کد خبر 16845
تاریخ انتشار: ۷ آذر ۱۳۸۹ - ۰۹:۲۳

دعوا و قهر وآشتي "سعيدلو" معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان تربيت بدني و "علي آبادي" رئيس کميته ملي المپيک هم ماجرايي است. اختلاف اين دو به گونه اي بود که چيني ها هم مي دانستند داستان چيست و نبايد کاري کنند که اوضاع به هم بريزد.

محمد کاظم روحاني نژاد خبرنگار باسابقه صداوسيما در جديدترين مطلب وبلاگ خود نوشت: گوانگجو و مسابقات آسيايي برايم تجربه تازه اي بود ، پس از بيست سال کار سياسي ، ميدان جديدي پيش رويم گشوده شد که هرلحظه اش با ديگري متفاوت رقم مي خورد به اين معنا که هيجان ، دلهره ، نشاط و اندوه در کنار هم مفهوم حضور در اين عرصه را متجلي مي کرد . هرچند تجربه پوشش خبري مسابقات ورزشي را به صورت دوره اي و يا موردي درخارج از کشور داشتم ولي در اين دوره علاوه بر فراواني و تنوع مسابقات ،هم تصوير بردار بودم و هم خبرنگار ،بار هم خورده بود و به ناچار حمل مي کردم ! وقتي با سه پايه و دوربين به همراه کيف وسايل صدا ، باطري ، ميکروفن و نوار همه بردوش و دست در هواي گرم و شرجي به اين سو و آن سو مي دويدم ، فراموشم مي شد که من در آخر کارم نه اول کار !!
.نظم و نسق حاکم بر ورزشگاه وخنگي چيني ها هم گاهي خستگي را بيشتر مي کرد. دعوا و قهر وآشتي "سعيدلو" معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان تربيت بدني و "علي آبادي" رئيس کميته ملي المپيک هم ماجرايي است. اختلاف اين دو به گونه اي بود که چيني ها هم مي دانستند داستان چيست و نبايد کاري کنند که اوضاع به هم بريزد . مثلا در هرپيروزي و کسب نشاني و پس از پايان مبارزه ورزشکاران ايراني رقابت اين دو با يکديگر براي اعطاي نشان به فرد پيروزآغازمي شد!! که دست آخر با وساطت خودي ها ، يکي نشان را به گردن ورزشکار قهرمان مي انداخت و ديگري دسته گل به او مي داد تا سهم هريک درعکس و تصويرو خبر محفوظ بماند و ايضا غائله فرو نشيند!! پيشنهاد بدي نيست که مثل تيم ملي واليبال ساحلي که در قالب دو تيم دو نفره آمده بودند و يک بار براي صعود به مرحله دوم مقابل هم قرار گرفتند، جناب سعيدلو و جناب علي آبادي در پايان بازي ها به داخل رينگ مي رفتند و البته نه با لباس واليبال ساحلي بلکه با همان کت و شلوار، جانانه با هم مسابقه مي دادند تا حق به صاحبش برسد و پيروز اين معرکه مشخص شود!
چيني ها براي سعيدلو سنگ تمام گذاشتند؛ يک اسکورت حسابي درحد رئيس جمهور راه مي انداختند و تمام مسير حرکت را اصطلاحا "قرق" مي کردند حتي در برخي مسافت ها که بيشتر از يکصد کيلومتر و بزرگراه هم بود تمام ورودي ها را مي بستند تا اين کاروان به راحتي عبور کند و در سراسر مسير هم هر صد متر پليس چيده بودند تا امنيت کاملتر شود و نمي دانم چرا جناب سعيدلو تصيم گرفت تا اخر بازي ها در گوانگجو بماند واين تصميم صد البته چيني ها را متعجب ودر عين حال خسته کرد . يک مامور چيني همراه هيات ، چند باربا کنايه گفت: خوب شد که همه مقامات ورزشي کشورها روز پس از مراسم افتتاحيه به کشورها شان بازگشتند و گرنه براي ما امکان ارائه خدمات سخت تر بود! موضوع افزايش روز افزون تعداد اعضاي هيات هم چيني ها را کلافه کرد ، يکي شان مي گفت :در نامه رسمي وزارت خارجه چين نام پنج نفر به عنوان ميهمان رسمي ثبت شده اما در همان لحظه ورود دو نفر ديگر به جمع اضافه شدند که از ابتدا بر سر سوار شدن به خودرو بگو مگوها شروع شد و چيني ها بخشي از وقت و کار روزمره خود را به سر اين موضوع که اين ها جزو هيات نبوده اند و چرا حالا هستند اختصاص مي دادند و سرانجام هم با نارضايتي مجبور به ارائه خدمت مي شدند. بي نظمي و تصميم گيري هاي في البداهه هيات ايراني چيني ها را سر در گم ساخته بود به گونه اي که شب که مي شد مسئول هماهنگي کارهاي هيات ،مغرش هنگ مي کرد و سر به بيراهه مي گذاشت ، تازه او کسي بود که تجربه کار با ايراني ها و اين گونه بي نظمي ها آشنايي داشت و با آن خو گرفته بود . دلش مي خواست، سفر اين هيات که تمام شود ، حداقل به يک ماه مرخصي با استراحت کامل برود تا بلکه فشار هاي عصبي اين مدت جبران شود .به راستي که چيدن پانصد مامور پليس و بستن خيابان هاي يک مسير کار دشواري است و احتياج به ساعت ها برنامه ريزي و امکانات دارد اما در يک لحظه تصميم هيات عوض مي شد که مثلا به جاي قم به "علي آباد کتول "بروند!خوشبختانه يکي از نمايندگان مجلس همراه هيات ، آدم بي آزار والبته شوخ طبعي بود و فقط صلوات مي فرستاد و براي پيروزي ورزشکاران مومن و متدين ايران دعا مي کرد و به گونه اي سخن مي گفت که وقتي جودوکار ما ضربه فني شد انگار "العياذ بالله "اميرالمومنين عليه السلام ضربه فني شده است... !!خلاصه اگر "رايانه دستي " شخصي ام را که تازه خريده بودم گم نمي کردم خيلي خوش مي گذشت!!