به گزارش مشرق، خبرآنلاین نوشت: مصاحبه کاملاً عجلهای شد. با ایمون در آخرین ساعات حضورش در تهران قرار گذاشتیم. او آخرین جملاتش را قبل از رفتن گفت. حرفهایی که شاید، هواداران توقع داشتند زودتر از اینها به زبان بیاورد. فصل قبل که شایعات زیادی درباره پاس ندادن به زاید مطرح بود، او سکوت کرد. ولی حالا که داشت میرفت، صراحتاً گفت: «برخی از بازیکنان پرسپولیس به من پاس نمیدادند.» ایمون توضیح داد، این بازیکنان در ابتدای فصل تیم را ترک کردند و امسال از این نظر مشکلی نداشت اما مسئله این بود که چندان بازی نکرد. با ایمون درباره شایعه رفتنش به استقلال نیز حرف زدیم که او پاسخ جالبی داد: «میلیاردها هم بدهند، به این تیم نمیروم.»
*وقتی در دربی سه گل زدی و یک شب تاریخی به جای گذاشتی، تصور میکردی عمر همکاریات با پرسپولیس اینقدر کوتاه باشد؟ ما که فکر نمیکردیم.
خب، حرف شما را تأیید میکنم. وقتی این سه گل را زدم فکر نمیکردم هیچوقت اینقدر زود تمام شود. یک فصل رؤیایی را برای خودم تصور میکردم.
*تو در 10 دقیقه به بازیکن محبوب طرفداران تبدیل شدی، کاری که خیلی از خارجیها نتوانستند آن را انجام دهند.
فکر میکنم این سرنوشت من بود که بیایم و در 10 دقیقه سه گل بزنم. آن سه گل سرنوشت زندگی من را در ایران عوض کرد. فکر میکردم این سه گل زندگی من را در ایران عوض کند و دوران خوبی داشته باشم ولی این فوتبال است. نمیتوانی آیندهات را پیشبینی کنی. همیشه فکر میکردم سالهای سال در پرسپولیس باشم، کنار این هواداران.
*این 10 دقیقه، تاریخیترین 10 دقیقه تاریخی زندگیات بود، درست میگوییم؟
در واقع 10 دقیقه مورد علاقه زندگی من است و البته هیچوقت آن 10 دقیقه را فراموش نمیکنم. امیدوار بودم دوباره ادامه بدهم و در ترکیب تیم باشم ولی نشد.
*وقتی در دربی هتتریک کردی، خیلیها میگفتند تو شانسی هتتریک کردهای ولی تو دو بار دیگر نیز این کار را کردی. یکجورهایی آقای هتتریک پرسپولیس بودی.
در واقع آن سه گل زندگی من را در ایران خاص کرد. من یادم میآید که بعد از آن بازی سرمربی استقلال گفت این هتتریک تصادفی بوده است ولی من گلهای بیشتری برای پرسپولیس زدم و هتتریکم را تکرار کردم. اگر اشتباه نکنم جلوی راهآهن و الشباب دوباره سه گل برای پرسپولیس زدم. من ایمون، به خودم ایمان دارم برای به ثمر رساندن گل ولی سه گلی که به استقلال زدم خیلی خاص بود و اگر یک روز دوباره به ایران برگردم، تلاش میکنم تکرارش کنم!
*اوایل فصل شایعه پیشنهاد استقلال به تو جدی بود ولی تو آن را رد کردی، چرا؟ انگار خودت را متعلق به پرسپولیس میدانستی.
من هرگز به استقلال نمیروم. من عاشق پرسپولیس و هوادارانش هستم. همینجا میگویم اگر استقلال 5 میلیون دلار هم پول بدهد، به تیمشان نمیروم. ببین دوباره تکرار میکنم؛ من هرگز و هرگز به استقلال نمیروم. حتی اگر میلیونها سال از آن دربی بگذرد!
