کد خبر 1672274
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۴۴

به گزارش مشرق، کانال تلگرامی مطالعات ایران و اوراسیا نوشت:

فروپاشی سریع رژیم اسد در سوریه موجی شوک در سراسر خاورمیانه به راه انداخته است. کنار گذاشتن رژیمی که خانواده‌اش بیش از نیم قرن بر کشور حکومت می‌کردند، باعث تغییراتی در موازنه قدرت در منطقه شده است. اما پیامدهای مهمی فراتر از سوریه و همسایگی آن نیز وجود دارد – آن هم برای روسیه یکی از قدرت‌هایی که به طور قابل توجهی تحت تأثیر قرار گرفته است. در سال ۲۰۱۵، روسیه که در چارچوب تهدید فزاینده دولت اسلامی مداخله نظامی در سوریه را آغاز کرد، به رژیم اسد این امکان را داد که دیگر نیروهای شورشی را نیز عقب براند.

تقریباً هفت سال پیش، رئیس جمهور ولادیمیر پوتین در کنار نیروهای روسی در پایگاه هوایی آنها در سوریه ایستاد و پیروزی بر “تروریست‌ها” در سوریه را به عنوان بخشی از مداخله نظامی کرملین برای حمایت از دولت بشار اسد در بحبوحه جنگ داخلی اعلام کرد. اما اکنون، آن دستاوردهای سخت به دست آمده خاطره‌ای دور به نظر می‌رسد. شکست کرملین در جلوگیری از سقوط سریع اسد، محدودیت‌های قدرت روسیه را آشکار کرده و نفوذ بین‌المللی آن را در مرحله مهمی از جنگ در اوکراین کاهش داده است. در اینجا نگاهی به دخالت روسیه در سوریه و پیامدهای احتمالی سقوط اسد برای مسکو داریم. نقش روسیه در سوریه و جنگ داخلی آن چه بود؟

اتحاد جماهیر شوروی متحد دیرینه پدر اسد، حافظ اسد بود که نزدیک به ۳۰ سال بر کشور حکومت کرد. پس از اینکه شورش سال ۲۰۱۱ علیه حکومت بشار اسد به یک جنگ داخلی تبدیل شد، روسیه همچنان یکی از حامیان اصلی دمشق بود. هنگامی که حکومت اسد پس از یک سری شکست در میدان جنگ در سال ۲۰۱۵ به سقوط نزدیک شد، روسیه برای مداخله نظامی به ایران پیوست. روسیه هواپیماهای جنگی خود را در پایگاه هوایی حمیمیم در استان ساحلی لاذقیه سوریه مستقر کرد و در ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۵، مسکو عملیات هوایی خود موسوم به «سوریه اکسپرس» را آغاز کرد. در همان زمان، مسکو پایگاه دریایی خود را در طرطوس گسترش داد. در سال ۲۰۱۷ نیروهای عملیات ویژه را به طور دائم برای مأموریت‌های زمینی حیاتی مستقر کرد و صدها مستشار نظامی را برای آموزش نیروهای سوری و هدایت عملیات آنها فرستاد. مداخله نظامی به اسد اجازه داد تا کنترل بیشتر سوریه را پس بگیرد و کرملین را به یک قدرت کلیدی در خاورمیانه تبدیل کند و اعتبار روسیه را افزایش دهد. این اولین عملیات نظامی روسیه در خارج از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ بود و به مسکو فرصتی داد تا جدیدترین سلاح‌های خود را در نبرد آزمایش کند.

چرا روسیه نتوانست اسد را در قدرت نگه دارد؟

روسیه پس از کمک به اسد برای بازپس‌گیری کنترل بیشتر سوریه، از او خواست تا با گروه‌های مخالف میانه‌رو مذاکره کند. با این حال، اسد که از شکست‌های مخالفان شکوفا شده بود، سرسختانه در برابر هرگونه ابتکاراتی که هدفش آشتی ملی بود، مقاومت کرد. در طول تماس‌های اخیر بین مقامات سوری و ترکیه که مسکو به میانجی‌گری در سال جاری کمک کرد، دولت اسد علاقه چندانی به سازش نشان نداد – عملی که راه را برای حمله گروه‌های مخالف تحت حمایت ترکیه که اسد را سرنگون کرد، هموار کرد. مشکلات اقتصادی سوریه که با تحریم‌های بین‌المللی تشدید شد، این کشور و ارتش آن را تضعیف کرد. ارتش تضعیف شده سوریه به سرعت تحت فشار حملات مخالفان فروپاشید.

