کد خبر 17298
تاریخ انتشار: ۹ آذر ۱۳۸۹ - ۰۷:۴۳

روزنامه وطن امروز نوشت:هر پژوهشگري در حال و آينده تاريخ که سوداي تورق در کارنامه دولت‌هاي نهم و دهم را داشته باشد، بي‌گمان ناگزير است برگ اول دفتر تحقيقش را به «راهبرد سفرهاي استاني» اختصاص دهد.

يک ماه پس از ابراز تمايل بي سابقه رئيس MI6 به خرابکاري در برنامه اتمي ايران، صبح ديروز 2 دانشمند هسته اي کشورمان ترور شدند

 

 

به گزارش مشرق اين روزنامه نوشت: زيرا سفرهاي استاني قلب برنامه‌هاي دولت دکتر احمدي‌نژاد است.هر پژوهشگري در حال و آينده تاريخ که سوداي تورق در کارنامه دولت‌هاي نهم و دهم را داشته باشد، بي‌گمان ناگزير است برگ اول دفتر تحقيقش را به «راهبرد سفرهاي استاني» اختصاص دهد، زيرا سفرهاي استاني قلب برنامه‌هاي دولت دکتر احمدي‌نژاد است.اکنون ميان اغلب نخبگان کشور بر سر اين نکته اتفاق نظر وجود دارد که سفرهاي استاني ويژگي منحصر به فرد دولت است. سفرهاي استاني بستري شد که در آن دکتر احمدي‌نژاد بخش غالبي از انديشه‌ها و آرمان‌هايش را عملياتي کند. نقطه غايت سياست سفرهاي استاني همانا بازگشت دولتمردان به متن جامعه و مردم است يعني همان هدف ديرين انقلاب اسلامي که سال‌ها غبار فراموشي بر آن نشسته بود.

 

 

در قاموس سياسي دولت اصولگرا، سفرهاي استاني کليد تحول در ساختار سيستم ناکارآمد دولتي بوده است. موضوع «اصلاح ساختار دولتمداري» با آنکه اصلي بوده که اغلب محققان در مطالعات تاريخي خويش به آن دست يافته بودند اما مشقات و موانع اجراي اين طرح آنقدر بود که رؤساي دولت‌هاي پيشين يا عطاي اين انديشه را به لقايش بخشيدند يا آنکه فقط به تدوين چند طرح و تئوري در فرصت دوران رياست‌ خويش در اين‌باره بسنده کردند اما هيچ‌يک آن را عملياتي نکردند.از همين‌روست که اولين و مهم‌ترين حامي انديشه سفرهاي استاني، رهبر حکيم انقلاب بوده‌اند و در توصيف ارزش تاريخي اين حرکت دولت شيواترين تحليل‌ها از زبان معظم‌له بيان شده است تا جايي که ايشان در جريان سفر استاني خويش به يزد در زمستان 86، از اين راهبرد دولت احمدي‌نژاد به عنوان تحقق يکي از آرزوهاي ديرين خويش تعبير کرده يا آنکه بارها به صورت صريح و شفاف سفرهاي استاني را مصداقي از تلاش، پرکاري و شجاعت دولت بيان فرمودند.راهبرد سفرهاي استاني، نقشه راه دکتر احمدي‌نژاد براي اصلاح سيستم معيوب اقتصادي و اجرايي است. همه اصول و مقدماتي که در تئوري تحول دولت آمده، در اين طرح گنجانده شده است؛ اصولي مانند تمرکززدايي از نظام اداري و اقتصادي کشور و برداشتن حصارهاي ارتباط مردم با دولتمردان، تغيير الگوهاي حکومت‌داري، توزيع عادلانه ثروت و منابع عمومي کشور و... اکنون کاروان سفرهاي استاني دولت در حالي وارد هشتادمين منزلگاه خود مي‌شود که گزارش ناظران حاضر در اين سفرها از آنچه در اين 5 سال گذشته، نتايج شگفتي را به دست داده است. مصوبات سفرهاي استاني رئيس‌جمهوري در اين 80 سفر، بيش از 80 درصد اجرايي شده است و اعضاي دولت در اين سفرها توانسته‌اند با حضور در دورترين شهرستان‌ها و روستاها، مشکلات مردم را از نزديک بررسي و رسيدگي کنند.

 


مراحل تکوين يک الگوي مديريتي

 

تئوري سفرهاي استاني از ابتدا به عنوان يک رسم و الگوي تازه در قلمرو حکومت‌داري مطرح شد؛ الگويي که هيچ سابقه‌اي در تاريخ يکصدساله دولتمداري در ايران يا نقاط ديگر سياست بين‌الملل نداشته است. اکنون اين استراتژي پس از طي يک چرخه 5 ساله و در مرحله‌اي که نمودار تعداد سفرهاي استاني دولت در اين‌باره عدد خيره‌کننده 80 را نشان مي‌دهد، به يک شيوه جامع و فراگير مديريتي تبديل شده است.

