مشرق ، دلایل نابسامانیهای اخیر چیست؟ آیا این اتفاقات ریشه در گذشته دارد؟ آیا امکان جلوگیری از این رخدادهای غیر عادی وجود داشت؟ شواهد و قرائن موجود در بازار نشان میدهد التهابات ارزی چند ماههی اخیر مقداری فروکش کرده است. همه چیز اکنون به ثبات نسبی رسیده و حال و روز اقتصاد ایران کمی نسبت به گذشته تغییر کرده است، اما سؤال این است: آیا این ثبات نسبی طولانیمدت خواهد بود؟ چه کنیم تا ثبات کنونی به یک ثبات فراگیر برسد. دکتر «وحید شقاقی شهری»، به آسیبشناسی بحران ارزی اخیر پرداخته و راهکارهایی را نیز ارائه داده است.
مشکلات ارزی گریبان اقتصاد ایران را گرفته و حال و روز اقتصاد ایران را تحت الشعاع خود قرار داده است ، البته برخی کارشناسان میگویند این اتفاقات طبیعی است و از قبل هم قابل پیشبینی بود. اگرچه دولتیها اذعان میکنند این گونه نیست و آنها غافلگیر شدهاند، اما شواهد نشان میدهد مسائلی که این روزها در اقتصاد ایران رخ داده است از قبل قابل پیشبینی بود. تحلیل شما چیست؟
**نظر شخصی بنده هم این است. اتفاقی که هماکنون در سطح جامعه رخ داده است در گذشته قابل پیشبینی بود. اقتصاد ایران سالهاست با مشکل نقدینگی سرگردان دست و پنجه نرم میکند و این مسئله مختص سال جاری و چند سال گذشته نیست. تقریباً از ابتدای انقلاب و پس از جنگ تحمیلی و به خصوص از زمانی که اقتصاد ایران وارد مباحث توسعهای گردید، ما با بازار غیرمولد مواجه بودیم.
همواره پولها در جامعهی ایران سرگردان بودند و خیلی هم علاقه نداشتند به سمت تولید حرکت کنند. لذا با سوق پیدا کردن مردم به سمت بازارهای غیرمولد، این بازار نیز مدام گستردهتر و بزرگتر شد و همین بزرگی (سودآوری) نیز سبب شد فرهنگ خاصی میان مردم ما رواج پیدا کند که همان فرهنگ «سوداگریـسفتهبازی» است.
یعنی دستمان را روی دست بگذاریم و با پول خود یک کالایی را بخریم و آن را با مقداری تغییر قیمت بفروشیم. البته از همان ابتدا نیز خواهان سود بالایی هستیم و میخواهیم تا کالا را هر چه سریعتر بفروشیم و به سود خود برسیم؛ یعنی یک کسب و کار راحت با نگاه دلالی و سوداگری.
از منظر ساختاری چه؟
**البته دلایل اصلی این همه نابسامانی مشکلات ساختاری تولید در کشور است. باید به این سؤال پاسخ داده شود که چرا تولید در کشور ما با این مشکلات مواجه است؟ نه سرمایهگذار کلان رغبت دارد وارد فعالیت تولیدی شود، نه سرمایهگذار خُرد. نمیخواهم این جمله را بگویم، اما اگر بخواهیم دلیل اصلی نوسانات کنونی ارز و طلا در ایران را بدانیم، باید این نکته را یادآوری کنیم که چرا کسی در اقتصاد ایران نمیرود سراغ بازار مولد اقتصادی؟ پاسخ به این سؤال تکلیف خیلی از سؤالات ما را روشن میکند. در کنار این ماجرا، بازار غیرمولد نیز در کشور ما به کرّار وجود داشته و دارد. این بازار غیرمولد یک روز خرید و فروش مسکن است، یک روز سکه است و یک روز دیگر...
لذا وقتی شما از پیشبینی وضعیت التهابی در بازار ارز و سکه سخن میگویید، میتوان با آمار و شواهد عینی اذعان کرد قابل پیشبینی بود که این اتفاق روزگاری در اقتصاد ایران رخ دهد.
