کد خبر 1665245
تاریخ انتشار: ۵ آذر ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۹

اختصاص سهم یک جایزه سالانه برای شاکردوست یا جوایز متعدد به «خائن‌کشی» با توجه به کارگردانی مراسم توسط تهیه‌کننده این فیلم یعنی علی اوجی، از جمله جوایز سؤال‌برانگیز این دوره است.

به گزارش مشرق، «هنرمند خموده و تحقیر شده به درد این مملکت نمی‌خورد.» این عبارات را که بخشی از آخرین گفته‌های علی معلم به «ایران» است، شاید بتوان بن‌مایه جشنی عنوان کرد که خود بانی‌ راه‌اندازی‌اش بود: «جشن حافظ»؛ جشنی که جرقه اولیه‌اش در دهه ۷۰ زده شد. در مراسمی که منتقدان برای تقدیر از منتخبان سینمایی‌شان گرفته‌اند، علی حاتمی یکی از برگزیدگان است.

اختصاص سهم یک جایزه سالانه برای الناز شاکردوست یا انتخاب میلاد کی‌مرام به عنوان بهترین بازیگر یا جوایز متعدد به «خائن‌کشی» با توجه به کارگردانی مراسم توسط تهیه‌کننده این فیلم یعنی علی اوجی، از جمله جوایز سؤال‌برانگیز این دوره است.نامش که اعلام می‌شود، این فیلمساز قدرندیده از سوی جشنواره‌های دولتی چنان هول می‌شود که روی پله‌ها پایش می‌لغزد و نزدیک است زمین بخورد. هنگام دریافت جایزه با سرعت حرف‌هایی می‌زند و سن را ترک می‌کند.

اما این بخش از دل‌گویه‌های فیلمساز فقید سینمای ایران بعد از مراسم، ایده برگزاری جشنی مستقل و مردمی را به ذهن علی معلم متبادر می‌کند: «آنقدر هنرمندان در ایران تحقیر شده‌اند که تشویق شدن بلد نیستند و اگر بخواهیم تشویق شویم، خودمان را گم می‌کنیم. هنرمندان ما همیشه تضعیف شده‌اند. کاش کاری کنید این تشویق شدن را بلد بشویم.»

حالا عمر این جشن در حالی به ۲۳ سالگی رسیده که حدود هفت سالی است در فقدان علی معلم، توسط خانواده او و همکارانش در تحریریه «دنیای تصویر» برگزار می‌شود؛ جشنی که کیفیت برگزاری و داوری آن را هم بر همین مبنا می‌توان به دو دوره حیات علی معلم و بعد از او تقسیم کرد.

تمام اعتبار یک جشن

«از انجام هرگونه عکسبرداری و فیلمبرداری (حتی توسط خبرنگاران) در این مراسم ممانعت خواهد شد. تقاضا می‌شود دوربین عکاسی یا تصویربرداری به همراه نیاورید.» چند سالی است که این عبارات روی کارت دعوت اهالی رسانه و میهمان مراسم قید می‌شود؛ عبارتی که به تنهایی گویای بخشی از سیاست‌های این جشن است.

قرار است تنها منبع اطلاع‌رسانی و تصاویر منعکس شده از مراسم در اختیار تیم برگزارکنندگان مراسم باشد؛ تنها مراسم سینمایی که در سال‌های اخیر محل دورهمی این میزان از حضور ستاره‌های سینماست.

با همه تدابیر اما چه با منبع رسانه‌ برگزارکننده و چه تصاویر غیر رسمی؛ آنچه از شامگاه شنبه ۳ آذرماه در شبکه‌های اجتماعی وایرال می‌شود، تصاویر و فیلم‌های بیست و سومین دوره جشن حافظ است.

دیدن ستاره‌های سینما همچنان برای مخاطب درگیر مشکلات شخصی و اجتماعی جذاب است. این گزاره را هم تعداد تماشاگرانی که با خرید بلیت در مراسم حضور یافته‌اند، تصدیق می‌کند و هم حجم اخبار و تصاویری که در شبکه‌های اجتماعی وایرال می‌شود.

«حضور ستاره‌ها» مهم‌ترین مؤلفه و برگ برنده جشن حافظ است. در شرایطی که (فارغ از اعتبار جوایز که قابل قیاس نیست) طی دو سال اخیر بنا به دلایل مختلف به سختی می‌توان تماشاگران را به سالن‌های اختتامیه جشنواره‌های رسمی و دولتی کشاند، مخاطب برای دیدن چهره‌های مطرح سینما بلیت می‌خرد و اسپانسرها با خیال راحت حامی چنین جشنی می‌شوند.

حفظ اسپانسر اما در ذات خود تبعاتی دارد؛ اهمیت دیده شدن، ویترین و استیج گاهی نفس برگزاری این جشن را زیر سؤال می‌برد و پررنگ شدن این دغدغه حتی شائبه سلامت داوری این رویداد سینمایی را بویژه در دوران بعد از علی معلم به وجود می‌آورد.