 

کساني که روز اول اين تصميم و راهبرد را امري غيرعلمي يا خلاف اسلوب‌هاي نظام مديريتي مي‌خواندند، اکنون شاهد آن هستند که سفرهاي استاني، همه اجزاي يک استراتژي حکومتي را پيدا کرده است. براي درک اين واقعيت کافي است به ستاد و سازماني که دولت براي پيشبرد اين استراتژي در تهران، شهرها و استان‌ها تشکيل داده نگاه شود.استراتژي سفرهاي استاني اکنون شامل چندين گروه مطالعاتي است که به بررسي و آسيب‌شناسي مشکلات شهرها و اقصي نقاط کشور بويژه نواحي محروم مي‌پردازد. اين ايده بديع، اينک داراي يک هسته وسيع دريافت مطالبات و نيازها و نظرات مردمي است که علاوه بر کار دشوار جمع‌آوري و جمع‌بندي نامه‌هاي هموطنان، به صورت پل ارتباطي ميان دستگاه‌هاي مختلف اجرايي با بدنه جامعه عمل مي‌کند و هر تقاضا و مشکل افراد جامعه را تا دريافت پاسخ و رسيدگي در دستگاه ذي‌ربط پيگيري مي‌کند.در پايتخت و مراکز استان‌ها چند کارگروه در سطوح مختلف از معاونان رئيس‌جمهور تا وزرا و از استانداران تا مديران محلي و فرمانداران، هدايت امور اجرايي و اجراي مصوبات هر سفر استاني را دنبال مي‌کنند. ستادي ويژه براي پروژه‌هاي عمراني اختصاص يافته که مسؤوليت‌ آن تکميل پروژه‌هاي اقتصادي است که اغلب آنها به صورت نيمه‌‌تمام از دولت‌هاي قبل در شهرهاي گوناگون رها شده است، داراي هسته‌اي است که با حضور مستمر مشاوران رئيس‌جمهور و سرکشي آنها به طرح‌ها و پروژه‌ها آهنگ پيشرفت مصوبات را به صورت بي‌واسطه و جزء به جزء در معرض نگاه رسانه‌ها قرار مي‌دهد. در بخش ديگر، راهبرد سفرهاي استاني برخوردار از اکيپ‌هاي حسابرسي و مالي است که منابع مالي لازم و هزينه و بودجه تصميم‌هاي دولت بويژه قبل و پس از عزيمت کابينه به شهرها و مناطق را برآورد کرده و تخصيص مي‌دهد.افزون بر همه اينها، شخص رئيس‌جمهور در جلسات جداگانه با حضور وزرا، استانداران و مديران استان‌ها، روند اجراي مصوبات هر سفر استاني را پيگيري مي‌کند.پروژه سفرهاي استاني دشوارترين بخش از تکاليف دولت در وادي خدمتگزاري است. انرژي، وقت و تلاشي که دولتمردان صرف اين بخش از وظايف‌شان مي‌کنند، غيرقابل شمار است. البته دکتر احمدي‌نژاد از ابتدا اعلام کرده بود، سفرهاي استاني پروسه‌اي است که پيشبرد و پيگيري آن نهايت عزم و ايمان يک دولتمرد را در رسيدگي جهادي به مشکلات مردم طلب مي‌کند. همين خصوصيت راهبرد سفرهاي استاني است که تصويري متفاوت از سختکوشي دولت احمدي‌نژاد در نگاه مسؤولان نظام بويژه حضرت آيت‌الله‌العظمي خامنه‌اي ترسيم کرده است. «نماد مسؤوليت‌پذيري» شايسته‌ترين توصيفي بوده که يکي از اهل فن براي بيان عزم احمدي‌نژاد و يارانش در تداوم راهبرد سفرهاي استاني به زبان جاري کرد. سفرهاي استاني از اين واقعيت پرده برداشت که ريشه عمده مشکلات انباشته شده و مطالبات بر زمين مانده مردم در دولت‌هاي پيشين به اينجا برمي‌گشت که چنين همت مضاعفي براي کار مضاعف و پيگيري تصميم‌ها و سياست‌ها وجود نداشته است و در نبود روحيه مسؤوليت‌پذيري، اغلب طر‌ح‌ها و پروژه‌ها روي کاغذ مانده بود.

