کد خبر 1649148
تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۱

در سکوهای مجازی، شوخی‌های لوده یا حرف‌های هنجارشکن را مطرح می‌کند یا یک مجری دیگر هم در برنامه‌اش به ترویج همجنس‌بازی می‌پردازد. متأسفانه این موارد، ترند می‌شود و این حرف‌ها در افواه عمومی می‌پیچد.

به گزارش مشرق، از حدود ۱۴ سال قبل که تولید سریال و برنامه از انحصار صداوسیما خارج شد و شبکه نمایش خانگی، گسترش روزافزون یافت، مدیریت، نظارت و کنترل این عرصه، به یک چالش در نظام فرهنگی کشورمان تبدیل شد. چون تا اواخر دهه ۹۰، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این مسئولیت را عهده‌دار بود، اما یک ولنگاری آشکار در حوزه نظارت بر نمایش خانگی حاکم بود. از چهار-پنج سال قبل، با حکم مراجع کلان حاکمیتی، مسئولیت این حوزه به صداوسیما واگذار شد.


به نمایندگی از طرفی صداوسیما، یک نهاد وابسته به آن، یعنی سازمان تنظیم مقررات رسانه‌های صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی که با نام اختصاری «ساترا» شناخته می‌شود، کار تنظیم‌گری شبکه نمایش خانگی و سکوهای عالی در این وادی را عهده‌دار شد. با این حال، باز هم اختلافاتی بین صداوسیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این زمین وجود داشت. اما ۳۰ خرداد سال ۱۴۰۲ را می‌توان یک مبدأ جدید برای فعالیت شبکه نمایش خانگی در ایران دانست. با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست آیت‌الله شهید سیدابراهیم رئیسی، مسئولیت شبکه نمایش خانگی به طور رسمی به صداوسیما واگذار شد و تنظیم‌گری ساترا، رسمیت قانونی یافت. با این حال، همچنان مشکلات و خلاءهایی در این حوزه وجود دارد.


نیاز به نظام‌سازی در فعالیت سکوهای صوت و تصویر


از ابتدا به جریان تولید برنامه و سریال، خارج از محدوده صداوسیما عنوان شبکه نمایش خانگی اطلاق شده است. اما نکته مهم این است که گاهی آثاری در این فضا که امروز بر محور سکوهای صوت و تصویر (پلتفرم‌ها) فعالیت می‌کند، برخلاف این نامگذاری، ضد خانه و خانواده هستند؛ مثل سریال‌های اخیر که در آنها خشونت و جنایت، حرف اول را می‌زند و اصلا کودکان و نوجوانان از طیف مخاطبان این سریال‌ها حذف شده‌اند. همچنین بعضی از برنامه‌های طنز، به ویژه «جوکر۲» (بخش مهمانان آقا) که به واسطه شوخی‌های رکیک مطرح شده، برنامه‌ای غیرخانوادگی محسوب می‌شود.

مهدی رفیق‌دوست، منتقد و کارشناس رسانه در گفت‌وگو با گزارشگر کیهان می‌گوید: «یکی از مشکلات شبکه نمایش خانگی در ایران دقیقا همین است که برخلاف سایر کشورهای برخوردار از این صنعت که دارای تنوع ژانری و توجه به نیازهای مختلف مخاطبانشان هستند، اینجا اغلب آثار در ژانرهایی ساخته و به نمایش در می‌آیند که بتوانند از برخی خط قرمزها عبور کنند. به طور مثال در آمریکا شبکه‌هایی چون نتفلیکس و اچ بی‌او که در حوزه نمایش خانگی فعال هستند، در سبد ژانری خودشان توجه ویژه‌ای هم به خانواده دارند. ژانر خانواده (family) مسائل مربوط به خانواده را دربر می‌گیرد و سایر عناصر، مثل روابط عاشقانه یا خشونت در آن اصلا دیده نمی‌شود. چون مخاطب آنها از کودک ۵ ساله تا کهنسالان است. موضوع خاص این دسته از سریال‌ها، نهاد خانواده است و آموزش امور روزمره مثل مهارت‌های اجتماعی، روابط بین اعضای خانواده و... در آنها پرداخت می‌شود. اما در شبکه نمایش خانگی ما این ژانر اصلا وجود ندارد و این خلأ در دراز مدت ضربات سنگینی به فرهنگ و خانواده ما خواهد زد!»