*این فصل خیلی ناراحت بودی و در مقطعی از فصل گفتی در پرسپولیس تنها بودی. میتوانی درباره آن روزها حرف بزنی؟ چه اتفاقی افتاد؟
فصل پیش که به پرسپولیس آمدم از بازیهایم در پرسپولیس لذت میبردم و بسیار خوشحال بودم اما این فصل، فصل سختی برایم رقم خورد چون بازیکنان خوبی جذب پرسپولیس شده بودند و تیم قدرتمندی را تشکیل دادیم. بعد از اتفاقات سال گذشته، امسال انتظار داشتم بیشتر به من شانس بازی برسد. نمیدانم چرا پرسپولیس اینقدر مهاجم جذب کرد. انصاریفرد، قاضی و من. ما نیازی به سه مهاجم اصلی در تیم نداشتیم. وقتی سه مهاجم خوب در تیم باشند همیشه به آنها بازی نمیرسد و باید روی نیمکت بنشینند. بازهم میگویم ما به بیشتر از دو مهاجم نیاز نداشتیم.
*حالا که داری میروی، شاید راحتتر بتوانی یکسری مسائل را بازگو کنی. از سال گذشته تا همین امروز، این شایعه وجود داشت که بعضی از بازیکنان تیم به تو پاس نمیدهند؛ انگار دوست نداشتند تو گل بزنی. آیا این شایعات درست بود؟
فصل پیش چند بازیکن بودند که دوست نداشتند من گل بزنم و طبیعتاً به من پاس نمیدادند ولی این فصل همهچیز تغییر کرد. من مشکلی با بازیکنان نداشتم.
*میتوانی اسم بازیکنانی را که به تو پاس نمیدادند، بگویی؟
نه؛ درست است که ایران را ترک میکنم ولی به همه آنها احترام میگذارم البته همه بازیها اینطور نبود. من یکی از دوستانم بازیهای فصل قبل را برایم ضبط کرد و به من نشان داد که در چند صحنه، برخی از بازیکنان به من پاس نمیدهند. ولی این فصل همهچیز واقعاً فرق کرد و آن بازیکنان تیم را ترک کردند و به باشگاه دیگری رفتند.
*چند ساعت دیگر از ایران میروی، قبل از رفتن چه حرفی داری که با هواداران پرسپولیس بزنی؟
میخواهم از آنها تشکر کنم که در مدت حضورم در ایران، خوشحالم کردند و خاطرات بسیار خوبی برایم رقم زدند. هیچوقت این خاطرات را فراموش نخواهم کرد. یکی از این خاطراتم که فراموشنشدنی است، دربی امسال بود. در 10 دقیقه آخر بازی همه طرفداران پرسپولیس اسم من را صدا میزدند که آن لحظه دو احساس به من دست داد؛ یک احساس، احساس خوشحالی بود ولی از طرف دیگر خیلی ناراحت بودم که به من بازی نرسید. ژوزه از من استفاده نکرد و این برایم بسیار ناراحتکننده بود.
*در آن بازی مهاجمهای تیم موقعیتهای خوبی هم از دست دادند ولی دوباره به تو بازی نرسید.
همینطور است که شما میگویید. فقط این حالت در آن بازی نبود. بازیهای دیگری هم بود که مهاجمها عملکرد خوبی نداشتند ولی من بازهم روی نیمکت نشستم. امیدوارم یک روز دوباره برگردم و برای پرسپولیس بازی کنم.
*در شبکههای اجتماعی هواداران پرسپولیس از تو یک بتمن و سوپرمن ساختند. فکر کنیم عکسهایش را خودت دیدهای. وقتی این عکسها را دیدی چه احساسی داشتی؟
خب واقعاً خوشحال شدم که من را شبیه بتمن و سوپرمن درست کرده بودند. بعد از آن 10 دقیقه بود که همهچیز تغییر کرد و یکشبه من به بازیکن محبوب طرفداران تبدیل شدم. هیچوقت این موضوع را فراموش نمیکنم و بازهم میگویم دوست دارم یک روز به جمع این تیم و هوادارانش برگردم و کار ناتمامم را در پرسپولیس تمام کنم و با این تیم قهرمان شوم.
