تولد
30 ژانویه 1941
تحصیلات
- تحصیلات تکمیلی در دانشگاه ویسکانسین[1]
- لیسانس و فوق لیسانس رشته علوم سیاسی در سالهای 1965 و 1966 از دانشگاه ویومینگ[2]
- لیسانس از کالج کاسپر[3]
- لیسانس از دانشگاه ییل[4]
سوابق علمی و اجرایی
- صاحب امضای موسس در پروژه قرن جدید آمریکایی، سال 1997
- عضو شورای مشاوران موسسه یهودی برای امور امنیت ملی[5]، سال 2000
- عضو ارشد موسسه آمریکایی اینترپرایز، 1995-1993
- عضو کنگرهای انجمن علوم سیاسی آمریکا[6]، 1969-1968
خدمات دولتی
- معاون رئیس جمهور پیشین، 2009-2002
- وزیر دفاع، 1993-1989
- هماهنگ کننده حزب اقلیت در مجلس نمایندگان، 1988
- رئیس کنفرانس جمهوری خواهان مجلس، 1987
- رئیس کمیته سیاست جمهوری خواهان، 1987-1981
- نماینده کنگره (جمهوری خواه- ویومینگ)، 1989-1978
- معاون رئیس جمهور، از سال 2001 تا به حال؛ رئیس دفتر جرالد فورد، 1977-1975؛ معاون جرالد فارد، 1975-1974 و دستیار ستاد، 1971
- دستیار ویژه دونالد رامسفلد در اداره فرصت اقتصادی، 1971-1969
بخش خصوصی
- رئیس و مدیر اجرایی شرکت هالیبرتون[7]، 2000-1995
- عضو موسس پروژه قرن آمریکایی جدید[8]
- عضو پیشین موسسه آمریکایی اینترپرایز[9]
ریچارد (دیک) چنی در بسیاری موارد به عنوان پرقدرت ترین معاون رئیس جمهور در تاریخ ایالات متحده شناخته میشود که نقشی گسترده و سودمند در همه چیز از گسترش جنگ قدرت رئیس جمهوری تا حمایت از جنگ علیه تروریسم را بازی میکند که واژگونی غیردوستانه رژیمها در خاورمیانه و بازداشتهای بیشمار مظنونین تروریسم بدون هر گونه اتهامی را شامل میشود. بارتون گلمن[10]، نویسنده واشنگتن پست[11] در کتابش با عنوان طراح پشت پرده: معاونت ریاست جمهوری چنی[12]، که جایزه سال 2008 را برای وی به همراه داشت، عنوان کرده است که عنصر کلیدی در گنجینه چنی به عنوان معاون رئیس جمهور، توانایی او در اداره کردن بروکراسی فدرال برای رسیدن به اهدافش است. (صفحه اصلی سایت بارتون گلمن)[13] همانطور که دنیل لوبان[14] در نقدش درباره کتاب برای سایت رایت وب نوشته است:
"ماهیگیر برخی از کاریکاتورهای چنی که وی را تنبل نشان میدادند، از بین برد. معاون رئیس جمهور نه تنها به عنوان فردی جنگ طلب که به عنوان رئیس شرکت هالیبرتون از جنگ سود میکند، بلکه به صورت مردی با اصول بسیار عمیق و نه به عنوان فردی که افسار بوش در دستان وی است، بلکه به صورت یک مامور دولتی و سیاستمداری پرکار و بی همتا معرفی شده است. این کتاب در واقع تصویر چنی است به عنوان یک مامور دولتی ماهر که با تمام قدرت باقی مانده و کلیدی برای فهم این واقعیت است که چگونه وی قدرت را نگاه داشته و از آن استفاده کرده است." (دنیل لوبان، "چنی، مامور دولتی ماهر"، رایت وب، 22 دسامبر 2008)[15]
چنی در بسیاری موارد به عنوان پرقدرت ترین معاون رئیس جمهور در تاریخ ایالات متحده شناخته می شود
