کد خبر 1643643
تاریخ انتشار: ۲۸ شهریور ۱۴۰۳ - ۰۷:۳۷

روزنامه زنجیره‌ای هم‌میهن ادعا کرد حوادث سال ۱۳۸۸ دامی است که کیهان می‌خواهد پهن باشد و پزشکیان می‌خواهد آن را جمع کند!

به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: این روزنامه در تحلیلی با عنوان جمع کردن دام ۸۸‌، به پرسش کیهان و پاسخ پزشکیان در نشست مطبوعاتی اخیر پرداخته و نوشت:

«شاید بهترین پرسش را خبرنگار کیهان از پزشکیان پرسید. از این جهت که صف‌بندی‌ها و مرزبندی‌ها و تعارض‌های بنیادین را در ایران امروز به نمایش گذاشت. برای این جریان، مسئله امروز کشور و ریشه بحران‌ها صرفا به انتصاب چند فعال سیاسی و رسانه‌ای در برخی مسئولیت‌های درجه چندم دولت چهاردهم برمی‌گردد و از این‌رو، سؤال خبرنگار کیهان این است که چرا افرادی که به دلیل مواضع خود با برخوردهای قضائی و امنیتی مواجه شده‌اند، مسئولیت داده اید.

پزشکیان به‌صراحت پاسخ کیهان را داد و عملا به‌کار نگرفتن مدیران و کارشناسان را به دلیل داشتن پرونده یا احکام برآمده از مواضع سیاسی و اعتراضی آنان در سال‌های گذشته را سیاستی نادرست و مردود دانست. در رویکردی که پزشکیان طرح می‌کند، اصولا مسئله‌ای تحت عنوان بازگشایی پرونده ۱۳۸۸ معنا ندارد. این بی‌معنایی البته به آن جهت نیست که مسایل رخ‌داده در سال ۱۳۸۸ و پیامدهای آن، رخداد کم‌اهمیتی بوده است و نیروهای سیاسی (در هر دو سوی ماجرا) می‌توانند به‌راحتی آن را فراموش کنند.

طبیعتا برای قضاوت درباره اینکه کدام طرف صاحب حق است و درست می‌گوید، نمی‌توان به گزارش‌های نهادهای امنیتی و یا احکام قضائی دادگاه‌هایی که خود یک‌طرف نزاع بوده‌اند و بسیاری از تعارضات امروز ناشی از رفتارها و رویکردهای آنها در اعتراضات و اتفاقات سال ۸۸ و موارد مشابه و شدیدتر آن در سال‌های بعد بوده است، اتکا و استناد کرد؛ چراکه نیروهای معترض چنین تلقی دارند.

از طرفی، پیشنهادهایی همچون تشکیل کمیته حقیقت‌یاب یا مناظره بین طرفین ماجرا و... نیز که شاید در ماه‌های نخست قابل‌انجام بود، امروز و با گذشت ۱۵سال از آن حوادث چندان تاثیری ندارد. ضمن آنکه حاکمیت هم در همه این سال‌ها چنین پیشنهادهایی را رد کرده است. بنابراین، راه‌حل ماجرا نوعی «کنار گذاشتن قضیه» است. این کنار گذاشتن نیز چنان‌که گفته شد، به‌معنای نادیده انگاشتن آن رخدادها و تعارضات از سوی نیروهای دو طرف منازعه نیست؛ چرا که اصولا چنین امری ممکن نیست و نمی‌توان بخشی از تاریخ سیاسی کشور را پاک کرد. اما از این رویکرد «عبور از ۸۸» می‌توان تلقی دیگری داشت و آن اینکه مجموعه رخدادهای پس از انتخابات ۱۳۸۸ را (فارغ از اینکه عوامل و طراحان و پیش‌برندگان ماجرا کدام طرف بوده‌اند)، به‌مثابه یک «دام» و یا به گفتمان رسمی، «فتنه» تحلیل کرد. منظور از این «دام» یا «فتنه»، البته معترضان یا نامزدهای ریاست‌جمهوری آن دوره و حامیان آنان نیست. منظور از «دام» و «فتنه» در اینجا، کل رخداد است که فارغ از عوامل و زیرمجموعه‌های آن، بسترساز فتنه‌ای کلان در فضای سیاسی کشور شد و همچون دامی دلفریب، هر دو سوی ماجرا (حاکمیت و معترضان) را در کام خود کشید و هنوز هم پس از ۱۵سال از بندهای آن رهایی نیافته‌اند. «دام و فتنه ۸۸» به ‌این‌ معنا، تغییر روند مناسبات قدرت در کشور از الگوی سیاسی- اجتماعی به الگوی نظامی- امنیتی است که گرچه شاید از یک دهه قبل و در حریان حوادث سال ۱۳۷۸ کلید خورده بود، اما در سال ۱۳۸۸ و پس از آن بود که به‌ شکلی عیان و تمام‌عیار به اجرا درآمد و کلیت ساختار سیاسی و فضای سیاسی را در خود فرو برد.

از این منظر است که پرسش و پاسخ کیهان و پزشکیان را در سطحی بسیار فراتر و کلان‌تر از انتصاب چند مدیر میانی و کارشناس باید دید و شناخت. این پرسش و پاسخ، میان دو رویکرد جدی به مناسبات کلان امروز ایران است. در یک‌سو، رویکردی است که می‌خواهد همچنان با «فتنه‌گر» و «اغتشاشگر» خواندن این و آن، دام پهن‌شده ۸۸ را گشوده نگاه دارد و هر روز و هر سال به بهانه بروز جنبشی اعتراضی و حتی مواضع انتقادی بر دایره و گستره این دام بیفزاید. در سوی دیگر، پزشکیان و حامیان گفتمان وفاق قرار دارند که رویکرد آنان، جمع کردن این دام قدیمی و فراهم کردن امکانی برای استفاده حداکثری از ظرفیت‌ نیروهای سیاسی، اجتماعی و فکری است».

