاههای او سختتر شدهاند. او در سال 2007، در کتاب خود با عنوان امنیت در گام اول: به سوی سیاستهای خارجی قویتر و اخلاقیتر[44] با استفاده از لفظ "قوی" استدلال کرده بود که برقراری امنیت جهانی، بایستی پایه و اساس روابط خارجی ایالات متحده و مداخلاتش در این حوزه، تلقی شود. این کتاب که بازتابدهنده گفتمان نسل اول محافظه کارانی نظیر ایروینگ کریستول[45] است، پیشنهاد می کند که حتی اگر بعضی حکومت های غیر لیبرالی اصول دموکراتیک را نقض کنند، باز هم باید با آنها همکاری کرد تا از میزان خشونت کاسته شود.[46]
به نظر می رسد این استدلال، دیدگاه های اتزیونی را درباره نحوه رویارویی با طالبان در افغانستان، روشن می کند. او در مقاله اش در مجله نیو ریپابلیک در جولای 2010، با عنوان آزاد کردن نیروها[47] نوشته است: "ما باید به اصل اساسی جنگ مطلق توجه کنیم: مادامی که همه روشهای دیگر شکست نخورده اند، نباید جنگ را شروع کرد. این اصل همچنین پیشنهاد می کند که با وجود انتخاب های دیگر، بایست به جنگ های جاری نیز خاتمه داد. بنابراین به جای درخواست از افرادمان برای جنگیدن تحت قوانینی که تصور باطلمان مبنی بر محبوب شدن را تحقق بخشد، بایستی پیشنهاد دهیم که نیروهایمان همراه با موافقت طالبان مبنی بر پناه دادن به تروریست ها ومتحدانشان، عقب نشینی کنند. همچنین باید کاملا روشن کنیم که بمب افکن ها و نیروهای ویژهمان آماده خواهند بود تا تخطی کنندگان از این قوانین را مجازات کنند. ( نظریه مشابهی توسط جوزف بایدن نیز حمایت شده است) اگر طالبان با این پیشنهاد موافقت کند، به معنی پایان جنگ و البته تلفات انسانی خواهد بود و اگر این اتفاق نیفتاد، آنگاه می توانیم بجنگیم. با این وجود در این حالت، علیرغم اینکه تمام تلاشمان را برای کاهش تلفات انسانی خواهیم کرد، باید بر همگان روشن کنیم که گروه هایمان، توسط قوانین سفت و سخت تحت فشار قرار نخواهند گرفت."
اتزیونی در کنار باراک اوباما
ایران
هرچند اتزیونی عنوان کرده است که روسیه و پاکستان به علت عدم توانایی در حفاظت مناسب از مواد هسته ای، بزرگترین تهدید برای امنیت جهانی به شمار می روند، اما در سالهای اخیر توجه او بیشتر به ایران معطوف بوده است؛ در ماههای پس از حوادث 11 سپتامبر، او با اصلاح طلبان سیاسی در ایران دیدار کرد. پس از سفرش عنوان کرد "کمی شک دارد که اگر آمریکا به جای قرنطینه کردن ایران نظیر عراق، این کشور را همانند چین به خدمت گیرد، در شرایط بهتری قرار خواهد گرفت." از اینرو پیشنهاد داد "به آرامی، ایران را مشارکت دهید." (آمیتا اتزیونی، به آهستگی ایران را مشارکت دهد، کریستین ساینس مونیتور، 4 ژوئن 2002)[48]
با این وجود چند ماه بعد، اتزیونی خواستار تغییر رژیم در تهران شد و ادعا کرد: "ممکن است ایران تهدید بزرگتری از عراق باشد" و در عین حال اشاره کرد "ایران در بین کشورهای خاورمیانه بیشترین ظرفیت را برای تبدیل به کشوری آزاد داشته است."[49]
تألیفات
اتزیونی ده ها کتاب نوشته است و صدها مقاله در روزنامه ها، مجله ها و ژورنال های پژوهشی به چاپ رسانده است؛[50]
جامعه یکرنگ[51]
محدودیتهای تنهایی[52]
قانون طلایی[53]، که جایزه کتاب مرکز سیمون ویرنتال را در سال 1977 ازآن خود کرد.
روح جامعه[54]
ابعاد اخلاقی: به سوی اقتصادی جدید[55] نیز از دیگر کتاب های او هستند.