از زمانی که وی دفتر ریاست جمهوری را ترک کرد، به عنوان یک از حامیان سیاست های دولت بوش و منتقد تند دولت باراک اوباما باقی ماند. در مصاحبه پر سر و صدا و مشهوری در مارس 2009، با عنوان 60 دقیقه[16]، چنی از جنگ دولت بوش علیه تروریسم، نظیر رفتار با زندانیان در زندان گوانتانامو دفاع کرد. او ادعا کرد که تصمیم دولت اوباما برای بستن زندان گوانتانامو و ممنوع کردن روش های بازجویی نظیر غرق مصنوعی، امنیت ایالات متحده را به خطر می اندازد: " دولت اوباما [علیه بعضی از سیاست های امنیت ملی دولت بوش] در سرتاسر کشور مبارزه می کند و حالا تصمیماتی گرفته است که به عقیده من خطر حمله دیگری به مردم آمریکا را افزایش می دهد." (60 دقیقه، مصاحبه دیک چنی، 22 مارس 2009)[17]
اوباما در واکنش به این حمله گفته است: "چند تروریست تا به حال از طریق فلسفهای که دیک چنی آن را توسعه میدهد، در دادگاه محاکمه شدهاند؟ این ما را ایمنتر نمیکند. کاری که آن فلسفه میکند، تبلیغی عالی برای احساسات ضد آمریکایی است." (مارک سیلوا، "اوباما اتهامات چنی را رد میکند"، لس آنجلس تایمز، 22 مارس 2009)[18]
وی منتقد جدی سیاست های اوباما در امریکا است
نشانه های معاون رئیس جمهور: جنگ، رازداری و عدم شفافیت
پس از حوادث 11 سپتامبر، یکی از نشانه های چنی به عنوان معاون رئیس جمهور مبارزات پرخاشگرانه وی برای جنگ علیه تروریسم، علی الخصوص حمله به عراق بوده است. مدتها پیش از حوادث 11 سپتامبر، چنی و دونالد رامسفلد، خواستار حمله به عراق بودند. هر دوی آنها جزو امضا کنندگان پروژه قرن جدید آمریکایی بودند که یک گروه فشار در ارتباط با موسسه نومحافظهکار اینترپرایز آمریکا است و در اواخر دهه 90 و برای حمایت از سیاستهای تندرو ایالات متحده در خاورمیانه و دیگر نقاط تاسیس شد که براندازی صدام حسین نیز شامل اهدافش میشد. پس از حملات 11 سپتامبر، معاون رئیس جمهور و مشاوران نومحافظهکار پرتعدادش، در اجرای جنگ علیه تروریسم نقشی اساسی ایفا کردند که محوریت آن بیرون راندن صدام حسین از قدرت بود. (برای اطلاعات بیشتر درمورد اعضای دفتر چنی رجوع کنید به "تمامی مردان معاون رئیس جمهور"، اخبار رایت وب، 26 ژانویه 2007) [19]
یکی دیگر از نشانه های چنی به عنوان معاون رئیس جمهور، رازداری وی بود. او دائما برای حفاظت از اسناد دفتریاش در برابر بررسی ها تلاش می کرد و چندین مرتبه تلاش هایی را برای جلوگیری از انتشار عمومی اسناد مربوط به جلساتش انجام داده است. یک از بدترین وضعیت ها از تلاش های اینچنینی چنی، تلاش وی برای جلوگیری از انتشار هرگونه اطلاعاتی از جلسه اش با مدیران صنایع انرژی در اوایل فعالیت جرج بوش بود. آن جلسات که بصورت رسواکنندهای مخفیانه برگزار شدند و هدف اصلی آنها کمک به تشکیل سیاست های انرژی دولت بوش بود که به کانون دادخواهی مبسوطی مبدل شد که گروه محافظه کار جودیشال واچ[20] آن را هدایت می کرد. (جودیشال واچ، "دادگاه استیناف اجازه داد که اسناد مربوط به جلسات انرژی محرمانه باقی بماند" انتشار روزنامه ها، 10 می 2005)[21] واشنگتن پست با خلاصه سازی این توانایی چنی اظهار کرده است: "به صورت کلی، دفتر معاون رئیس جمهور به اختیارات ویژه دست یافته است تا از ایجاد شفافیت جلوگیری کند. چنی از فاش کردن نام و یا حتی تعداد افراد دفترش خودداری می کند، عموما هیچگونه تقویم عمومی منتشر نمی کند و به سرویس محرمانه دستور می دهد که اطلاعات مربوط به ثبت مهمانانش را پاک کنند. مشاور عمومی وی اظهار کرده است که 'معاونت رئیس جمهوری دفتری منحصر به فرد است که نه بخشی از شاخه خصوصی است و نه بخشی از شاخه قانونگذار' و بنابراین از قوانین دولتی نیز مستثنی است." (بارتون گلمن و جو بکر، "مفهوم متفاوتی از رئیس جمهوری"، واشنگتن پست، 24 ژوئن 2007)[22]