اختصاص سهم یک جایزه سالانه برای الناز شاکردوست یا انتخاب میلاد کی‌مرام به عنوان بهترین بازیگر یا جوایز متعدد به «خائن‌کشی» با توجه به کارگردانی مراسم توسط تهیه‌کننده این فیلم یعنی علی اوجی، از جمله جوایز سؤال‌برانگیز این دوره است.

تأثیر دورهمی چهره‌های شناخته شده در دیده شدن یک جشن بر کسی پوشیده نیست به شرط آن که کیفیت و اعتبار داوری که سرمایه اصلی و معنوی هر جایزه‌ای است، فدای آن نشود آنقدر که حتی اهدای جایزه هم منوط به حضور در مراسم باشد. البته که تشویق و دیده شدن هم می‌تواند با اعتبار فرهنگی عجین شود.


ستاره‌های رو به خاموشی


رسیدن به «۲۳ سالگی» برای یک جشن سینمایی مستقل که توسط بخش خصوصی برگزار می‌شود، خود به تنهایی یک دستاورد است. برای درک اهمیت این عدد کافی است نیم نگاهی به عمر چند ساله شب منتقدان و نویسندگان سینمایی، جشن مجله گزارش فیلم، جشن آکادمی سینما به همت کیوان کثیریان و علی علایی یا جشن روزنامه سینما با سردبیری فریدون جیرانی داشته باشیم.

دوام آوردن برای یک جشن مستقل سینمایی اتفاقی مهم برای برگزارکنندگان این رویداد است. «تا دو ساعت قبل از برگزاری جشن، از در اختیار داشتن سالن مطمئن نبودیم» این جمله آشنای علی معلم در سخنرانی افتتاحیه چند دوره این مراسم دیباچه‌ای کوتاه بر مثنوی مشکلات برگزاری جشنواره‌های فرهنگی از سوی بخش خصوصی در ایران است.

با در نظر گرفتن تمام موانع و سختی‌های برگزاری چنین مراسمی انتظار می‌رود برگزارکنندگان جشن حافظ به دور از زرق و برق‌های این گردهمایی به خاطر اعتبار نام این تندیس؛ حافظ و مؤسس آن؛ علی معلم، با آسیب‌شناسی دوره‌های متأخر این آیین، برگزاری این جشن را به مسیر درست هدایت کنند. ادامه وضع موجود مسلماً در آینده نزدیک برگ برنده این جشن یعنی حضور و درخشش ستاره‌هایش را هم باطل می‌کند.


باج دادن به مخاطب یا ارج گذاشتن به هنر؛ مسأله این است


«گفتمان سلبریتی محوری بر چگونگی برگزاری جشن‌های سینمایی و داوری‌ها تأثیرگذاشته و با این رویکرد به جای ارج گذاشتن به کار هنری و تلاش هنرمندان، باج دادن به مخاطب اولویت می‌شود.» این عبارات بخشی از صحبت‌های رضا صائمی در ارزیابی کلی‌اش از فرآیند برگزاری نه تنها جشن حافظ بلکه رویدادهای سینمایی و فرهنگی در عصر حاضر است.

او با اشاره به تاریخچه برگزاری این جشن ۲۳ ساله به «ایران» می‌گوید: «فقدان علی معلم تأثیر محسوسی در کیفیت برپایی این جشن گذاشته که بخشی از آن طبیعی است.
صائمی «سلبریتی‌زدگی» را بزرگ‌ترین آفت این جشن و البته اغلب رویدادهای فرهنگی در سال‌های اخیر می‌داند و در توضیحات تکمیلی می‌گوید: «بحث بر سر این است که نه تنها جشن‌های سینمایی، بلکه حتی خود سینمای ایران هم تحت تأثیر گفتمان سلبریتی‌ها قرار گرفته‌ است. حتی می‌توان با تعابیری نظیر سلبریتی‌زدگی از آن یاد کرد. این جشن‌ها برای دیده‌شدن، به خصوص در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی است و انگار که بر محور سلبریتی‌ها می‌چرخد و حتی مدیریت و سازماندهی می‌شود!»


