کد خبر 1647043
تاریخ انتشار: ۸ مهر ۱۴۰۳ - ۱۱:۴۴

به گزارش مشرق، کانال تلگرامی اندیشکده راهبردی تبیین نوشت:

ترور سید حسن نصرالله توسط رژیم صهیونیستی که نشان‌دهنده مرحله جدیدی از درگیری بین این رژیم ‏و محور مقاومت است در سطوح متفاوت واجد دلالت‌های مهمی است.‏

هدف کوتاه‌مدت و انفکاک جنوب لبنان و غزه

در گذر از طراحی گسترده رژیم صهیونیستی برای تضعیف هرچه بیشتر اجزای محور مقاومت، هدف ‏کوتاه‌مدت این رژیم از حمله به لبنان را باید برقرار معادله آرامش در جنوب لبنان در قبال بازگشت ساکنان ‏شمال سرزمین‌های اشغالی دانست. به‌عبارت دیگر، تل‌آویو تلاش می‌کند تا با حملات گسترده به اهداف نظامی ‏و غیرنظامی در ضاحیه و پیگیری تدریجی قاعده «النصر بالرعب»، مقاومت را ناگزیر کند تا طرح پیشنهادی ‏میانجی‌ها را بپذیرد و بدین ترتیب جبهه لبنان را از غزه منفک کند.‏

‏ حمله زمینی و دور کردن حزب‌الله از مرز

باتوجه به عملکرد رژیم صهیونیستی در حمله زمینی به نوار غزه، به‌نظر می‌رسد این رژیم در ابتدا تمایلی برای ‏ورود زمینی به خاک لبنان نداشت؛ اما پس از شکست مذاکرات سیاسی، انجام ترورهای هدفمند در سوریه و ‏لبنان، حملات هوایی علیه اهدافی در خاک سوریه و نیز اقداماتی در راستای اخلال در مسیر پشیبانی ‏حزب‌الله مقدمات حمله زمینی را فراهم کرده است؛ چه‌اینکه تداوم حملات حزب‌الله به شهرک‌های ‏صهیونیست‌نشین، به‌ویژه در شمال سرزمین‌های اشغالی، نشان داده حداقل تاکنون حملات هوایی نتوانسته ‏تل‌آویو را به هدف خود یعنی پایان حملات حزب‌الله علیه شمال فلسطین اشغالی برساند. بنابراین با تداوم ‏حملات حزب‌الله، تشدید حملات هوایی و حمله زمینی رژیم صهیونیستی با هدف عقب راندن حزب الله به ‏پشت رودخانه لیتانی محتمل است.‏

بازآرایی نظم منطقه در هماهنگی با ایالات متحده

از دیدگاه رژیم صهیونیستی همانطور که نامگذاری عملیات ترور توسط این رژیم نیز نشان می‌دهد، ترور ‏دبیرکل حزب‌الله لبنان، فارغ از ترور دشمن دیرینه و توانمند این رژیم، بخشی از طراحی گسترده برای ‏بازآرایی نظم منطقه‌ای است. این طراحی که به‌نظر می‌رسد با حمایت و هدایت واشنگتن پیش می‌رود، ‏به‌دنبال زدن بال‌های منطقه‌ای ایران و تضعیف اجزای محور مقاومت برای فشار بر رأس و مرکز محور است. ‏براین‌اساس، برنامه رژیم صهیونیستی برای غزه پساجنگ بدون حماس، تشدید حملات علیه سوریه و ترورهای ‏هدفمند بسیاری از فرماندهان عالی‌رتبه حزب‌الله و برخی فرماندهان ایرانی مرتبط با محور پشتیبانی فلسطین ‏را باید در این چهارچوب ارزیابی کرد.‏

دیگر جبهه‌ها

از چنین منظری، به انفعال کشاندن گروه‌های مقاومت در عراق ازطریق تهدید به حملات مرگ‌بار (مانند آنچه ‏پس از حمله کتائب حزب‌الله به پایگاه آمریکایی برج ۲۲ به‌وقوع پیوست و منجر به بیانیه کتائب مبنی‌بر تعلیق ‏حملات به نیروهای آمریکایی شد) و یا فشار بر دولت مرکزی عراق و نیز حملات پراکنده علیه مواضع انصارالله ‏در یمن، بخشی از کنشگری آمریکا در این طراحی کلان محسوب می‌شود. براین‌اساس به‌نظر می‌رسد باید ‏منتظر اقدامات آتی ائتلاف آمریکایی‌ـ‌صهیونیستی در عراق و یمن (البته با شیوه‌های متفاوت) بود.‏

جمع‌بندی

در مجموع منطقه غرب آسیا در وضعیت خطیری قرار دارد و درحالی که فقدان مهم‌ترین رهبران و فرماندهان ‏محور مقاومت، ضربه‌ای بزرگ به منافع محور و نیز جمهوری اسلامی ایران است، تهران و سایر اجزای محور ‏مقاومت، رویدادهای هفته‌های اخیر را باید فراتر از تحولات جنگ غزه، بخشی از راهبرد محور عبری، غربی و ‏عربی برای بازآرایی نظم منطقه‌ای جدید ارزیابی کنند.‏

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.