مدتها پیش از حوادث 11 سپتامبر، چنی و دونالد رامسفلد، خواستار حمله به عراق بودند
با وجود دستور بوش مبنی بر اینکه هر اداره "در قوه مقننه که به اطلاعات طبقه بندی شده دسترسی دارد می بایست آنها را گزارش کند"، چنی به شدت علیه گزارش درباره اقدامات طبقه بندی شده دفترش مقاومت می کرد. (مارک سیلوا، "طبقه بندی های محرمانه چنی"، وبلاگ دفتر واشنگتن روزنامه شیکاگو تریبون)[23] استیون افترگود[24]، رئیس پروژه برای مخفی کاری دولتی در اتحادیه دانشمندان آمریکایی[25]، درباره امتناع چنی از اجابت دستور بوش، گفته است: "این اقدام نظارت سیستم طبقه بندی را زیر سوال می برد و اهانت به توانایی های رئیس جمهوری است. این موضوع جزئی از یک توهین بزرگتر است که معاون رئیس جمهوردر قبال استانداردهای نظارت و مسئولیت پذیری از خود نشان می دهد." (همان)[26]
در ژوئن 2007، چنی و همکارانش به فرماندهی رئیس دفتر، دیوید آلینگتون[27]، پیشنهاد دادند که اداره نظارت امنیتی اطلاعات[28] منحل شود. این اداره به بررسی فعالیتهای طبق هبندی شده آژانس ها می پرداخت. در واکنش به این پیشنهاد، هنری وکسمن (دموکرات- کالیفرنیا)، رئیس وقت کمیته نظارت و اصلاحات دولتی مجلس[29]، در نامهای به چنی نوشت که پیشنهادش برای انحلال این اداره، ممکن است به عنوان مقابله به مثل به اقدامات این سازمان تلقی شود." (هنری وکسمن، کمیته نظارت و اصلاحات دولتی مجلس، نامه به دیک چنی، معاون رئیس جمهور، 21 ژوئن 2007)[30]
وکسمن در مصاحبه با نیویورک تایمز گفته بود: "من می دانم که معاون رئیس جمهور قصد دارد به صورت محرمانه فعالیت کند، اما این کار عملی پوچ و بیهوده است. این [نظم اجرایی] برای ایمن نگاه داشتن اطلاعات طبقه بندی شده طراحی شده است. استدلال وی واقعا این است که وی جزو قوه مقننه نیست و از این رو نیازی به عمل کردن به این قانون ندارد." (اسکات شین، " تلاشهای چنی برای محرمانه نگاه داشتن اطلاعات، هدف قرار گرفته است"، نیویورک تایمز، 22 ژوئن 2007)[31]
چنی یکی از متخصصین در امور مغالطه و دروغ پردازی کاخ سفید است
چنی به خاطر تلاش هایش برای مبهم کردن سوابق تاریخی مشهور است. زمانی که وی به عنوان معاون رئیس جمهور فعالیت می کرد، همواره با دیگر مسئولین در مورد مشکلات خاورمیانه و ادعاهای نادرست درباره سلاح های عراق و ارتباط این کشور با گروههای تروریستی مخالفت میکرد. به عنوان مثال 2 روز قبل از آنکه ایالات متحده به عراق حمله کند، وی از نظرات محمد البرادعی، رئیس آژانس بین المللی انرژی اتمی، مبنی بر اینکه هیچ مدرکی دال بر احیای مجدد برنامه های هسته ای [در عراق] وجود ندارد، انتقاد کرده بود. (برنامه تلویزیونی دیدار با رسانه ها، 16 مارس 2003)[32] در واکنش به این نظرات، چنی ادعای بی اعتبارش مبنی بر برخورداری صدام حسین از سلاح های هسته ای را دوباره تکرار کرد. "ما میدانیم که وی کاملا مشغول تلاش برای دستیابی به سلاح های هسته ای بوده است و باور ما بر این است که وی از آنها برخوردار است و در حال تجدید ساخت سلاح های هسته ای است.
