کد خبر 169981
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۱ - ۱۷:۲۵

هر لحظه می‌توان با وجوه ناشناخته‌ای از وقایع روبرو شد.در این صورت، تکلیف کسانی که به صورت «ساندویچی» تحلیل کرده و پرونده را برای خود مختومه اعلام کرده‌اند آیا جز «سردرگمی» و «تحیّر» خواهد بود؟

به گزارش سرویس وبلاگستان مشرق، روح الله رشیدی نویسنده وبلاگ ابتدا، در آخرین پست وبلاگ خود نوشت: از جمله هدایای مدرنیته برای ما، «برخورد ساندویچی» با همه چیز است... این برخورد، دقیقاً ریشه در عنصری به نام «سرعت» دارد که ذاتی مدرنیته است.

اقتضای قهری زندگی مدرن، حذف «اضافات» و «تسریع در زندگی کردن» است؛ باید همه چیز را «خلاصه» کرد تا عقب نماند.


تمام اجزای زندگی مدرن، متناسب با خودش تنظیم می‌شود؛ از خور و خواب و تفریح گرفته تا کار کردن، عشق ورزیدن، ابراز محبت و حتی عبادت، «ساندویچ‌یزه» می‌شوند. {عشق ساندویچی، خواب ساندویچی، عبادت ساندویچی، محبت ساندویچی، غذای ساندویچی و در یک کلام؛ زندگی ساندویچی}.






حتی «تفکر» و «اندیشیدن» هم ساندویچی می‌شود و ما را از «تامل» و «تدبّر» و «تعمّق» بازمی‌دارد. کتاب را به همین خاطر پس می‌زنیم، کتاب هم اگر بخوانیم، ترجیح می‌دهیم، مختصر و کوچولو باشد!


خلاصه، فرمولِ «زود بدهید می‌خواهم بروم» در جای جای زندگی‌مان جریان دارد.

در برخورد با پیشامدها تحت تاثیر این فرمول، زود از کوره درمی‌رویم. با اولین علائمِ خفیفِ یک رویداد، تا آخرش را می‌رویم و پرونده را هم می‌بندیم.


«زودباوری» نیز شاید از ثمرات «تفکر ساندویچی» باشد؛ اولین خبر، درست‌ترین است!

همه‌ی وقایع را «یک لایه» و «ساده» می‌پنداریم که می‌توان در یک چشم بر هم زدن، سر از ابتدا و انتهایشان درآورد.


ما اصرار داریم که حتماً «قضاوت تامّ و تمام» آن هم در سریع‌ترین زمان ممکن، نسبت به هر پیشامدی داشته باشیم. و این قضاوت تام و تمام و سریع، در بسیاری صحنه‌ها، موثر نمی‌افتد؛ چرا که هر لحظه می‌توان با وجوه ناشناخته‌ای از وقایع روبرو شد.

در این صورت، تکلیف کسانی که به صورت «ساندویچی» تحلیل کرده و پرونده را برای خود مختومه اعلام کرده‌اند، چه می‌تواند باشد؟ آیا جز «سردرگمی» و «تحیّر»؟


مناسبات ایمانی‌مان ساندویچیستی شده؛ ورود و خروج‌مان به وادی سیاست و حب و بغض‌های‌مان نیز تابعی از همین مدل است. توبه‌های سیاسیِ ساندویچی، این روزها بسیار مُد شده... این توبه‌های ساندویچی، دقیقاً محصول ایمان‌آوردن‌های ساندویچی است. نه آن ایمان راستین بود و نه این توبه.