*تو در ایران بازی میکنی یا برای ادامه بازیگری به اروپا برمیگردی؟
در دو هفته آینده تصمیم خواهم گرفت.
*نگفتی در کجا بازی میکنی؟
هنوز تصمیم نگرفتهام ولی از ایران هم پیشنهاد دارم.
*پس ممکن است در ایران بمانی.
شاید، شاید. در چند هفته آینده در اینباره تصمیم خواهم گرفت.
*از اصفهان پیشنهاد داری؟
فکر کنم. مدیر برنامههایم در جریان این پیشنهادها هست.
*ماه قبل که ایران را ترک کردی، آقای رویانیان گفت برای ازدواج به کشورت رفتهای. این قضیه درست است؟ گفته میشد تو مشکل خانوادگی داری و نمیتوانی برگردی.
نه، من هنوز به صورت رسمی ازدواج نکردهام و نامزد دارم. برای آمدن به پرسپولیس مشکل خانوادگی نداشتم. مشکل من بیشتر سر مسائل مالی و برخی مشکلات دیگر بود. باشگاه نمیتوانست دلارهای من را بدهد. حقیقت این بود.
*اول فصل تو میدانستی شرایط سختی در پرسپولیس خواهی داشت، ولی چرا ماندی؟
وقتی فصل پیش تمام شد، رویانیان من را پای میز نشاند و گفت تو حتماً با ما هستی. رویانیان مدام دنبال من بود برای اینکه قراردادم را تمدید کنم. به او گفتم خیالم راحت و به تعطیلات بروم؟ او هم گفت که حتماً. ولی وقتی دنیزلی رفت، بعد از چند هفته من به او زنگ زدم و گفتم چه شد؟ رویانیان هم گفت شاید قراردادت را تمدید کنیم. پرسپولیس انصاریفرد و قاضی را گرفته بود و انگار دیگر ایمون به کارشان نمیآمد ولی آخرش این شد که گفت تو را میخواهم. به همین دلیل در پرسپولیس ماندم و تمدید کردم.
*یعنی مربی جدید تو را نمیخواست؟ آقای ژوزه.
نه مربی نبود. سر مسائل مالی ما با هم مشکل داشتیم.
*سؤال آخر هم درباره تیم ملی است. به جام جهانی میرود؟
کار سختی در پیش دارد و باید برای رسیدن به جام جهانی، از سد قطر و ازبکستان عبور کند.
*وقتی در دربی سه گل زدی و یک شب تاریخی به جای گذاشتی، تصور میکردی عمر همکاریات با پرسپولیس اینقدر کوتاه باشد؟ ما که فکر نمیکردیم.
خب، حرف شما را تأیید میکنم. وقتی این سه گل را زدم فکر نمیکردم هیچوقت اینقدر زود تمام شود. یک فصل رؤیایی را برای خودم تصور میکردم.
*تو در 10 دقیقه به بازیکن محبوب طرفداران تبدیل شدی، کاری که خیلی از خارجیها نتوانستند آن را انجام دهند.
فکر میکنم این سرنوشت من بود که بیایم و در 10 دقیقه سه گل بزنم. آن سه گل سرنوشت زندگی من را در ایران عوض کرد. فکر میکردم این سه گل زندگی من را در ایران عوض کند و دوران خوبی داشته باشم ولی این فوتبال است. نمیتوانی آیندهات را پیشبینی کنی. همیشه فکر میکردم سالهای سال در پرسپولیس باشم، کنار این هواداران.
*این 10 دقیقه، تاریخیترین 10 دقیقه تاریخی زندگیات بود، درست میگوییم؟
در واقع 10 دقیقه مورد علاقه زندگی من است و البته هیچوقت آن 10 دقیقه را فراموش نمیکنم. امیدوار بودم دوباره ادامه بدهم و در ترکیب تیم باشم ولی نشد.
