کد خبر 171013
تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۳۹۱ - ۱۳:۵۶

بشار اسد هنوز از حمایت سیاستمداران طراز اول برخوردار است، ارتش را کنار خود دارد و البته با حمایت علوی های سوری و بهره مندی از شکاف در میان مخالفانش شانس بالایی برای ادامه حضور در قدرت دارد.

به گزارش مشرق به نقل از دیپلماسی ایرانی، در روز 18 آگوست 2011 باراك اوباما رئیس جمهوری آمریکا، با انتشار بيانيه اي كتبي اعلام كرد كه " به خاطر مردم سوريه، وقت آن است كه بشار اسد كناره گيري كند." اين اولين موضع گيري صريح وي براي كناره گيري رهبر سوريه بود، اما امروز بعد از 452 روز بشار اسد كماكان در راس قدرت است. همانطور كه هفته گذشته در گفتگو با تلويزيون روسيه گفت: "من سوري هستم، در سوريه متولد شدم. بايد در سوريه زندگي كنم و در اينجا بميريم."

در حالي كه شورشيان موفق شده اند كه قسمت هايي از استان هاي شمالي سوريه را آزاد كند اما هنوز كنترل يك شهر اصلي سوريه را به دست نگرفته اند. بر خلاف دیگر کشورهای عرب، که در آن حاکمان با قیام شهروند ساقط شده بودند ، حکومت اسد هیچ نشانه ای از محو شدن در آينده نزديك را نشان نمي دهد.برخلاف ليبي، رقابت بازيگران منطقه اي و بين المللي مانع از هرگونه مداخله نظامي خارجي در سوريه شده است. اما قدرت حکومت و اختلافات نیروهای ضد اسد نقش مهمی را در منع دخالت مستقیم خارجی ایفا کرده است. 4 دليلي كه بشار اسد هنوز در قدرت باقي مانده  به شرح زير است:

1-حلقه دروني حکومت شكاف برنداشته است:

در ماه جولاي حلقه داخلي دولت  اسد با چالش بزرگي مواجه شد زماني كه يك بمب گذاري چهار عضو اصلي دولت از جمله، آصف شوكت، شوهر خواهر اسد و  داوود راجحه، وزير دفاع اين كشور را از بين برد. اما اسد و گروه مشاوران ارشد وي به سرعت بعد از اين ضربه با انتصاب جانشين هایی برای چهره های از دست رفته،قدرت خود را بازيابي كردند.

به عقيده افراد نزديك به حلقه حکومت، بمبگذاري ماه جولاي اولين بار از زمان آغاز شورش ها بود كه حکومت اسد احساس خطر كرد. موانع ديگر مانند جدايي رياض حجاب، نخست وزير سوريه و مناف طلاس، دوست نزديك اسد و فرمانده گارد سوريه تهديدي جدي براي حکومت اسد ايجاد نكرد. در آن زمان آن جداشدگان، هر دو از چهره های حاشیه ای در هسته درونی حکومت بودند.

همانطور كه اسد در مصاحبه ماه آگوست خود اعلام كرد، اين جدايي ها نوعي "خود پالايشي" براي حکومت بود و آن را از وجود عناصر سست پيمان پاكسازي كرد. هسته اصلي حکومت اكنون به اعضاي خانواده اسد و مقامات امنيتي قابل اطمينان علوي كه برخي از آنها از زمان حافظ اسد باقي مانده اند محدود شده است.هر چه اين حلقه دروني كوچك تر مي گردد، پاسخ هاي حكومت سوريه به اعتراضات سنگين تر مي شود.

همانطور كه اسد در مصاحبه اش با تلويزيون روسيه برشمرد، دخالت نظامي خارجي در سوریه بعيد به نظر مي رسد زيرا اين اقدام براي جامعه بين المللي بسيار هزينه بر خواهد بود. اگر اين موضوع درست باشد، حكومت سوريه برآورد كرده است كه با باقي ماندن در قدرت و انكار توانايي مخالفان مسلح براي ايجاد نتايج ملموس در وضعيت فعلي، اين احتمال را كه مخالفان انگيزه شان را از دست دهند تقويت خواهد كرد. حمايت بي چون و چراي روسيه و ايران اين فرضیه را تقويت كرده است.