 


رئيس‌جمهور؛ هم طراح، هم مجري

 

در اين ترديدي نيست که اگر استراتژي سفرهاي استاني در سال ششم دولت احمدي‌نژاد همچنان به عنوان سرلوحه وظايف دولتمردان دنبال مي‌شود دليلي جز اين ندارد که خود رئيس‌جمهور اراده و همت خويش را وقف آن کرده است. از نکات شگفت‌آور تجربه سفرهاي استاني، اين است که رئيس‌جمهور در همه مراحل آن حضور دارد؛ از نقطه‌اي که ماشين دولت براي حضور در قلب مشکلات جامعه در شهرها و استان‌ها حاضر مي‌شود تا نقطه‌اي که فصل ارزيابي و جمع‌بندي فرامي‌رسد. حضور رئيس‌جمهور، راه موفقيت همه اين طرح‌ها را تضمين مي‌کند نه از اين حيث که امضاي او پاي همه تصميم‌ها و طرح‌ها ثبت مي‌شود بلکه به اين دليل که او بار اصلي انجام وظايف گوناگون سفرهاي استاني را بر دوش مي‌کشد. علاوه بر آن، در اين سفرها او نقطه ثقل تماس‌ها و تعامل دولتمردان با مردم است و در هر سفري ساعت‌هاي پرشماري را به گفت و شنود با مردم مي‌پردازد. وي پس از بازگشت از سفر، زمان بي‌اندازه‌اي را صرف مطالعه و بررسي نامه‌ها و خواسته‌هاي مکتوب مردم مي‌کند. در ستاد عملياتي سفرهاي استاني، او از نزديک بر حاصل کار همه گروه‌ها و اکيپ‌هاي درگير نظارت مي‌کند. دکتر احمدي‌نژاد بر اساس اين برنامه در هريک از جلسات، شخصا گزارش ميزان عملياتي شدن مصوبات سفر استاني هيأت‌ دولت را از استاندار و مديران محلي استان‌هاي هدف، جويا مي‌شود و به ارزيابي مستقيم نقاط قوت و ضعف عملکرد مديران اجرايي استان‌ها مي‌پردازد. همه دست‌اندرکاران فکري‌، مديريتي، فني، اقتصادي و رسانه‌اي اين طرح، حاصل ‌يافته‌هاي هر سفر را براي گشودن گره مشکلات مردم مناطق مختلف با رئيس‌جمهور در ميان مي‌گذارند و اينگونه است که سفرهاي استاني در مسير سنگلاخي نظام بروکرات کشور و در ميان موج مخالفت‌هاي برخي افراد، جريان‌ها و رسانه‌هاي خاص، راه خويش را به سوي موفقيت مي‌پيمايد. پايه سياست دکتر احمدي‌نژاد در سفرهاي استاني چنان که پيداست، بر اصل «پيگيري حضوري و مستقيم» استوار است؛ بر اين مبنا خانواده دولت فقط در 2 دور نخست و دوم سفرهاي استاني، موانع پيشرفت مصوبات را رفع کرده و 5 ميليون نامه و خواسته مردم غالبا فرودست جامعه را به نتيجه رساند. معاونان و وزراي او نيز به تأسي از رئيس‌جمهور، همين منش را تعقيب مي‌کنند. معاونان رئيس‌جمهور و وزيران به تناسب موضوعات مورد بحث، رئيس‌جمهور را در جلسات پيگيري ويژه مصوبات سفر استاني همراهي مي‌کنند. اين روش و الگو درست خلاف مشي مرسوم دولت‌هاي پيشين است که امور کابينه را در زمينه مطالبات مردم با روش نظارت از راه دور پيگيري مي‌کردند و کمتر مي‌توان در دوران 16 ساله دولت‌هاي منسوب به کارگزاران و تجديدنظرطلبان، ردپايي از حضور يا پيگيري مستقيم سران دولت‌ها از روند اجراي تصميم‌ها و طرح‌هاي استاني و شهري سراغ گرفت؛ در حالي که گرچه رئيس‌ دولت کارگزاران، مردم را به هيچ مي‌گرفت و البته تاوان اين بي‌اعتنايي به ملت را پس داد ولي رئيس‌ دولت تجديدنظرطلبان، روزي نبود که شعار «مردم- مردم»‌اش، گوش فلک را کر نکند.

