به گزارش مشرق، حجت الاسلام علیرضا پناهیان در سلسله مباحثی با عنوان "انحطاط متحجّرانه؛ انعطافپذیری متفکّرانه" در هیئت میثاق با شهدا، دانشگاه امام صادق(ع) شرحی از ابعاد تحجر و انعطاف پذیری را بیان کرد.
سلسله مباحث" انحطاط متحجّرانه؛ انعطافپذیری متفکّرانه":
جلسه اول: تحجر، عامل بیشتر دینگریزیها در جامعه
جلسه دوم:تحجر، یکی از دلایل عاقبت به خیر نشدن
جلسه سوم:ضربهای که انقلاب از تحجر خورده، از دشمنان نخورده است
جلسه چهارم: تحجر در میان روشنفکران چگونه است؟
جلسه پنجم: چرا بعد از انتخابات، در مورد تحجر صحبت میکنیم؟
جلسه ششم: آشنایی با تحجر در جریان فکری اصلاحطلبی
جلسه هفتم: آسیب های دوقطبی اصلگرا_ اصلاح طلب
عناصر تحجر:
۱-تصلب و جمود
تصلب و جمود فکری، عنصر اول تحجر و در مقابل انعطافپذیری متفکرانه است. یعنی سخت میتوان فرد متحجر را متقاعد کرد و به سختی میتوان نظرش را برگرداند. این هنر نیست که حرف مرد یکی باشد. ممکن است حرف مرد چند تا شود؛ چون انسان در موقعیتهای مختلف، مواضع مختلفی دارد.
۲- سطحینگری
عنصر دیگر تحجر، سطحینگری است. فرد متحجر قدرت تحلیل ندارد. قدرت تحلیل داشتن و سطحینگر نبودن در دین، بسیار مهم است. انسان متحجر نمیخواهد متفکر باشد و در اعماق مطلب غور کند.
۳- دوقطبیسازی
عنصر بعدی تحجر عنصر دوقطبیسازی است که میتواند شامل دوقطبیسازی ذهنی، دوقطبیسازی قلبی و دوقطبیسازی اجتماعی باشد. از نگاه روانشناسی، ذهنی نوعی اختلال در ذهن انسان پیش میآید که افراد را صفر و صد میکند. ذهن فرد وقتی که میخواهد در مورد دیگر افراد یا پدیدهها قضاوت کند یا آنها را صد در صد خوب میداند یا صد در صد بد. ذهن بیمار بعضی، به این نوع دوقطبیسازی علاقه دارد.
یکی از ویژگیهای فرد متحجر، دوقطبیسازی ذهنی است و دیگران را صفر یا صد میبیند. در دوقطبیسازی قلبی، فرد متحجر یکی را صد در صد دوست دارد ولی از دیگری حالش به هم میخورد. یعنی حد وسط ندارد و نمیگوید من فلانی را به خاطر این کارش دوست دارم، و به خاطر فلان کارش، انتقاد دارم. در دوقطبی اجتماعی هم، فرد متحجر دیگران را در حوزه مسایل اجتماعی و سیاسی، سفید یا سیاه دانسته و افراد را به راحتی متهم میکند.
۴- خودمحوری
ویژگی بعدی انسان متحجر این است که معمولاً خودمحور است؛ یعنی فقط خودش و نوع خودش را میبیند و تنوع و تکثر آدمها را نمیپذیرد. انسان متحجر به جز خودش را نمیبیند و در مورد شرایط دیگران، فکر نمیکند؛ در حالی که هر فرد در شرایط زمانی، مکانی و .... خودش قرار دارد. حتی روحیه افراد با هم متفاوت است و نمیتوان در مورد یکدیگر قضاوت کرد. یکی از وجوه تحجر، نپذیرفتن تنوع آدمها است.