2-ارتش سوريه به نقطه شكست نزديك نيست

پرسنل فعال در ارتش سوريه 295 هزار سرباز به علاوه 314 هزار نيروي ذخیره تخمين زده شده است.  با اينكه اعلام ارقام دقيق غيرممكن است اما برآوردها مي تواند به آساني نشان دهد كه بخش عمده اي از اين نيروهاي هنوز به نفع شورشیان از ارتش جدا نشده اند.

قاسم سعدالدين، يك فرمانده ارتش آزاد در حمص اخيرا به من گفت كه جداشدگان ارتش 30 درصد از نفرات شورشيان مسلح كه تعدادشان بين 50 تا 100 هزار نفر است را تشكيل مي دهند. اين به اين معناست كه ميزان ريزش ارتش سوريه در بهترين حالت 5 تا 10 درصد است كه براي تضعيف ظرفيت هاي مبارزاتي آن به طور جدي كافي نيست. علاوه بر اين، زماني كه اين آمار داده شده است بسياري از جداشدگان ارتش به جاي ملحق شدن به صفوف ارتش آزاد سوريه در حال بازگشت به خانه هايشان بودند.

علاوه بر اين، ريزش هاي اسد در پرسنل ارتش با افزايش نفرات گروه شبه نظامي "شبيحه" جبران شده است. این جنگجویان عمدتا علوی به لطف آموزش توسط عوامل حزب الله به طور فزاینده ای در حال تبدیل شدن به یک جنگجوي ماهر هستند. همچنين وفاداري به حكومت هنوز در ميان سربازان غيرعلوي هم نيرومند باقي مانده است. شورشيان هم طوري عمل مي كنند كه جداشدگان را دلسرد مي كند: ويدئوي اخيري كه در يوتيوب پخش شد و نشان مي داد كه شورشيان گروهي از سربازان غيرمسلح را اعدام مي كردند تنها بقيه سربازان را قانع كرد كه با حكومت بمانند.

3-جامعه علويان سوريه همچنان ضد اين قيام هستند

مخالفان سياسي در ميان علويان، اقليت مذهبي كه اسد به آن تعلق دارد، هنوز بسيار محدود است – به جز تعدادي از جداشدگان ارتشي و غير نظامي.

نشانه هایی از نارضایتی در میان جامعه علویان به وجود آمده است، که عمدتا به دلیل تلفات سنگین در صفوف نیروهای حکومت که اکثرا از علویان هستند بوده است. 29 سپتامبر تیراندازی بین دو تن از نزدیکان بشار در شهر قرداحه، خانه اجدادی اسد رخ داد. در حالی گفته شد که این درگیری به دلیل اختلاف مالی رخ داده اما ممکن است که زمینه سیاسی هم داشته باشد.

خانواده اسد در برخورد با هرگونه نشانه ای از مخالفان علوی سریع بوده است، همانطور که روایت حکومت از قیام اسلامگرایان سنی برای هدف قرار دادن جامعه علویان است. برای مثال بعد از واقعه قرداحه، آنها به سرعت برای آشتی دو طرف متخاصم میانجیگری کردند. فعالان مخالف از میان علویان، شناسایی، زندانی و مورد ضرب و شتم قرار می گیرند. زمانی که تمام این اقدامات شکست می خورد آنها توسط خانواده و همسایگان ایزوله می شوند.

