با وجود خبرسازي‎هاي انتخاباتي اخير پيرامون برقراري رابطه و مذاكره ايران و امريكا، به چهار دلیل رهبر ایران تن به سازش با غرب و آمریکا نخواهد داد.

به گزارش مشرق ، پایگاه تحلیلی المانيتور كه به مسائل استراتژيك جهاني مي‎پردازد، در گزارشی اعلام كرد با وجود خبرسازي‎هاي انتخاباتي اخير پيرامون برقراري رابطه و مذاكره ايران و امريكا، به چهار دلیل رهبر ایران تن به سازش با غرب و آمریکا نخواهد داد.

«المانیتور» در اين مقاله‎ی تحليلي كه به قلم «رضا صنعتی» نگاشته شده است به نقد نوشته اي از معير جاوادنفر درباره پذيرش خواسته‎هاي غرب از سوي ايران با چهار دليل اين ادعا را رد كرده و می‌نویسد: «معیر جاودانفر» به‌تازگی در المانیتور ادعا کرد که تحریم‌ها، ایران را به پذیرش خواسته‌های غرب در مورد برنامه هسته‌ای‌اش وادار خواهد کرد. استدلال اصلی وی این است که تهاجم غرب بر اقتصاد کلی ایران به حدی خفه‌کننده است که روند روبه‌افزایش نارضایتی داخلی در نهایت، در فضای «دو تا سه ساله» منجر به «سازش» ایران خواهد شد.

متاسفانه، استدلال وی همانند بخش عمده‌ جریان تفکر در بین حامیان تحریم و «فشار»، بر مبنای مجموعه‌ای از مغالطات است که سرجمع، تصویر نادرستی از رابطه بغرنج بین ایران و غرب ارائه می‌دهد، و در نهایت، گذار به سوی درگیری را بسیار محتمل می‌بیند. اکنون به چهار دلیل می‌پردازیم که چرا رهبر ایران تن به سازش نخواهد داد.

اين تحليل كه ترجمه آنرا سايت اشراف منتشر كرده است چهار دليل خود براي عدم سازش ايران با شرايط فعلي غرب را اينگونه بيان مي كند:


دلیل اول: تعریف غرب از  مصالحه، تسلیم بی چون‌و‌چراست

اولین دلیل، معنایی است و در مورد معنای مصالحه. جاودانفر ادعا می‌کند که تحریم‌ها در نهایت، ایران را به پذیرش خواسته‌های ایالات متحده و متحدان آن در مورد برنامه هسته‌ای‌اش وادار خواهد کرد: بستن تاسیسات فردو، انتقال تمام اورانیوم غنی‌سازی‌شده بیست‌درصدی به خارج از کشور، پاسخ به تمام سوالات محرز آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، همکاری با یک سیستم بازرسی سخت‌گیرتر، و دست‌برداشتن از اصرار به اینکه غرب، حق غنی‌سازی اورانیوم آن را قبل از «حل‌وفصل مسائل عمده» به رسمیت بشناسد. به هر حال، از نظر ایران، هیچ چیز مصالحه‌آمیزی در مورد این پیشنهاد وجود ندارد؛ بلکه این تنها یک تقاضا برای تسلیم بلاشرط و بی‌عاید است و فرقی با شرایط گذشته نخواهد داشت که ایران در آن، تحت تحریم‌های شدید قرار داشت. به احتمال زیاد، رویه مذاکره غرب به جای مصالحه، فصل جدیدی در مناقشه باز خواهد کرد و ایران حتی اگر تن به مصالحه ندهد، به فکر انتقام خواهد بود.