اکنون حدود 390 هزار میلیارد تومان پول سرگردان در دست مردم موجود است. این پول یعنی نقدینگی. جالب اینکه حتی اگر دولتمردان ما اکنون بازار ارز را نیز کنترل کنند، فردا این مقدار پول میرود سراغ یک بازار مولد دیگر. یعنی دوباره مردم به دنبال این هستند که ببینند چه کالایی بخرند و بفروشند تا سود کنند. بنده سالهاست در دانشکدههای اقتصاد این کشور درس خواندهام و درس دادهام، اما در این سالها کسی از من نپرسید که چه تولید کنم؟
ولی روزانه 3-2 نفر به بنده مراجعه میکنند و میگویند ما چه بخریم و چه بفروشیم. میخواهم به این نکته برسم که این فرهنگ هماکنون دارد وارد جامعهی ما میشود. البته این فرهنگ خیلی در کشور رایج شده و خیلی هم خطرناک است. تحلیل بنده این است که مشکل امروز بازار ارز و سکه در ایران مختص امروز نیست.
فکر میکنید این فرهنگ، یعنی همان رواج دلالی، چرا در جامعهی ایران ترویج پیدا کرده است؟
**پاسخ به این سؤال میتواند حقیقتی از دلایل نوسانات ارزی را روشن کند و اتفاقاً خیلی خوب است که ما به این سؤال پاسخ دهیم که چرا کمتر کسی جرئت میکند وارد حوزهی تولید شود؟ طبیعتاً فرد میگوید اگر بخواهم وارد حوزهی تولید شوم، باید مراحل گستردهای از بروکراسی و دیوانسالاری را طی کنم تا به سودآوری برسم، اما فرد با این پیشفرض که اگر وارد فعالیت بازار ارز، سکه، مسکن و... شود به زودی به سوداگری خواهد رسید، وارد دلالی میشود. باید توجه کنیم ممکن است طی هفتههای آینده مشکلات بازار ارز و سکه به گونهای «مُسکنوار» مرتفع شود، اما شک نکنید که تمام این فروکش کردنها موقتی است و دوباره بازار به التهابات کنونی باز خواهد گشت.
خیلیها برایشان عجیب است که قیمت دلار یکدفعه به مرز 4 هزار تومان برسد؟
**به نظر بنده عجیب نیست. از سوی دیگر، نمیتوانیم مقصر اصلی را دولت قلمداد کنیم. در دولتهای قبل نیز همین گونه بوده است. تولید با مشکل مواجه بوده و نقدینگی آزاد و سرگردان بوده و هر از گاهی از یکی از بازارهای کشور سر در میآورده است. حال این نقدینگی سرگردان در برههی کنونی همراه شده است با گسترده شدن تحریمهای غرب و مقداری هم نااطمینانی مردم.
اگر این 2 دلیل را هم به دلایل ساختاری و ریشهای اضافه کنیم، متوجه میشویم که از قبل هم پیشبینی میشد که بازار ارز و سکه به دلایل سودآوری بالا، مورد استقبال مردم خواهد بود.
بنابراین شما، بر خلاف برخی از اقتصاددانان که مشکل کنونی اقتصاد ایران را 400 هزار میلیارد تومان نقدینگی در درست مردم میدانند، میگویید این نقدینگی خیلی هم مشکلساز نیست؟
**تحلیل بنده از تمام جریانات و اتفاقات اخیر این است که متأسفانه ما یک اقتصاد سالم نداریم. اقتصادی نداریم که تولیدمحور باشد. بنابراین اقتصاد ایران با یک اقتصاد ناسالم و سردرگم طرف است.اگر وضعیت تولید کشور نابسامان نبود هیچ وقت چنین اتفاقات ناگواری برای کشور رخ نمیداد.