درباره این نوشته روزنامه هم‌میهن باید چند نکته را متذکر شد: ۱) تضییع حقوق خصوصی و یا عمومی از سوی اشخاص مشمول مرور زمان نمی‌شود (انّ الحقّ القدیم لایبطله شئ). وگرنه هر قاتل و سارق و شرور و خائن وطن‌فروشی می‌توانست بعد از ارتکاب جرم از انظار پنهان بماند و سپس بگوید که جرم ارتکابی مشمول مرور زمان شده است.

۲) فتنه و آشوب سال ۱۳۸۸ به اعتبار اصل و تبعات و خسارات آن، تضییح حق همه ملت ایران، حق ۴۰میلیون رای‌دهنده و ۵/۲۴میلیون نفری است که نامزد مورد نظر آنها با فاصله ۱۱میلیون رای حائز اکثریت شده بود. همچنین از دل آن آشوب و ناامنی، تحریم‌های دولت اوباما علیه ملت ایران کلید خورد که بنابر گزارش روزنامه لس‌آنجلس‌تایمز، مشورت اولیه آن را نمایندگان سران جنبش سبز در نشست با مقامات آمریکایی داده بودند. به عبارت دیگر، غیر از تضییع حق عمومی و معارضه با انتخابات و جمهوریت، اتهام ایجاد ناامنی و بسترسازی برای فتنه تحریم‌های اقتصادی نیز بر دوش فعالان فتنه سبز و مجرمان بازداشتی و محکوم شده سنگینی می‌کند.

۳) بهانه فتنه و آشوب، ادعای تقلب بود اما شعار «انتخابات بهانه است/ اصل نظام نشانه است»، اهانت به امام و رهبری، خط زدن جمهوری اسلامی، شعار دادن به نفع رژیم صهیونیستی در روز قدس و حرمت‌شکنی روز عاشورای حسینی نشان داد که ماموریت سازمان فتنه به نیابت از سرویس‌های جاسوسی آمریکا و انگلیس و فرانسه، براندازی است و نه مثلا دغدغه انتخابات و رای مردم. با چنین وضعیتی، فعالان یک اقدام براندازانه که محکومیت قضائی هم دارند، نمی‌تواند در نظام مسئولیت قبول کنند؛ فارغ از این که به عنوان یک طرف ماجرا چه ادعایی دارند. وفاداری به هر نظام سیاسی، شرط اول مجاز بودن برای تصدی مسئولیت است.

۴) ادعای تقلب به عنوان سنگ بنا و بهانه اصلی برای برپایی آشوب نه‌تنها هرگز اثبات نشد و فتنه‌گران هم کمترین سندی در این‌باره ارائه نکردند، بلکه دست‌اندرکارانی مانند خاتمی و تاجزاده و دیگران بارها اذعان کردند که باور ندارند تقلبی آن هم در مقیاس ۱۱میلیون رای صورت گرفته و اصلا چنین امکانی در چنان مقیاسی وجود ندارد. منتها این عناصر جفاکار آن قدر شجاعت و صداقت نداشتند که این اظهارات خود را به جای محافل خصوصی، به شکل علنی عنوان کنند تا جلوی عوام‌فریبی گرفته شود. این هم خیانت بزرگی است که نشان می‌دهد اولویت برای سازمان فتنه، انجام ماموریت نیابتی و عقده‌گشایی علیه نظام بوده و نه یافتن و گفتن حقیقت به مردم.

۵) بله فتنه ۸۸ دام بود اما دامی که سرویس‌های بدنامی مانند سیا و موساد و ‌ام‌آی‌سیکس برای تبدیل حماسه انتخابات به تهدید امنیت ملی پهن کردند و امثال موسوی و خاتمی و برخی سران مجمع روحانیون و حزب مشارکت به شکل قبیله‌ای، با اختیار و آگاهی در آن گام گذاشتند تا خیانت و جنایت‌های بعدی در حق مردم و نظام اتفاق افتاد. هشت ماه صبر و حوصله و مدارای نظام و نصایح دلسوزانه رهبر حکیم انقلاب هم در این جنایتکاران اثر نکرد، انگار که هیچ اختیاری از خود در مقابل نقشه و دیکته بیگانگان ندارند. بر این مبنا، فتنه رخ داده تبدیل به خط قرمز نظام برای صیانت از جمهوریت و اسلامیت و امنیت و منافع ملی شد. در این ماجرا افراد مجرم به اختیار خویش، از خود سلب صلاحیت و اهلیت کردند. اگر هم می‌خواستند پشیمان شوند، چاره‌اش ابراز پشیمانی و برگشت از ریل دشمنان و جبران خسارت‌های وارده دست‌کم با روشنگری بود اما همین توفیق را هم به اعتبار شدت سقوط شخصیت خویش پیدا نکرند.

۶) فتنه ۸۸، دعوا و خصومت شخصی نیست که بشود از آن گذشت. مرتکبان فتنه، به نظام و مردم خیانت کردند. این ماجرا اگر دام بود، دام‌دار و دام‌گذار آن سیا و موساد و ام‌آی‌سیکس بودند. و کسانی که یک‌بار حاضر شدند با وطن‌فروشی در این مقیاس به کشور و مردم خود خیانت کنند، به هیچ عنوان قابل اعتماد و امانت‌سپاری نیستند.