من فکر میکنم آقای البرادعی کاملا اشتباه میکند." (مصاحبه با دیک چنی، معاون رئیس جمهور، برنامه دیدار با رسانه ها، شبکه ان بی سی نیوز، 16 مارچ 2003)[33] یکی دیگر از مثال های دیگر برای تمایل چنی به منحرف کردن واقعیت ها، ادعای تکراری وی مبنی بر ارتباط محمد عطا[34]، رباینده هواپیمای ماجرای 11 سپتامبر با احمد خلیل ابراهیم سمیر الانی[35]، مامور اطلاعات عراق، است. پیش و پس از حمله به عراق، چنی تلاش میکرد با ادعا مبنی بر مشاهده شدن سمیر الانی در پراگ در اوایل سال 2001، صدام حسین را به ربایندگان ارتباط دهد. حتی پس از آنکه جمهوری چک اعلام کرد که نمیتواند این دیدار را تایید کند و آژانس اطلاعات ایالات متحده موفق نشد اثبات کند که عطا در زمان این دیدار در خارج از ایالات متحده به سر می برد، چنی ادعاهایش را تکرار می کرد. بنا به اظهارات واشنگتن پست، چنی و دو مشاور اصلیاش، استفن هادلی و لویس لیبی حتی پس از اینکه سرویس اطلاعاتی اعلام کرد این جریان سندیت ندارد، از وجود منابعی درباره این جلسات خبر می دادند که در جلسات و گزارش های سیاسی دیده شده اند." (دانا پریست و گلن کسلر، "حملات 11 سپتامبر هنوز هم توسط چنی ارتباط داده میشوند"، واشنگتن پست، 29 سپتامبر 2003)[36]
چنی داستان تایید نشده عطا را تا اواخر سپتامبر 2003، تکرار می کرد. وی در مصاحبه ای در برنامه دیدار با رسانه ها اظهار کرد: " البته ما درباره حوادث 11 سپتامبر اطلاعاتی داریم. ... جمهوری چک اظهار کرده است که محمد عطا، رهبر ربایندگان، پنج ماه پیش از حملات 11 سپتامبر، دیداری با یک عضو ارشد اطلاعات عراق داشته است، اما ما هرگز قادر نخواهیم بود اطلاعات بیشتری را درباره آن افشا کنیم و یا آن را تایید و یا رد کنیم." (مصاحبه با دیک چنی، معاون رئیس جمهور، برنامه دیدار با رسانه ها، شبکه ان بی سی نیوز، 14 مارچ 2003)[37]
چنی به خاطر تلاش هایش برای مبهم کردن سوابق تاریخی مشهور است
ظاهرا این تلاشها بعضی مسئولان در دولت بوش را منزوی کرد. واشنگتن پست در این باره گزارش داده است: در پشت صجنه دیدار عطا، آزار دادن را به یاد چنی و همکارانش انداخت. لیبی- به همراه استفن هاردلی، دستیار مشاور امنیت ملی- یک هفته پیش از سخنرانی وزارت خارجه و در زمان حضور کالین پاول در مقابل شورای امنیت سازمان ملل، شروع به اعمال فشار برای تحمیل ادعای عطا به وی کردند. سخنرانی پاول با هدف متقاعد کردن جهانیان به ارتباط عراق با تروریستها و تمایلات این کشور برای دستیابی به سلاحهای شیمیایی، بیولوژیکی و هستهای انجام میشد. در 25 ژانویه 2003، لیبی با تودهای از کتابچههای رنگی حاوی اطلاعات احتمالی مرتبط با موضوع عراق، در اتاق جلسات کاخ سفید حاضر شد. " یکی از مسئولینی که در نوشتن متن سخنرانی کمک کرده بود، گفت: "ما [طرح پیشنهادی آنها درباره داستان عطا] را خواندیم و بعضیها از بین ما گفتند 'وای، دوباره شروع شد. آن را مینویسید، آن را پاک میکنید و سپس دوباره باز میگردد. ' ... [بعضی از] مسئولین که آنجا حضور داشتند میگویند احساس کردهاند سخنرانی لیبی فراتر از چیزی بوده است که دیده میشود... در حقیقت قسمت بیشتر آن هنگامی کشف شد که به دقت توسط تحلیلگران اطلاعاتی از آژانسهای دیگر مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت بیشتر آن رد شد." (دانا پریست و گلن کسلر، "حملات 11 سپتامبر هنوز هم توسط چنی ارتباط داده میشوند"، واشنگتن پست، 29 سپتامبر 2003)[38]
