کد خبر 165439
تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۳۹۱ - ۱۸:۲۸
به گزارش سرویس وبلاگستان مشرق، مصطفی روزبه بخشایش در آخرین پست وبلاگ منتظران نوشت: پس از ورود مسلم به کوفه گروهی از دنیاپرستان و هواداران خاندان بنی امیه در صدر آن عمر ابن سعد ابی وقاص از یزید طلب حاکمی مقتدر نمودند یزید نیز حکومت کوفه را به عبیدالله ابن زیاد حاکم وقت بصره سپرد و دستور داد سرکوب جنبشی که در راس آن پسر عم امام حسین (علیه السلام) بود را صادر کرد با ورود پسر مرجانه به کوفه اوضاع شهر دگرگون گشت عبیدالله ابن زیاد با تهدید و تطمیع رعب و هراس را در دل کوفیان افکند و بیعت آنان را با شک و تردید و دو دلی در هم آمیخت و خانه های علویان را در پی یافتن مسلم تفتیش می نمود در چنین شرایطی مسلم به خانه هانی ابن عروه رفت و در آنجا پنهان شد.

هشتم ذی الحجه کوفه
پسر مرجانه با گماردن جاسوس و نفوذ در میان شیعیان مخفیگاه مسلم را کشف کرد و هانی را با تهدید به دارالاماره برد و با تهدید مردم کوفه و پخش این شایعه که لشگر یزید از شام حرکت کرده است و به زودی به کوفه خواهد رسید و نیز دادن وعده های دنیایی و ترساندن مردم از عواقب وخیم و تلخ بیعت با نماینده حسین (علیه السلام) کوفیان را از اطراف مسلم متفرق ساخت به طوری که در غروب غم انگیز کوفه پس از نماز جز تعداد کمی از یاران قسم خورده – همچون مسلم ابن عوسجه و ابو ثمامه صیداوی و…. – که تعدادشان به ده نفر هم نمی رسید (۱) در اطراف سفیر ابی عبدالله کسی باقی نمانده بود که با درگیری که میان آنان و ماموران عبیدالله رخ داد از هم متفرق شدند برخی کشته شدند و برخی پنهان گشتند تا شبانه از کوفه خارج و خود را به امام حسین (علیه السلام) برسانند و برخی دیگر نیز در دست ماموران یزیدی اسیر شدند و مسلم تنهای تنها در کوچه پس کوچه های کوفه آواره گردید تا اینکه پیر زنی به نام طوعه (که از تیره بنی هاشم بود) او را به خانه راه داد و در اتاقی متروک ماوایش داد اکنون او فقط به یک چیز می اندیشید که چگونه مولایش را از بی وفایی کوفیان آگاه سازد.

    امام حسین(علیه السلام) در پاسخ به برادرش محمد حنفیه دلیل خروج از مکه را چنین بیان کرد: «بیم آن را دارم که یزید ابن معاویه مرا در حرم به طور ناگهانی به قتل رساند و من باعث شکسته شدن حرمت این خانه گردم.»



هشتم ذی الحجه مکه
سرور و سید جوانان اهل بهشت که بیم آن داشت توسط یزیدیان به طور ناگهانی به شهادت برسد نیت حج تمتع خود را به عمره تبدیل کرد (لذا این که می گویند حج نا تمام ظاهرا درست به نظر نمی رسد زیرا امام حج خود را تمام کرد) و با اهل بیت خود از مکه به سوی کوفه حرکت نمود (که این روز به نام یوم الترویه یاد می شود) امام در پاسخ به برادرش محمد حنفیه دلیل خروج از مکه را چنین بیان کرد: «بیم آن را دارم که یزید ابن معاویه مرا در حرم به طور ناگهانی به قتل رساند و من باعث شکسته شدن حرمت این خانه گردم.»(۲)

نهم ذی الحجه : پرواز به سوی رستگاری
مسلم در اندیشه مولایش بود که اکنون رهسپار کوفه گردیده و به سوی شهادت هجرت می کند که خواب چشمانش را فراگرفت «الوحا الوحا الاعجل العجل » بشتاب بشتاب عجله کن عجله کن آری عمویش علی ابن ابی طالب علیه السلام را در خواب دید که او را به سوی جنان دعوت می نمود.(۳) پسر ناخلف طوعه مخفیگاه مسلم را به ماموران ابن زیاد گزارش داده و خانه طوعه در محاصره یزیدیان است و دیگر جایی برای درنگ نبود . در نبردی نابرابر، و در میان بارش سنگ و نیزه و آتش از پشت بام های کوفیان بدعهد ، سرانجام یل حیدری از پای در آمد و اسیر ماموران یزیدی گردید و او را با صورت خونین و لباس رزم صد پاره کشان کشان تا دارالاماره بردند لبانش از تشنگی خشکیده بود و آب طلبید اما هنگامی که آب به او دادند ظرف آب از خون لبانش رنگین شد ظرف دیگری آوردند این بار نیز دندان های جلویش درون ظرف آب افتاد و در این هنگام دانست که باید با لبان تشنه به دیار محبوب هجرت کند از این رو فرمود «الحمدالله لو کان لی من الرزق المقسوم لشربته» سپاس خدایی را که اگر بهره ای از این آب داشتم از آن می نوشیدم (۴) از فراز قصر، مسلم به دور دست می نگریست کسی نمی دانست به کجا می نگرد ولی شاید صحرای عرفات را می دید آنجا که مولایش در حال راز و نیاز با معبود بود.

    مسلم در اندیشه مولایش بود که اکنون رهسپار کوفه گردیده و به سوی شهادت هجرت می کند که خواب چشمانش را فراگرفت «الوحا الوحا الاعجل العجل » بشتاب بشتاب عجله کن عجله کن آری عمویش علی ابن ابی طالب علیه السلام را در خواب دید که او را به سوی جنان دعوت می نمود.

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَخْشَاکَ کَأَنِّی أَرَاکَ وَ أَسْعِدْنِی بِتَقْوَاکَ وَ لاَ تُشْقِنِی بِمَعْصِیَتِکَ ‏
اى خدا به من آن مقام ترس و خشیت از جلال و عظمتت را عطا کن که گویا تو را می بینم و مرا به تقوى و طاعتت سعادت بخش و به عصیانت شقاوتمند مگردان (فرازی از مناجات عرفه امام حسین (علیه السلام) )
سرانجام با ضربه جلاد شامی سر مبارک سفیر حسین از پیکرش جدا گردید و بدن مبارکش از فراز بام قصر به زیر افکنده شد (۵)
سلام و رحمت خداوند تعالی ونیز سلام فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل و امامان برگزیده او و سلام بندگان شایسته پروردگار و همه شهیدان و صدیقان و پاک سرشتان آفرینش،در بامداد و پسین برتو باد ای مسلم ابن عقیل ابن ابیطالب.

(مفاتیح الجنان-زیارت حضرت مسلم)

________________________________________
پی نوشت ها:
۱- مقتل ابو مخنف ص۷۳
۲- مقتل الحسین مقرم ص۱۶۷
۳- نفس المهموم ص۹۲
۴- الارشاد، ج۲، ص۸۶
۵- الارشاد، ج۲، ص91