*وقتی در دربی هتتریک کردی، خیلیها میگفتند تو شانسی هتتریک کردهای ولی تو دو بار دیگر نیز این کار را کردی. یکجورهایی آقای هتتریک پرسپولیس بودی.
در واقع آن سه گل زندگی من را در ایران خاص کرد. من یادم میآید که بعد از آن بازی سرمربی استقلال گفت این هتتریک تصادفی بوده است ولی من گلهای بیشتری برای پرسپولیس زدم و هتتریکم را تکرار کردم. اگر اشتباه نکنم جلوی راهآهن و الشباب دوباره سه گل برای پرسپولیس زدم. من ایمون، به خودم ایمان دارم برای به ثمر رساندن گل ولی سه گلی که به استقلال زدم خیلی خاص بود و اگر یک روز دوباره به ایران برگردم، تلاش میکنم تکرارش کنم!
*اوایل فصل شایعه پیشنهاد استقلال به تو جدی بود ولی تو آن را رد کردی، چرا؟ انگار خودت را متعلق به پرسپولیس میدانستی.
من هرگز به استقلال نمیروم. من عاشق پرسپولیس و هوادارانش هستم. همینجا میگویم اگر استقلال 5 میلیون دلار هم پول بدهد، به تیمشان نمیروم. ببین دوباره تکرار میکنم؛ من هرگز و هرگز به استقلال نمیروم. حتی اگر میلیونها سال از آن دربی بگذرد!
*این فصل خیلی ناراحت بودی و در مقطعی از فصل گفتی در پرسپولیس تنها بودی. میتوانی درباره آن روزها حرف بزنی؟ چه اتفاقی افتاد؟
فصل پیش که به پرسپولیس آمدم از بازیهایم در پرسپولیس لذت میبردم و بسیار خوشحال بودم اما این فصل، فصل سختی برایم رقم خورد چون بازیکنان خوبی جذب پرسپولیس شده بودند و تیم قدرتمندی را تشکیل دادیم. بعد از اتفاقات سال گذشته، امسال انتظار داشتم بیشتر به من شانس بازی برسد. نمیدانم چرا پرسپولیس اینقدر مهاجم جذب کرد. انصاریفرد، قاضی و من. ما نیازی به سه مهاجم اصلی در تیم نداشتیم. وقتی سه مهاجم خوب در تیم باشند همیشه به آنها بازی نمیرسد و باید روی نیمکت بنشینند. بازهم میگویم ما به بیشتر از دو مهاجم نیاز نداشتیم.
*حالا که داری میروی، شاید راحتتر بتوانی یکسری مسائل را بازگو کنی. از سال گذشته تا همین امروز، این شایعه وجود داشت که بعضی از بازیکنان تیم به تو پاس نمیدهند؛ انگار دوست نداشتند تو گل بزنی. آیا این شایعات درست بود؟
فصل پیش چند بازیکن بودند که دوست نداشتند من گل بزنم و طبیعتاً به من پاس نمیدادند ولی این فصل همهچیز تغییر کرد. من مشکلی با بازیکنان نداشتم.
*میتوانی اسم بازیکنانی را که به تو پاس نمیدادند، بگویی؟
نه؛ درست است که ایران را ترک میکنم ولی به همه آنها احترام میگذارم البته همه بازیها اینطور نبود. من یکی از دوستانم بازیهای فصل قبل را برایم ضبط کرد و به من نشان داد که در چند صحنه، برخی از بازیکنان به من پاس نمیدهند. ولی این فصل همهچیز واقعاً فرق کرد و آن بازیکنان تیم را ترک کردند و به باشگاه دیگری رفتند.
*چند ساعت دیگر از ایران میروی، قبل از رفتن چه حرفی داری که با هواداران پرسپولیس بزنی؟
میخواهم از آنها تشکر کنم که در مدت حضورم در ایران، خوشحالم کردند و خاطرات بسیار خوبی برایم رقم زدند. هیچوقت این خاطرات را فراموش نخواهم کرد. یکی از این خاطراتم که فراموشنشدنی است، دربی امسال بود. در 10 دقیقه آخر بازی همه طرفداران پرسپولیس اسم من را صدا میزدند که آن لحظه دو احساس به من دست داد؛ یک احساس، احساس خوشحالی بود ولی از طرف دیگر خیلی ناراحت بودم که به من بازی نرسید. ژوزه از من استفاده نکرد و این برایم بسیار ناراحتکننده بود.