لذا نمیتوانیم انگشت اتهام را به طور کامل و تنها سمت دولت نشانه برویم. اگر بگوییم دولت مقصر است، پس مجلس در این مملکت چه کاره بوده است؟ بالاخره یک مجلس در 4 سال فرصت داشته است تا موانع، مشکلات و چالشهای اقتصادی را حل کند. همه در این جریان مقصریم؛ هم مجلس و هم دولت و هم سایر دستگاههای ذیربط. لذا فقط نمیتوانیم بگوییم سوءمدیریت دولت در اینجا کاملاً مشهود بوده است.
به این نکته توجه کنید که اقتصاد ما بیمار است. از یک طرف، کسی علاقهای به تولید ندارد. نه اینکه خدایناکرده ذاتاً علاقهای ندارد، بلکه شرایط به گونهای است که فرد به سمت تولید نمیرود. بنابراین حساب میکند و میبیند اگر برود به سمت تولید با مشکلات زیادی روبهرو میشود، اصلاً وارد بحث تولید نمیشود و میرود سراغ دلالی.
اینکه چرا میرود سراغ دلالی، فقط به خاطر کسب سود است. اگر تولید در ایران سود بالایی داشته باشد، فرد به سمت تولید میرود. لذا بنده معتقدم اگر ما میخواهیم دلایل علمی نوسانات و مخاطرات ارزی را بررسی کنیم، باید به سراغ ریشههای اساسی این مسئله برویم. پیدا کردن مقصر و مقصران هیچ دردی را درمان نمیکند و فقط وقت خود را تلف میکنیم. لذا اگر نوسانات اخیر را ریشهای حل نکنیم، درمان ما هم موقتی خواهد بود و به زودی نیز همین نوسانات که دیروز درمان شده بودند، به شکلی دیگر وارد جامعه میشوند.
شما میگویید عامل اصلی این اتفاقات نقدینگی سرگردان است. چه باید کرد که این حجم پول باعث اتفاقات ناخوشایند در جامعه نشود؟
من نگفتم که نقدینگی همیشه بد است. اگر از یک طرف ادعا میکنیم که برای اجرای پروژهها نیاز به تأمین منابع مالی داریم، امروز این نقدینگی وجود دارد، اما اگر این 400 هزار میلیارد تومانی که در دست مردم است برود به سمت بازارهای غیرمولد، کار اینجا خطرناک میشود، اما اگر همین پول به سمت تولید حرکت کند که نمیتوان گفت نقدینگی بد است!
لذا نقدینگی یک شمشیر دولبه است. متأسفانه به یاد دارم وقتی قیمت سکه در مقطعی بالا رفت، دولت سیاست اشتباه افزایش نرخ سود بانکی را پیاده کرد، اما به این مسئله توجه نکرد که با این کارها مشکل حل نمیشود.
فکر نمیکنید دلالی در حال حاضر به یک فرهنگ تبدیل شده است؟
**کاملاً با نظر شما موافقم. برای تأیید این حرف مثالی میزنم، چند روز پیش در خیابان تصادف کردم، وقتی از طرف مقابلم خواستم از ماشین پیاده شود تا موضوع را بررسی کنیم، حرف قابل تأملی زد، او گفت اتفاقی نیفتاده است و پولش را میدهم.
این خیلی حرف بدی است. او اصلاً حاضر نشد از ماشین پیاده شود و فقط گفت پولش را میدهم. این یعنی اینکه اخلاق از اقتصاد خارج شده و فرهنگ پولپرستی جای آن را گرفته است. دلیل این امر چیست؟
مهمترین عامل این مسئله این است که برخی از ایرانیها در حال حاضر به راحتی پول درمیآورند. این درآمدها به علت اینکه به راحتی نصیب آنها میشود باعث میشود تا اخلاقیات نیز در جامعه تنزل پیدا کند.
عدهای از کارشناسان موضوعاتی مانند تحریمها و عرضهی کم ارز را دلیل این اتفاقات میدانند.
