به گزارش مشرق، جعفر بلوری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: ۱۰روزی میشود که چرخشی محسوس در تحولات منطقه، از غزه به لبنان دیده میشود و به نظر میرسد تمرکز اصلی از این پس روی لبنان و «جبهه شمال» خواهد بود. این چرخش را به طور مشخص پس از «ترور دسته جمعی» که در لبنان و تحت عنوان «عملیات پیجرها» و حملات موشکی رژیم صهیونیستی به ساختمانی در ضاحیه بیروت، شاهد هستیم که در مجموع به شهادت ۷۰ نفر از جمله تنی چند از فرماندهان گردان رضوان مثل «ابراهیم عقیل» منجر شد. در این حملات طبق معمول، صدها غیرنظامی و زن و کودک نیز مجروح یا شهید شدند. طبق گزارشهایی که منتشر میشود، رژیم صهیونیستی گروه بزرگی از نظامیان خود را نیز از غزه به جبهه شمال منتقل کرده و حزبالله لبنان نیز، لحظهای حملات خود به سرزمینهای اشغالی را قطع نمیکند. به جرات میتوان گفت این جنگ، دیگر مثل جنگ این دو در- مثلا- ۱۰روزه پیش نیست و از خطوط قرمزها عبور شده است. امروز اگر بگوییم ادامه این روند باعث خروج این جنگ از آن حالت «کنترلشدگی» خواهد شد، اغراق نکردهایم و هر لحظه ممکن است شاهد آغاز جنگی تمام عیار و بزرگ بین رژیم صهیونیستی و حزبالله لبنان باشیم. این را، هم میشود از تحولات میدانی فهمید، هم از مواضعی که کشورها و سازمانهای بینالمللی و حتی طرفین جنگ میگیرند حدس زد. در این باره «نکات» و «گفتنیهایی» هست:
۱- رژیم صهیونیستی در این جنگ تنها نیست. آمریکا، انگلیس، آلمان و فرانسه به صورت کاملا علنی و اعلام شده و برخی مثل اردن، امارات، بحرین و عربستان به صورت پنهانی و پشت پرده در کنار صهیونیستها قرار دارند. این کشورها در همه حوزههای نظامی، اطلاعاتی، مالی، تکنولوژیکی و به ویژه اطلاعاتی و حتی عملیاتی در حال کمک به صهیونیستها هستند و «عملیات پیجرها» یا حمله عصر جمعه به ضاحیه بیروت و هدف قرار دادن طبقه منهای ۲ پارکینگ ساختمانی که در آن گروهی از فرماندهان گروه رضوان جلسه داشتند، بدون تردید با حمایتهای اطلاعاتی و تکنولوژیکی طیفی از این کشورها انجام شده است. بنابراین، حزبالله لبنان فقط با صهیونیستها نمیجنگد بلکه با رژیم صهیونیستی بعلاوه سازمانهای مخوف و عریض و طویل اطلاعاتی و نظامی آمریکا و کشورهایی که بالا نامشان رفت، میجنگد. بنابراین اگر جایی شنیدید که «رژیم اسرائیل در حوزه اطلاعاتی و تکنولوژیک» دست برتر را دارد بدانید، این برتری متعلق به مجموعهای از کشورهاست که هر آنچه-تاکید میشود- هر آنچه رژیم صهیونیستی نیاز دارد را در اختیارش قرار میدهند. در مقابل، حزبالله لبنان صرفا از سوی ایران، فلسطین، یمن و مقاومت عراق مورد حمایت است و همینطور طیف وسیعی از مردم منطقه. به عبارت دقیقتر، برخی کشورهای مثلا اسلامی که میتوانند تاثیرگذار باشند، نه تنها اقدامی به نفع ملت مظلوم فلسطین انجام نمیدهند بلکه بعضا، در کنار صهیونیستها ایستادهاند! میخواهیم بگوییم در دو طرف این میدان جنگ، چه طیفهایی قرار دارند و این که، «حزبالله لبنان و ملت فلسطین به هیچ عنوان تحت شرایط مساوی با صهیونیستها نمیجنگد.» با این همه، عملکرد این جنبش محبوب، بینظیر بوده و بنابر اعلام فرماندهان رده بالای رژیم صهیونیستی، توانسته است شمال سرزمینهای اشغالی را به معنای واقعی کلمه، به جهنم تبدیل کرده و ضربات تاریخی و بیسابقهای به این رژیم و متحدانش وارد کند. اگر صهیونیستها حمایتهای عجیب و غریب طیف وسیعی از کشورهای غربی و خائنین شرقی را دارند، بزرگترین نقطه قوت حزبالله لبنان تکنولوژی موشکی و پهپادی آن در کنار روحیه خوب رزمندگانش است.
۲- حالا کمی به این فکر کنید که، کشورهای اسلامی با بیش از ۲ میلیارد جمعیت، آن طور باید، کنار هم متحد بودند و سران کشورهای اسلامی نیز کنار ملت مظلوم و مسلمان فلسطین قرار داشتند. قطعا شرایط رژیم صهیونیستی بدتر از چیزی میشد که در آن قرار دارد و این جنگ چه بسا در همان ماههای اول با شکست سخت صهیونیستها و حتی نابودی این فرقه! تمام شده بود. به قول رهبر معظم انقلاب در دیدار دیروز مسئولان با ایشان، «اگر مسلمانان متفرّق نبودند، میتوانستند با پشتوانه و استفاده از امکانات یکدیگر، مجموعه واحدی را تشکیل دهند که از همه قدرتهای بزرگ، قدرتمندتر بود و دیگر نیازی به تکیه به آمریکا نداشتند...