*در آن بازی مهاجمهای تیم موقعیتهای خوبی هم از دست دادند ولی دوباره به تو بازی نرسید.
همینطور است که شما میگویید. فقط این حالت در آن بازی نبود. بازیهای دیگری هم بود که مهاجمها عملکرد خوبی نداشتند ولی من بازهم روی نیمکت نشستم. امیدوارم یک روز دوباره برگردم و برای پرسپولیس بازی کنم.
*در شبکههای اجتماعی هواداران پرسپولیس از تو یک بتمن و سوپرمن ساختند. فکر کنیم عکسهایش را خودت دیدهای. وقتی این عکسها را دیدی چه احساسی داشتی؟
خب واقعاً خوشحال شدم که من را شبیه بتمن و سوپرمن درست کرده بودند. بعد از آن 10 دقیقه بود که همهچیز تغییر کرد و یکشبه من به بازیکن محبوب طرفداران تبدیل شدم. هیچوقت این موضوع را فراموش نمیکنم و بازهم میگویم دوست دارم یک روز به جمع این تیم و هوادارانش برگردم و کار ناتمامم را در پرسپولیس تمام کنم و با این تیم قهرمان شوم.
*تو در ایران بازی میکنی یا برای ادامه بازیگری به اروپا برمیگردی؟
در دو هفته آینده تصمیم خواهم گرفت.
*نگفتی در کجا بازی میکنی؟
هنوز تصمیم نگرفتهام ولی از ایران هم پیشنهاد دارم.
*پس ممکن است در ایران بمانی.
شاید، شاید. در چند هفته آینده در اینباره تصمیم خواهم گرفت.
*از اصفهان پیشنهاد داری؟
فکر کنم. مدیر برنامههایم در جریان این پیشنهادها هست.
*ماه قبل که ایران را ترک کردی، آقای رویانیان گفت برای ازدواج به کشورت رفتهای. این قضیه درست است؟ گفته میشد تو مشکل خانوادگی داری و نمیتوانی برگردی.
نه، من هنوز به صورت رسمی ازدواج نکردهام و نامزد دارم. برای آمدن به پرسپولیس مشکل خانوادگی نداشتم. مشکل من بیشتر سر مسائل مالی و برخی مشکلات دیگر بود. باشگاه نمیتوانست دلارهای من را بدهد. حقیقت این بود.
*اول فصل تو میدانستی شرایط سختی در پرسپولیس خواهی داشت، ولی چرا ماندی؟
وقتی فصل پیش تمام شد، رویانیان من را پای میز نشاند و گفت تو حتماً با ما هستی. رویانیان مدام دنبال من بود برای اینکه قراردادم را تمدید کنم. به او گفتم خیالم راحت و به تعطیلات بروم؟ او هم گفت که حتماً. ولی وقتی دنیزلی رفت، بعد از چند هفته من به او زنگ زدم و گفتم چه شد؟ رویانیان هم گفت شاید قراردادت را تمدید کنیم. پرسپولیس انصاریفرد و قاضی را گرفته بود و انگار دیگر ایمون به کارشان نمیآمد ولی آخرش این شد که گفت تو را میخواهم. به همین دلیل در پرسپولیس ماندم و تمدید کردم.
*یعنی مربی جدید تو را نمیخواست؟ آقای ژوزه.
نه مربی نبود. سر مسائل مالی ما با هم مشکل داشتیم.
*سؤال آخر هم درباره تیم ملی است. به جام جهانی میرود؟
کار سختی در پیش دارد و باید برای رسیدن به جام جهانی، از سد قطر و ازبکستان عبور کند.