**تحریمهای گسترده باعث کاهش درآمدهای ارزی کشور شده و حتی باعث شده است ورود درآمدهای ارزی با مشکل روبهرو شود. این نکات را به خاطر بسپارید. از طرف دیگر، بنده معتقدم دولت هیچ گاه تعمداً نرخ ارز را افزایش نمیدهد. این ریسک خیلی بزرگی است که دولتی بیاید تعمداً ارزش پول کشور را کاهش دهد. برای چه؟ برای اینکه کسری بودجهاش را با مکانیسم افزایش نرخ ارز جبران کند! بهتر است وارد این حوزهها نشویم؛ چرا که دولت نمیتواند چنین ریسکی را بکند. بنده به هیچ وجه نمیتوانم این مسئله را تأیید کنم و فکر میکنم اذعان به این تحلیل، فضای جامعه را مخاطرهبرانگیز میکند.
ببینید بنده اعتقاد دارم باید میان افزایش رسمی نرخ ارز توسط دولت و نوسانات ارز تفاوت قائل شد. وقتی دولت رسماً نرخ ارز را به عنوان مثال از هزار تومان به 4 هزار تومان افزایش میدهد، این مسئله اگرچه دارای تهدیداتی برای اقتصاد خواهد بود، اما خیلی هم برای اقتصاد چالشبرانگیز نیست.
نکتهی مهم در این میان نوسانات قیمت ارز است؛ یعنی اینکه وقتی قیمت دلار امروز 2 هزار تومان است و فردا میشود 2300 تومان، این یعنی بیثباتی بازار و اقتصاد! این نوسانات باعث میشود کسی رغبت نکند تولیدکننده یا فروشندهی کالا یا خدمت باشد؛ چرا که میداند اگر امروز کالای خود را بفروشد، فردا ضرر میکند. بنابراین منتظر است قیمت افزایش پیدا کند تا کالای خود را بفروشد. بنابراین نوسانات لحظهای قیمت دلار برای اقتصاد ایران بسیار خطرناک است.
**چه پیشنهادهایی برای حل بحران ارزی اخیر دارید؟
**فکر میکنم الآن هر راهکاری ارائه دهیم مانند مسکّن است. قبل از هر چیز باید زیرساختهای تولید را در کشور فراهم کنیم که در هیچ برههای شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم. لذا هماکنون لازم است 2 کار مقطعی انجام شود تا مقداری از التهابات بحران ارزی اخیر کاسته شود: یکی گسترش مرکز مبادلات ارزی برای تمام نیازها و دومی بستن صرافیها؛ البته در یک مقطع کوتاه و البته دستوری نرخ دادن به آنها.
مشکلات ارزی گریبان اقتصاد ایران را گرفته و حال و روز اقتصاد ایران را تحت الشعاع خود قرار داده است ، البته برخی کارشناسان میگویند این اتفاقات طبیعی است و از قبل هم قابل پیشبینی بود. اگرچه دولتیها اذعان میکنند این گونه نیست و آنها غافلگیر شدهاند، اما شواهد نشان میدهد مسائلی که این روزها در اقتصاد ایران رخ داده است از قبل قابل پیشبینی بود. تحلیل شما چیست؟
**نظر شخصی بنده هم این است. اتفاقی که هماکنون در سطح جامعه رخ داده است در گذشته قابل پیشبینی بود. اقتصاد ایران سالهاست با مشکل نقدینگی سرگردان دست و پنجه نرم میکند و این مسئله مختص سال جاری و چند سال گذشته نیست. تقریباً از ابتدای انقلاب و پس از جنگ تحمیلی و به خصوص از زمانی که اقتصاد ایران وارد مباحث توسعهای گردید، ما با بازار غیرمولد مواجه بودیم.
همواره پولها در جامعهی ایران سرگردان بودند و خیلی هم علاقه نداشتند به سمت تولید حرکت کنند. لذا با سوق پیدا کردن مردم به سمت بازارهای غیرمولد، این بازار نیز مدام گستردهتر و بزرگتر شد و همین بزرگی (سودآوری) نیز سبب شد فرهنگ خاصی میان مردم ما رواج پیدا کند که همان فرهنگ «سوداگریـسفتهبازی» است.
