فقدان تحلیل جامع از شرایط جامعه، تخمین های اشتباه و تجویزه های اشتباه تر، فریز شدن در اشتباهات گذشته تنها بخشی از واقعیت های موجود جبهه اصلاحات است.

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژه‌های مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

**********

روزنامه‌های امروز شنبه هفدهم شهریورماه در حالی چاپ و منتشر شد که بازگشت از تعطیلات در سواحل شمالی، کریدوری که روس‌ها در تدارک آن هستند و آینده ارمنستان در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

عباس عبدی در مطلبی مفصل ضمن پاسخ به نقدهای مطرح شده نسبت به نامه خود به خاتمی در نقد جبهه اصلاحات، نسبت به برچسب زنی از سوی اصلاح طلبان واکنش نشان داد و نسبت به شیوه مبارزه جویانه اصلاح طلبان مبتنی بر دوقطبی سازی ها انتقاد کرد، عبدی در مطلب خود که در روزنامه اعتماد به چاپ رسید، از استقبال برخی مخاطبانش نسبت به نقدهای خود به جبهه اصلاحات سخن به میان آورد و تاکید کرد که گویا آنان منتظر شنیدن چنین صدایی بوده‌اند.

این فعال سیاسی اصلاح طلب با بیان اینکه برخی در نفی مبارزه از سوی وی به دفاع از مفهوم مبارزه و جمع‌پذیر بودن آن با اصلاح‌طلبی پرداخته اند، می نویسد، منظور از مبارزه نوعی سیاست‌ورزی است مبتنی بر دوقطبی کردن خود و غیر خود و ارایه راه‌حل‌های حذفی و به‌ناچار و درنهایت همراهی با خشونت و قهر یا سکوت در برابر آن است.

عبدی همچنین با اشاره به اینکه برخی اصلاح طلبان بر این باورند که یکی از نقدهای مهم به مطلب بنده این است که مطالبات جامعه خیلی رادیکال‌تر از خواست‌های اصلاح‌طلبان است، به‌طوری که اصلاح‌طلبان را استمرارطلب می‌دانند. پس چرا من ادبیات جبهه را رادیکال می‌نامم؟، در پاسخ به مساله نوشت، پاسخ این است که اولا علت استمرارطلب دانستن اصلاح‌طلبان این نیست که مطالبات آنان کندتر از تندروها است. علت ناتوانی در تحقق حداقل شعارها است. وظیفه یک حزب سیاسی طرح مطالبات نیست، این یکی از اشتباهات اساسی و اختلاف من و دوستان است. وظیفه حزب سیاسی تحقق مطالبات است. اگر مطالبه خیلی بالایی را طرح کنید که تحقق آن در توان شما نباشد، این رفتار نامعقولی است، شاید طرح مطالبات حتی بالا برای جنبش‌های اجتماعی خوب و لازم باشد، ولی احزاب سیاسی در مقام سیاستمدار باید شیوه اجرای آن را با موفقیت پیش ببرند.

وی با بیان اینکه جمع مطالبه‌گری حداکثری با مشارکت حداقلی جور در نمی‌آید، تاکید کرد، این یکی از ایرادهای دیگر من به رویکرد مطالبه‌گری بی‌ثمر دوستان است. مردم هم از شما چنین انتظاری ندارند. شما به خطا گمان می‌کنید که مردم می‌خواهند شما مطالبه‌گری حداکثری کنید. هیچ نظرسنجی برداشت دوستان را تایید نمی‌کند. بنابراین شمردن مشکلات کشور و طرح آنها به تنهایی وظیفه جریان سیاسی خواهان کسب قدرت نیست. ۲۵ سال است که اینها گفته می‌شود. وظیفه جریان سیاسی تجمیع نیروها برای تحقق اهدافی است که در توان دارد. هنگامی هم که نتوانست محقق کند، شکست خورده است.