در حالی که نیروهای مخالف عملیات برق‌آسای خود را در سوریه آغاز کردند، روسیه به حمایت نظامی از اسد ادامه داد. لاوروف در سخنرانی هفتم دسامبر خود در مجمع دوحه تاکید کرد که نیروی هوایی روسیه در حمیمیم به ارتش سوریه برای “دفع حملات تروریستی” کمک می‌کنند. اظهارات لاوروف را می‌توان با موج حملات هوایی نیروهای روسیه و سوریه به حلب و ادلب اثبات کرد. با این حال، مقیاس کمک‌های نظامی روسیه در مقایسه با مداخله موفقیت‌آمیز این کشور در سال ۲۰۱۵ به طور قابل توجهی کمرنگ شده بود. دامنه محدود تعهد روسیه به اسد در روزهای پایانی او را می‌توان به دو عامل کلیدی نسبت داد. اولین عنصر غافلگیری بود که در حمله نیروهای مخالف وجود داشت. پس از سقوط اسد، دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین اعلام کرد: «آنچه به طور کلی اتفاق افتاد احتمالاً کل جهان را شگفت‌زده کرد و ما در این مورد مستثنی نیستیم». بیانیه پسکوف منعکس‌کننده این دیدگاه عمومی در مسکو بود که بازگشت اسد به اتحادیه عرب در ماه می ۲۰۲۳ پایانی بر تهدیدهای بزرگ علیه رژیم او بود. از آنجایی که گروه‌های مخالف سوری از شرکای عرب خود منزوی شده بودند، کرملین مطمئن بود که نیروهای شورشی توانایی کافی برای انجام یک حمله گسترده علیه اسد را ندارند. این اعتماد بیش از حد باعث شد روسیه تشدید درگیری‌های نظامی در ادلب و استقرار نظامی نیروهای مخالف در اطراف حلب را کم اهمیت جلوه دهد.

دومین مورد، کاهش دارایی‌های نظامی روسیه از سوریه به اوکراین و کاهش توانایی آن برای نمایش قدرت سخت در چندین صحنه بود. در آگوست ۲۰۲۲، روسیه موشک‌های پدافند هوایی اس-۳۰۰ را از مصیاف سوریه به بندر نووروسیک دریای سیاه منتقل کرد. تعداد پایگاه‌های نظامی روسیه در سوریه از ۱۳۲ به ۱۰۵ در سال ۲۰۲۳ کاهش یافت و سپس در سال جاری به ۱۱۴ سایت افزایش یافت.

رسانه‌های روسی در روزهای اخیر به محدودیت‌های منابع کشورشان اعتراف کرده‌اند. سرمقاله ۲ دسامبر روزنامه نیزاویسیمایا اذعان داشت: «منابع رایگان قبلی آشکارا از بین رفته‌اند – اکنون خود روسیه به آنها در جای دیگری نیاز دارد. روسیه با ادامه عملیات نظامی ویژه در دونباس در نووروسیا، آزادسازی منطقه کورسک و انجام حملات گسترده به اهدافی در اوکراین، به سختی می‌تواند در درگیری دیگری با درجه مشارکت بالا شرکت کند».

