کد خبر 169063
تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۳۹۱ - ۱۳:۵۷

آیت‌الله جلیل زرآبادی گفت: از شیخ قزوینی شنیدم که می‌گفتند: یک بار به حرم امام رضا(ع) مشرف شدم، نماز خواندم و بعد از نماز زیارت جامعه می‌خواندم، همان‌طور که مشغول خواندن زیارت بودم، پرده‌ها و حجاب‌ها کنار رفتند.

به گزارش مشرق به نقل از فارس، در 22 ذی‌الحجه سال 1386 هجری قمری مشهد مقدس شاهد رحلت یکی از عالمان ربانی خود به نام آیت‌الله شیخ مجتبی قزوینی خراسانی بود، پیکر این عالم دینی در صحن عتیق حرم امام رضا (انقلاب فعلی) به خاک سپرده شده است.

شیخ مجتبی قزوینی پس از تحصیلات مقدماتی در سنین جوانی به همراه پدر به نجف اشرف مشرف شد و حدود هفت سال از محضر استادان و عالمان بزرگی همچون سید محمد کاظم یزدی و میرزا محمدتقی شیرازی کسب فیض کرد، شیخ سپس به زادگاه خویش بازگشت و مدت دو سال را تحت نظارت مربی بزرگ و آشنا به معارف قرآنی حضرت سیدموسی زرآبادی سپری کرد.

با گذشت این زمان او پا به دایره عوالم انسانیت و شناخت گذاشت و در راه کسب علم باطن قدم نهاد و بسیاری از علوم محتجبه را از استاد بیاموخت و به ریاضات و مجاهدات شرعی پرداخت و به سیره عوالم الهی روی آورد.

 

امام خمینی(ره) و آیت‌الله مجتبی قزوینی 

 

  همچنین شیخ مجتبی قزوینی به مدت دو سال از درس خارج حاج شیخ عبدالکریم یزدی در قم استفاده کرد، آن‌گاه در مشهد ماندگار شد و از سال 1347 هجری قمری در حوزه علمیه مشهد شروع به تدریس و تربیت طلاب و فاضلان کرد و به این ترتیب چهل سال از عمر خویش را در مرکز مهم علمی شهر مقدس مشهد صرف این امر کرد.

شیخ از چنان مقام رفیعی برخوردار بود که مقام معظم رهبری در سال 1386 در جمع حوزویان مشهد در وصف مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی(ره) فرمودند: «مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی یک عنصر بی‌بدیل بود ... از آن شخصیت‌هایی که می‌توانست یک جامعه را بر روی استوانه پولادین وجود خود حفظ کند و نگه دارد، فلز حاج شیخ مثل فلز امام راحل بود».

در ادامه به ماجرای دو کرامات آیت‌الله شیخ مجتبی قزوینی از کتاب «متأله قرآنی،شیخ مجتبی قزوینی خراسانی» تألیف محمد علی رحیمیان فردوسی اشاره می‌شود:

 

 

*هنگامی که پرده‌های حجاب حرم برای شیخ کنار زده می‌شود

مرحوم آیت‌الله حاج آقا جلیل زرآبادی می‌گوید: من از زبان خود حاج شیخ شنیدم که می‌گفتند: یک بار به حرم حضرت رضا(ع) مشرف شدم، نماز خواندم و بعد از نماز زیارت جامعه می‌خواندم، همان‌طور که مشغول خواندن زیارت بودم، پرده‌ها و حجاب‌ها کنار رفتند و ضریح اول و دوم کنار رفت.

احساس کردم که من هستم و حضرت رضا(ع) که روی سریر خوابیده‌اند، سپس متوجه شدم حضرت سر مبارک خود را بالا آوردند و نظر و نگاه خاصی به من فرمودند و بلافاصله صحنه تمام شد.

مرحوم شیخ هر وقت به حرم می‌رفتند، یکی از حاجت‌های ایشان این بود که حضرت غیر از توجه عامی که به زوار خود دارند، توجه و عنایت خاصی به ایشان کنند که این دعا مستجاب می‌شود.

*برطرف شدن نقص فنی اتومبیل

در زمستانی که برف آمده بود، مرحوم شیخ از فردوس عازم مشهد بودند، علی اسدی راننده بود و فولکس واگن وسیله نقلیه، در بین راه برف و کولاک شروع می‌شود و هوا به تاریکی می‌گراید، در این هنگام برق ماشین قطع می‌شود و در وسط بیابان و هوای سرد و هزاران خطر متحیر بودیم، چه کنیم؟

حاج شیخ سؤال کردند که چه شده است؟ گفتیم: برق قطع شده، ایشان گفتند: ناراحت نباشید! دقایقی بعد گفتند الآن ماشین را روشن کنید، مانعی ندارد، ماشین را روشن کردم، دیدم برق ماشین درست شده و به سمت مشهد راه افتادیم.