این فعال سیاسی اصلاح طلب با اشاره به اینکهخ برخی اصلاح طلبان به‌جای گفت‌وگو از برچسب‌زنی استفاده می‌کنند، در پاسخ به این ادعا که جبهه اصلاحات در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری نقش تعیین کننده ای داشته اند، می نویسد، درباره تعیین‌کنندگی نقش آنان ضمن همه احترام به دوستان با این برداشت موافق نیستم. این نقش در سازوکارهای دوران انتخابات و بعد از آن به نسبت حاشیه‌ای بود. به عبارت دیگر باید گفت که انتظارات این دوستان و بنده از جبهه اصلاحات به کلی متفاوت است. از نظر من آنان باید نقش بسیار مهم‌تری را در تحولات ایفا نمایند، ولی ظاهرا دوستان به همین اندازه رضایت دارند، اگر نقش بی‌بدیلی داشتند که پس از ۱۵‌تیر خود را در مقام منتقد و مطالبه‌گر قرار نمی‌دادند، بلکه باید در مقام پاسخگو می‌بودند.‌

عبدی با بیان اینکه برخی اصلاح طلبان دنبال توییت زدن و مطالبه‌گری هستند که کار هر فرد بدون تشکیلات هم هست، تصریح می کند، من یا خیلی‌های دیگر به صفت فردی بهتر و موثرتر از دوستان قادر به انجام آن هستیم. البته در همین انتخابات هم اختلاف‌نظر نسبت به سیاست‌های آنان وجود داشت، ولی چون فعلا نتیجه مطلوب است، کسی به آن تصمیمات کاری ندارد. کافی است که به حضور اعضای جبهه در ارکان اصلی نهادهای راهبری‌کننده انتخابات اخیر توجه کنیم تا نقش کاملا حاشیه‌ای آنان را به وضوح ببینیم.

این فعال سیاسی اصلاح طلب اما در ادامه با تاکید دوباره بر فقدان تحلیل جامع و به روز از شرایط کشور در میان اصلاح طلبان می نویسد، یکی از نقدهای جدی من که کمتر به آن پاسخ داده شد، فقدان تحلیل جامع شرایط کشور است. تحلیلی که ادبیات سیاسی دوستان نیز با آن تطابق داشته و هماهنگ باشد. تحلیلی که در میان مجموعه اصلاح‌طلبان جاری و ساری شود. تحلیلی که ابهام و سردرگمی در مواضع اتخاذی ایجاد نکند. اغلب تحلیل‌های آنان شفاهی است. روانشناسانه است. بسیار مقطعی و زودگذر و ناظر به اتفاقات روز است. خط روشن و پیوستگی میان آنها یافت نمی‌شود. به همین علت اختلافات داخلی مسکوت گذاشته می‌شود و این خیلی زیان‌بار است، زیرا مسکوت گذاشتن اختلافات موجب حل آنها نمی‌شود، بلکه موجب تعمیق آنها می‌گردد مثل ریختن آشغال‌ها زیر فرش است.

وی همچنین با انتقاد از کج فهمی ها از انتقادات خود تصریح می کند، هنگامی که متن مکتوب و روشن مرا با کج‌فهمی بخوانند و داوری کنند، چگونه ممکن است واقعیات جامعه را با کج‌فهمی تحلیل نکنند یا با عینک رنگی آن را نبینند؟ این مساله‌ای است که در نامه خود به آن اشاره کرده‌ام. باید در فهم دیگران همدلی و حسن‌ظن داشت.

بیان این مطالب از سوی عباس عبدی اما بیانگر آن است که جبهه اصلاحات سخت گرفتار نیروهای رادیکالی شده که ضمن ادبیات ستیزه جویانه، شیوه مبارزه جویانه ای را نیز دنبال کرده و نه به دنبال رقابت در ساختار که مشی مبارزه با ساختار را دنبال می کنند

فقدان تحلیل جامع از شرایط جامعه، تخمین های اشتباه و تجویزه های اشتباه تر، فریز شدن در اشتباهات گذشته و ... بخشی از واقعیت های موجود جبهه اصلاحات است که افرادی همچون عباس عباس عبدی، خاتمی را به مسئولیت پذیری در برابر وضعیت این جبهه فرا می خوانند. مساله ای که از سوی دیگر بیانگر آن است که خاتمی خود از سوی این رادیکال ها کانالیزه نیز می شود.

