کد خبر 171467
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۱ - ۱۴:۱۷
مشرق- شعری که در ذیل می خوانید اشعاری است که مداح اهل بیت حاج منصور ارضی در شب دوم محرم در مسجد ارک خواند

شعر مقدمه

رنگ مشکیِ عزاداری در عالم پخش شد ***  سوخت دل‌ها  دود اسپند محرم پخش شد
تا ابد باز این چه شورت را بنازم محتشم *** این چه شعری بود که در خلق عالم پخش شد
منبری یا نوحه‌خوان یا سینه‌زن یا گریه‌کن *** هر چه منصب بود یک جا زیر پرچم جمع شد
چای تلخ روضه زخم قلب ما را خوب کرد *** حبه‌ی قندی به ما دادند و مرهم جمع شد
هرچه که ما برده ایم از سهم هیئت برده‌ایم *** در حسینیه، کرم، هم جمع شد هم پخش شد
از محرم می‌توان فهمید روزی دست کیست؟ ***  فاطمه آهی کشید و بین ما غم پخش شد
 اشک زینب روی پاره پاره‌ی باران چکید ***  بهترین تفسیر از ‌‌آیات مریم پخش شد
هر کس آمد بی نصیب از قتلگاهت برنگشت ***  نامنظم شد تنش اما منظم پخش شد
حق مطلب بر زمین می‌مانْد اگر زینب نبود ***  خون دل‌ها خرده شد تا این‌که کم کم پخش شد
***



شعر ورود کاروان به کربلا
این چه حالیست که در سینه نهان است اینجا ***  آن چه حاجت به بیان نیست عیان است اینجا
فصل پرپر شدن باغ گلی می‌آید *** نوبهاران همه تاراج خزان است این‌جا
به تو سوگند که چون تو همه را می‌دانم ***  دل زینب به نگاهت نگران است این‌جا
از عطش می‌زند این خاکِ بلا موجِ فراق *** حرمِ بی کسیِ سوختگان است این‌جا
پاسخ ناله‌ی اصغر به سه‌ شعبه بدهند ***  غنچه سیراب به دستان کمان است این‌جا
تا زمان هست تماشای قدِ اکبر کن *** مقتلت بر سر بالین جوان است این‌جا
بعد عباس چه بر اهل حرم می‌گذرد ***  حمله‌ها بر سر خلخال زنان است این‌جا
سر و کارِ سر تو با لبِ خنجر افتد *** منبر رأس بریده به سَنان است این‌جا
با لب تشنه تو را نحر کند شمر لعین *** عید قربان نرسیده رمضان است این‌جا
لب و دندان تو را پای کسی می‌شکند ...