کتاب های جدیدتر او عبارتند از:
حافظ برادران ما
یک تاریخچه و یک پیام[56]
امپراطوری تا جامعه: شیوهای نوین برای روابط بین الملل
چگونه میهن پرستی یک عمل میهن دوستانه است؟: آزادی در مقابل امنیت در عصر تروریسم[57]
امنیت در گام اول: به سوی سیاستهای خارجی قویتر و اخلاقیتر
[1] The university of California
[2] Communitarian Network
[3] The university of George Washington
[4] Brookings Institution
[5] American Sociological Association
[6] Harvard Business School
[7] The university of Columbia
[8] Palmach
[9] George Washington University
[10] Institute for Communitarian Policy Studies
[11] Institute for Communitarian Studies, "Amitai Etzioni—A Short Biogrpahy,” http://www.gwu.edu/~ccps/etzioni/short_biography.html
[12] Military Review
[13] Can a Nuclear-Armed Iran Be Deterred?
[14] Amitai Etzioni, "Can a Nuclear-Armed Iran Be Deterred?” Military Review, May-June 2010, http://usacac.army.mil/CAC2/MilitaryReview/Archives/English/MilitaryReview_20100630_art016.pdf.
[15] proper warning
[16] Amitai Etzioni, "Can a Nuclear-Armed Iran Be Deterred?” Military Review, May-June 2010, http://usacac.army.mil/CAC2/MilitaryReview/Archives/English/MilitaryReview_20100630_art016.pdf.
[17] Haaretz
[18] Natasha Mozgovaya, Focus "U.S.A. / 'The U.S. will have to confront Iran or give up the Middle East” Haaretz,June
[19] Military Review article
[20]Amitai Etzioni, "Can a Nuclear-Armed Iran Be Deterred?” Military Review, May-June 2010, http://usacac.army.mil/CAC2/MilitaryReview/Archives/English/MilitaryReview_20100630_art016.pdf.
[21] William O. Beeman
[22] Marsha Cohen
[23] Beeman
[24] Marsha B. Cohen, "Muscular Nonrationality: Amitai Etzioni and War with Iran ,” Right Web, July 21, 2010.
[25] "Unshackle the Troops"
[26] New Republic
[27] Amitai Etzioni, "Unshackle the Troops," New Republic, July 26, 2010, http://www.tnr.com/article/politics/magazine/76426/afghanistan-war-troops-taliban.
[28] Amitai Etzioni, "Unshackle the Troops," New Republic, July 26, 2010, http://www.tnr.com/article/politics/magazine/76426/afghanistan-war-troops-taliban.
[29] Marsha B. Cohen, "Muscular Nonrationality: Amitai Etzioni and War with Iran ,” Right Web, July 21, 2010.
[30] Ibid.
[31] Weekly Standard, "Amitai Etzioni," http://www.weeklystandard.com/author/447
[32] new historians
[33] Avi Shlaim
[34] Benny Morris
[35] Amitai Etzioni, "Debunking Israel.” Weekly Standard, Jan. 17, 2000, pp. 33-35.
[36] Christian Science Monitor
[37] the wall
[38] fence
[39] Amitai Etzioni, "A Fence to Make Good Neighbors.” Christian Science Monitor, Aug. 6, 2003.
[40] Society
[41] Amitai Etzioni, "Israel, Samson’s Children.” Society, November-December 2009, p. 477-478
[42] From Empire to Community: a New Approach to International Relations
[43] new global architecture
[44] Security First: For a Muscular, Moral Foreign Policy
[45] Irving Kristol
[46] Amitai Etzioni, Security First: For A Muscular, Moral Foreign Policy. Yale University, 2007.
[47] Unshackle the Troops
[48] Amitai Etzioni. "Engaging Iran, Slowly," Christian Science Monitor, June 4, 2002, http://www.csmonitor.com/2002/0604/p09s02-coop.html
[49] "Iran May Present a Greater Threat than Iraq," USA Today, December 9, 2002, http://www.usatoday.com/news/opinion/editorials/2002-12-09-etzioni_x.htm
[50] Amitai Etzioni website. Published Work in Magazines and Newspapers. http://www.amitaietzioni.org/art_magazines.html
[51] The Monochrome Society
[52] The Limits of Privacy
[53] The New Golden Rule
[54] The Spirit of Community
[55] The Moral Dimension: Toward a New Economics
[56] A Memoir and a Message
[57] How Patriotic is the Patriot Act?: Freedom Versus Security in the Age of Terrorism