دولتهای اسلامی در این زمینه میتوانند اثرگذار باشند اما انگیزه آنها قوی نیست و این وظیفه خواص جهان اسلام یعنی سیاستمداران، علما، دانشمندان، دانشگاهیان، طبقات با نفوذ و صاحبفکر، شعرا، نویسندگان و تحلیلگران سیاسی و اجتماعی است که این انگیزه را در دولتمردان ایجاد کنند...
اگر به مدت ۱۰ سال مطبوعات جهان اسلام درباره اتحاد اسلامی مقاله بنویسند، شاعران شعر بگویند، استادان دانشگاه تحلیل، و عالمان دینی حکم صادر کنند، بدون تردید وضع بکلی عوض میشود و با بیداری ملتها، دولتها نیز ناچار به حرکت در مسیر خواست آنها میشوند.» (همین دیروز در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی)
۳- هر لحظه ممکن است، جنگ حزبالله و رژیم صهیونیستی وارد مرحله تازهای شود. اگرچه افرادی مثل «یوآف گالانت» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی معتقدند این جنگ، وارد «مرحله تازه» شده است. اکنون که در حال مطالعه این یادداشت هستید، لحظهای حملات موشکی و پهپادی حزبالله به سرزمینهای اشغالی (شمال) قطع نمیشود و صهیونیستها نیز فقط جنوب لبنان را هدف قرار نمیدهند. نباید فراموش کرد که «عملیات تروریستی پیجرها» در سراسر لبنان انجام شد-نه جنوب لبنان- و مردم عادی، پلیسهای راهنمایی رانندگی، پرستارها، پزشکان، ماموران حراست فروشگاهها و...را در همه جای لبنان هدف قرار داد. بنابر این میتوان گفت، این جنگ دیگر محدود به شمال سرزمینهای اشغالی و جنوب لبنان نیست. دیروز اعلام شد، در آسمان شمال سرزمینهای اشغالی منطقه «پرواز ممنوع» اعلام شده است و... اما همه ماجرا این نیست.
۴- یمنیها، «ملت شگفتیها» هستند. وقتی با کارشناسان و متخصصان این حوزه درباره آنها صحبت میکردیم، پی به بخشی از تواناییهای منحصربفرد آنها بردیم. آنها شجاعند، عمری در شرایط سخت جنگیدهاند. دشمنان سرسخت رژیم صهیونیستی و آمریکا هستند و رهبران آن نیز میگویند پیرو امام راحل و رهبر انقلابند. سید عبدالملک الحوثی دیروز گفت تحت فشار اقتصادی و امنیتیاند اما یک لحظه هم غزه و سیدحسن نصرالله را تنها نخواهند گذاشت. یمنیها هر جا که میروند-چه به راهپیماییها و چه به میادین جنگ-پارچهنوشته معروف خود را که در واقع «مانفیست»شان است، با خود میبرند. روی این پارچه نوشته شده مرگ بر آمریکا، مرگ بر آلسعود و... گزارشهای بسیار زیادی هم از عملکرد ویژه یمنیها در دریاها علیه رژیم صهیونیستی و متحدانش در معتبرترین و مشهورترین رسانههای دنیا منتشر شده است. انقلابیون یمن از زمان آغاز جنگ غزه، بیشترین ضربات اقتصادی و حیثیتی را به رژیم صهیونیستی و نیروی دریایی آمریکا وارد کردهاند. چیزی بالغ بر ۱۷۰ کشتی تجاری و نظامی که یا مستقیما متعلق به صهیونیستها بوده یا مقصدشان این سرزمین اشغالشده بوده، توسط یمنیها هدف قرار گرفته یا به غنیمت گرفته شدهاند. حالا همین یمنیها که چندی پیش با شلیک اولین موشک هایپرسونیک به قلب تلآویو، دنیا را به حیرت واداشته بودند میگویند «آماده ورود به جنگ زمینی با اسرائیل هستیم.»
۵- خطوط بالا در کنار برخی اخبار و تحولات دیگر به ما میگویند با تغییر شرایط، تحولاتِ حولِ این جنگ نیز با سرعت در حال تغییرند. به عبارتی یمن محدود به دریا و شلیک گاه و بیگاه به تلآویو و... نخواهد ماند و احتمالا، هم اهداف خاصی برای حمله تعریف شده و هم در شکل و چگونگی این جنگ تغییرات محسوسی را شاهد خواهیم بود. تاکنون در جنگی که بین رژیم صهیونیستی و متحدانش با محورهای مقاومت جریان داشت، نوعی «کنترلشدگی» دیده میشد اما این جنگ در حال خروج از کنترل است و یمن نیز نقش ویژهای در شرایط جدید ایفا خواهد کرد. این یک تحلیل نیست خبر است و رهبران یمن، حزبالله لبنان و مقاومت عراق نیز آن را پشت بلندگوهای رسمی اعلام کردهاند. بنابراین، نتایج آن نیز میتواند متفاوت از نتایج جنگهای قبلی باشد. همه این تحولات میگویند امکان بروز جنگ زمینی و گسترده بین حزبالله لبنان و رژیم صهیونیستی وجود دارد. این «امکان» در اظهارات چند روز پیش سیدحسن نصرالله هم تایید شد آنجا که گفت آرزو میکند صهیونیستها وارد جنگ زمینی با حزبالله لبنان شوند! این یعنی شمارش معکوس برای «جنگ بزرگ و سرنوشتساز» آغاز شده است.