سرنوشت دارایی‌های روسیه در سوریه

با سقوط اسد، آینده پایگاه‌های روسیه در سوریه زیر سوال می‌رود. تعداد هواپیماهای جنگی روسی در پایگاه هوایی حمیمیم از چند ده به چند فروند کاهش یافته است، هرچند که همچنان یک نقطه کلیدی لجستیکی است. هواپیماهای باری نظامی روسیه که پیمانکاران خصوصی و تجهیزات را به آفریقا می‌بردند؛ از آن برای سوخت‌گیری استفاده می‌کردند و از دست دادن آن مشکلات لجستیکی برای عملیات در آنجا ایجاد می‌کند. در حالی که نیروهای مخالف که در نهایت اسد را سرنگون کردند در اواخر نوامبر سراسر سوریه را در نوردیدند، نیروی دریایی و نیروی هوایی روسیه رزمایش‌هایی را در شرق دریای مدیترانه برگزار کردند که طرطوس مرکز عملیاتی آن بود. حتی زمانی که مسکو به اسد و خانواده‌اش در روسیه پناهندگی سیاسی داد، کرملین با مقامات جدید سوریه تماس گرفت تا امنیت پایگاه‌های خود را تضمین کند. پرچم مخالفان به سرعت در سفارت سوریه در مسکو به اهتزاز درآمد. رهبران جدید سوریه بر اساس گزارش‌ها قول داده‌اند که به تاسیسات نظامی روسیه حمله نکنند.

آینده این پایگاه‌ها اکنون نامشخص است. پایگاه دریایی روسیه در طرطوس – که قدمت آن به زمان شوروی باز می‌گردد – و همچنین پایگاه هوایی در حمیمیم که در جنوب شرق لاذقیه در سال ۲۰۱۵ تأسیس شد، دارایی‌های حیاتی برای روسیه برای طرح نیروی نظامی در دریای مدیترانه و تقویت جایگاه قدرت بزرگ روسیه بودند. با توجه به اهمیت پایگاه‌ها برای روسیه و سرمایه‌گذاری‌های قابل توجهی که طی سال‌ها برای حمایت از رژیم سوریه انجام شده است، سقوط اسد بر توانایی روسیه برای اعمال نفوذ معتبر در صحنه جهانی شک و تردید ایجاد کرده است. حتی اگر روسیه به نحوی موفق به مذاکره با حاکمان جدید سوریه بر سر آینده پایگاه‌های نظامی خود شود، این واقعیت که مسکو نتوانست متحد مهمی مانند اسد را نجات دهد، ضعف‌های اساسی در توانایی روسیه برای اقدام و نه صرفاً گفت‌وگو را آشکار می‌کند.

با از دست دادن سوریه، موقعیت روسیه در دریای مدیترانه را به هم ریخته است. به دلیل بسته شدن تنگه بسفر و تخلیه دارایی‌های دریایی از طرطوس، روسیه توانایی انجام عملیات دریایی گسترده در مدیترانه را ندارد. اگر توافقی سریع با ارتش ملی لیبی (LNA) خلیفه حفتر در مورد تأسیساتی در شرق لیبی حاصل نشود، روسیه احتمالاً از انزوای طولانی‌مدت از دریای مدیترانه رنج خواهد برد و اختلالات لجستیکی شدیدی را در عملیات خود در مالی، بورکینافاسو، آفریقای مرکزی و سودان تجربه خواهد کرد. نیکولای سوخوف، کارشناس برجسته خاورمیانه در اندیشکده IMEMO RAS در مسکو، سوریه را «نقطه پرش به آفریقا» توصیف کرد و هشدار داد که جنگنده‌های روسی دیگر نمی‌توانند پرواز مستقیم به آفریقا داشته باشند.

سقوط رژیم اسد و منافع روسیه

فروپاشی ضربه جدی به اعتبار روسیه به عنوان یک متحد قابل اعتماد است که می‌تواند بقای شرکای خود را تضمین کند. از زمان مداخله نظامی خود در سال ۲۰۱۵، ماشین تبلیغاتی مسکو، روسیه را به عنوان ضامن ثبات و حافظ رژیم در برابر فشارهای خارجی و تهدیدات داخلی قرار داده است. این تبلیغات همیشه بین اسد و سرنوشت متحدان آمریکایی، به ویژه حسنی مبارک تشابهاتی ایجاد کرده است – تلاش برای مقابله کرملین در برابر “آمریکایی‌های غیرقابل اعتماد”. از دست دادن اسد، اعتماد متحدان احتمالی به تضمین‌های روسیه را تضعیف خواهد کرد.