او در ادامه می‌افزاید: «وقتی گفتمان سلبریتی‌ها غالب می‌شود، چهره مهم‌تر از کیفیت کاری می‌شود؛ چه در مقام بازیگر و چه در جایگاه کارگردان. سلبریتی یک هویت برساخته رسانه‌ای است و لزوماً سلبریتی‌ها، هنرمند به معنای حرفه‌ای نیستند. ممکن است یک فرد بازیگر خوبی نباشد اما سلبریتی معروفی باشد. وقتی سلبریتی‌ را محور قرار می‌دهیم، در چنین شرایطی مبنای داوری‌مان را از شاخص‌های حرفه‌ای و زیبایی‌شناسی هنری و حرفه‌ای به سمت شاخص‌های صورت شناسی می‌بریم و گفتمان سلبریتی محوری بر چگونگی برگزاری جشن‌های سینمایی و داوری‌های آنان نیز اثر می‌گذارد. همین می‌شود که از برگزارکنندگان هر برنامه فرهنگی این را می‌شنویم که «دو چهره هم دعوت کنیم تا مراسم دیده شود. این رویکرد این خطر را به همراه دارد که به جای ارج گذاشتن به کار هنری و تلاش هنرمندان، باج دادن به مخاطب اولویت می‌شود. پیش خود می‌گویند که مخاطب دوست دارد الناز شاکردوست و محمدرضا گلزار را ببیند، پس جشن را طوری برگزار کنیم که اینها به چشم بیایند.»

این منتقد سینما، غلبه حواشی بر متن را از دیگر تبعات این رویکرد عنوان می‌کند و توضیح می‌دهد: «در چنین شرایطی حواشی بر متن غلبه می‌کند و درنتیجه‌ می‌بینیم که انگار برای مخاطب سبک پوشش فلان خانم یا آقای بازیگر بیش از سطح کیفی آثار مهم می‌شود. وقتی درباره جشن‌ سینمایی صحبت می‌کنیم که در آن داوری آثار اتفاق می‌افتد، نباید سطح کیفی بررسی‌ها شاخص‌ها از زیبایی‌شناسی هنر و کار حرفه‌ای به زیبایی هنرمندان تقلیل پیدا کند.» صائمی پیوند سینمای نخبه‌گرا و سینمای عامه‌پسند را یکی از اهداف علی معلم در برگزاری این جشن عنوان می‌کند و ادامه می‌دهد: «جشن حافظ در آن دوران، ترکیبی از سینماگران فعال مرتبط با سینمای نخبه‌گرایانه روشنفکرانه در کنار فعالان سینمای عامه‌پسند بود، آنچنان که در کنار داریوش مهرجویی، حضور بازیگر کمدی عامه پسند را هم شاهد بودیم. این نگاه دوسویه ایجاد یک فضای عادلانه و چند جانبه را فراهم می‌کرد که همه نوع سلیقه‌ای در آن دیده می‌شد. اما حالا انگار که این عامه پسندی در اولویت قرار گرفته است و این سبب توسعه یک نگاه بازاری و تجاری و سلبریتی‌زده شده است. البته این نقد به همه جشن‌ها و حتی مراسم‌های رونمایی و فرش‌ قرمزها وارد است؛ اغلب اینها بشدت ذیل گفتمان سلبریتی، هنر را به وجوه پروپاگاندایی تقلیل داده‌اند.»

او در ادامه با تأکید بر مناقشه‌برانگیز بودن نفس داوری در حوزه سینما به خاطر نسبی بودن معیارهای زیبایی‌شناسی در عین حال می‌گوید که البته شکل‌گیری مناسبات پشت پرده تجاری مافیای سینمایی بر داوری‌ها تأثیر می‌گذارد. صائمی در ادامه می‌افزاید: «سینمای امروز ما بیش از آن‌که به مخاطب متکی باشد، وابسته به مناسبت‌های مالی شده و این مناسبت‌ها، فضای سینمایی کشور و هر مناسبتی را که در این فضا هست شکل می‌دهد.‌ آنقدر بی‌اعتمادی و شکاف بین مخاطب و سینما ایجاد شده که اعتبار و ارزش جوایز هم از دست رفته است.»

این منتقد سینما البته با اشاره به تأثیر شرایط اجتماعی و سیاسی بر سینما و رویدادهای آن، در کانون توجه قرار گرفتن این رویدادها را گذرا و هیجانی می‌خواند و در پایان خاطرنشان می‌کند: «این روزها معیارهای داوری در جامعه گسترده‌تر مخاطبان سینما تغییر زیادی کرده‌ است. پیش از این سلبریتی‌ها و چهره‌ها محبوب بودند و شاخصه این محبوبیت جنس بازی آنها یا شهرت بود. الان محبوبیت سینماگران در نسبت آنها با همراهی جامعه تعیین می‌شود. جایگاه هنرمندان را حتی وزن هنری آنها مشخص نمی‌کند بلکه واکنش آنها به اتفاقات روز تعیین می‌کند. در وضعیت تازه تاریخی قرار گرفته‌ایم و بر این اساس میدان بازی عوض شده و تمام سازکارهای اعتبارسنجی بین مخاطب تغییر کرده است. بنابراین واکنش بخشی از جامعه به تمام این جوایز و جشن‌ها گذراست و معیاری برای قضاوت عمومی نسبت به چهره‌ها و سلبریتی نیست.»

منبع: روزنامه ایران