کد خبر 17515
تاریخ انتشار: ۹ آذر ۱۳۸۹ - ۲۱:۰۷

بيست و چهارم ذي‌الحجه روز مباهله نام گرفته و روزي است بسيار گرامي و داراي فضيلت بسيار. در اين روز که روز نزول آيه «تطهير» نيز هست، خداوند مهر تأييدي ديگر بر ارزش‌ها و فضيلت‌هاي اهل بيت(ع) و جايگاه راستين آنان در درک و شناخت اسلام راستين را بازنمود.

گروه فرهنگي مشرق -  «خداوند اراده کرد که پليدي را از شما خاندان دور بدارد و شما را بسيار پاک بدارد...»

پيامبر اکرم عبا بر دوش گرفته است و علي بن ابي‌طالب(ع)، فاطمه(س)، حسن و حسين(عليهما السلام) را زير آن عبا گرد آورده است و در همان حال اين جملات از سوي خداوند تعالي بر او نازل گشته است.

اين واقعه در روز بيست و چهارم ذي الحجه اتفاق افتاده است. روزي که بنا شده بود، پس از مذاکرات بسيار پيامبر با مسيحيان نجران، بنا شده بود در مکاني با آنان گرد آيد و مباهله کند.

مسيحيان نجران، پس از گفت‌وگوي بسيار پيامبر با ايشان گفته بودند: «گفت‌و گوهاي شما ما را قانع نمي کند. راه اين است که در وقت معيني با يکديگر مباهله نمائيم و بر دروغگو نفرين بفرستيم، و از خدا بخواهيم دروغگو را هلاک و نابود کند.»

در اين هنگام بود که حضرت جبرائيل نازل گرديد، آيه مباهله را آورد و پيامبر را مأمور کرد تا با کساني که با او مجادله مي کنند و حق را نمي پذيرند به مباهله برخيزد:

«فمن حاجک فيه من بعد ما جائک من العلم فقـُل تعالوا نَدعُ ابنائنا وَ ابنائکُم وَ نِسائنا و نِسائکُم وَ انفُسَنا وَ انفُسَـکُم ثُمَّ نبتـَهـِل فـَنَجعل لعنة الله علي الکاذبين.» (آل عمران / آيه 61) «پس هرکه بعد از رسيدن به علم با تو محاجه کرد... پس بگو بياييد فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان و خودمان و خودتان را فرا خوانيم، آن‌گاه مباهله کنيم و لعنت خداوند را بر دروغ‌گويان قرار دهيم.»

چنين بود که دو طرف مذاکره‌کننده رضايت دادند که بحث و گفت‌وگو را پايان دهند و قرار بر اين شد که فرداي آن روز براي اثبات حقانيت خود با يکديگر مباهله نمايند و از خداوند بخواهد که دروغگويان را عذابي نازل کند و به کيفر برساند.

اکنون بيست و چهارم ذي الحجه است و روز مباهله فرا رسيده است. پيامبر اسلام فاطمه را به مصداق «نسائنا»، حسن و حسين را به مصداق «ابنائنا» و علي را به مصداق «انفسنا» (که نفس و خويشتن پيامبر اسلام است) فراخوانده و آنان را در زير عباي خويش و در محضر پروردگار خويش گردآورده، اين عزيزترين کسانش را تا چون گواهي بر صدق رسالتش به مباهله با مسيحيان بيرون رود. و در همين لحظه فرشته وحي آيه تطهير را بر او نازل مي‌کند که:

«انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا» / «خداوند اراده کرد که پليدي را از شما خاندان دور بدارد و شما را بسيار پاک بدارد.»

و چنين بود که وقت مباهله فرا رسيد. قبلاً پيامبر و هيئت نمايندگي «نجران»، توافق کرده بودند که مراسم مباهله در نقطه اي خارج از شهر مدينه، در دامنه صحرا انجام بگيرد. پيامبر از ميان مسلمانان و بستگان خود، فقط چهار نفر را برگزيده است که در اين حادثه تاريخي شرکت نمايند. زيرا در ميان تمام مسلمانان، نفوسي پاک تر، و ايماني استوارتر از ايمان اين چهار تن، وجود ندارد.

پيامبر در حالي رهسپار محل قرار شد که حضرت حسين (ع) را در آغوش و دست حضرت حسن (ع) را در دست داشت، فاطمه (س) به دنبال آن حضرت و علي بن ابي طالب (ع) پشت سر وي حرکت مي‌کردند؛ پيامبر (ص) اين چنين گام به ميدان مباهله نهاد، او پيش از ورود به ميدان «مباهله»، به همراهان خود گفت: من هر وقت که دعا کردم، شما دعاي مرا با گفتن آمين بدرقه کنيد.

شايد سران هيئت نمايندگي نجران گمان مي‌کردند که محمد(ص) با افسران و سربازان خود به ميدان مباهله بياد و شکوه مادي و قدرت ظاهري خود را نشان ما دهد. اما پيامبر وارد شد در حالي که جز جگرگوشه‌هايش کسي همراهش نبود.

مسيحيان نجران که صحنه آمدن بي پيرايه پيامبر به صحنه مباهله را ديدند، همگي با بهت و حيرت به چهره يکديگر نگاه کردند و از اينکه او فرزندان معصوم و بي‌گناه و يگانه دختر و يادگار خود و داماد و پسرعمويش را به صحنه مباهله آورده، انگشت تعجب به دندان گرفتند.

آنان دريافتند که پيامبر، به دعوت و دعاي خود اعتقاد راسخ دارد والّا يک فرد مردد، عزيزان خود را در معرض بلاي آسماني و عذاب الهي قرار نمي دهد.

اسقف نجران گفت: من چهره‌هايي را مي‌بينم که هر گاه دست به دعا بلند کنند و از درگاه الهي بخواهند که بزرگ‌ترين کوه‌ها را از جاي بکند، فوراً کنده مي‌شود. بنابراين، هرگز صحيح نيست ما با اين افراد بافضيلت، مباهله نمائيم.

و چنين بود که هيئت نصرانيان نجران درخواست مباهله را پس گرفتند و از پيامبر خواستند تا تحت حاکميت حکومت اسلام درآيند.

از اين روي روز بيست و چهارم ذي الحجه، در تقويم ديني اسلام، روزي با اهميت شد و مهر تأييدي ديگر بر حقانيت خاندان پيامبر اکرم(ص) و اسلام راستين گرديد.

---------------

منابع:
1. جعفر سبحاني، فروغ ابديت.
2. شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان.
3. علامه طباطبايي، تفسير الميزان.

* آْينده روشن