در سکوهای مجازی، شوخی‌های لوده یا حرف‌های هنجارشکن را مطرح می‌کند یا یک مجری دیگر هم در برنامه‌اش به ترویج همجنس‌بازی می‌پردازد. متأسفانه این موارد، ترند می‌شود و این حرف‌ها در افواه عمومی می‌پیچد و این به لحاظ رسانه‌ای غلط است.
وی همچنین درباره برخی برنامه‌های گفت‌وگومحور که اخیرا به انحراف رفته و محتوایی ضدفرهنگی را مطرح می‌کنند، توضیح می‌دهد: «واقعیت این است که ما به قالب تاک شو (گفت‌وگومحور) در موضوعات مختلف ورزشی، سیاسی، هنری و... نیاز داریم، به‌ویژه ‌که این قالب مدتی است در صداوسیما کمرنگ شده است. اما این قالب نیز در همه جای دنیا اصول خودش را دارد که در برنامه‌های گفت‌وگومحور سکوهای داخلی، این اصول اغلب رعایت نمی‌شود. ماجرا از این قرار است که یک تعدادی از مجری‌های سابق صداوسیما که به واسطه این سازمان به شهرت رسیده‌اند، به هر دلیلی فعلا با رسانه ملی همکاری نمی‌کنند. مشکل این است که در شبکه نمایش خانگی هم برای استفاده از این چهره‌ها برنامه‌ریزی خاصی نشده است. به همین دلیل هم چهره‌های سابق صداوسیما نیز برای بیشتر دیده شدن به سمت جنجال یا رفتارهای خارج از عرف می‌روند. آنها انگار این روش را در پیش گرفته‌اند که هر چه جنجالی‌تر و غیراصولی‌تر، جذاب‌تر! درحالی که همین مجریان اگر بر اساس یک برنامه‌ریزی اصولی و طبق یک هدف پیش می‌رفتند، حتی شاید خودشان هم رضایت بیشتری می‌داشتند. چون از آن فضا بیرون افتاده و در فضای جدید هم برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری برایشان نشده است، به طرف جنجال و حاشیه می‌روند. به همین دلیل هم می‌بینیم فلان مجری ورزشی که سال‌ها در صداوسیما کار می‌کرده حالا در یک برنامه گفت‌وگومحور در سکوهای مجازی، شوخی‌های لوده یا حرف‌های هنجارشکن را مطرح می‌کند یا یک مجری دیگر هم در برنامه‌اش به ترویج همجنس‌بازی می‌پردازد. متأسفانه این موارد، ترند می‌شود و این حرف‌ها در افواه عمومی می‌پیچد و این به لحاظ رسانه‌ای غلط است. این هم دلیلش رها شدگی در شبکه نمایش خانگی است. مقصودمان این نیست که باید جلوی فعالیت این افراد گرفته شود، بلکه باید برای فعالیت آنها نظام‌سازی شود و طبق برنامه و مسیر جلو بروند.»


رفیق‌دوست در پایان یادآور می‌شود: «گاهی دیده می‌شود که نهاد تنظیم‌گر در اختلافاتی که با برخی سکوها دارد، درمقابل برخی از سکوهای دیگر اغماض‌هایی را به کار می‌گیرد. این روند قطعا یک خطای استراتژیک است و در درازمدت به ضرر نمایش خانگی خواهد بود. این درحالی است که به جای چنین روندی باید هم‌افزایی انجام شود و خیلی از نیازهای فرهنگی و رسانه‌ای جامعه که در صداوسیما به خاطر کمبود بودجه و یا هر دلیل دیگری تأمین نمی‌شود باید از طریق هم‌افزایی بین سکوها تأمین می‌شد. مثلا در قالب تولید مشترک بین سکوها، سریال‌های خوب تاریخی، سیاسی و خانوادگی که نیاز مبرم جامعه ماست تولید می‌شد. اما متأسفانه این درگیری بین بخش‌های مختلف در نمایش خانگی، نتیجه غیر از فرسودگی و فرصت‌سوزی ظرفیت‌های رسانه‌ای ندارد.»


