سرمایه‌گذاریِ جسورانه، به عنوان سبک زندگی اقتصادی که جنبه‌ی نرم‌افزاری تمدن است می‌‌‌تواند زمینه‌ساز رفع نقیصه‌ی بانک و ریشه کن کردن بانک داری ربوی باشد.

مشرق ـ پیتر آندریاس تِیل یک آمریکایی آلمانی تبار که در سال 1967 در آلمان متولد شد. او لیسانس خود را در رشته‌ی فلسفه در سالِ 1989 از دانشگاه استنفورد اخذ کرد. در سال 1992 موفق به کسب مدرک دکترای تخصصی در همین دانشگاه شد. او یکی از موسسان شرکت پی پال(شرکت سرمایه گذاری) می‌باشد که به عنوان رئیس هیئت مدیره در آن مشغول به فعالیت شد. او در حالِ‌ حاضر به عنوان رئیس clarium capital (صندوق سرمایه‌گذاری کلان جهانی) می‌باشد. علاوه بر این او مدیرِ یک صندوق سرمایه‌گذاری جسورانه Venture Capital Fund به نامِ صندوقِ موسسین The Founders Fund، می‌باشد. او در واقع نماد تمام‌‌قدِ یک سرمایه‌گذارِ جسور Venture Capitalist یا فرشته‌ی سرمایه‌گذار، Angel Investor است.


«پیتر تیل یک سرمایه‌گذار جسور»


سرمایه‌‌های جسورانه Venture Capitals چیست؟ سرمایه‌گذارانِ جسور Venture Capitalists به چه کسانی گفته می‌شود؟

وِنچور کَپیتال، یک سرمایه‌ی مالی است که به طرز جسورانه‌ای در اختیار شرکت‌ها و کسب و کارهایی قرار می‌گیرد که در مراحلِ اولیه‌ی شکل‌گیری خود به نقدینگی نیازِ مبرم دارند. از این جهت به این سرمایه‌‌ها صفت جسورانه داده می‌شود که در عینِ پتانسیل بالا، ریسک بالایی هم دارند. به دلیل این ریسکِ بالاست که بازارهای سرمایه‌ی معمولی و بانک‌ها از تامینِ‌ مالی این کسب و کارها سر باز می‌زنند. با این حساب ونچور کپیتالیست‌ها Venture Capitalists، سرمایه‌دارانی هستند که حاضرند سرمایه‌گذاری جسورانه انجام داده و بخشی از سرمایه‌ی خود را در اختیار شرکت‌هایی که در مراحلِ اولیه‌ی رشد هستند قرار ‌دهند.


«سرمایه‌گذاری جسورانه زمینه‌سازِ رشد شرکت‌های نوپا»

گروهی از این ونچور کپیتالیست‌ها علاوه بر سرمایه‌ی‌شان دانش و تخصصِ فنی خود را نیز در اختیار این کمپانی‌ها می‌گذارند. به طور معمول سرمایه‌گذاریِ جسورانه زمانی اتفاق می‌افتد که سرمایه‌گذاریِ اولیه‌ یا Seed Founding برای شکل‌گیری کسب و کار، صورت گرفته باشد، و کسب و کار سامانِ اولیه‌ی خود را یافته باشد. حال زمانی که صاحبان اولیه‌ی شرکت تلاش می‌کنند تا از طریق یک واقعه‌ی تعیین کننده مثلِ فروشِ تجاریِ یک شرکت، یا عرضه‌‌ی سهامِ آن به عمومِ‌ مردم، برای توسعه‌ی بیشتر شرکتِ خود اقدام کنند، سر و کله‌ی سرمایه‌گذارانِ جسور پیدا می‌شود.

ونچور کپیتالیست‌ها بیشتر از شرکت‌هایی حمایت می‌کنند که یک تکنولوژیِ بدیع دارند یا به عبارتی بر لبه‌ی برنده‌ی تکنولوژی حرکت می‌کنند.

یکی از آشناترین مثال‌ها برای خروجی این دست سرمایه‌گذاری‌های جسورانه، دره‌ی سیلیکون در آمریکاست. بسیاری از شرکت‌های نام آشنایی که امروز در حوزه‌ی تکنولوژیِ اطلاعات و فضای سایبر ‌شناخته شده‌اند، طیِ فرآیندِ یک سرمایه‌گذاری جسورانه ایجاد شده‌اند. شرکتی مثلِ گوگل Google در اوایل شکل‌گیریِ خود در سالِ 1999، چیزی حدودِ 25 میلیون دلار سرمایه‌ی جسورانه از بنگاهِ ونچور کپیتالِ کلینِر پِرکینز، Kleiner Perkins Caufield & Byers (KPCB) دریافت کرده است. این شرکت که در خیابانِ سَند هیل Sand Hill Road در مِنلو پارکMenlo Park،‌ در دره‌ی سیلیکون Silicon Valley قرار دارد، در بیش از 300 شرکتِ فعال در حوزه‌ی تکنولوژیِ اطلاعات IT سرمایه‌گذاری کرده است. جز گوگل، شرکت‌های معرفی مثلِ آمازون Amazon.com، کامپک Compaq، و شرکتِ بازی‌سازیِ الکترونیک آرتز Electronic Arts، از سرمایه‌گذاری‌های جسورانه‌ی این شرکت بهره برده‌اند.