دلایل بحث تحجر در این زمان
مهمترین دلیل انتخاباتیِ این بحث، کاهش مشارکت مردم در انتخابات است. این مشکل در اثر دو نوع نگاه متحجرانه، تحجر غربگرایانه و تحجر دینمدارانه پدید میآید. اگر چه در کل، انتخابات خوب پیش رفت اما بر اساس نگرشسنجی ایرانیان که در کشور انجام میشود، درصد قابل توجهی از مردم دین را از سیاست جدا میدانند که بسیار قابل تأمل است. چنین نگاهی اثر خودش را در انتخابات نشان میدهد. نگاه متحجرانه، موجب کاهش مشارکت و افزایش بدبینی و بیاعتمادی مردم میشود.
به علاوه تحجر؛ به دین، فرهنگ و سیاست ضربه زده است. نمونهاش مساجد و هیئتهایی هستند که غیرسیاسی هستند. ضعف ادبیات انقلاب هم باعث تأثیر بیشتر ادبیات تحجر شده است. ملاحظه مهم دیگر در فلسفه بحث از تحجر این است که آموزش دین نباید بوی تحجر بدهد. باید با ادبیات درست و به دور از تحجر در مورد دین سخن گفت. این موارد نشان میدهد که بحث از تحجر در این زمان مهم است.
ویژگیهای متحجرین
برخی از ویژگیهای متحجرین را میتوان اینطور برشمرد: عدم انتقادپذیری و جمود، سطحی بودن، دوقطبیسازی، عدم پذیرش تنوع انسانها، عدم پذیرش انواع موقعیتها، عدم تشخیص اولویتها، مثل بقیه مردم بودن (نداشتن شخصیت مستقل، مرعوب دیگران بودن و مرعوب کردن دیگران) و ترس از نواندیشی و آزاداندیشی.
برای دوری از تحجر، توجه به تفاوت در انواع موقعیتها بسیار مهم است. موقعیتها عوض میشوند و مصلحتهایی در مسایل سیاسی و اجتماعی پیش میآید که باید آنها را بشناسیم تا دچار تحجر نشویم. کسی که تفاوت موقعیتها را نفهمد، در موضعگیریهای فرهنگی و سیاسی خود، به تحجر کشیده میشود. انسانی که متحجر نیست، انعطاف دارد و در موقعیتهای مختلف، انعطافپذیری متفکرانه از خود نشان میدهد.
نمونه تاریخی کسی که اولویتها را درک نمیکرد، اشعث است که اولویت و اهمیت مقابله با معاویه را درک نکرد و با اصرار و لجاجت، حضرت علی(ع) را مجبور به جنگ با خوارج کرد و بعد از آن حضرت علی(ع) دیگر نتوانست برای مقابله با معاویه لشکر جمع کند.
فرد متحجر، شخصیت مستقلی ندارد و اگر موج به یک سمت برود، او هم به همان طرف میرود. انسان نباید مرعوب کسی باشد و کسی را هم مرعوب خود نکند. مرعوب شدن خودش نوعی تحجر است.
متحجرین از نواندیشی میترسند، از حرف تازه میترسند. نواندیشی جسارت میخواهد. اگر خواستیم نواندیش شویم چه کار باید کرد؟ باید آزاداندیش شویم.
در مقابله با جریان متحجر غربزده چه باید کرد؟
برای مقابله با جریان متحجر غربزده، ارزشی صحبت نکنیم، بلکه علمی و عقلانی صحبت کنیم. آثار دین و فوائد دنیایی دین را مطرح کنیم. همچنین از واقعیتهای موجود استفاده کنیم. آیا کسانی که خود را ماتریالسیت میدانند، واقعاً مادیگرایی را در انسان تقویت کرده و انسان را بیشتر به مادیات رساندهاند؟ خیر. آنها مادیت را از بین بردهاند. آنها دنیا را خراب کردهاند. وقتی میگویی آنها دنبال دنیا هستند، یک عده هم میگویند خب پس من سراغ تو نمیآیم و سراغ آنها میروم چون من دنیایم را میخواهم. در نزاع دین و دنیا در اغلب موارد، دنیا برنده است.