پرستو احمدی، در چند سال اخیر با تولید محتواهای اعتراضی مانند اجرای قطعه «از خون جوانان وطن»، به تیتر رسانه های معاند تبدیل شد.

به گزارش مشرق، ماجرای انتشار ویدئوی اجرای‌پرستو احمدی در یک کاروانسرای تاریخی، موجی از تحلیل‌ها، واکنش‌ها و بازتاب‌های رسانه‌ای را به همراه داشت. همزمانی این ماجرا با اجرای لایحه عفاف و حجاب و شوآف تراشیدن موی آناهیتا همتی، موضوع را از یک رخداد ساده به پروژه‌ای هدفمند برای تضعیف نظام فرهنگی کشور تبدیل کرد. اما آیا خوانندگی زنان در ایران موضوع تازه‌ای است؟ آیا کنسرت‌های زنان در ایران ممنوع بوده‌اند؟

کنسرت‌های زنان

قانونی، بومی و بدون ممنوعیت یکی از مهم‌ترین نکاتی که در این تحلیل باید به آن توجه شود، این است که خوانندگی زنان در ایران ممنوع نبوده و نیست. در بیش از سه دهه اخیر، خوانندگی زنان به‌صورت تک‌خوانی برای بانوان و همچنین همخوانی در گروه‌های مختلط در قالب‌های قانونی انجام شده است.

کنسرت‌های متعدد بانوان در تالار وحدت، برج آزادی و سالن‌های رسمی کشور نشان می‌دهد که مسئله صرفاً فقدان مجوز قانونی در مواردی خاص است، نه ممنوعیت کلی. اتفاقاً در همین چارچوب، وزارت ارشاد بارها برای خوانندگی بانوان در حوزه موسیقی سنتی و فولکلور، مجوزهای متعددی صادر کرده است. از تک‌خوانی بانوان برای بانوان گرفته تا اجرای گروه‌های همخوانی زنان و مردان، در چارچوب قوانین شرعی و فرهنگی قابل‌اجرا بوده است. بنابراین، ادعای برخی رسانه‌های معاند مبنی بر «ممنوعیت خوانندگی زنان در ایران» کاملاً خلاف واقع است. آنچه مورد اشکال واقع می‌شود، تلاش برای عبور از خطوط قرمز قانونی و فرهنگی در قالب نمادهای اعتراضی است.

خواننده مستقل یا ابزاری برای پروژه هنجارشکنی؟

پرستو احمدی، به‌عنوان فردی که از سال‌های قبل در فضای مجازی به بازخوانی قطعات موسیقی می‌پرداخت، در چند سال اخیر با تولید محتواهای اعتراضی مانند اجرای قطعه «از خون جوانان وطن»، به تیتر رسانه‌های معاند تبدیل شد. این رفتار، از منظر جامعه‌شناسی کنش نمادین اعتراضی تلقی می‌شود؛ زیرا در جامعه ایرانی، برخی از این قطعات موسیقی، نمادهای اعتراض سیاسی و فرهنگی شناخته می‌شوند.

اما نکته قابل‌تأمل این است که، ویدئوی اخیرپرستو احمدی، به‌جای آنکه صرفاً یک اجرای موسیقی باشد، همزمان با اجرای لایحه عفاف و حجاب منتشر شد. این همزمانی، تصادفی به نظر نمی‌رسد؛ زیرا دقیقاً مشابه آنچه در گذشته نیز شاهدش بودیم، این ویدئو به سرعت در رسانه‌های معاند، از جمله بی‌بی‌سی فارسی و ایران اینترنشنال، بازنشر شد. هدف از این عملیات رسانه‌ای، تقابل فرهنگی و تحریک افکار عمومی داخلی بود؛ به‌ویژه که این اتفاق همزمان با شوآف تراشیدن موی آناهیتا همتی رخ داد.

پروژه‌ای برای سریالی سازی ابتذال فرهنگی

اگر نگاهی به تقویم رسانه‌های معاند در ماه‌های اخیر بیندازیم، به یک الگوی تکراری و هدفمند می‌رسیم. تراشیدن موی آناهیتا همتی، که خود این اقدام را به‌صورت عمومی و نمایشی در شبکه‌های اجتماعی منتشر کرد، از همان جنس عملیات روانی است که ویدئوی‌پرستو احمدی دنبال می‌کرد.