این مفهوم، مدل یا رویه می‌تواند در حوزه‌ی سبک رندگی به خصوص سبک زندگیِ اقتصادی کاربرد داشته باشد. اینکه در حوزه‌ی کارآفرینی افرادی با سرمایه های هنگفت بخواهند از شرکت ها و مشاغلی که نیاز به محرک سرمایه دارند حمایت به عمل بیاورند. امروزه در جامعه‌ افرادی با گذاشتن سرمایه‌های بزرگ در بانک‌ها، ماهانه سود‌هایی عظیم دریافت می‌کنند بدون این که در کاری تولیدی شریک شده یا از متخصصین حرفه‌ایی حمایت مالی کرده باشند. حال همین سرمایه‌داران اگر سرمایه‌ی خود را در کارهای تولیدی و کسب و کارها دخیل کنند نه تنها از افراد نیازمندِ سرمایه حمایت می‌کنند بلکه در آخر سودی نصیبشان می‌شود که در آن مشارکت داشته‌اند، چرا که از یک سو سرمایه‌ی خود و از سوی دیگر دانش و مدیریت خود را در این امر صرف کرده‌اند.

سرمایه‌گذاریِ جسورانه، به عنوان سبک زندگی اقتصادی که جنبه‌ی نرم‌افزاری تمدن است می‌‌‌تواند زمینه‌ساز رفع نقیصه‌ی بانک و ریشه کن کردن بانک داری ربوی باشد. چون، اولاً نقش بانک و بازار سرمایه را به حداقل می‌رساند؛ و ثانیاً کسب و کارهای با ریسکِ بالا را، که پتانسیل زیادی برای ایجاد تحول و نوآوری در تولید دارند و عمدتاً نیز از سرمایه‌های در اختیار سیستمِ محتاط و ترسوی بانک محرومند، مورد حمایت قرار می‌دهد. البته این مدل، مدل‌های مکملی مثلِ سرمایه‌گذاران فرشته‌ Angel Investor دارد که به تامین مالیِ اولیه‌ی کسب و کار در همان ابتدای شکل‌گیری می‌پردازد، آن‌هم در ازای تضمین بدهی در قبال اوراقِ قرضه یا سهام شرکت در آینده.


«مراحل سرمایه‌گذاریِ جسورانه»


اگر به مدل‌هایی مثلِ سرمایه‌گذاریِ جسورانه، ونچور کپیتال، یا سرمایه‌گذاران فرشته‌ Angel Investor کارکردی نگاه شود، مهم‌ترین کارکردها این‌ها خواهند بود:

ریشه کن کردن ربا

 پایین آوردن نقش بازار و بانک

بالا بردن تولیدات

حمایت از گروه‌ها و ایده‌ها‌ی نو

البته این‌دست سرمایه‌گذاری‌ها، چه از نوعِ جسورانه و چه از انواعِ دیگر، در اسلام در قالبِ مدل‌ کامل‌تری به نام قرض و قرض حسنه، وجود داشته است. فردِ هم‌جنس‌بازی مثلِ پیتر تیل که عضو بنیادِ بیلدربرگ هم هست، شاید بتواند برای سیستمِ اقتصادی ناقصِ غرب، نمادی باشد برایِ یک مدلِ جایگزین، اما اسلام در نظامِ اقتصادی خود قرن‌ها قبل مدلِ قرض را داشته که عمدتاً بدونِ چشم‌داشتِ مادی انجام می‌شده است. ‌ آنجا که خدا در قرآن می‌فرماید: «مَن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ»، (سوره‌ی حديد، آيه 11) ؛ «كيست كه به خدا وام نيكو دهد و از اموالي كه به او ارزاني داشته انفاق كند تا خداوند آن را براي او چندين برابر كند؟ و براي او پاداش و ارزش است!»


«قرض جسورانه، زمینه‌‌ای برای رشد»

نکته‌ی مهم این است که اگر افراد در مدلِ اسلام، نخواهند از حالتِ حداکثریِ‌ قرض‌الحسنه و قرض بدونِ چشم‌داشتِ مادی استفاده کنند، نباید آن‌ها را در دامنِ سیستمِ ربوی بانک انداخت. سیستمِ ربوی بانک، در کشورِ بانکداریِ مدرن یعنی آمریکا هم جواب‌گو نبوده و همان‌گونه که گفته شد از مدل‌‌های مکملِ مالی‌ای مثلِ صندوق‌های سرمایه‌گذاریِ جسورانه استفاده شده است. امروز صندوق‌هایی از این دست برای گسترش و پیشرفتِ تکنولوژی و صنعت در آمریکا، به وفور یافت می‌شوند و حتی نهادهایی مثلِ سی‌.آی‌.اِی CIA هم از بنگاهِ سرمایه‌گذاریِ جسورانه In-Q-Tel استفاده می‌‌کند تا از شرکت‌هایی حمایت کنند که تنها، نهاد‌های اطلاعاتی آمریکا از جمله سی‌آی‌اِی، را از آخرین‌ فناوری‌های حوزه‌ی تکنولوژی اطلاعات برخوردار سازد.

در کشور ما نیز می‌توان ساز و کارهای بینا بینی مثلِ مدل‌های سرمایه‌‌گذاری یا قرضِ جسورانه را ایجاد کرد، تا ضمنِ از بین بردنِ ناکارآمدی‌هایِ اثباتِ شده‌ی سیستمِ ربوی بانک، راه‌ برای به میدانِ آوردنِ استعداد‌های مالی افرادِ سرمایه‌دار برای گسترشِ تولید، ابداع و نوآوری باز شود و سبکِ زندگیِ اقتصادیِ افرادِ‌ سرمایه‌داری که به دنبال کسبِ سودِ مادی هستند، به سبک‌هایی جز رجوع به بانک‌ها و سپرده‌گذاری در آن‌ها تغییر یابد.