شاهدان همچنین چنی را به علت نقشش در اظهارات سال 2007 مبنی بر اینکه ایران مسئول گروه های مسلح در عراق و افغانستان است، مورد انتقاد قرار دادند. این در حالی است که افسران نظامی در منطقه، در مورد این اتهامات به شدت اظهار تردید کرده بودند. دان مک نیل، فرمانده نیروهای ناتو در افغانستان در مورد این اتهامات- که سناتور جوزف لیبرمن (دموکرات مستقل- کانتیکات) و نیکلاس برنز، معاون وزارت خارجه نیز مطرح شده بود- گفته است: "چیزی که ما تا بحال دیدهایم، از نظر نظامی و در میادین جنگ قابل توجه نبوده است." مک نیل همچنین گفته است گروههایی که بیشتر به نیروهای مسلح شباهت دارند، قاچاقچیان مواد مخدر، دلالان بازار سیاه و یا گروههای القاعدهاند. (گرت پورتر، "ادعای نیروهای مسلح حاکی از شکاف بین چنی و ارتش است"، سرویس خبری اینترپرس، 20 ژوئن 2007)[39]
وارونه کردن جنگ و روابط با نومحافظه کاران
بسیاری از شاهدان از اینکه چنی که پیش از این وزیر دفاع جرج بوش و رئیس دفتر جرالد فورد بوده است، به بازیگر اصلی در جریان تحریک به سوی جنگ عراق تبدیل شده است، شگفتزده شدند. در جریان جنگ خلیج در سال 1991، چنی خواستار خروج از عراق و عدم تحمیل جنگ پس از مجبور شدن صدام حسین به خروج از کویت بود. همانطور که هنری روون[40]، دستیار وقت وزیر دفاع در امور امنیت بینالملل به جیمز من[41] گفته است: "با پایان یافتن جنگ، من پیش چنی رفتم و گفتم: 'تو میدانی که ما میتوانیم دولت را عوض کنیم و دموکراسی ایجاد کنیم.' و جواب وی این بود که سعودیها از این کار خوششان نخواهد آمد." (جیمز من، "خیزش خداوندگار آتش"، (نیویورک، وایکینگ، 2004)، صفحه 192)[42]
برنت اسکوکرافت[43]، مشاور امنیت ملی دولت بوش درباره تبدیل چنی به یکی از رهبران حامی جنگ عراق، گفته است: "ناهنجاری واقعی در دولت چنی است. من چنی را دوست خوبی میدانم- من 30 سال است که وی را میشناسم. اما دیگر دیک چنی را نمیشناسم. ... فکر نمیکنم که دیک چنی نومحافظهکار باشد، اما با آن دسته از هسته نومحافظه کاران که باور دارند ما در جریان جنگ خلیج اشتباه کردیم و می بایست همانجا کار را تمام میکردیم، مرتبط است. دسته دیگر عده ای بودند که از حملات 11 سپتامبر آسیب دیده بودند و فکر میکردند 'جهان در حرکت به سوی جهنم است و ما باید نشان بدهیم که آن را تحمل نخواهیم کرد و نسبت به آن واکنش نشان خواهیم داد. برای این منظور افغانستان خوب است اما کافی نیست.'" (جفری گلدبرگ، "از هم گسستگی صفوف"، نیویورکر، 24 اکتبر 2005)[44]
