یک اقتصاددان گفت: عالی‌ترین جلوه‌های ظهور یافته اعتلای فرهنگی، مربوط به دورانهایی می‌شود که سطوحی از امنیت اقتصادی پدیدار شده است.

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

"نارسیسیت‌های منافع‌پرست" از جان دولت چه می‌خواهند؟

محمد سالاری، فعال چپ و عضو جبهه اصلاحات در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا به رئیس‌جمهور پزشکیان اشاره کرده و گفته است: رییس‌جمهور موضوع وفاق را مطرح کرده ‌است تا از منظر خودش با همفکری، هم‌اندیشی و همکاری همه ارکان تصمیم‌گیری و جناح‌های مختلف، در ارتباط با مسائل و موضوعات اصلی کشور تصمیم‌گیری کنند.

او می‌افزاید: واقعیت این است که اکنون آقای رئیس‌جمهور باید متوجه شده باشد که افرادی که وی تصور می‌کرد می‌توانند در چهارچوب وفاق دور هم بنشینند و در راستای منافع ملی و حل مسائل مردم با آن‌ها به توافق برسند، آنطور که فکر می‌کرده، نبودند! [۱]

*برخی چپ‌های ستادی کأنه معتقدند آنها باید به جای پزشکیان رئیس‌جمهور می‌بودند اما از بد حادثه اینطور نشده و حال که نشده باید با نفی پزشکیان در پی اثبات خود باشند.

این نارسیسیسم حاد که فکر می‌کند بهتر از پزشکیان می‌فهمد همچنین معتقد است که باید با سوء استفاده از صداقت و نجابت رئیس‌جمهور پزشکیان؛ در پی منافع خویش بود و در این راه اگر دولت ناکام می‌ماند یا پزشکیان خرج می‌شود هم هیچ اهمیتی ندارد و مهم اهداف سیاست‌بازانه ماست!

اظهارات سالاری در حالی است که پزشکیان به عنوان مبدع گفتمان سیاسی وفاق؛ خود بهتر از هرکسی می‌داند که وفاق چیست و وفاقی کیست؟

در واقع پزشکیان به "مفسّران سیاسی منافع‌پرست" نیازی ندارد بلکه نیازمند آنهاست که حاضر باشند باری از روی دوش دولت بکاهند و در مسیر چابک‌سازی قوه مجریه گام بردارند.

لکن همانطور که ملاحظه می‌شود "خاران راه" در مسیر پزشکیان زیادند و البته بخش کثیری از این خاران هم متأسفانه ژست هواداری از پزشکیان را گرفته‌اند.

ما همچنین بددلی آشکار در اظهارات سالاری که اینهمه خدمات جریان انقلابی و حمایت‌های آنها از دولت پزشکیان را نادیده می‌گیرد را به قضاوت مخاطبان محترم می‌گذاریم...

پیش از این، سخنگوی جبهه اصلاحات نیز در نسخه‌ای مشابه با سالاری مدعی شده بود که برخی کارگزاران دولت پزشکیان قصد دارند در مسیر پزشکیان مانع‌تراشی کنند! [۲]

***

دشمنی‌هایی که عقلانیت را هم زائل می‌کند

به نام مردم، علیه مردم!

محمدرضا تاجیک، از تئوریسین‌های جریان چپ و مردی که در جریان اغتشاشات ۱۴۰۱ گفته بود اغتشاشگران شکارچی هستند و نظام را شکار خواهند کرد؛ به تازگی در اپیزودی از یک مصاحبه با روزنامه آرمان ملی در پاسخ به این سؤال که "چه شباهت و تفاوت‌هایی بین جامعه سوریه و ایران می‌بینید و اتفاقات در سوریه چه پیام‌هایی برای جامعه ایران خواهد داشت؟ " گفته است: "وقتی از جامعه ایران صحبت می‌کنیم، باید مشخص کنیم که مراد و منظورمان جامعه مردمان است یا جامعه نخبگان ابزاری. اگر جامعه مردمان مراد است، باید بگوییم جامعه ایرانی، جامعه کهن و با فرهنگ و متمدنی است که..." و شروع به تمجید از مردم می‌کند! [۳]

*عصبانیت از نظام اسلامی، خواص و نهادهای امین کشور کاری با آقای تاجیک کرده که علیرغم اینهمه مطالعه و تئوری‌پردازی اما خودش را در قبال همین فهم ساده به تجاهل زده است که مردم یک جامعه زمانی شکوفا و تمدن‌ساز می‌شوند که نخبگانی امین و کارآمد داشته باشند.

وگرنه در تاریخ خوانده‌ایم که در دوران‌های انزوای نخبگان و همیاری نکردن مردمان؛ چگونه ایران بزرگ دچار قحطی شد، اشغال شد، شاهد قتل عام‌های کثیر حمله‌کنندگان خارجی بود و ناامنی‌های طولانی و حکام ابله گریبان مردم را برای نسل‌ها گرفتند.

چیزی که تاجیک حاضر نشده به آن اذعان کند این است که "نخبگان نمایه مردم‌اند" و وقتی ایران اسلامی توانسته تبدیل به هژمون شود، منافع برون‌مرزی خود را تحصیل کند، گفتمان خود را صادر کند، بن‌بست اقتصادی نداشته باشد و به فضای کم‌اثرسازی تحریم‌ها برسد؛ یعنی در کنار مردم؛ نخبگان خوب و اصیلی هم دارد.