یعنی دستمان را روی دست بگذاریم و با پول خود یک کالایی را بخریم و آن را با مقداری تغییر قیمت بفروشیم. البته از همان ابتدا نیز خواهان سود بالایی هستیم و میخواهیم تا کالا را هر چه سریعتر بفروشیم و به سود خود برسیم؛ یعنی یک کسب و کار راحت با نگاه دلالی و سوداگری.
از منظر ساختاری چه؟
**البته دلایل اصلی این همه نابسامانی مشکلات ساختاری تولید در کشور است. باید به این سؤال پاسخ داده شود که چرا تولید در کشور ما با این مشکلات مواجه است؟ نه سرمایهگذار کلان رغبت دارد وارد فعالیت تولیدی شود، نه سرمایهگذار خُرد. نمیخواهم این جمله را بگویم، اما اگر بخواهیم دلیل اصلی نوسانات کنونی ارز و طلا در ایران را بدانیم، باید این نکته را یادآوری کنیم که چرا کسی در اقتصاد ایران نمیرود سراغ بازار مولد اقتصادی؟ پاسخ به این سؤال تکلیف خیلی از سؤالات ما را روشن میکند. در کنار این ماجرا، بازار غیرمولد نیز در کشور ما به کرّار وجود داشته و دارد. این بازار غیرمولد یک روز خرید و فروش مسکن است، یک روز سکه است و یک روز دیگر...
لذا وقتی شما از پیشبینی وضعیت التهابی در بازار ارز و سکه سخن میگویید، میتوان با آمار و شواهد عینی اذعان کرد قابل پیشبینی بود که این اتفاق روزگاری در اقتصاد ایران رخ دهد.
اکنون حدود 390 هزار میلیارد تومان پول سرگردان در دست مردم موجود است. این پول یعنی نقدینگی. جالب اینکه حتی اگر دولتمردان ما اکنون بازار ارز را نیز کنترل کنند، فردا این مقدار پول میرود سراغ یک بازار مولد دیگر. یعنی دوباره مردم به دنبال این هستند که ببینند چه کالایی بخرند و بفروشند تا سود کنند. بنده سالهاست در دانشکدههای اقتصاد این کشور درس خواندهام و درس دادهام، اما در این سالها کسی از من نپرسید که چه تولید کنم؟
ولی روزانه 3-2 نفر به بنده مراجعه میکنند و میگویند ما چه بخریم و چه بفروشیم. میخواهم به این نکته برسم که این فرهنگ هماکنون دارد وارد جامعهی ما میشود. البته این فرهنگ خیلی در کشور رایج شده و خیلی هم خطرناک است. تحلیل بنده این است که مشکل امروز بازار ارز و سکه در ایران مختص امروز نیست.
فکر میکنید این فرهنگ، یعنی همان رواج دلالی، چرا در جامعهی ایران ترویج پیدا کرده است؟
**پاسخ به این سؤال میتواند حقیقتی از دلایل نوسانات ارزی را روشن کند و اتفاقاً خیلی خوب است که ما به این سؤال پاسخ دهیم که چرا کمتر کسی جرئت میکند وارد حوزهی تولید شود؟ طبیعتاً فرد میگوید اگر بخواهم وارد حوزهی تولید شوم، باید مراحل گستردهای از بروکراسی و دیوانسالاری را طی کنم تا به سودآوری برسم، اما فرد با این پیشفرض که اگر وارد فعالیت بازار ارز، سکه، مسکن و... شود به زودی به سوداگری خواهد رسید، وارد دلالی میشود. باید توجه کنیم ممکن است طی هفتههای آینده مشکلات بازار ارز و سکه به گونهای «مُسکنوار» مرتفع شود، اما شک نکنید که تمام این فروکش کردنها موقتی است و دوباره بازار به التهابات کنونی باز خواهد گشت.