صرفنظر از نومحافظه کار بودن و یا نبودن چنی، وی مدت هاست که با دستورکارهای سیاست خارجی نومحافظه کاران در ارتباط است که یک جانبه گرایی، استفاده از فشار پیش دستانه و حمایت از برنامه های نظامی اسرائیل از مهمترین موارد آن بوده است. به عنوان مثال به دنبال حملات اسرائیل به جنوب لبنان در تابستان 2006، چنی و همکارانش را به حمایت فعالانه از برنامه های اسرائیل برای بمباران متهم کردند. یکی از مشاوران دولتی ایالات متحده که نامش فاش نشده و ارتباطات نزدیکی با اسرائیلی ها داشته است، در مصاحبه با سیمور هارش[45]، روزنامه نگاری تحقیقی اظهار کرده بود که مدتها قبل از آنکه دو سرباز اسرائیلی توسط حزبالله ربوده شود، که باعث شروع جنگ بود، اسرائیل برنامه های بمباران را آماده کرده بود. طبق اظهارات وی، در اوایل سال 2006، مقامات دولتی اسرائیل به واشنگتن رفتند تا "برای عملیات بمباران به اصطلاح چراغ سبز را از ایالات متحده بگیرند و دریابند که آمریکا چه بخشی از آن را تقبل میکند. ... اسرائیل با چنی شروع به کار کرد و میخواست مطمئن باشد که حمایت وی را با خود دارد. ..." یکی از افسران پیشین اطلاعات ایالات متحده ادعا کرده است: "ما به اسرائیل گفتیم، 'توجه کنید، اگر شماها مجبورید که بروید، ما کاملا شما را حمایت خواهیم کرد. اما ما فکر میکنیم این اقدام میبایست سریعتر صورت گیرد- هرچه بیشتر صبر کنید، زمان کمتری داریم تا قبل از خروج بوش از کاخ سفید ارزیابیهایمان را انجام دهیم و برای ایران برنامهریزی کنیم.'" (سیمور هرش، "نظارت بر لبنان"، نیویورکر، 21 آگوست 2006)[46]
اسکوکرافت استدلال کرده است که تبدیل شدن چنی به جنگ طلبی در حوزه خاورمیانه تا حدودی به علت تاثیر برنارد لویس، محقق امور خاورمیانه در پرینستون، بر وی است که چنی و دیگر چهره های دولتی پس از حوادث 11 سپتامبر با وی مشورت می کردند. همانطور که جفری گلدبرگ گزارش داده است: "آنچنان که اسکوکرافت گفته است، لویس این احساس را به کاخ سفید تحمیل کرد که ایالات متحده میبایست از خود دفاع کند. ... اسکوکرافت بر این باور است که چنی دیدگاههای سیاسی لویس درباره خاورمیانه را پذیرفته است." اسکوکرافت میگوید: "این همان تفکر است که ما باید به یک نفر به شدت ضربه بزنیم. ... و برنارد لویس میگوید: 'من بر این باورم کاری که باید با عربها کرد این است که با یک چوب بزرگ ضربهای بین دو چشم آنها وارد کنی و آنگاه آنها به قدرت احترام خواهند گذاشت.'" (جفری گلدبرگ، "از هم گسستگی صفوف"، نیویورکر، 24 اکتبر 2005)[47]
فعالیت های اولیه و خط مشی سیاسی
شهرت چنی به عنوان یک بازیگر بروکراتیک مقتدر، حدودا به 30 سال پیش و فعالیت هایش در دولتهای نیکسون و چنی باز می گردد که وی با ترقی در سلسله مراتب، نام خود را به عنوان جوانترین رئیس دفتر در کاخ سفید، در تاریخ ثبت کرد. پس از اینکه نیکسون استعفا داد و فرد جای وی را گرفت، چنی و دونالد رامسفلد، رئیس دفتر وقت در کاخ سفید، فرد را برای انجام پاکسازی متقاعد کردند. تی دی آلمن[48]، روزنامهنگار کهنه کار گفته است: "رامسفلد و چنی کودتایی را آغاز کردند. آنها فرد را متقاعد کردند که جیمز شلزینگر[49]، وزیر دفاع را اخراج کرده و به نلسون راکفلر[50]، معاون رئیس