زیرساخت کجاست؟

به نظر می‌رسد همتی برای ایجاد زیرساخت‌های مؤثر و معنادار برای نظارت و هدایت شبکه نمایش خانگی وجود ندارد. چند ماه قبل سریال ضداسلامی و ضدایرانی حشاشین، بدون مجوز و به راحتی در یکی از سکوها به نمایش درآمد.اما یکی از موارد مهم در تنظیم‌گری برنامه‌ها و سریال‌های نمایش خانگی، مدیریت و نظارت و کنترل قانونی و با ضابطه محصولات است. چرا با وجود فعالیت نهاد تنظیم‌گر (ساترا) و تصویب قانونی فعالیت آن به عنوان مسئول اصلی نظارت و مدیریت نمایش خانگی توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی، باز هم شاهد انتشار محصولاتی بدون مجوز قانونی یا با کارکرد ضدفرهنگی هستیم؟

علی‌اکبر عبدالعلی‌زاده، منتقد و کارشناس رسانه در این باره به گزارشگر کیهان می‌گوید: «به نظر می‌رسد همتی برای ایجاد زیرساخت‌های مؤثر و معنادار برای نظارت و هدایت شبکه نمایش خانگی وجود ندارد. چند ماه قبل سریال ضداسلامی و ضدایرانی حشاشین، بدون مجوز و به راحتی در یکی از سکوها به نمایش درآمد. همان موقع هم ساترا اعلام کرد که این اثر فاقد مجوز است و هم سازمان سینمایی اعلام کرد که بر اساس توصیه و دقت نظر وزیر فرهنگ وقت آقای اسماعیلی از این پس فیلم‌ها و سریال‌های خارجی باید مجوز بگیرند.

اما سؤال نشد که آیا زیرساخت لازم در این زمینه ایجاد شده است؟ اصلا برنامه‌ای برای ایجاد زیرساخت وجود دارد؟ بر فرض که اراده‌ای برای درست کردن این زیرساخت وجود داشته باشد، چند ماه باید معطل بمانیم که همین آثار مخرب و بدون مجور اصلاح شوند؟ دقت کنید که مسئله محصولات خارجی صرفا موضوعات غیراخلاقی نیست، بلکه ترویج مسائل الحادی‌، تبلیغ خودکشی در انیمه‌های ژاپنی به عنوان یک امر مقدس و... به‌وفور در آثاری که در سکوها نمایش داده می‌شوند هست.»


این همه ولنگاری نوبر است!


عبدالعلی‌زاده می‌افزاید: «به صراحت می‌گویم در کشورهای صاحب صنعت فرهنگی و کشورهایی که از سال‌ها قبل اداره سکوها را تجربه کرده‌اند، این میزان ولنگاری که در عرصه نمایش خانگی ایران می‌بینیم وجود ندارد. برخی سکوهای نمایش خانگی ما امروز پرچمدار نوعی ولنگاری هستند که حتی در غرب هم مشابه آن وجود ندارد! چون آنها قوانین و نظارت را از قبل تأمین کرده‌اند و بازوی اجرای قانون را مشخص کرده‌اند که مکلف به انجام وظایف است. اما در کشور ما حوزه‌های مرتبط با نمایش خانگی به صورت جزیره‌ای عمل می‌کنند؛ باید یک کمیته شامل ترکیبی از نمایندگان نهادهای مختلف تشکیل شود و کارشناسانی برای توضیح اتفاقات و مسائل هم در این کمیته حاضر باشند و مستندسازی شود.

در حوزه فرهنگ به خاطر اینکه جریان‌ها پدیدار و آشکار نیستند، اندازه خطر برای خیلی از مسئولین ما معلوم نیست. بنابراین باید بزرگی خطر در سکوها را مشخص کرد و کارشناسان قانون هم بر اساس قوانین موجود واکنش‌ها را تنظیم کنند و هم نقص قانون کشف شود و هم با شتاب و ضرب‌العجل به نتیجه برسیم. با این روال، هنگام تغییر مدیریت‌ها همه تلاش‌های رسانه‌ای و آگاهی‌بخشی فراموش خواهد شد. حتما باید در قالب یک بسته مشخص و با اولویت بالا و به عنوان یک موضوع استراتژیک با این مسئله برخورد شود.»

منبع: کیهان