لکن تاجیک از آنجا که دچار عصبانیت است؛ قصد کرده که در یک اقدام محال؛ نخبگان را از مردم منفک نشان دهد و در اقدامی خطرناک؛ نخبگان شریف کشور را مضرّ به حال مردم نشان دهد.

امری که همانطور که ذکر آن رفت؛ محال است و هنگامی که نخبگان یک کشور بد باشند؛ بلایای وسیع و لاینحلی دامان جامعه را خواهد گرفت. که فعلا درباره ایران اسلامی اینگونه نیست.

می‌ماند مسئله "مشکلات و پیچیدگی‌ها" که باید دانست این قضیه مبتلی‌به تمام حکمرانی‌های پیشرفته دنیاست و کسی اگر می‌خواهد به اصالت نخبگان یک جامعه نگاه کند باید ببیند که آن جامعه در مسیر مشکلات خود با بن‌بست هم مواجه است یا خیر؟ زیرا جامعه‌ای که بن‌بست نداشته باشد و با ناامنی مواجه نباشد یعنی حکام و نخبگان خردمندی دارد.

بیش و کم مشکلات نیز البته در گرو همیاری بیشتر مردم و تشکیل مطالبه عمومی برای استفاده از تمام نخبگان و مبارزه با بلیّه "انزوای نخبگان" است.

***

لزوم اقتراح درباره ارتباط اقتصاد با فرهنگ و دین

شفقنا گزارش داد: فرشاد مؤمنی، از اقتصاددانان کشورمان به تازگی طی سخنانی در یک نشست پیرامون مفاهیم توسعه و پیشرفت گفته است:

"متفکران بزرگی که درباره رابطه فرهنگ با توسعه صحبت کرده اند با گواه های تاریخی پرشمار و حیرت‌انگیز نشان داده اند که عالی ترین جلوه های ظهور یافته اعتلای فرهنگی، مربوط به دورانهایی است که سطوحی از امنیت اقتصادی پدیدار شده. این به معنای نفی رویه های سنتی تقویت مناسبات اخلاقی نیست، بلکه بحث بر سر این است که تکیه‌گاه را کجا قرار دهیم. در غیاب اعتلای بنیه تولید فناورانه، جامعه با بحران حاد کمیابی نیازهای اساسی روبرو می شود و در آن شرایط، مناسبات مسلط مناسبات ستیز و حذف می شود."[۴]

*ما سخن دکتر مؤمنی را از باب اقتراح بیشتر نقل کردیم و معتقدیم که اصحاب فکر و اندیشه، استادان حوزه و دانشجویان باید در باب ارتباط دین و فرهنگ با اقتصاد؛ نظرات وثیق‌تری را ارائه کنند.

البته مبانی دینی تشیّع و سیره اهلبیت(س) نیز تأکید مؤکدی بر اقتصاد فردی و اجتماعی دارد.

در عین حال می‌دانیم که در مانیفست انقلاب اسلامی سال ۵۷ نیز تأکیدات زیادی بر پیشرفت اقتصادی و ساختن دین مردم در کنار دنیای آنان وجود دارد.

در این باره البته بایستی متوجه مبانی بحث هم بود...

مبانی مختلفی از این قبیل که جایگاه واقعی اقتصاد ایران کجاست؟ سیاه‌نمایی‌های اقتصادی در چه حد است؟ و مثبتات اقتصاد ایران چیست؟

در کنار بحث درباره میزان ارتباط دین و فرهنگ با اقتصاد جامعه؛ باید پاسخ ۳ سؤال فوق را هم دانست تا بتوان با شجاعت بیشتری درباره مبحث اصلی به گفتگو نشست.

امر واضح آن است که اقتصاد ایران در کنار مشکلات خود البته مثبتاتی هم دارد و قدرت واقعی آن هرگز در کلام آنان که باید(!) گفته نشده است.

ضمن اینکه این اقتصاد درونزا و مقاومتی البته دشمنانی هم دارد که از بام تا شام مشغول لجن‌پراکنی و کتمان و انکار هستند.

لذاست که باید در کنار بحث پیرامون ارتباط اقتصاد با ایدئولوژی و فرهنگ؛ البته دستی بر آتش واقعیات هم داشت تا بتوان به نسبت‌های درست، ریاضی‌محور و قابل اثبات رسید.

به نظر می‌رسد ادعای دکتر مؤمنی درست است و جامعه‌ای که در بحث اقتصاد دارای احساس بهتری باشد؛ در رعایت‌های فرهنگی و احساسات دینی هم موفق‌تر خواهد بود. (دقت شود که علم اقتصاد، مقوله احساسات و روان را هم به رسمیت می‌شناسد و معتقد است برخی شاخص‌های اقتصادی تحت تأثیر روان قرار دارند)

اما باید دقت کرد که این یک فرمول حکمرانی است و در تواصی فردی؛ یک شهروند باید همواره مبادی آداب و رعایت کننده دین و اخلاق و فرهنگ باشد و در بدترین شرایط اقتصادی هم از عقلانیت و فرهنگ و تقوا عدول نکند.

***

1_ https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1569528

2_ mshrgh.ir/1672207

3_ https://www.armanmeli.ir/fa/tiny/news-1151085

4_ https://fa.shafaqna.com/?p=1948234

برچسب‌ها