رسانه‌های معاند، با استفاده از این عناصر، تصویرسازی قربانی‌محور از زنان در برابر نظام را تقویت می‌کنند. این تاکتیک، بخشی از پروژه سریالی هنجارشکنی‌های فرهنگی است. رسانه‌های معاند، با ارائه این تصاویر، قصد دارند که ذهن جامعه را به این سمت ببرند که «زنان در ایران تحت فشارهای فرهنگی قرار دارند». این عملیات روانی، به‌ویژه بر ذهن جوانان و نوجوانان تأثیر بیشتری دارد؛ چراکه نسل‌های جدید، بیشترین مصرف‌کنندگان محتواهای تصویری و نمایشی در شبکه‌های اجتماعی هستند. این اقدام دقیقاً در تضاد با اهداف گام دوم انقلاب است؛ جایی که بر بازسازی هویت بومی و انقلابی جوانان تأکید شده است.

پیامدهای هنجارشکنی‌های فرهنگی بر گام دوم انقلاب

یکی از اصول کلیدی گام دوم انقلاب، بازسازی هویت فرهنگی و تمدنی با محوریت جوانان و نوجوانان است. در این مسیر، نقش‌آفرینی سلبریتی‌ها و چهره‌های عمومی به یک چالش جدی تبدیل شده است. مرکز پژوهش‌های مجلس در گزارش‌های خود به این نکته اشاره کرده که الگوهای سلبریتی‌محور بیشترین تأثیر را بر نوجوانان دارند. اینجاست که رسانه‌های معاند به‌صورت کاملاً هدفمند، سلبریتی‌ها را به‌عنوان عامل تشنج اجتماعی معرفی می‌کنند. از آنجایی که گام دوم انقلاب، بر احیای فرهنگ انقلابی و تقویت نهادهای خانواده‌محور تأکید دارد، تلاش برای تقابل این هنجارها با الگوهای جدیدی که رسانه‌های معاند تولید می‌کنند، یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های این مسیر است. ویدئوی‌پرستو احمدی، تراشیدن موی آناهیتا همتی و حمایت رسانه‌های معاند از این اقدامات، بخشی از عملیات‌های روانی هدفمند برای به چالش کشیدن این رویکردهاست.

سکوت وزارت ارشاد خطای استراتژیک یا تاکتیک مصلحتی؟

یکی از سؤالات اساسی، سکوت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در برابر چنین رخدادهایی است. در حالی که نهادهای قضائی و امنیتی بلافاصله واکنش نشان دادند و اعلام کردند که پرونده‌ای برای‌پرستو احمدی و عوامل تولید ویدئوی او تشکیل شده است، سکوت وزیر ارشاد قابل توجیه نیست. وزیر ارشاد، به‌عنوان متولی سیاست‌گذاری فرهنگی کشور، باید در چنین مواقعی، پیشگام جهاد تبیین باشد.
این سکوت، به چند دلیل می‌تواند مضر باشد:
خلا رسانه‌ای برای روایت‌های معارض: وقتی وزارت ارشاد، به‌عنوان متولی فرهنگی، در این ماجرا سکوت می‌کند، رسانه‌های معاند، خلأ موجود را پر کرده و با تولید روایت‌های مغرضانه، تصویر قربانی‌سازی از عوامل این هنجارشکنی‌ها ارائه می‌کنند.

افزایش ابهام در افکار عمومی: افکار عمومی، بدون توضیح و شفاف‌سازی، ممکن است اقدامات قضائی را «برخوردهای سخت‌گیرانه» تلقی کند. این در حالی است که اگر وزارت ارشاد به تبیین ابعاد موضوع بپردازد، امکان اقناع جامعه وجود دارد. ماجرای‌پرستو احمدی، بخشی از پروژه‌ای بزرگ‌تر برای هنجارشکنی فرهنگی در کشور است. از کنسرت‌های قانونی زنان تا شوآف‌های سریالی مانند تراشیدن موی آناهیتا همتی، همه در راستای یک پروژه کلان برای تشدید دوگانگی‌های اجتماعی و تضعیف هویت فرهنگی بومی است. در این مسیر، رسانه‌های معاند با بهره‌گیری از سلبریتی‌ها به‌عنوان ابزارهای عملیات روانی، سعی در تشدید تقابل‌های فرهنگی دارند.

در این شرایط، وزارت ارشاد و نهادهای فرهنگی، باید از رویکرد منفعلانه پرهیز کنند و با استفاده از ظرفیت‌های رسانه‌ای داخلی، روایت اول و اصلی را در دست بگیرند. جهاد تبیین، اصلی‌ترین راهکار برای مقابله با این پدیده است؛ چراکه اگر صدای حق به گوش مردم نرسد، صدای باطل بلندتر شنیده می‌شود.

منبع: کیهان