جمهور بگوید که به دنبال شغل دیگری باشد و هنری کسینگر[51] را به عنوان مشاور امنیت ملی از سمتش اخراج کند. رامسفلد به عنوان وزیر دفاع و چنی به عنوان رئیس دفتر رئیس جمهور مشغول به کار شدند. کسی که از دانشگاه ییل ترک تحصیل کرده بود و در سن 34 سالگی از انجام خدمت سربازی امتناع می کرد، به دومین مرد پرقدرت کاخ سفید تبدیل شد." (تی دی آلمن، "نفرین دیک چنی"، مجله رولینگ استون، 15 آگوست 2004)[52]
شهرت چنی به عنوان یک بازیگر بروکراتیک مقتدر، حدودا به 30 سال پیش و فعالیت هایش در دولت های نیکسون و چنی باز می گردد
روابط چنی با نومحافظه کاران از جمله لویس لیبی و پل وولفویتز نیز پیشینه ای طولانی دارد. هم وولفویتز و هم لیبی زمانی که چنی مسئولیت وزارت دفاع دولت بوش را بر عهده داشت، زیر نظر وی کار می کردند. در سال 1992، هر سه نفر ایجاد راهنمای طرح ریزی دفاعی[53] را سرپرستی میکردند که از آن به عنوان نقشه اولیه سیاست های خارجی دولت بوش پس از حوادث 11 سپتامبر یاد می شود. کریس دلان[54] و دیوید کوهن[55] در اینباره گفته اند: "با وجود اینکه واقع گرایان، بیشتر اعضای کنگره و دولت کلینتون پیش نویس این طرح در سال 1992 را رد کردند، این طرح بعدها توسط نومحافظه کاران به عنوان پایه سیاسی برای طرح ریزی دکترین بوش در واکنش به حملات 11 سپتامبر مورد استفاده قرار گرفت." (کریس دلان و دیوید کوهن، "جنگی درباره جنگ: عراق و امنیت ملی در اولین عبارات دولت بوش مورد رایزنی قرار میگیرد"، پالتیک و پالیسی، جلد 34، شماره 1، مارس 2006)
اسکوکرافت استدلال کرده است که تبدیل شدن چنی به یک جنگ طلب در حوزه خاورمیانه تا حدودی به علت تاثیر برنارد لویس بر وی است
راهنمای طرح ریزی دفاعی که به عنوان راهنمایی برای نحوه عکس العمل تنها ابرقدرت جهان پس از فروپاشی جماهیر شوروی ایجاد شده بود، به صورت گسترده از افزایش بودجه های نظامی، استفاده از فشارهای پیش دستانه و پیشگیرانه و دست کشیدن از چندجانبه گرایی حمایت میکرد، حتی در مواردی که این حمایت با خواسته های ایالات متحده سازگار نبود.
در ژوئن 1993، پنج سال پس از ایجاد راهنمای طرح ریزی دفاعی، چنی به دیگر همکاران نومحافظه کارش پیوست تا با همکاری آنها پروژه قرن جدید آمریکایی را تاسیس کند. بیانیه اصول این سازمان بسیاری از اهداف نهفته شده در راهنمای طرح ریزی دفاعی از جمله استفاده از فشارهای پیش دستانه را انعکاس می داد. امضاکنندگان آن عبارت بودند از چنی، لیبی، وولفویتز، رامسفلد، الیوت آبرامز و تعدادی دیگر از اعضای اصلی نومحافظه کار و جمهوری خواهان دست راستی. (پروژه قرن جدید آمریکایی، "بیانیه اصول"، 1997)[56] صحنه مشابهی در استراتژی امنیت ملی سال 2002 در بیانیه اصلی دکترین بوش تکرار شد. همانطور که روبرت جرویس، محقق پیشرو در زمینه ارتباطات بین الملل توصیف کرده است: "دکترین بوش تشکیل شده است از باوری قوی مبنی بر اهمیت رژیم داخلی ایالات متحده در تعیین سیاست خارجی و قضاوت های انجام شده مرتبط با آن که زمان مناسبی برای تبدیل سیاست های بین المللی است.