دلیل دوم: مردم ایران حاضر به پذیرش مصالحه و دست برداشتن از غنی‌سازی نیستند

عنصر دوم مربوط به ادراک مردم ایران است. ادعای جاودانفر مبتنی بر اینکه آیت‌الله خامنه ای «در تبدیل سیاست‌های هسته‌ای خود به یک اجماع ملی‌گرایانه موفق نبوده» مغایر با اطلاعات شفافی است که در دانشگاه مریلند توسط ابراهیم محسنی مورد تایید مجدد قرار گرفته است. به گزارش «جنیو عبدو»، در یک نظرسنجی که بین 29 سپتامبر و 11 اکتبر 2012 انجام شد، محسنی نشان داد که 85 درصد از ایرانیان به شدت از برنامه هسته‌ای غیرنظامی حمایت کردند. این نتایج با نتایج مطالعات اندیشکده صلح بین‌المللی/اندیشکده پژوهشی چارنی در سال2010، و مطالعات انجام‌شده توسط اندیشکده تحقیقات دفاع ملی و افکار عمومی جهان در سال 2009 تطبیق داشت. به ویژه، همانطور که «عبدو» در مطالعه محسنی اشاره کرد، هنگامی که از پاسخ‌دهندگان پرسیده شد که «آیا شما با معاهده‌ای که تمام تحریم‌های موجود علیه ایران در آن برداشته شود تا ایران به برنامه انرژی هسته‌ای خود به استثنای غنی‌سازی اورانیوم ادامه دهد موافقید یا مخالف؟» 59٪ با توقف غنی‌سازی مخالف بودند. آنچه این یافته‌ها نشان می‌دهد این است که ایرانیان، بر این باورند که برنامه های هسته ای خود را یک سرمایه راهبردی است که بر سر دست‌برداشتن از آن، مذاکره نخواهند کرد.

دلیل سوم: تحریم‌ها موجب فروپاشی اقتصادی ایران نخواهد شد

اشتباه سوم در مورد اقتصاد ایران است. بدون شک، تشدید تحریم به رهبری ایالات متحده باعث آسیب قابل‌توجهی به آن شده، و مانع شده تا ایران بتواند در برابر صادرات نفت پول دریافت کند، به سیستم مالی جهانی دسترسی داشته و [ارزش] ریال ایران را حفظ کند. با این حال، فشار اقتصادی به احتمال زیاد، به سه دلیل نمی‌تواند منجر به فروپاشی اقتصادی شود: ماهیت اقتصاد ایران، پیش بینی درآمد ایران در عرصه هیدروکربن و به پایان رسیدن دولت احمدی‌نژاد (و سیاست‌های او). در مورد مسئله اول، ایران بر خلاف بسیاری از دولت‌های متکی به نفت همسایه خود، دارای یک اقتصاد غیر‌نفتی قابل‌توجه با پایه تولید بزرگ و متنوع است، یکی از بزرگترین بخش‌های تجاری آسیا به شمار آمده و جامعه رو‌به‌رشد علمی آن قابلیت رقابت با کشورهای توسعه‌یافته را دارد. اکثر ایرانیان، برخلاف بسیاری از همسایگان خود، برای امرار معاش متکی بر مقرری نفتی [از سوی دولت] نیستند.

بسیاری از عوامل تشدیدکننده تحریم، با پایان یافتن ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد، بی‌اثر خواهد شد

ثانیا، در حالی که تحریم‌ها درآمد نفتی ایران را کاهش داده است، همانطور که «خوان کول» ذکر نموده، درآمد نفتی پیش‌بینی‌شده برای سال 2012 حدود 70 میلیارد دلار است که هنوز هم به شکل قابل ملاحظه‌ای بالاتر از رقم 37 میلیارد دلاری سال 2004، سال قبل از آغازبه‌کار دولت احمدی نژاد، است. اهمیت مدیریت کارآمد، زمانی روشن می‌شود که رییس‌جمهورهای گذشته، خاتمى و هاشمی رفسنجانی را به یاد بیاوریم، که با وجود درآمد نفتی بسیار کمتر، تجربه موفقیت اقتصادی بسیار بیشتری  نسبت به دولت کنونی داشتند. ثالثا، بسیاری از سیاست‌هایی که منجر به تشدید تاثیر تحریم‌ها بر ایران شده‌اند با رفتن احمدی‌نژاد از دفتر ریاست‌جمهوری در سال 2013، پایان خواهند یافت، از آنجا که یک دولت جدید، باید یک هسته فن‌سالارانه‌تر را برای دست‌وپنجه نرم کردن با آنچه از دولت احمدی‌نژاد به جا می‌ماند بر سر کار بیاورد. اثر تجمعی تشدید تحریم‌ها تاکنون باعث شده که زندگی ایرانیان طبقه متوسط، ​​به لحاظ مالی سخت‌تر شده و آنها را بیشتر از غرب جدا ساخته است.