با این حال، حمله روسیه به اوکراین پوششی برای پوتین فراهم کرده است و ماجراجویی‌های ارتش روسیه در سوریه را تحت الشعاع قرار داده است. حضور نظامی روسیه در سوریه از دیرباز نمادی از وزن سیاسی مسکو در امور خاورمیانه بوده است. علاوه بر این، حضور نظامی روسیه در سوریه بود که تا حد زیادی باعث اتحاد فعلی این کشور با ایران شد. با سقوط اسد، مسکو این اهرم را از دست داده است.

سقوط سریع اسد در زمانی که پوتین در حال آماده شدن برای دولت جدید ایالات متحده و مذاکرات پیرامون جنگ در اوکراین است، ضربه سنگینی به مسکو وارد کرد. دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب آمریکا متعهد شده است که برای پایان دادن به مناقشه مذاکره کند. بسیاری از ناظران خاطرنشان می‌کنند که از دست دادن متحد روسیه در خاورمیانه اعتبار کرملین را در صحنه جهانی تضعیف کرده و می‌تواند دست کرملین را در هر گونه مذاکره پیرامون اوکراین تضعیف کند.

تاتیانا استانووایا از مرکز اوراسیا کارنگی روسیه در تفسیری نوشت: «مسئله کلیدی این است که مسکو اکنون چگونه تلاش خواهد کرد تا با واقعیت‌های جدید سازگار شود و آیا برای مقابله با رهبران جدید سوریه که به نظر می‌رسد در حال حاضر علاقه‌مند به اجتناب از درگیری با مسکو هستند، انعطاف کافی خواهد داشت یا خیر. همچنین این احتمال وجود دارد که پوتین بتواند موضعی حتی سازش‌ناپذیرتر در مذاکرات اتخاذ کند تا ضعیف به نظر نرسد. فروپاشی اسد کرملین را نیز متزلزل کرده است و چندان تمایلی به نشان دادن انعطاف با اوکراین ندارد. جنگ در اوکراین تا حدودی به قیمت سوریه تمام شده است که عدم تمایل او را به سازش تقویت می‌کند».

همچنین احتمالاً اعتبار روسیه و جایگاهی را که در نظر سایر شرکا دارد – چه چین یا کره شمالی، اعضای بریکس یا کشورهای جنوب جهانی که روسیه اخیراً سعی در جذب آنها داشته است – بیشتر کاهش دهد. عواقب آن برای اوکراین احتمالاً دوسوگرا خواهد بود؛ از یک سو، سهولت سرنگونی اسد نشان می‌دهد که روسیه شکست‌ناپذیر نیست و حمایت آن از حکومت‌های اقتدارگرا محدودیت‌هایی دارد. و از سوی دیگر، احتمال افزایش تنش‌ها بین روسیه و اوکراین وجود دارد. ولادیمیر پوتین به موفقیتی نیاز دارد که اعتماد داخلی و بین‌المللی را به آن‌ها بازگرداند. از این گذشته، دونالد ترامپ بازنده‌ها را دوست ندارد.

حمله گسترده روسیه به زیرساخت‌های انرژی اوکراین در بامداد روز جمعه گواهی بر این ادعاست. وزارت دفاع روسیه گزارش داد که نیروهای این کشور کنترل ۲ منطقه در دونتسک را به‌دست گرفتند و همچنین آنها «زیرساخت‌های فرودگاه نظامی و نیروها و تجهیزات نظامی متمرکز دشمن در ۱۴۶ منطقه را نیز هدف قرار دادند».

با این حال، ضررهای روسیه فاجعه‌بار نیست. اقتصاد جنگی سوریه که توسط اسد ایجاد شد، محیطی مسموم بود که حتی تجار روسی برای فعالیت در آن تلاش می‌کردند. سرسختی اسد، امتناع او از سازش با مخالفان و همسایگانش، او را به شریک دشواری تبدیل کرد. اسد خود دلیلی برای پذیرش درخواست‌های روسیه برای تغییر نمی‌دید. او در بازی‌های سیاسی داخلی غوطه‌ور بود و مواضع کسانی را که در آغاز جنگ داخلی در کنار او می‌جنگیدند، نادیده می‌گرفت.