اشاره به عباس عبدی به برچسب زنی برخی اصلاح طلبان هسته سخت این جریان به منتقدان بیانگر زیست تمامیت خواهانه در جبهه اصلاحات است که مبتنی بر دیدگاه های چپ رادیکال هر انتقادی را در وادی خفقان ذبح کرده و از رفتارهای دموکراتیک فقط الفاظی را تکرار می کنند

همچنین اشاره عبدی به عدم تعیین کنندگی اصلاح طلبان در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری نشانگر آن است که جریان اصلاحات نقش تعیین کنندگی خود را از دست داده و نسبت به دولت پزشکیان صرفا به دنبال دستاوردسازی و مصادره پیروزی بدست آمده هستند

نقد صریح راهبرد مطالبه گری اصلاح طلبان از سوی عباس عبدی نشان می دهد که اصلاح طلبان حتی نسبت به کارویژه احزاب یعنی تحقق مطالبات نیز تغافل یا تجاهل کرده و می‌کوشند تا ضمن مسئولیت ناپذیری و بیان صرف مطالبات آنهم به صورت حداکثری، راهبرد جامعه جنبشی و اعتراضی خود را در راستای تولید رادیکالیسم پیگیری نمایند.

در مجموع دیدگاه‌های عباس عبدی بیانگر شرایط فقدان تصمیم و تدبیر در جبهه اصلاحات بوده و از شکاف میان عملگرایان و رادیکال های این جبهه پرده برداری می‌کند.

هم میهن: روش فعلی پزشکیان مردم را سرخورده می کند!

یک روزنامه اصلاح طلب با انتقاد از گفتگوی تلویزیونی مسعود پزشکیان تاکید کرد که رئیس دولت چهاردهم چشم انداز و رویکرد ویژه ای برای حل مسائل و مشکلات ندارد.

روزنامه هم میهن در مطلبی به نقل از حسین نقاشی عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت نوشت:

محتوای گفت‌وگوی آقای پزشکیان، آن چشم‌انداز و رویکرد ویژه مبتنی بر حل مسئله و رفع مشکلات در خود را نداشت. البته سیاست‌گذاری ایشان در طول رقابت‌های انتخاباتی نیز اینگونه بود که وعده و شعار نمی‌دادند و تصور ایشان این بود که کار را به کارشناسان بسپاریم و فضا ارزیابی شود؛ با این رویکرد مسائل اصلی و مهم کشور را در نظر گرفته که راهکارهایی برای حل مسئله‎ها پیش‌بینی و اجرایی شود.

هم میهن همچنین به نقل از این فعال سیاسی اصلاح طلب با بیان اینکه دیدگاه پزشکیان چالش زا به شمار می رود، می نویسد، این رویکرد باعث سرخوردگی مردم می شود. چرا که باعث می شود مردم فکر کنند رئیس‌جمهور یک فرد بی‌برنامه است که چشم‌انداز مشخصی برای پیشبرد مسائل ندارد و از سوی دیگر چشم‌اندازی هم برای حل مشکلات اساسی کشور ندارد.

این روزنامه می نویسد: چه کسانی که وعده توخالی و بی‌پشتوانه می‌دهند و چه افرادی مانند آقای پزشکیان که سعی می‌کنند وعده ندهند، هر دوی اینها ممکن است برخی از کسانی که به آنها رای داده‌اند را سرخورده کند؛ برای اولی در میان‌مدت و درازمدت و برای دومی، در همین ابتدای کار این سرخوردگی ایجاد می‎شود.

برچسب‌ها