دلیل چهارم: اعمال تحریم بر ایران پیچیده و نامرتبط با برنامه هسته‌ای ایران است

چهارمین و مهم‌ترین دلیل، ناآگاهی جاودانفر از پیچیدگی تحریم‌های آمریکا بر ایران، به خصوص، مشکل در برطرف ساختن آنها به واسطه مذاکره پایاپای است. «اندرو پاراسیلیتی» می‌نویسد که بسیاری از تحریم‌های بانکی ایالات متحده، «نیازمند لغو و یا اصلاح قانون است و با صدور تاییدیه ریاست‌جمهوری، قابل بازگشت نیست،» به این منظور که گزینه‌های ریاست‌‌جمهوری را محدود کرده و مستلزم اقدام کنگره برای حذف تحریم‌های بزرگ باشد. همانطور که المانیتور این هفته گزارش داده، شایان ذکر است که ایالات متحده، محدودیت در فروش دارو به ایران را لغو کرد – این یک اقدام مهم است، اما بعید است که بر محاسبات جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات تاثیر بگذارد.

به همین ترتیب، تحریم های جامع علیه ایران، قانون پاسخگویی و سرمایه‌گذاری سال 2010، آن دسته ازخواسته‌های حقوق بشر را بر ایران تحمیل می‌کند که بعید است مورد توجه جمهوری اسلامی قرار بگیرد و در هیچ یک از کشورهای منطقه، جزء الگوی حکومت داخلی نیست. این شرایط هیچ ارتباطی با برنامه هسته‌ای ایران ندارند، و احتمالا رهبری ایران را به این باور می‌رسانند که تحریم‌های ایالات متحده در واقع برای تغییر حکومت در نظر گرفته شده و نه پایان دادن به برنامه هسته‌ای ایران.


ادامه تحریم‌ها می‌تواند باعث خروج ایران از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای شود   

همانطور که جاودانفر پیش‌بینی می‌کند، در صورتی که تحریم‌های کنونی بر ایران باقی بماند، نتیجه آن به احتمال زیاد به جای مصالحه، می‌تواند خروج ایران از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای و آماده شدن برای یک درگیری باشد که، بدون در نظر گرفتن سیاست ایران در زمینه برنامه هسته‌ای‌اش، بر آن تحمیل می‌شود. مشکل اساسی که ایالات متحده آمریکا را از ایران جدا می‌سازد این نیست که آیا ایران یک برنامه اتمی دارد یا خیر، بلکه این است که از زمان انقلاب اسلامی، از نقش ایران در امنیت منطقه‌ای و امور جهانی جلوگیری شده که نوعی حس آسیب‌پذیری راهبردی در تهران ایجاد کرده است. این ناامنی، پشت سیاست خارجی جمهوری اسلامی است، که منجر به خصومت متقابل ایالات متحده و در نتیجه تشدید بی‌اعتمادی متقابل در برابر مقاصد طرفین می‌شود. تا زمانی که به این مشکل زمینه‌ای پرداخته نشود، یک راه حل مسالمت‌آمیز برای برنامه هسته‌ای و مسائل دیگر ایران، دست‌نیافتنی باقی خواهد ماند.