تا سال ۲۰۲۴، اقتصاد سوریه با حمایت از تجارت غیرقانونی مواد مخدر و طرح‌های فساد، نشانه‌هایی از فروپاشی قریب‌الوقوع را نشان داد. ناامیدی در میان مردم و بی‌انگیزگی در یگان‌های ارتش به اوج خود رسید و رژیم اسد را به یک حالت توخالی تبدیل کرد. همه اینها در تضاد کامل با مناطق تحت حمایت ترکیه بود و امکان جایگزینی برای رژیم اسد را ایجاد کرد. برای روس‌ها این به معنای یک دوراهی بود: تکرار سرنوشت اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان و مسئولیت کامل مالی، اقتصادی و نظامی سوریه، تامین مالی کامل اقتصاد آن و جنگ برای ارتش سوریه – و یا عقب‌نشینی. با توجه به جنگ “اصلی” کرملین در اوکراین، اولین گزینه غیرواقعی بود. سقوط دمشق، اگرچه ضربه‌ای بی‌تردید به منافع روسیه در منطقه بود، اما کرملین را قادر ساخت تا از درگیری طولانی‌ای که نیازی به آن نداشت، خارج شود. نیروهای اپوزیسیون تمایل خود را برای مذاکره با جهان خارج نشان داده‌اند و سازوکارهای دولتی را دست نخورده باقی گذاشته‌اند. این برای روسیه مهم است: مسکو معمولاً ترجیح می‌دهد با نهادهای دولتی به جای بازیگران غیردولتی معامله کند. روسیه متحد سنتی اسد این بار تصمیم به واکنش و حمایت از دولت دمشق نگرفت. روسیه برای مقابله همزمان با چندین درگیری آماده نیست. مسکو باید اولویت‌بندی می‌کرد و آن جنگ در اوکراین بود. اما به گفته کارشناسان، خروج نیروهای روسیه از سوریه به این معنا نیست که کرملین علاقه خود را به منطقه از دست داده است، به ویژه اینکه سوریه به نوعی دروازه خاورمیانه است.

یکی از اعضای جدید پارلمان اروپا، نیکولا مینچف از بلغارستان، عدم مشارکت کرملین در سوریه را به روشی مشابه توضیح می‌دهد:” تلاش‌های روس‌ها صرفاً بر جنگ در اوکراین متمرکز است و حتی در جنگ اوکراین، آنها به حمایت کره شمالی نیاز دارند. بنابراین به همین دلیل است که آنها به سادگی قادر به پرداخت هیچ‌گونه کمکی به رژیم اسد در سوریه نبودند. پس از تقریباً ۳ سال جنگ در اوکراین، روسیه مجبور شد مشارکت خود را در سایر درگیری‌ها از جمله آفریقا، خاورمیانه و البته سوریه کاهش دهد.”

دکتر جوریس ون بلادن، کارشناس از موسسه اگمونت در بروکسل می‌گوید: “اما همه این پیشرفت‌ها به این معنا نیست که روسیه به طور کامل منافع خود را در سوریه از دست می‌دهد. در مقابل، روسیه با برقراری روابط با دولت جدید سوریه، بازی پیچیده‌تری را آغاز می‌کند. و بدیهی است که روسیه می‌خواهد تا حد امکان با دولت جدید روابط برقرار کند تا از دارایی‌های نظامی خود در سوریه محافظت کند.”

برای اینکه تعامل اساسی با نیروهای مخالف بر سر پایگاه‌های نظامی آن آشکار شود، روسیه تقریباً باید به تلاش‌ها برای حذف این گروه به عنوان یک سازمان تروریستی تعیین‌شده توسط سازمان ملل کمک کند. عضویت دائم روسیه در شورای امنیت سازمان ملل متحد، به این معناست که نیروهای مخالف باید با آن در ارتباط باشند تا از فهرست خارج شوند.

به همین دلیل کرملین به دنبال مصالحه با رژیم جدید سوریه است. اطلاعات متناقض زیادی از منطقه وجود دارد. به گفته رسانه دولتی روسیه، مسکو در چارچوب یک معامله، سرنوشت این پایگاه‌ها را تضمین کرده است. اما برخی اطلاعات نشان می‌دهد که روسیه در حال بیرون کشیدن تسلیحات، تجهیزات و نیروهای نظامی خود از سوریه است. بنابراین تجزیه و تحلیل وضعیت بسیار دشوار است.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.