 


تمرکززدايي و انحصارستيزي؛ از ادعا تا عمل

 

در علم مديريت نقطه شروع طرح سفرهاي استاني بحثي به‌نام «تمرکز‌زدايي» است. اين اصل يکي از رهيافت‌هايي است که همه محققان مديريت به آن رسيده‌اند. بر اين اساس حتي بسياري از مخالفان حزبي سفرهاي استاني، پس از مدتي اقرار کردند سفرهاي استاني از زاويه «برنامه‌ريزي کارشناسانه» هيچ منافات علمي ندارد. پديده تمرکز و انحصار در بدترين شکل آن در سيستم‌هاي اداري و مديريتي و اقتصادي کشور ريشه دوانده است. ديوار تمرکز آنچنان بلند و ضخيم شده که هر ايده‌اي را براي اصلاح و تعديل در نطفه خاموش مي‌سازد.

 

اما واقعيت اين است که در اين مدت کسي را ياراي روبه‌رو شدن با اين غول نبوده است. ميوه تلخ تمرکزي که از آن سخن مي‌رانيم، همين سيستم دولتي مشارکت‌گريز و مشارکت‌ستيز بوده است. دولت احمدي‌نژاد از همان ابتدا دريافت که تبعيض آزاردهنده در نظام اداري و اجرايي کشور، مولود «تمرکز» بوده است و پديده کارتل‌ها و تراست‌هاي اقتصادي و نيز ماجراي انباشت ثروت و در يک کلام رانت‌خواري برخي، از بطن همين آبشخور تمرکز سرچشمه گرفته است.

 


تنها محمل اجراي عدالت

 

شايد روزي که احمدي‌نژاد، «عدالت‌گستري» را يکي از پايه‌هاي حرکت دولت قرار داد به اين انديشه بود که تنها سازوکار تحقق چنين سياست دشواري، همانا راهبرد سفرهاي استاني است. در 5 سال اخير ثابت شد، دولتمردان براي ديدن سيماي واقعي بي‌عدالتي و چشيدن طعم تلخ فقر بايد رنج سفر به عمق محروميت‌هاي کشور را بر خود هموار سازند. اينکه چرا تئوري عدالت اجتماعي در دولت‌هاي مدعي اصلاح و سازندگي جامه عمل نپوشيد يک دليل عمده‌اش اين بود که اغلب دولتمردان از برج عاج قدرت فقط حکايت دوردست بي‌عدالتي را شنيده بودند و هيچ تصوير ملموسي از تبعيض‌ها و نابرابري‌ها نداشتند و اينکه چرا انبوه اقدامات و طرح‌هاي رنگين توسعه، گوهر عدالت را ذبح کرد، پاسخي جز اين ندارد که: شاهرگ انديشه سفرهاي استاني عدالت است و براي همه کساني که در سوداي عدالت هستند، رفتن به ميان طبقات محروم، يک فريضه اجتناب‌ناپذير است.سفرهاي استاني تحقق يکي از وصاياي فراموش شده بنيانگذار جمهوري اسلامي حضرت امام خميني قدس سره‌الشريف يعني رسيدگي به طبقه مستضعف و مناطق محروم است؛ طبقه‌اي که انقلاب شکوهمند 57 به نام آنها ثبت شده است و به گواهي اسناد دفاع مقدس، بار اصلي بحران‌ها را بر دوش کشيده‌اند اما به لطايف‌الحيلي در چرخه تصميم‌گيري‌ها به حاشيه رانده شدند. سفرهاي استاني، نشانه نگاه به طبقه محروم و گام نهادن در مناطق محروم براي بازگشت به شعارهاي اصيل و ارزش‌هاي انقلاب اسلامي است.

 

موج استقبال شهروندان از کاروان‌هاي دولت در اين سفرها فقط بر يک امر دلالت دارد: چرخش امور در دست طيف مخالفان تئوري عدالت، فرودستان جامعه را نسبت به بسياري از امور نااميد کرده بود. راي بسيار بالاي احمدي‌نژاد در دوره دهم انتخابات رياست‌جمهوري در شهرستان‌ها و روستاها يکي از نشانه‌هاي بارز تاييد اين سفرها از سوي صاحبان اصلي انقلاب بود.بنابراين واضح بود که جدي‌ترين مخالفان دولت (باند اشرافي‌گري حاصل جمع ثروت و قدرت) نيز در همين عرصه عرض‌اندام خواهند کرد. با آنکه 80 بهار از عمر استراتژي سفرهاي استاني مي‌گذرد و اثرات آن مدت‌هاست در مناطق دوردست ملموس شده است، نغمه‌هاي مخالفت با اين استراتژي در تريبون‌هاي جناح‌هاي قدرت و ثروت به گوش مي‌رسد؛ زيرا هر يک سفر، ارمغاني از روشنگري را به همراه و پاسخي به اين پرسش دارد: رگه‌هاي حيات اقتصادي و اداري کشور در 16 سال پيش از 84، چگونه به انحصار گروه‌ها و دستجات سياسي خاص درآمده بود؟