خیلیها برایشان عجیب است که قیمت دلار یکدفعه به مرز 4 هزار تومان برسد؟
**به نظر بنده عجیب نیست. از سوی دیگر، نمیتوانیم مقصر اصلی را دولت قلمداد کنیم. در دولتهای قبل نیز همین گونه بوده است. تولید با مشکل مواجه بوده و نقدینگی آزاد و سرگردان بوده و هر از گاهی از یکی از بازارهای کشور سر در میآورده است. حال این نقدینگی سرگردان در برههی کنونی همراه شده است با گسترده شدن تحریمهای غرب و مقداری هم نااطمینانی مردم.
اگر این 2 دلیل را هم به دلایل ساختاری و ریشهای اضافه کنیم، متوجه میشویم که از قبل هم پیشبینی میشد که بازار ارز و سکه به دلایل سودآوری بالا، مورد استقبال مردم خواهد بود.
بنابراین شما، بر خلاف برخی از اقتصاددانان که مشکل کنونی اقتصاد ایران را 400 هزار میلیارد تومان نقدینگی در درست مردم میدانند، میگویید این نقدینگی خیلی هم مشکلساز نیست؟
**تحلیل بنده از تمام جریانات و اتفاقات اخیر این است که متأسفانه ما یک اقتصاد سالم نداریم. اقتصادی نداریم که تولیدمحور باشد. بنابراین اقتصاد ایران با یک اقتصاد ناسالم و سردرگم طرف است.اگر وضعیت تولید کشور نابسامان نبود هیچ وقت چنین اتفاقات ناگواری برای کشور رخ نمیداد.
لذا نمیتوانیم انگشت اتهام را به طور کامل و تنها سمت دولت نشانه برویم. اگر بگوییم دولت مقصر است، پس مجلس در این مملکت چه کاره بوده است؟ بالاخره یک مجلس در 4 سال فرصت داشته است تا موانع، مشکلات و چالشهای اقتصادی را حل کند. همه در این جریان مقصریم؛ هم مجلس و هم دولت و هم سایر دستگاههای ذیربط. لذا فقط نمیتوانیم بگوییم سوءمدیریت دولت در اینجا کاملاً مشهود بوده است.
به این نکته توجه کنید که اقتصاد ما بیمار است. از یک طرف، کسی علاقهای به تولید ندارد. نه اینکه خدایناکرده ذاتاً علاقهای ندارد، بلکه شرایط به گونهای است که فرد به سمت تولید نمیرود. بنابراین حساب میکند و میبیند اگر برود به سمت تولید با مشکلات زیادی روبهرو میشود، اصلاً وارد بحث تولید نمیشود و میرود سراغ دلالی.
اینکه چرا میرود سراغ دلالی، فقط به خاطر کسب سود است. اگر تولید در ایران سود بالایی داشته باشد، فرد به سمت تولید میرود. لذا بنده معتقدم اگر ما میخواهیم دلایل علمی نوسانات و مخاطرات ارزی را بررسی کنیم، باید به سراغ ریشههای اساسی این مسئله برویم. پیدا کردن مقصر و مقصران هیچ دردی را درمان نمیکند و فقط وقت خود را تلف میکنیم. لذا اگر نوسانات اخیر را ریشهای حل نکنیم، درمان ما هم موقتی خواهد بود و به زودی نیز همین نوسانات که دیروز درمان شده بودند، به شکلی دیگر وارد جامعه میشوند.
شما میگویید عامل اصلی این اتفاقات نقدینگی سرگردان است. چه باید کرد که این حجم پول باعث اتفاقات ناخوشایند در جامعه نشود؟
من نگفتم که نقدینگی همیشه بد است. اگر از یک طرف ادعا میکنیم که برای اجرای پروژهها نیاز به تأمین منابع مالی داریم، امروز این نقدینگی وجود دارد، اما اگر این 400 هزار میلیارد تومانی که در دست مردم است برود به سمت بازارهای غیرمولد، کار اینجا خطرناک میشود، اما اگر همین پول به سمت تولید حرکت کند که نمیتوان گفت نقدینگی بد است!