هر گونه امید برای از هم پاشیدن حکومت مبتنی بر این است که علویان حیات فیزیکی خود را از حیات سیاسی بشار سوا کنند. در حال حاضر نشانه ای وجود ندارد که این روند تاکنون آغاز شده باشد. مخالفان به خصوص رهبران در تبعید آن کاملا در دسترسی به جامعه علویان شکست خورده اند. هیچیک از مخالفان تاکنون هیچ موردی متقاعد کننده ای به علویان ارائه نکرده است که آینده آنها در سوریه پس از اسد از کشتارهای انتقامی در امان خواهد بود، که از حقوقی برابر با برادران سنی خود لذت خواهند برد، که از منافع اقتصادی آنها مخافظت خواهد شد و اینکه با آنها تا سالها با شک و تردید رفتار نخواهد شد. بدتر از آن اینکه هیچ تفکری هم داخل مخالفان وجود ندارد که چگونه چنین روایتی را توسعه دهند.

4- مخالفان سوری هنوز از هم گسیخته هستند

گروها های مخالف سوری روز 11 نوامبر توافقنامه ای را امضا کردند که هدف آن متحد کردن تمام جناح های ضد اسد زیر یک چتر ائتلافی بود. اما باید کار بیشتری انجام می شد: چالش اساسی پیش روی هر جزء منفرد از مخالفان از بالا آغاز می شد و تا کوچکترین کمیته هماهنگی محلی سرریز می کرد. دلیل این اختلافات فقدان وجود یک برنامه سیاسی برای متحد کردن این گروه های نا متجانس ضد اسد است. اگر چه گروه های مختلف بر روی دستور کار "روز بعد" کار کرده اند اما هنوز دیدگاه سیاسی مشترکی از اینکه چگونه از حالا تا روز بعد سقوط اسد رسید وجود ندارد.

به طور خلاصه، در تمام رده های مخالفین سوری خلا سیاسی و سازمانی وجود دارد. جریان دسترسی متفاوت به بودجه ای که در اختیار مخالفان قرار گرفته است این مشکل را تشدید کرده است؛ همانطور که گروه های جدید سیاسی و نظامی تنها با هدف دریافت پول به تشکیل شده اند. حتی در شورای فرماندهی هم رقابت به جای همکاری حکمرانی می کند.

قدم هایی برای برطرف کردن این مشکلات برداشته شده است. کنفرانس گروه های مخالف سوری در دوحه قطرالبته که پیش شرط لازم برای پایه ریزی سوریه پس از اسد است اما طرح هایی نیز بر روی میز کار قرار دارد: شوراهای مدیریتی محلی که در مناطق آزاد شده به وجود آمده ند، فعالان مدنی محلی و شوراهای نظامی را در تلاش برای به دست آوردن نهادهای دولتی و به راه اندازی دوباره آنها گرد هم آورده است. هدف شوراها کمک به سوری ها برای تامین مایحتاج روزانه شان است. با این حال هنوز برای قضاوت درباره اینکه آیا آنها در غلبه بر اختلافات و کمبودهای سازماندهی که تاکنون نهادهای مخالفین با آن مواجه بوده اند موفق خواهند شد بسیار زود است.

فقدان یک بازیگر مبتکر جدید باعث شده است که بن بست خشونت آمیز سوریه در مرحله فعلی بماند. طرفین این درگیری اعتقاد دارند هر حرکتی علت خاص خود را دارد بنابراین هر دو راضی به انجام هیچ معامله ای نمی شوند.

نظامی شدن درگیری ها، فعالان و گروه های مدنی که این قیام ها را آغاز کردند را به حاشیه رانده است. شکست و عدم تمایل مخالفان سیاسی برای ترسیم نقشه راهی معتبر به عنوان راه حل این مشکل تضمین می کند که درگیری نظامی در کوتاه مدت و میان مدت رویه پیش فرض مخالفان خواهد بود و کشور را به سوی هرج و مرج و خشونت بیشتر خواهد برد.

در این فاصله، بازیگران جدید در حال ظهور در سوریه است. به ویژه گروه های جهادی که در حال تزریق دستور کار خود به این درگیری ها هستند. گرچه آنها هنوز به برجستگی زمان جنگ داخلی در عراق نیستند اما این پتانسیل را دارند که به بازیگر اصلی آینده سوریه تبدیل شوند. در فرایند جنگ، بهترین ها زنده می مانند و کامیاب می شوند و متاسفانه این گروه ها بهترین هستند.