منابع و مأخذ
[1] University of Wisconsin
[2] University of Wyoming
[3] Caspar College
[4] Yale University
[5] Jewish Institute for National Security Affairs
[6] American Political Science Association
[7] Halliburton
[8] Project for the New American Century
[9] American Enterprise Institute
[10] Barton Gellman
[11] Washington Post
[12] The Angler: The Cheney Vice Presidency
[13] Barton Gellman homepage, http://www.bartongellman.com/
[14] Daniel Luban
[15] Daniel Luban, "Cheney: Master Bureaucrat," Right Web, December 22, 2008, http://www.rightweb.irc-online.org/rw/4972.html
[16] 60 Minutes
[17] 60 Minutes, Dick Cheney Interview, March 22, 2009, transcript available on Politico, http://news.yahoo.com/s/politico/20090322/pl_politico/20344
[18] Mark Silva, "Obama Rebuts Cheney’s Charges,” Los Angeles Times, March 22, 2009.
[19] For more on the history of these advocacy efforts, see Jim Lobe and Michael Flynn, "The Rise and Decline of the Neoconservatives," Right Web, November 17, 2009,http://rightweb.irc-online.org/rw/3713.html
[20] Judicial Watch
[21] Judicial Watch, "Appeals Court Permits Energy Task Force Records to Remain Secret," Press Release, May 10, 2005
[22] Barton Gellman and Jo Becker, "A Different Understanding with the President," Washington Post, June 24, 2007.
[23] Mark Silva, "Cheney's Secret Classifications," The Swamp, Chicago Tribune's Washington Bureau blog, May 26, 2006.
[24] Steven Aftergood
[25] Project on Government Secrecy at the Federation of American Scientists
[26] Mark Silva, "Cheney's Secret Classifications," The Swamp, Chicago Tribune's Washington Bureau blog, May 26, 2006.
[27] David Addington
[28] Information Security Oversight Office
[29] House Committee on Oversight and Government Reform
[30] Rep. Henry Waxman, House Committee on Oversight and Government Reform, Letter to Vice President Dick Cheney, June 21, 2007, www.fas.org/irp/congress/2007_cr/waxman062107.pdf.
[31] Scott Shane, "Agency Is Target in Cheney Fight on Secrecy Data," New York Times, June 22, 2007.
[32] Meet the Press, March 16, 2003
[33] Interview with Vice President Dick Cheney, NBC News, Meet the Press, March 16, 2003.
[34] Mohamed Atta
[35] Ahmed Khalil Ibrahim Samir al-Ani
[36] Dana Priest and Glenn Kessler, "Iraq, 9/11 Still Linked by Cheney," Washington Post, September 29, 2003.]
[37] Interview with Vice President Dick Cheney, NBC News, Meet the Press, September 14, 2003.
[38] Dana Priest and Glenn Kessler, "Iraq, 9/11 Still Linked by Cheney," Washington Post, September 29, 2003.
[39] Gareth Porter, "New Arms Claim Reveals Cheney-Military Rift," Inter Press Service, June 20, 2007.
[40] Henry Rowen
[41] James Mann
[42] James Mann, Rise of the Vulcans, (New York: Viking, 2004), p. 192.
[43] Brent Scowcroft
[44] Jeffrey Goldberg, "Breaking Ranks," New Yorker, October 24, 2005.
[45] Seymour Hersh
[46] Seymour Hersh, "Watching Lebanon," New Yorker, August 21, 2006.
[47] Jeffrey Goldberg, "Breaking Ranks," New Yorker, October 24, 2005.
[48] T.D. Allman
[49] James Schlesinger
[50] Nelson Rockefeller
[51] Henry Kissinger
[52] T.D. Allman, "The Curse of Dick Cheney," Rolling Stone, August 25, 2004
[54] Chris Dolan
[55] David Cohen
[56] Project for the New American Century, Statement of Principles, 1997, www.newamericancentury.org/statementofprinciples.htm.