لذا نقدینگی یک شمشیر دولبه است. متأسفانه به یاد دارم وقتی قیمت سکه در مقطعی بالا رفت، دولت سیاست اشتباه افزایش نرخ سود بانکی را پیاده کرد، اما به این مسئله توجه نکرد که با این کارها مشکل حل نمیشود.
فکر نمیکنید دلالی در حال حاضر به یک فرهنگ تبدیل شده است؟
**کاملاً با نظر شما موافقم. برای تأیید این حرف مثالی میزنم، چند روز پیش در خیابان تصادف کردم، وقتی از طرف مقابلم خواستم از ماشین پیاده شود تا موضوع را بررسی کنیم، حرف قابل تأملی زد، او گفت اتفاقی نیفتاده است و پولش را میدهم.
این خیلی حرف بدی است. او اصلاً حاضر نشد از ماشین پیاده شود و فقط گفت پولش را میدهم. این یعنی اینکه اخلاق از اقتصاد خارج شده و فرهنگ پولپرستی جای آن را گرفته است. دلیل این امر چیست؟
مهمترین عامل این مسئله این است که برخی از ایرانیها در حال حاضر به راحتی پول درمیآورند. این درآمدها به علت اینکه به راحتی نصیب آنها میشود باعث میشود تا اخلاقیات نیز در جامعه تنزل پیدا کند.
عدهای از کارشناسان موضوعاتی مانند تحریمها و عرضهی کم ارز را دلیل این اتفاقات میدانند.
**تحریمهای گسترده باعث کاهش درآمدهای ارزی کشور شده و حتی باعث شده است ورود درآمدهای ارزی با مشکل روبهرو شود. این نکات را به خاطر بسپارید. از طرف دیگر، بنده معتقدم دولت هیچ گاه تعمداً نرخ ارز را افزایش نمیدهد. این ریسک خیلی بزرگی است که دولتی بیاید تعمداً ارزش پول کشور را کاهش دهد. برای چه؟ برای اینکه کسری بودجهاش را با مکانیسم افزایش نرخ ارز جبران کند! بهتر است وارد این حوزهها نشویم؛ چرا که دولت نمیتواند چنین ریسکی را بکند. بنده به هیچ وجه نمیتوانم این مسئله را تأیید کنم و فکر میکنم اذعان به این تحلیل، فضای جامعه را مخاطرهبرانگیز میکند.
ببینید بنده اعتقاد دارم باید میان افزایش رسمی نرخ ارز توسط دولت و نوسانات ارز تفاوت قائل شد. وقتی دولت رسماً نرخ ارز را به عنوان مثال از هزار تومان به 4 هزار تومان افزایش میدهد، این مسئله اگرچه دارای تهدیداتی برای اقتصاد خواهد بود، اما خیلی هم برای اقتصاد چالشبرانگیز نیست.
نکتهی مهم در این میان نوسانات قیمت ارز است؛ یعنی اینکه وقتی قیمت دلار امروز 2 هزار تومان است و فردا میشود 2300 تومان، این یعنی بیثباتی بازار و اقتصاد! این نوسانات باعث میشود کسی رغبت نکند تولیدکننده یا فروشندهی کالا یا خدمت باشد؛ چرا که میداند اگر امروز کالای خود را بفروشد، فردا ضرر میکند. بنابراین منتظر است قیمت افزایش پیدا کند تا کالای خود را بفروشد. بنابراین نوسانات لحظهای قیمت دلار برای اقتصاد ایران بسیار خطرناک است.
**چه پیشنهادهایی برای حل بحران ارزی اخیر دارید؟
**فکر میکنم الآن هر راهکاری ارائه دهیم مانند مسکّن است. قبل از هر چیز باید زیرساختهای تولید را در کشور فراهم کنیم که در هیچ برههای شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم. لذا هماکنون لازم است 2 کار مقطعی انجام شود تا مقداری از التهابات بحران ارزی اخیر کاسته شود: یکی گسترش مرکز مبادلات ارزی برای تمام نیازها و دومی بستن صرافیها؛ البته در یک مقطع کوتاه و البته دستوری نرخ دادن به آنها.