افکار عمومی در این زمینه منتظر تبیین موضع، پاسخ به برخی سوالات و روشنگری از سوی مسئولان امر هستند اما عده‌ای قصد دارند که آن خواسته و این وظیفه را از حیطه مسئولیت خود خارج کنند و با ایما و اشاره در حال نشان دادن سمت رهبری هستند.

گروه سیاسی مشرق: طی هفته‌های اخیر، صحبت‌های التهاب گونه فراوانی از محافل سیاسی داخل و خارج کشور به بیرون درز کرده است.

طرح سازش با آمریکا، تقبیح مقاومت مردم در برابر تحریم‌ها، اشاره رئیس جمهور به استعفا از سمت خود، پررنگ نمایی تأثیر تحریم‌ها در کشور و ...

این مقولات تقریباً تمامی حواس رسانه‌ها و خواص کشور را به درستی به سمت خود جلب کرده است و تحلیل‌های متفاوتی نیز پیرامون آنها وجود دارد.

عده‌ای دیگر نیز با طرح سوال درباب مقاومت‌های نظام و مردم ایران در بحث انرژی اتمی، اینطور مطرح می‌کنند که "آیا نمی‌شد معادلات را بگونه دیگری چینش کرد که تحریم‌های کمتری متوجه کشور شود؟!"

بازار ماهیگیری سیاسی نیز به شدت داغ شده است.

یکی از کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری آینده در مصاحبه‌ای از این گفته است که اگر در سال 88 پا به عرصه انتخابات گفته است به این دلیل بوده که این روزها را پیش‌بینی می‌کرده و نمی‌خواسته است این رخدادها اتفاق بیافتد!.

اصلاح‌طلبان نیز تقریباً همگی بر گرد عبارت‌هایی مثل "دولت وحدت ملی" و "انتخابات آزاد" جمع شده‌اند و با بر سر دست گرفتن ضعف‌ها و نواقص، پروژه "دیدیم گفتیم‌" خود را با این نتیجه گیری که نوش‌داروی اوضاع فعلی "هاشمی رفسنجانی" و "اصلاحات" است کلید زده‌اند.

سازشکاران هم از بیان وافر اشتهای خود غافل نیستند و دلخوش به صحبت‌های جسته و گریخته خارجی مبنی بر اینکه اگر دوباره اوباما انتخاب شود و اگر بر سر میز مذاکره بنشینید، تحریم‌ها را برمی‌داریم؛ دهان خود را به رجس کلمه "سازش!" آلوده می‌کنند.

این معادلات واضح اما یک بعد دیگر هم دارد.

سمت مقابل این تیرهای رها شده، کسی نیست جز موجودیت و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران.

همه معادله‌پردازان نیز می‌دانند که رکن اصلی این استقرار و این موجودیت، "ولایت فقیه" است.

تحلیل‌ها و شبهات اشاره شده که علاقه فراوانی هم برای تبدیل شدن به مسئله کلان نظام را دارند، به نحوی طرح شده‌اند که همه نگاه‌ها به سمت کلیت نظام و استقرار مقام معظم رهبری می‌چرخند.

این در حالی است که اگرچه در تمام آنها، دستگاه‌های متولی‌ای هستند که عهده‌دار امور و سیاستگذار آنها باشند اما سخن از آنجا شروع می‌شود که برخی از مقامات همین دستگاه‌های متولی هستند که هدف را از روی خود چرخانده و خواسته یا ناخواسته آنرا به سمت دیگری میل داده‌اند.

افکار عمومی در این زمینه منتظر تبیین موضع، پاسخ به برخی سوالات و روشنگری از سوی مسئولان امر هستند اما عده‌ای قصد دارند که آن خواسته و این وظیفه را از حیطه مسئولیت خود خارج کنند و با ایما و اشاره در حال نشان دادن سمت رهبری هستند.

اشاره بیشتر در این باب به صلاح نیست اما طرفه آنکه شانه خالی کردن از زیر باب مسئولیت، بیان صحبت‌های کلی و ترس از ورود به میانه میدان توسط برخی از خواص و مسئولان در موقعیت کنونی، به هیچ وجه اتفاق مطلوبی نیست.

برخاستن از سر راه سیلاب مشکلات به سمت مردم و رهبری نظام و سر به زیر برف بردن برخی از خواص کشور به هیچ وجه پذیرفتنی نیست.

کسانی که به حق از مسئله‌ای به نام فتنه اقتصادی در مقطع کنونی و تقابل جدی ایران و غرب در مباحث اقتصادی سخن می‌گویند، آیا به عبارت "ساکتین فتنه اقتصادی" نیز نیم نظری دارند یا نه؟!

آیا مدافعین انقلاب اسلامی در عرصه‌های مجلس، جنبش دانشجویی، دولت، انتخابات ریاست جمهوری و غیره قائل هستند که در منصه کنونی و طرح بحث "سازش"، تکلیف سنگینی را برای روشنگری عمّارگونه بر عهده دارند یا خیر؟!

اگر قرار باشد که ضرورت رفع نیازهای جامعه به صورتی غلط و اینطور برنامه ریزی شود که یک نفر جورکش برخی از مسئولان کشور بشود و اینگونه جلوه داده شود که او باید پاسخ ندانم‌کاری‌ها، جوان‌سری‌ها و احیاناً دلدادگی‌های برخی را به تئوری‌های غلط دهد؛ حتماً باید منتظر حوادثی تلخ بود.

حوادثی تلخ که اگرچه از جنس حادثه صلح امام حسن(ع) نخواهند بود اما چهره خواص ساکت، برخی از خواص دنیازده و همه دشمنان را رسوا خواهد کرد.

همه خواص کشور باید بدانند که اگر بار دیگر، آوای مظلومانه‌ای از دانشگاه تهران بلند شود که با امام زمان خود نجوا می‌کند و از بی‌دریغ بودنش برای بذل جان در راه اسلام و انقلاب سخن می‌گوید؛ این بار دیگر فقط فتنه‌گران نخواهند بود که لایق ملامت می‌شوند بلکه ساکتین فتنه هم بعنوان چهره‌های مجرم! شناخته خواهند شد.