به گزارش مشرق، محسن وفایی، فعال رسانه در تلگرام نوشت:
در باب نامگذاری پدیدهها؛ یا جنایت جدید اسرائیل را چه بنامیم؟
«سانتزو» حکیم و فیلسوف چینی در جایی از کتاب «هنر جنگ» میگوید «اگر دشمن را بشناسی و خودت را بشناسی، لازم نیست از نتیجه صد جنگ بترسی.
اگر خودت را بشناسی اما دشمن را نشناسی، به ازای هر پیروزی که به دست میآوری، یک شکست هم متحمل میشوی.
اگر نه دشمن را بشناسید و نه خود را، در هر جنگی تسلیم خواهید شد.»
به گمانم یکی از عوامل اصلی «خودشناسی» و «دیگرشناسی» نامگذاری «درست و دقیق» پدیدههای مربوط به خود و دیگری است، چرا که نامنهادن وضعیتها و پدیدههای جدید، خودبهخود نوع رویکرد ما در مواجهه با خود پدیده و یا «دیگری» مشخص میکند.
مثلا در زندگی روزمره نوع فهم و تفسیر آگاهانه یا ناآگاهانه ما (نامگذاری) از رفتار و کردار افراد و وضعیتهای اجتماعی و بیناشخصی تعیین میکند که در برخورد با افراد چه رویکردی در پیش بگیریم؛ قطعا نوع رویکرد ما در برخورد با فردی مثلا حسود یا جاهطلب یا مهربان...متفاوت خواهد بود.
در بعد اجتماعی و سیاسی و بینالمللی هم قطعاً نامگذاری پدیدهها از حساسیت بهمراتب بیشتری برخوردار است؛ چرا که از دل همین نامگذاریهاست که در نهایت تاکتیک و راهبرد یک گروه، جامعه و یک ملت در برخورد با مسائل پیرامونیاش مشخص میشود.
اما چگونه باید پدیدهها را نامگذاری کرد؟
نیازی به توضیح و رودهدرازی نیست که نامگذاری و یا شناخت یک پدیده نیاز به دقت و بررسی همهجانبه آن پدیده دارد؛ چرا که اگر خودسرانه و بهصورت مِنعندی و اشتباه یک پدیده را نامگذاری کنیم، خیلی سریع نتایج فاجعهبار آن را در عمل خواهیم دید.
مثلا بخشی زیادی از اپوزیسون جمهوری اسلامی سالهاست که دولت و نظام ایران را با برچسبهای ناچسبی مانند «نظام دیکتاتور، فاشیست، غارتگر و عقبمانده، نانماینده مردم ایران..» و نظیر این صفتها توصیف میکنند و جوری به خودشان و بدنه اجتماعیشان میقبولانند که این نظام پا در هواست و با یک حمله سرخپوستی سرنگون میشود؛ اما هر بار با بسیج تمام قوایشان شکست میخورند و برای توضیح شکست نه به دنبال وارسی دوباره واقعیت اجتماعی و سیاسی جامعه و دولت ایران و نامگذاری مجدد آن که همه چیز را سر خود جمهوری اسلامی میشکنند و فحش میدهند...
دغدغه و ضرورت و نیاز عملی فرد یا جامعه در نامگذاری بسیار حائز اهمیت است؛ به این معنی که فرد دغدغهمند «مسئله» فوری دارد و ناچار است که برای مسئله و مشکلش نامی انتخاب کند تا هرچه سریعتر آن را رفع کند؛
چرا بسیاری از مقالات و پایاننامهها و کلا بحثهای آکادمیک هیچگاه به زندگی روزانه ما راه پیدا نمیکنند؟ چون اصولا و اساسا این مقالات، کتابها و...نه از سر دغدغه شخصی و با هدف حل یک «مسئله» که برای رفع نیازهای روزمره دانشگاه و دانشجو نوشته میشوند؛ یا بخش زیادی از کتابها و گزارشها و مطالب مطبوعات...
حالا با این توضیحات برمیگردیم به مسئله اصلی و اینکه چه اهمتیی دارد که وقایع اخیر در لبنان را چه بنامیم؟ چه فرقی میکند مثلا نئوتروریسم بنامیم یا جنگ هیبریدی یا هر چیز دیگری؟
پیش از هر نامگذاری باید در نظر داشته باشیم که آگاهانه یا ناآگاهانه داریم برای مبارزان مقاومت و حزبالله لبنان رویکرد و راهبرد مشخص میکنیم یا در واقع تعیین تکلیف میکنیم؛ چرا که با هر نامی منطقاً رویکرد و راهبرد مقابله با رژیم صهیونیستی نیز مشخص میشود.
جنایتهای جدید رژیم در لبنان و گسترش تروریسمِ فناوریپایهاش نشان میدهد که «ما» و یا مبارزان حزبالله و مقاومت منطقه نیازمند بازبینی جدی در شیوه مبارزه با این «کثافت و ننگ بشریت» هستیم و قطعا نامگذاریها هم در جاهایی باید تغییر کند؛ از جمله همین پدیده انفجار دستگاههای ارتباطی (پیجرها) در لبنان.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.