به گزارش مشرق، هادی محمدی طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: رژیم صهیونیستی در دو ماه عملیات در لبنان، در جمع‌بندی نتایج و خسارت‌ها، به نقطه‌ای رسیده که حتی از نزدیک‌ترین و ساده‌ترین نقطه جغرافیایی برای رسیدن به رودخانه لیتانی که امکان به‌کارگیری نیروی زمینی و زرهی را داراست در دشت و شهر خیام، با تلفات فوق‌العاده و بیش از ۹۵ کشته و ۹۰۰ زخمی در حملات زمینی روبه‌رو شده و از آن عقب‌نشینی کرده است. در حالی که حتی در مناطق نزدیک مرزی با لبنان در مطله از نظامیان امریکایی، فرانسوی و خصوصاً آلمانی هم استفاده شده، آلمانی‌های یونیفل در جنوب لبنان و به ویژه در منطقه ناقوره، علناً در خدمت اطلاعاتی ارتش صهیونیستی هستند.
ارتش صهیونیستی در گزارشات خود نیاز به ۷ هزار نیروی نظامی جدید را مورد تأکید قرار داده و به دنبال سربازگیری از جریان حریدی‌هاست که مخالف حضور در ارتش هستند؛ لذا در محور لبنان، ارتش صهیونیستی فقط با بمباران و ویرانی مناطق مختلف یا نقاط مرزی با سوریه، در حال درجا زدن است و اهداف اعلام شده نتانیاهو در محور لبنان کاملاً دور از دسترس است.
در یک ماه عملیات و اجرای طرح ژنرال‌ها در شمال نوار غزه و به ویژه در جبالیا و بیت لاهیا بنا به اعتراف ارتش و منابع اسرائیلی، ۲۰ کشته و دو برابر این آمار زخمی داده و کشتار بی‌رحمانه مردم فلسطین در این منطقه اهداف تخلیه کامل شمال غزه را دور از دسترس قرار داده است. دلهره رژیم و امریکا از پاسخ ایران، روند راه‌حل سیاسی در لبنان و غزه را بعد از اینکه تلاش داشتند از طریق تحرک هوکشتاین (سرباز ارتش اسرائیلی که اکنون فرستاده ویژه کاخ سفید است) اهداف یک طرفه و منافع حداکثری اسرائیل را بر لبنان و در روندهای مشورتی و غزه را تحمیل کنند و بی‌نتیجه ماند، وارد فاز جدیدی شده است.
امریکا و رژیم صهیونیستی به‌خوبی می‌دانند که در این شرایط بن‌بست اسرائیلی که عملیات‌های نظامی آن فقط کشتار و ویرانی را ثبت کرده و هزینه نظامی رنج‌آوری به جای گذاشته، با اقدام قانونی جمهوری اسلامی علیه رژیم صهیونیستی ناچار به پذیرش راه‌حل سیاسی مطلوب مقاومت در غزه و لبنان می‌شوند. خصوصاً اینکه اگر این پاسخ ایرانی قبل از پایان روند انتخاباتی در امریکا انجام شود، امریکا باید منتظر پیامدهای ناکامی در دفاع از رژیم صهیونیستی در نتایج انتخابات شود و نتانیاهو از برج غرور و سرمستی پایین آمده و شروط پایان جنگ در لبنان و غزه را بپذیرد؛ لذا هم از سوی منابع غیر رسمی امریکایی و هم در رسانه‌های اسرائیلی و به نقل از منابع عالی رتبه حکومتی اینگونه مطرح می‌کنند که دنبال پایان جنگ و در حال بازنویسی طرح توقف جنگ و رایزنی‌های ضروری هستند. پیام این تلاش‌های غیررسمی و رسانه‌ای این است که ایران در روزهای پیش رو واکنشی نداشته باشد.
نتانیاهو و جریان حاکم بر اسرائیل که در سال‌های ریاست بایدن، بهره‌های حداکثری از وی را برای ارتکاب جنایات حداکثری در غزه و لبنان کسب کرده‌اند، اکنون علناً در آرزوی به قدرت رسیدن ترامپ هستند که تردیدهای زیادی برای پیروزی او وجود دارد. دولت سایه و قدرت سایه در امریکا معلوم نیست وی را شایسته بدانند که باید منتظر رخدادهای غیرعادی اجتماعی، امنیتی و سیاسی در درون امریکا باشند.
در چنین شرایطی رژیم صهیونیستی ضربات دردناکی را از مقاومت عراقی و یمنی دریافت کرده و اولویت فوری آن این است که از خاک سوریه، لجستیک تسلیحاتی به حزب‌الله در لبنان انجام نگیرد؛ لذا رژیم صهیونیستی و نتانیاهو که با رسوایی جدید درز اطلاعات از دفتر خود روبه‌روست و نمی‌تواند در بن‌بست باقی بماند، باید دست به اقدامی جدید و ماجراجویی دیگری بزند تا از وضعیت بن‌بست خارج شود. اگر در ایران فقط به پروژه ترکیبی شورش و فتنه و تخریب و تروریسم متکی باشد، حقد و کینه صهیونیستی می‌تواند به سوریه، عراق و یمن متوجه شده و با چنین اقدامی چهره‌ای موفق در روند تحولات منطقه‌ای از خود نشان دهد.